به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ؛ در جامعه مدنی، اساسا ساخت رسانهیی، كثرتگرا و متنوع است. به عبارت دیگر در چنین جامعهیی، رسانهها و در راس آنها مطبوعات، صداهای گوناگون را كه مبین خواستهها، نیازها، علایق و دیدگاههای مختلف است، باز میتابانند، شرایط بحث، گفتوگو و مفاهمه و در نتیجه، پرورش بردباری و شكیبایی اجتماعی و تحمل و مدارای عمومی را فراهم میآورند و زبان فرهنگ و فرهنگ مفاهمه را جایگزین زبان سیاست و فرهنگ زور و خشونت میسازند.»( محمد علی فرقانی.) پس نقش رسانهها در جامعه و كاهش آسیبهای اجتماعی بسیار مهم تلقی میشود. موسسه رحمان در سلسله جلساتی كه درباره كاهش آسیبهای اجتماعی میگذارد اینبار به سراغ رسانهها آمده است و دكتر هادی خانیكی، كارشناس رسانه و استاد ارتباطات را به عنوان سخنران دعوت كرده است تا درباره نقش رسانهها در كاهش آسیبهای اجتماعی صحبت كنند.
سرمایههای اجتماعی
مسائل اجتماعی، پدیدههای اجتماعی هستند اعم از شرایط ساختاری یا الگوهای كنشی كه بر سر راه توسعه یعنی بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب هستند كه پدیدههایی
غیرفردی، واقعی و قانونمندی است كه قابل كنترل هستند. در هر جامعه از جمله جامعه ما مسائل آسیبهای اجتماعی وقتی به مساله اجتماعی تبدیل میشوند كه وضعیت سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین دچار لطمه میشود. به میزانی كه سرمایه اجتماعی مثل اعتماد در جامعه كم میشود یا سرمایه فرهنگی كم و ضعیف میشود، به میزانی كه سرمایههای نمادین دچار بیمهری میشوند مثل شخصیتهای تاریخی و... در چنین شرایطی جامعه دچار نوعی بحران میشود و وقتی جامعهیی سرمایهاش كاهش پیدا میكند، دچار آسیب میشود.
نقش واقعی رسانهها
رسانههای نوشتاری تا الكترونیك و مجازی همه اینها درباره نقشها و كاركردهای مثبت و منفیشان چه جامعه ما و چه دیگر جوامع جهان دچار بزرگنمایی شدند، گاه رسانهها را توانای مطلق گرفتند و گاه رسانهها را ناتوان مطلق گرفتند، مرحوم تهرانیان در این موضوع میگوید كه رسانهها نه توانای مطلق هستند و نه ناتوان مطلق، از جمله درباره تشدید یا تضعیف آسیبهای اجتماعی. علت اینكه باید از این بزرگ یا كوچكنمایی رسانهها فاصله بگیریم، این است كه در مدیریت مسائل اجتماعی توسط رسانه تردیدهای زیادی وجود دارد كه آیا رسانه میتواند كنترل كند یا نمیتواند كنترل كند.
زیرا دولتها و حكومتهای محلی نقششان از رسانهها بیشتر و پرنفوذتر است. ما اگر میخواهیم به نقش رسانهها برسیم قبل از آن باید نقش حكومتها و قدرتهای سیاسی را اول تبیین كنیم و بعد از آن به نقش نهادهای مدنی و جامعه مدنی بپردازیم. نهادهای مدنی و شبكههای اجتماعی نقششان از رسانهها هم بیشتر است. قدرت متمركز در جامعه مدنی ضعیف است كه معمولا رسانهها را دارای نقش منفی میكند ولی وقتی قدرت گسترده و جامعه مدنی دارای توان است، نقش رسانهها بیشتر میشود. برای مثال این تعریف را شما در تیراژ روزنامهها به خوبی میتوانید مشاهده كنید. تیراژ 700 هزار تا یك میلیونی كیهان و اطلاعات را در زمان انقلاب نگاه كنید و با تیراژهای چند ده هزاری امروز مقایسه كنید. تیراژهای چند صد هزاری صبح امروز و جامعه را در دوران اصلاحات ببینید و با امروز مقایسه كنید.
نقش ذهنیت تجربه و فرهنگ
ذهنیتهای فرهنگی پیشتر از رسانهها روی مردم تاثیر میگذارد. ضعفهای راهبردی خود رسانهها روی نقش رسانهها تاثیرگذار است، رسانهها در ایران از تبار شایسته و خوبی برخوردار نیستند و معمولا جوانمرگ میشوند. پایداری رسانهها یكی از مهمترین نكات نقش رسانه در ایران است. این عوامل باعث میشود انباشت تجربهها بیشتر در شكست است و خاطرهها همه خاطرههای شكست است. به همین دلایل نقش رسانهها در اثربخشی به كاهش آسیبهای اجتماعی كاسته میشود. عامل آخر ناتوانی دولتها در سیاستگذاری رسانههاست. یعنی رسانهیی را درست به كار ببرند برای آسیبهایی. رسانه اول باید دیده شود، شنیده شود و خوانده شود. ولی ما از همان اول فقط میخواهیم رسانه كارش را بكند. یكی از مهمترین این عوامل پول نفت است كه باعث میشود هیچوقت رسانهها وارد بازار عرضه و تقاضا نشوند. برای اینكه نقش رسانهها را واقعی تلقی كنیم، میگویم رسانهها نه توانای مطلق هستند نه ناتوان مطلق بلكه با توجه به عواملی كه به آنها اشاره شد، بستگی دارد به اینكه به رسانهها چه نقشهایی میدهیم.
انواع هویت و تاثیر آن بر رسانه
در میان تمام این آسیبهای اجتماعی كه وجود دارد یك نوع از زمینههای آسیبپذیری در جامعه ما برجستهتر شده است. این مساله هویت است. در جامعهیی كه ما به سر میبریم تحت عنوان رسانهیی شدن، هویت بسیار مهم شده است. بسیاری از منازعاتی كه در جهان امروز وجود دارد در چارچوب هویت است. كاستلز هویت را به سه دسته تقسیم میكند كه با توجه به این دستهبندی میتوانیم خیلی از این عوامل را بررسی كنیم. هویت مشروعیتبخش، هویت مقاومتی، هویت برنامهدار. كاركرد رسانهها در هر كدام از این سه زمینه میتواند افقی یا عمودی باشد. یكی دیگر از دستهبندیهایی كه درباره رسانهها وجود دارد همین افقی یا عمودی بودن آنهاست. رسانههای عمودی رسانههایی هستند كه اطلاعات و خواستههای یك مركز قدرت را در قالبهای مختلف خبر، گزارش و... به بدنه جامعه منتشر میكنند ولی عملكردشان عمودی است یعنی یا از پایین به بالا یا از بالا به پایین.
اما رسانههایی مثل موبایل یا شبكههای اجتماعی وظیفه گرداندن پیامها را به صورت افقی دارند، یعنی به جای اینكه بین بالا و پایین خبری را منتشر كنند بین تمام اقشار این كار را میكنند. نقش وبلاگها و شبكههای اجتماعی بسیار زیاد است. هویت مشروعیتبخش؛ هویتی است كه آن را رسانهها و جریانهای مسلط بر جامعه میسازند. كه بر اساس یك الگوی متمركز رسمی ساخته میشود و معیارهایی هستند كه سعی بر ترویج كردن آنها در رسانههای رسمی زیاد است. این هویتها در واقع توسط رسانههای عمودی ساخته میشوند و دولت بیشترین تكیه را به هویت مشروعیتبخش دارد. هویت مقاومت معمولا در برابر هویت مشروعیتبخش شكل میگیرد. هویت مقاومت هویتهایی هستند كه در گروههای به حاشیه رانده شده شكل میگیرد و خیلی وقتها این هویت زبان غیررسمی دارد. موسیقی زیرزمینی، زبان مخفی و... از نمونههای این هویت است. عملكرد این هویت از رسانههای افقی است كه یك نوع واكنشی به رسانههای عمودی است. مساله بزرگی كه جهان ما با آن مواجه است، برجسته شدن همین هویتهای مقاومت است. تمام جنبشهای رادیكالی و نسلی كه شكل گرفته یا هنرهای غیررسمی و همه اینها در چارچوب هویتهای مقاومت قابل فهم است. هویت آخر هویت معنادار است كه سعی میكند
بهصورت ایجابی كاركردهایی داشته باشد و نسبت به بقیه هویتها پیچیدهتر است، شكاف بین هویت مشروعیت و مقاومت را كم میكند و سعی میكند به ترمیم شكافها بپردازد. متن جامعه بیشتر به دنبال هویت برنامهدار است. معمولا رسانههای اجتماعی، وبلاگها، شبكههای محلی تلویزیونها و نظایر اینها رسانههایی هستند كه بیشتر به هویتهای برنامهدار كمك میكنند.
نقش رسانه در كاهش آسیب اجتماعی
در شرایط عادی میتوان از طریق همین هویتها رسانههای رسمی و غیررسمی را شناخت. ولی مساله اصلی این است كه تحث تاثیر همان پایین آمدن سرمایههای اجتماعی، فرهنگی و نمادین جامعه دچار یك نوع عدم موازنههایی میشود كه در اینجا كاركرد هر كدام از این رسانهها به هم میخورد. در شرایط عادی هویت مشروعیتبخش كه توسط رسانههای دولتی ترویج میشود دچار ناكارآمدی میشود و در برابر آن مقاومت شكل میگیرند. رسانههایی كه در هویت مقاومت شكل میگیرد معمولا رسانههای انتقادی میشوند كه به حاشیه راندهشدهها را به متن میآورند. طبیعتا در اینجا نقش رسانههای میانجی یا برنامهدار كمتر میشود جامعه گرفتار به دو گروه از رسانههای مقاومت و رسمی میشود. اگر بخواهیم، بگوییم چطور میتوانیم نقش رسانهها را برای كاهش آسیبهای اجتماعی تعریف كنیم، باید بگوییم به میزانی كه بتوانیم ارتباطات افقی را به عمودی، نفوذ اجتماعی رسانهها را افزایش دهیم و به هویتهای برنامهدار پیوند دهیم، در اینجا هرم اصلی رسانهها تغییر پیدا میكند و شكل موزون و متناسبی را پیدا میكنند. نقش رسانهها امروز در جامعه زیاد شده است و میتوان گفت از نهادهای مدنی قدرت بیشتری دارد و اگر هویت برنامهدار در جامعه تقویت شود، خود جامعه تقویت میشود و میتوانیم به یك شكل موزونی از رسانهها برسیم.
نظر شما