سلامت نیوز : در حالیکه برخی کارشناسان ثابت ماندن جمعیت یوزپلنگ آسیایی طی دهه گذشته را نسبت به سایر گربه سانان امیدوار کننده می دانند بسیاری از دیگر کارشناسان از روند شتابان کاهش جمعیت این گونه با ارزش ابراز نگرانی کرده و حضور 50 تا 100 قلاده را ضمانت یبرای بقای آن نمی دانند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهر ؛از سال ۱۳۸۶ همه ساله نهم شهریورماه به عنوان “روز ملی حفاظت از یوزپلنگ ایرانی” گرامی داشته می شود.

در نهم شهریور سال ۱۳۷۳ یک یوزپلنگ ماده که به همراه سه توله اش برای خوردن آب به نزدیکی شهر بافق آمده بودند مورد حمله افراد بومی قرار گرفتند. یوز مادر زخمی فرار کرد و دو توله زیر ضربات بیل و کلنگ کشته شدند.

 خواهران مارتیا، شهریور ۱۳۷۳

محیط بانان تنها قادر به نجات یک توله یوز ماده شدند و پیکر نیمه جان آن را از مرگ حتمی نجات دادند و نام او را ماریتا گذاشتند. مارتیا تا زمان مرگش در سال ۱۳۸۳ به تنهایی در پارک پردیسان زندگی کرد.

 مارتیا در پارک پردیسان تهران

وجه تسمیه یوزپلنگ

همانگونه که مشخص است، یوزپلنگ ترکیبی از دو کلمه یوز و پلنگ است. یوز در فارسی، بن مضارع یوزیدن است و  فعل یوزیدن به معنای “جستن، جهیدن، جستجو و طلب کردن” است. به عبارت دیگر یوز یعنی جوینده، طلب کننده و شکار کننده. از آنجا که از سگ های شکاری هم برای تعقیب و گرفتن شکار استفاده می شده، به آنها هم یوز گفته می شده است.

با توجه به تعاریف فوق، بدیهی است که یوزپلنگ به معنای پلنگی است که به دنبال شکار می گردد و به اصطلاح با یوزیدن آنرا می گیرد. شاید بتوان گفت که در گذشته برخی بر این باور بودند که یوزپلنگ نوعی پلنگ است و عنوان “پلنگ شکاری” برای این حیوان نیز دلیل دیگری بر این مدعا است. البته، برخی یوزپلنگ را نوعی شیر می دانستند که پدر یا مادر آن پلنگ باشد و به این ترتیب، یوز شیر یعنی یوزی که یکی از والدینش شیر بوده است. بعلاوه، واژه دیگری بنام “هوبر” در گذشته وجود داشته که آنهم به معنای یوز و توله یوز بوده، ولی به نظر می رسد که این کلمه امروزه منسوخ شده است.  با مراجعه به اشعار و متون قدیمی ایرانی، می توان دریافت که در گذشته این جانور با نام یوز شناخته می شده و کمتر به آن یوزپلنگ گفته می شده است.

کاهش جمعیت یوز آسیایی از 400 به 70 قلاده در ایران

در گذشته، زیستگاه یوز پراکندگی وسیعی از ایران و عربستان تا هندوستان و ترکمنستان را شامل می شده است. در میان آثار باستانی، مهری مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد در میانرودان یوزپلنگی را در کنار مربیش به تصویر می کشد. شاهان آشوری از یوزها برای شکار بهره میگرفتند. در سوریه و فلسطین، جنگجویان صلیبی از شکار آهو توسط یوز سخن به میان آورده اند و گزارش شده است که یکی از شاهان سده پانزدهم میلادی در ارمنستان گله هایی از یوزها به شمار حدود صد عدد از این جانوران داشت. حالا اما نسل یوز آسیایی جز در ایران در سایر کشورها منقرض شده است.

تا پیش از جنگ جهانی دوم، جمعیت یوزپلنگ در حدود ۴۰۰ عدد بود که تقریبا در تمام مناطق استپی و صحرایی نیمه شرقی کشور و بخش هایی از نواحی غربی کشور نزدیک مرز عراق دیده می شد. ولی ورود جیپ بعد از جنگ باعث شد که جمعیت این حیوان روبه اضمحلال نهد که دلیل اصلی آن عمدتا به خاطر کشتار گسترده طمعه های مورد علاقه یوز بوده و در نتیجه جمعیت یوزپلنگ به شدت کاهش یافت.

در سال ۱۳۳۸ کانون شکار وقت ایران یوزپلنگ را حمایت شده اعلام نکرد. با اعمال اقدامات حفاظتی، جمعیت طعمه در بسیاری از مناطق کشور روبه افزایش نهاد که این باعث افزایش جمعیت یوزپلنگ نیز شد. مشاهده یوزپلنگ در مناطق مختلف افزایش یافت که این احیا جمعیت نتیجه تاثیرات قوانین و مقررات حفاظتی بود که اعمال شد. در اواسط دهه ۱۳۵۰، جمعیت یوزپلنگ در ایران ۳۰۰-۲۰۰ عدد تخمین زده می شد. در آن زمان، قلمرو یوزپلنگ تقریبا تمام مناطق کویری نیمه شرقی کشور را در بر می گرفت که از جمعیت انسانی کمی برخوردار بود.

در اواخر دهه ۱۳۵۰ حفاظت از حیات وحش برای چند سال دچار اختلال شد. اکثر مناطق به وسیله دامداران اشغال و دشت های صاف و استپ ها جولانگاه ماشین ها و موتورسیکلت های قدرتمند صحرایی شد که گونه های کویری مثل آهوی ایرانی، جبیر، گورخر و همچنین یوزپلنگ را تعقیب و شکار می کردند. منطقه حفاظت شده خوش ییلاق که زمانی مناسبترین زیستگاه یوزپلنگ در آسیا بود تقریبا از بین رفت و برای آخرین بار در سال ۱۳۶۲ یوزپلنگ در آن دیده شد.

یوزپلنگ از بسیاری از مناطق زیست خود ناپدید شد و محدوده پراکنش آن به بعضی مناطق دور دست که در آنجا طعمه کافی و امنیت نسبی وجود داشت محدود شد.

حدود 10 هزار یوز آفریقایی و 100 یوز آسیایی آخرین بازمانده های آین گونه

با رشد روز افزون جمعیت انسان، زمین های بیشتری به کشاورزی اختصاص داده شد، دام های بیشتری مراتع را اشغال کردند و انسان برای تأمین منابع غذایی خود و یا تفریح، طعمه های مورد علاقه یوز را شکار کرد. خود یوزپلنگ نیز از تهدیدی که برخی از هم خانواده های آن مانند ببر و پلنگ را در معرض خطر قرار داده مصون نماند و تعدادی زیادی از آنها به خاطر پوست زیبایشان شکار شدند تا از پوست هر ۶ یوز یک پالتوی پوست زنانه اگرچه به هیچ وجه برای دوختن پالتو مناسب نیست و کیفیت چندانی ندارد دوخته شود.

مجموعه این عوامل موجب شد که جمعیت یوز در سرتاسر مناطق محل زیستش به شدت کاهش یافته و در برخی مناطق کاملا منقرض شود. امروزه بزرگترین جمعیت یوز در نامیبیا در جنوب آفریقا با حدود ۲ هزار و 500 یوز و در کشورهای تانزانیا و کنیا در شرق آفریقا وجود دارد.

در هندوستان که چیتا نام خود را از این سرزمین گرفته است، یوزها در ابتدای قرن بیستم به شدت کاهش یافتند و سرانجام در یک شب تابستانی در سال ۱۹۴۷، حاکم ایالت کوروای با دو گلوله سه یوزی که در مقابل نوربالای اتومبیل او بی حرکت ایستاده بودند را از پا ی درآورد و به این ترتیب تیرخلاص بر پیکره یوز در سرزمین چیتاها زده شد و بالاخره انقراض چیتا رسما در سال ۱۹۵۲ در هندوستان اعلام شد.

تا ابتدای قرن حاضر تخمین زده شده که درحدود یکصد هزار یوزپلنگ در ۴۴ کشور آسیایی و آفریقایی پراکنده بوده است. ولی عوامل مختلف باعث کاهش جمعیت و انقراض آن در بیشتر زیستگاه ها شد. در یک بررسی گسترده که توسط نُرمَن مایر در سال ۱۹۷۵ در جنوب صحرای بزرگ آفریقا صورت گرفت جمعیت این جانور حدود ۱۵ هزار قلاده  برآورد شد. در این بررسی جمعیت های ایران و شمال آفریقا شامل نبودند ولی بر اساس آمار اسکندر فیروز، ریاست وقت سازمان حفاظت محیط زیست حدود ۳۰۰-۲۰۰ یوز در آن زمان در ایران وجود داشته است. آخرین بررسی ها که در دهه نود میلادی توسط “صندوق حفاظت از یوزپلنگ” انجام شد حاکی از آن است که درحال حاضر حدود 9 تا 12 هزار  یوزپلنگ به صورت وحشی در ۲۴ تا ۲۶ کشور آفریقایی و کمتر از ۱۰۰ یوز در ایران زیست می کنند.

یوز پلنگ از دام اهلی تغذیه نمی کند

برخلاف تصور بسیاری از مردم، یوز ایرانی معمولا از دام های اهلی مانند بز، گوسفند و شتر تغذیه نمی کند و تاکنون گزارش مستندی مبنی بر حمله به دامهای اهلی توسط یوز وجود نداشته است ولی متأسفانه این تصور در میان بسیاری از دامداران و شتردارانی که در زیستگاه های یوز زندگی می کنند، وجود دارد که این جانور یکی از دشمنان اصلی دام های آنهاست و در سال های اخیر چندین یوزپلنگ ایرانی بخاطر سوء تفاهم دامداران محلی از پا ی درآمده اند.

درحال حاضر قوچ و میش عمده ترین شکار یوزپلنگ را در ایران تشکیل می دهد و پس از آن آهو، جبیر و کل و بز در رده های بعدی قرار دارند. خرگوش نیز یکی دیگر از غذاهای یوز است ولی هرگز نمی تواند به تنهایی به عنوان یک غذای اصلی، بقای بلند مدت یوز را تضمین کند در مناطقی چون پناهگاه حیات وحش میاندشت و بهکده رضوی در نزدیکی پارک ملی گلستان مشاهده شده که یوزها از انواع جوندگان هم تغذیه کرده همچنین تلاش آنها برای شکار کبک و تیهو نیز ثبت شده در پارک ملی کویر نیز یوزی حین تعقیب یک شغال مشاهده شده . در نای بندان، بقایای انجیر وحشی در سرگین یوزها بدست آمد. در بهکده رضوی یوزها حتی از گراز نیز تغذیه کرده بودند. حشرات و خزندگان نیز در بررسی های سرگین یوزپلنگ ها مشاهده شده است.

سرعت بالا و خط اشک سیاه رنگ  رمز موفقیت یوز در شکار

روش شکار یوزپلنگ با سایر اعضای خانواده گربه سانان تفاوت دارد. این جانور ابتدا از روی یک نقطه مرتفع مانند تخته سنگ ها، تنه خمیده درختان، دامنه کوه ها و تپه ها قلمرو خود را زیر نظر می گیرد تا شکار مورد نظرش را بیابد. وقتی گله ای از شکارش را پیدا کرد، آنرا به دقت بررسی کرده و سعی می کند طعمه ای را انتخاب کند که احتمال موفقیت در بدست آوردن آن بیش از سایر اعضای گله باشد.

پس از انتخاب طعمه، آرام و با حوصله با استفاده از عوارض سطح زمین نظیر علف ها، بوته ها و تخته سنگ ها به شکار خود نزدیک می شود. یوزپلنگ سعی می کند همیشه جهتی را برای نزدیک شدن به طعمه خود انتخاب کند که برخلاف جهت باد باشد تا طعمه از طریق حس بویایی  متوجه حضور او نشود.

پوست خالدار یوزپلنگ نیز به استتار او در میان علف ها و بوته ها کمک می کند و اجازه نمی دهد که شکار به راحتی متوجه حضور او شود. خط اشک سیاه رنگ یوز نیز وسیله کارامد دیگری است که با جذب اشعه های نورانی خورشید مانع از بازتاب آنها و جلب توجه شکار می شود. اگر در حین ماهرخ رفتن، طعمه به چیزی مشکوک شود و به سمت او نگاه کند، آنقدر درجای خود ثابت می ماند تا طعمه دوباره به چریدن مشغول شود.

زمانی که یوز به فاصله مناسبی یعنی حدود ۲۰ الی ۱۰۰ متری طعمه  رسید مثل تیری که از کمان رها شده باشد با سرعتی فوق العاده به سوی طعمه خود می دود. دست ها و پاهای یوز با هماهنگی خاصی یکی پس از دیگری بر زمین فرود می آیند و دم قوی و بلند جانور در سر پیچ ها با کمک به حفظ تعادل مانع از زمین خوردن آن می شود. پنجه های آزاد جانور نیز بکمک می کند تا یوز سر نخورد.

جگر و ماهیچه غذای مورد علاقه یوز ها/ یوز علاقه ای به غذای مانده ندارد

وقتی یوز به طعمه اش رسید، با دست به زیر پاهایش می زند و با برهم زدن تعادل جانور آنرا به زمین می زند و بلافاصله با دندان های نیش خود گلوی طعمه  را مگرفته و فشار می دهد. دندان ها و عضلات صورت و گردن یوز مانند پلنگ آنقدر قوی نیستند تا یوز بتواند به کمک آنها گردن شکارش را با یک حرکت شکسته و آنرا از پای درآورد. از این رو چندین دقیقه گردن شکارش را با دندان نگه می دارد تا جانور خفه شود.

وقتی که شکار از پای درآمد، یوز مدت زمانی را به استراحت می گذراند تا قوای از دست رفته خود در جریان تعقیب و گریز را دوباره بازیابد. برای خوردن طعمه ابتدا پوست روی کفل و ران های جانور را با دندان بلند کرده و عضلات آن قسمت را می خورد. یوز ایرانی به ندرت پوست و موی شکار خود را می خورد و سعی می کند بیشتر عضلات را بخورد. زبان و جگر از قسمت هایی هستند که به شدت مورد علاقه یوزها بخصوص در ایران هستند. جگر یا کبد مهمترین ذخیره گاه مواد قندی نظیر گلیکوژن در بدن به شمار می رود و خوردن آن کمک زیادی به بازیافتن انرژی از دست رفته بدن یوز می کند.

یوزپلنگ طعمه های تازه را همیشه ترجیح می دهد و ندرتا اتفاق می افتد که دوباره بر سر لاشه قدیمی برگردد و به اصطلاح مردارخواری کند. اما گاهی دیده شده که در مناطقی که طعمه کافی در دسترس این جانور نبوده بازهم برای خوردن لاشه قدیمی بازگشته است. عوامل متعددی در موفقیت آمیز بودن شکار یوزپلنگ تأثیر دارند و به این دلیل تنها نیمی از شکارهای یوزپلنگ موفقیت آمیز نیستند.

جمعیت یوز طی دهه گذشته در کشور ثابت مانده است

آنطور که مدیر دیده بان حیات وحش و محیط زیست کشور می گوید: طی دو دهه گذشته، مطالعات مدون چندانی درباره یوز در ایران صورت نگرفته و تنها، مطالعات محدودی توسط برخی اساتید و کارشناسان روی وضعیت و پراکنش این جانور در استان های مختلف کشور صورت گرفته است. طی این مدت، برآوردهایی از جمعیت یوز در کشور نیز صورت گرفت.

به گفته کیوان هوشمند ، البته ذکر این نکته کاملا ضروری است که یوزپلنگ ها بین مناطق مختلف در رفت و آمد بوده و نمی توان جمعیت ثابتی برای هر استان یا منطقه در نظر گرفت اما آنچه مسلم است اینکه جمعیت یوزپلنگ در کشور کاهش نیافته استو اگر چه  روند رشد جمعیت بسیاری از گونه های پستاندار بزرگ جثه در کشور طی سال های گذشته  نزولی بوده اما جمعیت یوزپلنگ به عنوان نماد حیات وحش ایران از این روند تبعیت نکرده و با قاطعیت می توان اثبات کرد که در بدبینانه ترین حالت، جمعیت یوزپلنگ طی دهه گذشته در سرتاسر کشور کاهش نیافته و در حال حاضر  می توان جمعیتی  بین ۷۰ تا ۸۰ قلاده برای این گونه متصور شد که بسیار امیدوار کننده تر از از برآوردهای بیان شده در دهه ۱۳۷۰ و ماقبل آن است.

 این در حالیست که بسیاری از کارشناسان حیات وحش نسبت به روند شتابان کاهش جمعیت این گونه در طی سال های اخیر ابراز نگرانی کرده و معتقدند در حال حاضر تنها 50 قلاده از  این گونه در کشور وجود دارد که این تعداد نمی تواند ضمانتی برای بقای یوزپلنگ آسیایی باشد یوزپلنگی که حالا  می‌تواند یکی از نمادهای مهم طبیعت ایران محسوب شود و بسیاری  آن را جزیی از میراث طبیعی ایران می‌دانند بنابراین در خوش بینانه ترین حالت که جمعیت یوز پلنگ در کشور را 100 قلاده تصور کنیم باز هم خطر انقراض بیخ گوش این گونه منحصر به فرد و ارزشمند است که ههمت بالای مردم و مسئولان را در حفاظت و احیای ان می طلبد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha