به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه بهار ؛ اما مهمترین کسی که باید در «روز محیطبان» سخن بگوید، «محیطبان» است که باید پای درد دلهایش نشست. یکی از محیطبانان برتر سال 92 «محمد الوندی» است که در پاسگاه هِلِّه واقع در پارک ملی کرخه در خوزستان خدمت میکند. او درباره مصایب شغل شریف محیطبانی به «بهار» ابراز داشت: «مطمئن هستم که همه محیطبانان ایران، نمونه هستند زیرا همه برای محیطزیست این سرزمین، زحمت میکشند. ولی به جرات میگویم که ما دیده نمیشویم. در واقع ما در میان مردم، شناخته شده نیستیم در حالی که بیشتر از یگانهای دیگر مشابه، زحمت میکشیم اما کمتر دیده میشویم یا حتی اصلا نادیده گرفته میشویم. من در پارک ملی کرخه، در ماه 150 تا 200 پرونده تخلف را تحویل میدهم اما رسیدگی نمیشود. حتی هرچه میگذرد نگاه جامعه، بدتر هم میشود.»
او با ذکر مشکلات قضایی افزود: «به ما اسلحه داده میشود و برگه ماموریت و مجوز حمل اسلحه هم داده میشود اما به قدری، قوانین دستوپاگیر هستند که ما را محدود میکند و من ترجیح میدهم چماق به دست باشم چون نمیخواهم با عواقب ناگوارش مواجه شوم. ما بهعنوان ضابط قضایی، محسوب میشویم. اما آنگاه که متخلفی را به دادگاه معرفی میکنیم باید مدتها بهدنبال او به دادگاه برویم و حرف خودمان را اثبات کنیم. برای کاری که نیم ساعته انجام میشود، باید یک روز یا حتی بیشتر، وقت خود را بگذاریم و حتی با شکارچی و متخلف روبهرو شویم و منطقه خود را رها کنیم. همه اینها نه تنها متخلفان را بیشتر میکند، بلکه جایگاه ما را هم پایین میآورد.» الوندی با بیان اینکه ما به سبب همین قوانین محدودکننده و غیرحمایتی، به خودمان حق نمیدهیم به کسی حتی اگر متخلف باشد، شلیک کنیم، اظهار داشت: «ما میدانیم که در هیچ محکمهای از ما حمایت نمیشود و حتی حکم اعدام هم برایمان صادر میشود. حدود 10 روز پیش، ساعت 12 شب بود که به لاستیک ماشین یک متخلف، شلیک کردم. حالا او شکایت کرده و باید به دادگاه که باید حامی ما باشد، جواب پس بدهیم.»
این محیطبان نمونه درباره مساله مهم حقوق و درآمد محیطبانان نیز ادامه داد: «در اواخر دوره قبل ریاست سازمان حفاظت از محیطزیست، قرار شد که حقوق محیطبانان افزایش یابد ولی واقعا این اتفاق رخ نداد و کسی هم پیگیر آن نشد. ما در ماه، 18 شبانهروز کامل در طبیعت هستیم که البته میتوانیم آن را تقسیم کنیم و برای این 700هزار تومان، دریافت میکنیم که با زندگی اجارهنشینی، اصلا کفاف نمیدهد. بهندرت اضافهکاری هم به ما تعلق میگیرد که آن هم، هر سه ماه یکبار، صدهزار تومان است. اما تجهیزات ما چندان خوب نیست. یعنی ماشینهای شکارچیان، بسیار قویتر و سریعتر از ماشینهای ماست. از سوی دیگر بعضی از پاسگاهها، دوربین دارند. حتی ما شوکر، دستبند یا اسپری برای برخورد یا دستگیری با متخلفان نداریم. به هر جهت هرکسی اگر عشق و علاقه نداشته باشد و به دنبال مادیات باشد، به موفقیت و رضایت، در این حرفه دست نمییابد.»
برخی از مشکلات ذکر شده توسط «محمد الوندی» را از «سرهنگ حمیدرضا خیلدار» فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت از محیطزیست پرسیدیم که وی به «بهار» گفت: «تا چند دهه قبل، به محیطبانان توجه خاصی نمیشد. در واقع کمبود بودجه سبب میشد تا آنچه به محیطبانان تعلق میگیرد مطلوب نباشد. اما پس از انتخاب خانم دکتر ابتکار به ریاست سازمان و پس از جلسهای که با ایشان داشتم، نظرشان را بسیار مثبت دیدم تا با تخصیص بودجه، پوشش بیمهای و حقوق تمام ماموران ما ارتقا یابد که این برمیگردد به افزایش سقف اعتبارات. از سوی دیگر از 2 سال پیش که گارد حفاظت از محیطزیست به یگان حفاظت، ارتقای رتبه یافت، تحتنظارت ستاد کل نیروهای مسلح هستیم و بنابراین ضابط خاص قضایی شد که دستگیری، بازجویی و تحویل، برعهده او است. البته شکایت از محیطبانان طبیعی است و حتی دزد در بند هم میتواند از نیروهای انتظامی شکایت کند. اما نکته مهم اینجاست که محیطبان ظریف و محجوب است و باید کاری کنیم که کمتر با متخلفان، در دادگاه روبهرو شود. هرچند آنان هم همین قصد را دارند که محیطبانان را آزار دهند.»
«اسماعیل کهرم» در گفتوگو با «بهار» اما سه مشکل اصلی محیطبانان را اینچنین برشمرد: «نخست آنکه در کشور ما از هر 10 نفر، 7 نفر مشخصا و دقیقا نمیدانند که محیطبان کیست و وظیفهاش چیست. در حالی که شاید دو برابر یک کارمند کار میکند و حقوقش چنگی به دل نمیزند. مثلا کسی که اهل ایلام است را به کرج میفرستند و باید همه حقوقش را برای همه دفعاتی بدهد که میخواهد برای دیدار خانوادهاش برود و بیاید. دیگر آنکه شرایط سخت کار کردن هم مهم است. اینکه شما روزها در محیطی زندگی میکنید که تنها معاشرین شما، حیوانات هستند و از مردم دور هستید، آن هم در پاسگاهی محقر که کمترین امکانات را برای زندگی در خود دارد. سوم هم این است که قوانین کشور از محیطبانان حمایت نمیکند در حالی که بسیار بیشتر از 113 شهید، آسیبدیده داریم که حتی عضوی از آنها، از دست رفته است.» استاد دانشکده محیطزیست دانشگاه تهران در ادامه از مکفی نبودن محیطبانان کشور گفت: «در کشوری با این وسعت و با اقلیمهای گوناگون، باید 13هزار محیطبان داشته باشیم که اکنون به زحمت به 3000 محیطبان میرسد. در ایران هر 12هزار هکتار، توسط یک محیطبان حفاظت میشود، در حالی که طبق استانداردهای جهانی هر هزار هکتار باید توسط یک محیطبان محافظت شود. این قضیه جدای از محیطبانانی چون اسعد تقیزاده است که سالهاست منتظر روشن شدن تکلیفشان هستند.»
البته در سایر کشورهای دنیا، شرایط محیطبانان به گونه دیگری است و به یقین مطلوبتر است. «محمد اینانلو» از فعالان محیطزیست و مستندسازان طبیعت، در اینباره به «بهار» گفت: «در آمریکایشمالی و افریقا، محیطبانان دو گروه هستند؛ آنانی که در استخدام دولت بوده و بقیه که به شکل خصوصی هستند. درواقع حتی آنها هم توسط محیطبانان دولتی کنترل میشوند. هرچند محیطبانان دولتی به تجهیزات پیشرفته، ماشینهای جدید و حتی هلیکوپتر مجهز هستند. البته فرهنگسازی به نحوی صورت گرفته که اصلا موردی برای برخورد پیش نمیآید. در افریقا شکارچیان قاچاق، «پوچر» نام دارند که زندگیشان با شکار میگذرد و تنها در آن صورت است که ممکن است درگیری رخ دهد.» او درباره مقررات غیرقابل اجرا هم ابراز داشت: «این مقررات، تنها برای اجرا در پارک پردیسان به درد میخورد نه بیابان. آقایانی که در اتاقی با دمای 18 درجه قانون وضع میکنند، نمیدانند که آن قانون را، نمیشود در کویر 55 درجهای عملی کرد. کسی که تا به حال پوتین به پا نکرده، نباید درباره محیطبانی قانون دهد که روزها پا در پوتین دارد. ما باید مقوله شکار را جدی بگیریم تا محیطبانان را حفظ کنیم اما متاسفانه در دوره قبل، تلاش برای پاک کردن صورت مساله بود. درواقع قانون، باید متناسب با محیطزیست باشد نه دستورالعملی که قابلیت اجرایی شدن را نداشته باشد.»
نظر شما