چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۵
کد خبر: 84273
سلامت نیوز : زن و شوهر خود تصمیم به جدایی از یکدیگر می گیرند ولی کودک ناخواسته باید تسلیم چنین تصمیمی باشد هرچند بسیاری از والدین پس از طلاق همیشه نگران آینده فرزند خود هستند ولی به این فکر می کنند حالا که فرزندشان برچسب کودک طلاق خورده است می توان به آینده او امیدی داشت؟

چه کنم تا کودکم بعد از طلاق کمتر صدمه ببیند؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه خراسان ؛ بیشتر زوجینی که از یکدیگر جدا شده اند از آثار سوء طلاق بر کودکشان آگاهند و همواره در پی یافتن راهی برای کاهش این آسیب هستند، راهکارهایی که در ادامه می خوانید، به شما در این باره کمک می کند:

به سوالات فرزندتان با صبر و حوصله پاسخ دهید: بسیاری از والدین در ماه های اول بعد از طلاق آنقدر با خود درگیرند که کودک خود را نادیده می گیرند و از کنار سوال های مهمی که نشانگر نگرانی او از جدایی والدینش است رد می شوند. مادری در یک جلسه مشاوره در جواب سوال کودک خود که «چرا بابا از پیشمون رفت؟ آیا توهم یک روز از من جدا می شی؟!»، پاسخ داد: «تو هنوز خیلی بچه ای؛ این چیزارو نمی فهمی»! از یاد نبرید که پاسخ دادن صادقانه به سوال های ریز و درشت کودک درباره طلاق، می تواند ترس های او از این که پدر یا مادر روزی خود او را هم ترک خواهند کرد از بین ببرد. همواره به فرزندتان یادآور شوید که: «درسته که احساسات من و بابات نسبت به هم عوض شده ولی معنیش این نیست که احساسات ما به تو هم عوض شده». با پاسخ دادن صبورانه به سوالات، فرزند شما اطمینان خاطر می یابد که در رابطه او با پدر یا مادر کوچک ترین خللی وارد نخواهد شد.

برای او فرصت گفت وگو ایجاد کنید تا از احساساتش حرف بزند: گفت وگوی بین والد و فرزند باید زمانی باشد که فقط خودتان دو تا هستید و قرار است با هم چای بنوشید، میوه بخورید یا بازی کنید نه زمانی که مشغول رانندگی، آشپزی یا... هستید. به فرزندتان اطمینان بدهید هر آنچه بیان می‌کند از نظر شما قابل احترام و شنیدن است. ممکن است کودک حین ابراز احساساتش، خشمگین، غمگین و مضطرب باشد ولی شما با در آغوش گرفتن او بگذارید بیان احساساتش را تا آنجا که تمایل دارد ادامه دهد. هرگز درباره احساساتش قضاوت و داوری نکنید. تعدادی از کودکان مدت ها بعد از طلاق احساساتی نظیر خشم را به یکی از والدین با بیان چنین جمله ای نشان می دهند: «همش تقصیر تو بود که مامان از ما جدا شد». والدینی که سریعا در مقابل فرزندشان گارد می گیرند و مثلا می گویند: «حرفات مسخره است! تو هم شبیه همون مامانت هستی!»، دست به قضاوت و پیش داوری درباره کودک خود می زنند و باعث می شوند کودک احساساتش را سرکوب کند که این مسئله برای کودکان طلاق آسیب های جبران ناپذیری به دنبال دارد که در دوره های نوجوانی نمود بیشتری پیدا خواهد کرد.

کودک را با دلایل جدایی خود آشنا کنید و به او اطمینان دهید که مقصر و مسبب جدایی شما نبوده است: کودکان به خصوص در سنین 3 تا 7 سالگی دارای افکاری هستند که ماهیت خود محوری دارد و خودشان را در مرکز تمام اتفاقات زندگی قرار می دهند. به همین دلیل در تصوراتشان، خود را مقصر اصلی طلاق فرض می کنند و دائم در حال سرزنش خود هستند. کودک شما در این سنین تصور می کند: «شاید اگر بابا رو مجبور به خریدن دوچرخه نمی کردم، اون از مامان جدا نمی شد»، یا مثلا «اگر خودم به تنهایی دستشویی می رفتم و مدام مامان رو صدا نمی کردم، اون تنهامون نمی گذاشت». در این شرایط باید برای کودک توضیح دهید که جدایی شما هیچ ارتباطی به او و رفتارهایش ندارد.

مشاجره و کشمکش ممنوع: متاسفانه برخی از زوجین حتی بعد از جدایی هم به کینه ورزی، نفرت و انتقام جویی خود پایان نمی دهند و تلاش می کنند تا هر کاری که از دستشان بر می آید برای انتقام از طرف مقابل انجام دهند. این افراد باید بدانند در این شرایط قربانی اصلی فرزندشان خواهد بود. آن دسته از زوجینی که تصور می کنند با گرفتن حق حضانت و سرپرستی کودک برنده نهایی بازی قدرت هستند بدانند که با این سطح از خودخواهی، خطرات زیادی در کمین کودک شان قرار دارد. به خصوص اگر فرزندتان والد دیگر خود را واقعا دوست داشته باشد.

نباید کودک را به جهت گیری علیه والد دیگر واداشت: کشیدن کودک به سوی خود و متنفر کردن او از والد دیگرش کاری درست ولی البته سخت هم نیست. کافی است به او بگویید که «مادرت ما را ترک کرد چون خودخواه بود و خانواده و دوستانش را بیشتر دوست داشت!!». اگر چه شاید خوشحال باشید که در حال شست و شوی مغزی کودکتان هستید و با این کار می توانید برای همیشه فرزندتان را از آنِ خود کنید اما فراموش نکنید اگر کودک شما بخواهد تصمیمی منفی علیه والد دیگر اتخاذ کند، دچار کشمکش درونی می شود؛ زیرا تصویری که شما از پدر یا مادرش ارائه می دهید با نگاه او نسبت به آن والد متفاوت است. جالب است بدانید که بسیاری از کودکان از همین زمان دروغگویی و فریبکاری را یاد می گیرند. یعنی دقیقا از زمانی که دوست دارند هم پدر را داشته باشند و هم مادر را اما خواسته های غیرمنطقی شما عرصه را بر آنان تنگ می کند.

برای تربیت و سلامت فرزندتان حتما با همسر سابقتان هماهنگ باشید : گاهی اوقات کودکان کم سن و سال مجبور می شوند تحت شرایط قانونی فقط با یکی از والدین خود زندگی و دیگری را در طول هفته یا ماه ملاقات کنند. در این حالت تصمیم گیری، باید با توجه به مصلحت و خواست فرزند باشد نه بر اساس خواست والدین یا استفاده از اهرم حقوقی و قانونی. بسیار اتفاق می افتد که مثلا حضانت بچه با پدر است، اما کودک عاجزانه تمنا دارد که ساعات بیشتری را در کنار مادرش بگذراند. بهتر است خود را در موقعیت او قرار دهید و موضوع را از دید او ببینید، آنگاه بهتر می فهمید که چرا آن کودک به توجه و نزدیکی بیشتر با والد دیگر خود احتیاج دارد. همچنین برای رفت و آمد کودک به مدرسه، کلاس های فوق برنامه، دیدار از مادربزرگ و دیگر فعالیت های او، باید با یکدیگر برنامه ریزی دقیق داشته باشید؛ مثلا چه کسی بچه را در چه روز و ساعتی به مدرسه ببرد و چه کسی او را از باشگاه ورزشی برگرداند.

از سپردن بچه به دیگران جدا خودداری کنید: در بسیاری از موارد زن و شوهر پس از جدایی وارد بازار کار می شوند تا چنانچه حضانت بچه با آن هاست، راحت تر از عهده تامین معاش کودک خود برآیند. در چنین شرایطی کودک تحت تاثیر هرکسی که در منزل حضور دارد تربیت می شود. گاهی مادربزرگ، گاهی پدربزرگ، عمه، خاله، دایی، زن عمو، بچه های همسایه و... . از آنجا که کودک در این شرایط مطابق با قوانین و قواعد مشخص رشد نمی کند در نتیجه به زودی در ساده ترین امور زندگی خود هم سردرگم و در تشخیص ارزش های خوب از بد ناتوان می شود و در آینده با حضور در اولین محیط های اجتماعی قانونمند نظیر مدرسه و... ، قادر به رعایت قوانین نخواهد بود و رفتارهای ضد اجتماعی نظیر پرخاشگری، کتک کاری، قلدری، بد دهنی ، فحاشی و ...از خود نشان خواهد داد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha