به گزارش سلامت نیوز به نقل از فارس ؛ یونسکو در سال 1950، پانزده اکتبر(23 مهر) را به عنوان روز جهانی عصای سفید نامگذاری کرد.
سازمان آموزشی، علمی، فرهنگی ملل متحد یونسکو و شورای جهانی نابینایان، در جلسهای مشترک قانون «عصای سفید» را در سال 1950 بررسی کرده و به تصویب رساندند.
بر این اساس قانون عصای سفید، تصویری جدید از نابینایان را در جامعه ترسیم کرد. در میان وسایل کمک حرکتی نابینایان، میتوان عصای سفید را به عنوان پرچم استقلال آنها قلمداد کرد.
عصای هور یا عصای بلند بعد از جنگ جهانی دوم، به عنوان یک وسیله کمک حرکتی برای نابینایان ابداع شد.
این عصا، ابتکار یک عکاس شهر بریستول کشور انگلستان بود. جیمز بیگز که در اثر سانحه بینایی خود را از دست داد، برای در امان بودن از خطر وسایل نقلیه با یک ابتکار تاریخی، عصایی به رنگ سفید به دست گرفت تا برای همگان به راحتی قابل دید باشد.
این عصا همچنین به دلیل بلندی به فرد امکان میدهد تا مانعها و تغییرهای بر سر راه خود را تشخیص بدهد. بعد از آن، عصای سفید، نشانهای بینالمللی برای شناخت نابینایان شد.
16 سال پس از اینکه جیمز بیگز عصای سفید به دست گرفت، دکتر ناول پری ریاضیدان و دکتر جاکوپس تن بروک حقوقدان آمریکایی در بیانیهای با حمایت از حقوق اجتماعی نابینایان، اعلام کردند که باید فرصتهای برابر برای افراد بینا و نابینا در نظر گرفته شود.
این بحث و گفتوگوها با شروع جنگ جهانی دوم متوقف شد و در سرانجام در سال 1950 قانون عصای سفید تدوین و روز جهانی ایمنی نابینایان مشخص شد.
بسیاری از کشورهای جهان مفاد این بیانیه را پذیرفتهاند و تمام و یا بخشی از آن را به عنوان قانون اجرا میکنند.
برخی از حقوق نابینایان:
حق استفاده آزادانه از خیابانها، پیادهروها
حق استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی مانند هواپیما، قطار، اتوبوس، کشتی
حق فعالیت و کار در بخشهای دولتی و مدرسهها با شرایط مساوی مانند دیگر افراد جامعه
تشویق نابینایان از سوی دولتها برای شرکت در امور اجتماعی و اقتصادی
مشکلات نابینایان را ببینیم
لپتاپش را که باز میکند منتظرم از کسی کمک بگیرد تا مقالهای را که دنبالش میگردد، پیدا کند و به استادش نشان بدهد. اما برخلاف تصورم در همان حال که لپتاپ روی پایش است عصای سفید را تا میکند و کنار میگذارد و آغاز میکند به لمس کردن دکمهها.
چند لحظه بیشتر طول نمیکشد که مقاله را ایمیل کرده به استاد و حالا استاد در کامپیوتر خودش دارد آن مقاله را میخواند.دانشجوی فوق لیسانس است اما با بقیه همکلاسیهایش یک فرق نه چندان کوچک دارد. او نابیناست!
اما انگار خودش این تفاوت را به اندازه بقیه احساس نمیکند. دیگران که او را میبینند سعی میکنند با جملههایی مثل «کمی این طرفتر» یا «به دیوار نزدیک میشوی» راهنماییاش کنند اما آنها این کار را بکنند یا نه، او به زودی با عصایش دیوار را لمس میکند و مسیرش را تغییر میدهد.
هر سال با رسیدن روز جهانی عصای سفید نوشتن از دردها و مشکلات نابینایان انگار به آیینی سنتی تبدیل شده است. آیینی که مثل تمام رسوم دیگر همه در یک روز خاص بسیج میشوند و در این مورد مینویسند و حرف میزنند و تنها حرف میزنند.
دنیای امروز در یک جهش چشمگیر نشان داده که تکتک انسانها حق زندگی مناسب دارند. و این تمام آن چیز دست نیافتنی است که فعالان حقوق بشر برای تحقق آن میجنگند. معلولان و نابینایان هم از این تک تک انسانها جدا نیستند و حق زندگی برابر با دیگر شهروندان دارند.
* پیوند دوباره بیکاری و تجرد/ وجود 4 هزار نابینا در آذربایجانشرقی
مدیرعامل جامعه نابینایان آذربایجانشرقی میگوید: طبق آمار ثبت شده در سازمان بهزیستی هماکنون در استان ما 4 هزار نابینا زندگی میکنند در حالی که بطور واقعی این تعداد شاید به چیزی بیش از دو برابر این رقم برسد. متاسفانه به دلیل نگاه سنتی و فرهنگ غلط نیمی بیشتر از جمعیت نابینای استان در خاموشی زندگی میکنند.
داوود خلیلآبادگان ادامه میدهد: از بین این تعداد نیز 600 نفر در انجمن نابینایان عضو هستند و از خدماتی بهرهمند میشوند. مثلاً یک عده نیاز مالی دارند که به صورت ماهانه کمکهای مالی اندکی دریافت میکنند. نیاز به ساماندهی جهت اشتغال و کاریابی از دیگر این خواستهها است.
طبق قانون تمام سازمانها موظفاند 3 درصد از پرسنل استخدامی خود را از بین معلولان انتخاب کنند که نابینایان نیز در این دسته قرار میگیرند.
با این حال خلیلآبادگان از دور زدن قانون توسط این سازمانها سخن گفته و ادامه میدهد: سازمانهای دولتی ادعا میکنند که مشاغلی چون اپراتوری تلفن جزو مشاغل خدماتی محسوب میشوند و به همین دلیل نمیتوان نابینایان را در بین این گروه جا داد! با این وجود افراد معلول نشان دادهاند که توانایی کمتری از افراد سالم ندارند. با تمام اینها از بین جمعیت 12 شاید هزار نفری نابینایان استان تنها 150 تا 200 نفر از آنها در سازمانها و نهادهای دولتی کار میکنند!
وی میگوید: سازمان ملل متحد 105 شغل مطابق وضعیت و موقعیت نابینایان شناسایی و معرفی کرده است و این در حالیست که در ایران معلمی و اپراتوری تنها فرصتهای شغلی روشندلان است.
خلیلآبادگان که خود نیز عضوی از جامعه نابینایان است با تأسف ادامه میدهد: در مراحل بعدی جایگاه یک نابینا در حد دستفروش و یا تکدی گر تصور شده و دیده می شود. حقوق دفاع از نابینایان در ایران به طور کامل اجرا نمیشود در حالی که نابینایان در صورت دیدن آموزش های لازم توانایی کار در کارخانهها و در بخش صنایع را دارند و میتوانند تعمیرکاران ماهری در امور فنی شوند.
60 درصد نابینایان با وجود سن بالا مجرد هستند
علیاصغر اکبرزاده، نماینده تشکلهای معلولان در آذربایجانشرقی مشکل بیکاری را مهمترین دغدغه نابینایان عنوان کرده و ادامه میدهد: شاید به همین دلیل باشد که چیزی حدود 60 درصد از این قشر با وجود سن و سال بالا هنوز مجرد ماندهاند که در این بین به دلیل نگاههای غلط جامعه به دختران نابینا اجحاف بیشتری شده است.
85 درصد نابینایان آذربایجانشرقی در شهرها و 15 درصد در روستاها زندگی میکنند
اکبرزاده با اشاره به اینکه 85 درصد از نابینایان استان در شهرها و 15 درصد در روستاها زندگی میکنند، تصریح میکند: در حال حاضر پیشنهاد تشکیل کمیسیون افراد دارای معلولیت و یا کمیته رسیدگی به مشکلات معلولان در شورای شهر را مطرح کردهایم که امیدواریم با موافقت روبرو شود چرا که بخشی از مردم همین شهر را این عده تشکیل دادهاند.
بهزیستی؛ نهادی که باید باشد و نیست!
در این بین مهدی رفعتی مدیرعامل مؤسسه فرهنگی هنری نابینایان بصیر نیز میگوید: متاسفانه بهزیستی به عنوان نهادی که وظیفه رسیدگی به امور نابینایان را دارد، بطور یک سویه عمل میکند و بطور واقعی پیگیر مطالبات این قشر از جامعه نیست.
رفعتی با بیان اینکه نهادی مثل بهزیستی میتواند با برگزاری دورههای آموزشی اقدام به توانمندسازی نابینایان کند، تصریح میکند: در جایی که چنین نهاد دولتی از وظایف خود سر باز میزند قطعا به ناچار پای خیران شهری به میدان باز میشود و مردم خود باید غمخوار و همیار یکدیگر شوند.
وی میافزاید: هماکنون ما به کمک خیران در فضایی کوچک که کفاف حضور روشندلان را نمیدهد سعی در ارائه خدمات آموزشی از قبیل آموزش صنایع دستی داریم تا با روشهایی این چنین بتوان حداقل اندکی حس استقلال را در این افراد تقویت کرد.
به گفته رفعتی، امروز در تبریز 7 ارگان دولتی وجود دارد که از زیر بار جذب این افراد برای کار سر باز می زنند.
رویایی کوچک و دست نیافتنی مثل "شهری هم سطح"
با وجود اینکه شهرداری در سالهای اخیر عملکرد خوبی در این زمینه نشان داده ولی به اعتقاد کارشناسان گویا این اقدامات بدون پشتوانه کارشناسی شده انجام میگیرد! تصور کنید موزائیکهای شیاردار زرد رنگی که به عنوان راهنما و محل عبور نابینایان تعبیه شدهاند را ، در صورتی که به دلیل همین اقدامات غیرکارشناسی مثلاً انتهای این خطور به باجه تلفن، جوی آب، درخت و دیگر موانع این چنینی برخورد میکند!
شهری با پستی و بلندی زندگی را برای معلولان سخت کرده است
رئیس هیئت مدیره جامعه معلولان آذربایجان شرقی خاطر نشان میکند: نابینایان و بطور کلی افراد معلول میتوانند از عهده کارهای خود برآیند به شرطی که ما شهری مناسب برای زندگی آنها مهیا کنیم! شهری که پستی و بلندی نداشته باشد.
اکبرزاده با بیان اینکه خوشبختانه در سالهای اخیر شهرداری تبریز اقدامات خوبی در این زمینه انجام داده است، ادامه میدهد: حتی در سال 90 تبریز توانست رتبه اول مناسبسازی شهری را کسب کند ولی هنوز هم تا رسیدن به شهری استاندارد برای نابینایان فاصله زیادی داریم.
وی می گوید: بهدلیل مجهز نشدن اتوبوسهای شهری و غیر استاندارد بودن سکوهای اتوبوسها، روشندلان نمیتوانند از وسائل حمل و نقل عمومی استفاده کنند و همین باعث هزینه مضاعف برای آنها میشود.
اکبرزاده همچنین از راهکارهای دیگری برای فرهنگ سازی در این باره سخن گفته و میافزاید: مثلا میتوان به طور سمبلیک سر چهارراهها از چراغهای مجهز به علائم شنیداری استفاده کرد. شاید در ابتدا مردم استفاده درستی از اینها نداشته باشند ولی قطعا به تدریج فرهنگ استفاده درست از این امکانات شکل می گیرد.
فرهنگی که هنوز هم پای آن میلنگد!
شاید ما انسانهای مثلاً طبیعی نابیناتر باشیم که نمیتوانیم واقعیتهای زندگی نابینایان را آن طور که هست ببینیم. واقعی و عقلانی. به دور از کلیشههای همیشگی که گاه از نابینا به عنوان فردی با قدرتهای خارقالعاده یاد میکنیم و گاه فرد ناتوانی که نمیتواند از عهده هیچ کاری برآید.
مریم دختر 26 سالهای که از بدو تولد با نابینایی زندگی خود را آغاز کرده با اشاره به فقر فرهنگی موجود در جامعه میگوید: فقر فرهنگی مربوط به شخص یا ارگان خاصی نمیشود بلکه تمامی اقشار جامعه را در برگرفته است.
وی با بیان اینکه فقر فرهنگی ناشی از نبود آموزش و آگاهی کافی در برخورد با همنوعان است، بیان می کند: با نابینایان نیز باید همچون دیگر اقشار جامعه برخورد شود و این در حالی است که در مواجهه با این قشر رفتارها سنجیده نیست. استفاده از وضعیت نابینایان در هنگام خرید، بیاعتنایی شهروندان در هنگام عبور و مرور و تردد از خیابان از جمله مواردی است که صاحبان عصای سفید با آن دست به گریباناند.
مریم با اشاره به رانندگان تاکسی میگوید: در برخی موارد دیده میشود که رانندگان تاکسی از سوار کردن نابینایان به دلیل ترس و سلب مسئولیت امتناع میکنند.
مدیرعامل جامعه نابینایان استان نیز با گلایه از این نگاه افراط و تفریطی میگوید: خیلی کم پیش می آید که کسی با دیدی معقول به یک نابینا نگاه کند. حتی در مورد مسائل اخلاقی نیز عدهای نابینا را پاک و منزه می دانند و عدهای نیز شخصی با مشکلات پیچیده اخلاقی. نابینا هم یک انسان است با ویژگیهای دیگر انسانها.
شاید تا دیروز نابینایان از کمبود دسترسی به امکانات فرهنگی رنج میبردند و نمیتوانستند همسطح دیگر شهروندان اوقات خود را سپری کنند ولی پیشرفتهای فناوری امروز به کمک روشندلان هم آمده است.
خلیلآبادگان در این مورد میگوید: خوشبختانه از لحاظ سختافزار و نرمافزار افراد نابینا میتوانند از طریق رایانههای سخن گو نرمافزارهای گویا تا حدود زیادی نیازهای خود را برطرف کنند ؛ تا جایی که حتی براحتی در شبکههای اجتماعی نیز عضویت داشته باشند و به تعامل با دیگران بپردازند.
وی میافزاید: شاید بتوان گفت هماینک از 4 هزار نفری که در بهزیستی به عنوان نابینا ثبت شدهاند، بیش از 3 هزار نفر تحصیلات زیردیپلم دارند و یک هزار نفر نیز در مقطع بالای دیپلم تحصیل کردهاند. همچنین از تعداد 600 عضو انجمن نابینایان نیز 100 نفر در مقطع کارشناسی و بالاتر، 200 نفر حداقل دیپلم و بقیه زیردیپلم هستند.
زندگی کردن و شیرجه زدن در یک رنگ مطلق همیشه در نابیناها صدق نمیکند. من و ماهایی هم بسیار یافت میشوند که در عین دیدن، خود را در حصار خودستایی و فراموشی حبس کردهاند.
نظر شما