سه‌شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۶

انسان ها می‌توانند زیاده خواه و تمامیت طلب باشند و نیز می‌توانند قانع و صرفه‌جو یا اسراف کار و پر مصرف باشند. می‌توانند ساده زیست و بی‌تکلف یا تجمل طلب و اشراف‌زاده زندگی کنند. بدیهی است هریک از شیوه‌ها و روش‌های زندگی فوق‌الذکر عواقب و نتایجی مخصوص به خود را در زندگی فردی و جمعی به دنبال خواهد آورد و آثار و تبعات متفاوتی را در جامعه ایجاد خواهد کرد. فرهنگ دینی اسلامی، بیش از هرچیز بر «میانه روی» در شیوه زندگی و روش سلوک تاکید می‌کند.

میانه‌روی ،جوهر سبک زندگی اسلامی

سلامت نیوز :دکتر محمدرضا واعظ مهدوی-استاد دانشگاه: سبک زندگی، عاملی تعیین کننده در حیات انسان و میزان تنعم و بهره مندی افراد و جوامع از مواهب خلقت است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اقتصاد ایران انسان ها می‌توانند زیاده خواه و تمامیت طلب باشند و نیز می‌توانند قانع و صرفه‌جو یا اسراف کار و پر مصرف باشند. می‌توانند ساده زیست و بی‌تکلف یا تجمل طلب و اشراف‌زاده زندگی کنند. بدیهی است هریک از شیوه‌ها و روش‌های زندگی فوق‌الذکر عواقب و نتایجی مخصوص به خود را در زندگی فردی و جمعی به دنبال خواهد آورد و آثار و تبعات متفاوتی را در جامعه ایجاد خواهد کرد. فرهنگ دینی اسلامی، بیش از هرچیز بر «میانه روی» در شیوه زندگی و روش سلوک تاکید می‌کند.

«و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط، فتقعد ملوما محسورا»: دست خویش بر گردن مبند (چنان که بسیار خست ورزی و چیزی به دیگران ندهی) و پر نیز آن را مگشای (که هرچیز داری به دیگران ببخشی و خود درمانده شوی) تا سپس ناراحت و پشیمان بنشینی (قرآن کریم: سوره اِ سراء؛ آیه ۲۹). حتی در انفاق که پسندیده ترین صفات و رفتارهاست، اسراف و زیاده روی روا نیست: «والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا، و کان بین ذلک قَواما»: [بندگان خداوند رحمان] کسانی هستند که در خرج کردن برای هر چیز، نه اسراف می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و با میانه‌روی به زندگی خویش قوام می‌بخشند (قرآن کریم، سوره فرقان؛ آیه۶۷) میانه روی و اعتدال، جوهر سبک درست زندگی است.

آموزه‌های انبیا، شیوه دور از افراط و تفریط و انتخاب روش میانه به عنوان راه خوشبختی، فلاح و رستگاری بوده است.
پیامبر گرامی اسلام تصریح می‌کنند: با اعتدال و میانه روی انسان دچار گرفتاری و فقر نمی شود (تحف العقول /۱۵ به نقل از محمدرضا حکیمی؛ الحیات، جلد ۳، ص۲۷۴) امیرالمومنین(ع) نیز می فرمایند «هرکسی میانه رو باشد، فقیر نخواهد شد؛ نهج البلاغه/۱۱۵۳ به نقل از محمدرضا حکیمی؛ الحیات، جلد۳، ص۲۷۴) و نیز می‌فرمایند «علیکم باالقصد فی الغنی و الفقر: برشما باد میانه روی در حال توانگری و فقر: مستدرک نهج البلاغه/۲۰ به نقل از: همان»

بر این اساس، اصل اندازه نگه داشتن در معیشت، و خودداری از «اسراف و تبذیر» و در عین حال احتراز از «خست و تنگ نظری» در زمره مهم‌ترین آموزش‌های نظام اقتصادی_تربیتی اسلام است. این امر به تربیت اقتصادی و نظم معاشی مردم بستگی دارد و لازمه چنین میانه روی و اعتدالی، ایجاد و رشد روح انضباط مالی در افراد و خانواده هاست.

رواج اخلاق اقتصادی اسلامی و تنظیم مصرف متعادل و دور از اسراف و ریخت وپاش وظیفه نظام تبلیغاتی و فرهنگی کشور است. سازمان‌های آموزش و پرورش عمومی، دانشگاه ها، صدا و سیما، مطبوعات و رسانه‌های فرهنگی باید در ترویج میانه روی کوشش کنند و از تبلیغ و گسترش فرهنگ تجمل گرایی و فخرفروشی‌های اسراف آمیز خودداری کنند. انضباط مالی و معاشی، شامل ابعاد متعدد و متنوعی است.

این ابعاد، شامل «مصرف فردی»، «مصرف خانوادگی»، «مصرف دستگاه حاکم و موسسه های وابسته آن»، «مصرف موسسه ها و نهادهای اجتماعی»، «مصرف موسسه‌ها، بناها و نهادهای دینی»، «نظام تولید»، «نظام بازرگانی و کسب» و بالاخره «نظام توزیع» است. واضح است که این «اندازه نگه داشتن» در معاش و نیازمندی های آن، سازنده شخصیت انسان است و مایه اصلاح اجتماع واقع می شود و زمینه ترک گناهان فردی و اجتماعی بزرگی چون اسراف و تبذیر را فراهم می سازد.مصرف بیش از اندازه اسرافکاران، باعث عدم کفایت منابع و کالاها برای عموم می شود و فقر و نابرخورداری گروه های اجتماعی کثیری را به دنبال می آورد.

بر این اساس، مبارزه با زیاده روی و اسراف، باعث دور شدن جامعه از فقر و نیازمندی می‌شود و رنج و زحمت مضاعف را از گروه‌های محروم و کم درآمد جامعه می‌زداید. (محمدرضا حکیمی؛ الحیات جلد۳ صفحه ۲۸۲) شیوه معتدل در زندگی که هم به دور از اسراف باشد و هم به دور از تنگ نظری، جامعه را به تعادل می رساند؛ فقر را ریشه کن می سازد و غنا و بی‌نیازی و رشد و عزت نفس را تامین می‌کند.

نتیجه آنکه با تاسف فراوان، رقابت دیوانه وار در مصرف و تجمل گرایی، فخرفروشی و کسب شخصیت کاذب با ظاهرسازی های اشرافی به پدیده شایع جامعه امروز ما تبدیل شده است. انسان ها ذاتا در جست وجوی احترام
مصرف‌گرایی که امروزه در کشور ما مشاهده می‌شود، عارضه اجتناب ناپذیر خروج از اعتدال و حاکمیت رویکرد افراطی در جامعه است. جایگزین شدن فضایل و کرامات اخلاقی با رذایل و ظاهرسازی و عوام فریبی، به انزوای کرامت ها و اصالت ها انجامیده است و فرومایگان اجتماعی برای جلب نظر و کسب مقبولیت و احترام اجتماعی، خودنمایی و مصرف تجملی و اسراف آمیز را پیشه کرده‌اند.
و تشخص هستند و دوست دارند در جامعه و میان دوستان و خانواده و آشنایان خود مورد تمجید و تکریم قرار گیرند و به آنان احترام گذاشته شود.

اگر معیارها و ارزش های اجتماعی به نحوی تحول یابد که معرفت، علم، دانش، بزرگواری و کرامت کمرنگ شده و ثروت و تجمل گرایی و مصرف و ریخت وپاش عامل و مایه کسب احترام و کسب وجاهت اجتماعی شود، طبیعتا رفتارها به جلب احترام و کسب وجاهت از این طریق سوق پیدا می‌کند. در چنین حالتی، جامعه به عروسکی بزک کرده مبدل می شود که فقط وجاهت و زیبایی ظاهری آن مایه جلب نظرها و کسب احترام و مقبولیت است. این چنین جامعه ای به سمت اسراف و زیاده روی می رود. مثال بارز اینکه «غذا» در این شرایط کارکرد اصلی خود که «تولید کالری و انرژی برای کار و فعالیت و حیات» است را از دست می دهد و به وسیله تفاخر و کسب شخصیت تبدیل می شود.

سفره های رنگین و تجملی و مهمانی های اسراف آمیز رایج می‌گردد و افراد به واسطه مهمانی های بزرگ و پرشکوه! و میزهای شام پر زرق و برق و گران قیمت تفاخر می کنند و در میان دوستان و همکاران و نزدیکان خود شهرت می یابند. همین وضعیت، برای پوشاک و لباس اتفاق می افتد و انواع «برند»های خارجی مایه تفاخر و اظهار شخصیت و خودنمایی افراد می‌شود.

در تبلیغات این برندها نیز برند و مارک لباس نشانه«شخصیت» قلمداد می شود. جواهرات و زر و زیور آلات نیز عامل خودنمایی و تشخص برای افراد ظاهر پرست و بدون محتوا می شود. در واقع، جامعه اسرافگرا، فقدان محتوا و خلأ معنویت خود را با پوشش ظاهری تجملات جبران می کند. اتومبیل های گران قیمت، لباس های پر زرق و برق، جواهرات قیمتی، میهمانی های اشرافی و خانه های گران قیمت و دکوراسیون های متجملانه مایه مباهات افرادی می شود که خلأ شخصیتی و معنوی خود را با رفتارهای اسراف آمیز جبران می‌کنند. نظام سرمایه داری غربی که از قضا خود بسیار گرفتار این خلأ معنوی و شخصیتی است، مناسب ترین زمینه ها و تسهیلات را برای فخرفروشی های ظاهرگرایانه فراهم می سازد. از این منظر رواج واردات، آن هم واردات کالاهای تجملی و مصرفی تسهیل‌گر منش‌ها و اخلاق خودنمایانه هم می‌شود؛ ماشین تبلیغاتی واردات نیز این خلأ شخصیت و احساس «مورد احترام قرار گرفتن» کاذب را خوب درک می کند و خوراک مناسب برای آن فراهم می سازد.

هماهنگی شیوه‌های تبلیغات ترویج کننده مصرف کالاهای لوکس و تجملی با سیاست های ترویج واردات با ویژگی های شخصیت های ظاهرساز و بی محتوا به خوبی در خلال «آنونس» ها و بروشورها و بیلبوردها و کلیپ های تبلیغاتی آشکار است. تجمل گرایی، اسراف، مباهات، خودنمایی و اشرافی گرایی، مصادیق بارزی از «خروج از اعتدال» و نتیجه افراطی گری در جامعه هستند. به لحاظ لغوی، «قصد» یعنی میانه روی؛ و اقتصاد، علم میانه روی است. واردات وحشتناک سال‌های اخیر، عارضه خروج از اعتدال و ترک میانه روی است.

عوارض فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این خروج از اعتدال، امروزه دامنگیر جامعه ما شده است و فقر و ناداری و عوارض اجتماعی آن تبعات اجتناب ناپذیر «خروج از اعتدال» هستند. به تعبیر امام صادق(ع) ان السَرَفَ یورِثُ الفقر؛ و ان َالقصدَ یورثُ الغِنی: همانا اسراف فقر و ناداری می‌آورد و میانه روی و صرفه جویی، توانگری به ارث می گذارد

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha