حمید صرامی در گفتوگو با فارس میافزاید: اعتیاد امروز فراتر از یک مسئله اجتماعی رفته است و به تهدیدکننده امنیت ملی تبدیل شده است. نظرسنجیهای ستاد مبارزه با مواد مخدر نشان داده است که 85 درصد مردم از اعتیاد به عنوان یک موضوع نگرانکننده نام بردهاند و این موضوع موجب عدم پیشرفت و توسعه اجتماعی سیاسی و فرهنگی کشور شده است.
وی حجم بالای تجارت مالی مواد مخدر را در دنیا از مهمترین علل گسترش این پدیده شوم میداند و ادامه میدهد: پیچیدگی این پدیده چه در بحث مصرف و چه در بحث قاچاق و وجود حداقل 200 میلیون معتاد مصرفکننده در جهان است که زمینه را برای قاچاق آن آماده کرده است. پیوند قاچاق مواد مخدر با درگیریهای مسلحانه و مسائل امنیت و گروگانگیری از دیگر موارد مدنظر است. همچنین بحث افغانستان به عنوان تهدیدکننده و تولیدکننده مواد، شیوع مصرف مواد، تغییر الگوی مصرف و آینده اعتیاد و اعتیاد آینده ایران از موضوعات مهم در زمینه اعتیاد است.
* بیشتر قوانین مبارزه با مواد مخدر قبل از انقلاب بر اساس فشار صاحبان قدرت بود
مدیر کل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر در بررسی وضعیت مبارزه با مواد مخدر در دوران قبل از انقلاب اظهار داشت: از قبل از انقلاب تا سال 1289 یک دوره است. دوره دوم از این سال تا سال 1325 است که نهضت مشروطه، مبارزه با تریاک، کنفرانس شانگهای و اولین قانون تحدید مواد مخدر بود؛ دوره بعدی از این سال تا سال 1347 بود که منع کشت خشخاش را داشتیم و دوره چهارم اجازه کشت و صدور تریاک را از این سال تا سال 1357 را داشتیم.
وی افزود: موضوعات قبل از انقلاب در خصوص مواد مخدر موارد زیادی است. یکی عدم انسجام و ارتباط منطقی قوانین و در تعارضبودن آنها با هم است که قبل انقلاب یک سیاست سینوسی را مشاهده میکنیم. از یک طرف به شدت برخورد با پدیده مواد مخدر کرد و از طرف دیگر کشت و مصرف مواد مخدر را آزاد کرد. مجدد که تحت فشار سازمانهای بینالمللی قرار میگرفت سیاست انقباضی در پیش میگرفت و وقتی میدید مصرف آن بالا میرود سیاست انبساطی ایجاد میکرد.
صرامی تصریح کرد: نکته دوم فقدان یک استراتژی کلان در امر مبارزه است. قبل از انقلاب آنچه میبینیم این است که یک استراتژی مدونی ملاحظه نمیشود. این استراتژی کلان در 4 بعد قابل بحث است. بحث پیشگیری اولیه از سوء مصرف که کاملاً تعطیل بوده است و در اسناد ساواک سال 53 موضوع پیشگیری مطرح شد ولی این اسناد فقط بایگانی شد.
وی ادامه داد: به بحث درمان و بازتوانی فقط به عنوان یک مباحث نظری پرداخته میشد که باید معتادان را درمان کنیم اما باز اتفاقی نمیافتاد. به بحث پژوهش هم مطلقاً پرداخته نمیشد.
صرامی خاطرنشان کرد: بیشتر قوانین و مقررات تصویبشده در مجلس ملی وقت بر اساس فشار صاحبان قدرت بوده است. یعنی اگر اشرف پهلوی میخواسته کاری انجام دهد قانون بر اساس خواست او تنظیم و تصویب میشد. در این هنگام به هیچ وجه به نقش مردم در امر مبارزه اعتقادی وجود نداشت لذا مشارکتهای مردمی در قبل انقلاب تعطیل بود.
وی گفت: همچنین توسط خود دولت، تریاک به صورت کوپنی توزیع میشد که تأثیر آن را در بازار غیرقانونی و قاچاق مصرف مواد ندیدیم.
مدیر کل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: موضوع بعدی در این هنگام تکبعدی بودن امر مبارزه و اقدامات قهریه بود که توفیقی را برای رژیم گذشته حاصل نکرد. این شرایط پس از انقلاب به ما تحویل داده شد.
صرامی تأکید کرد: آنچه پس از انقلاب به ما تحویل داده شد شرایط خیلی بد اجتماعی و فرهنگی بود. در حقیقت قبل انقلاب مصرف مواد در ویژگیهای فرهنگ ایرانی، در ساختار جامعه و پویش آن رسوخ کرد و به عنوان خردهفرهنگ جایگاه خود را برای مصرف پیدا کرد و ناخودآگاه در حوزه شخصیت ایرانی هم اثرات خود را گذاشت که برای رفع غم و درد و دارو و کسب نشاط و شادمانی استفاده شد. لذا قبل انقلاب در نسل اول اجتماعی ما و در جامعه روستایی آهسته آهسته بحث مصرف به عنوان خرده فرهنگ شکل گرفت و بعد همین اتفاق در اوایل انقلاب با رشد شهرنشینی اثرات خود را میگذارد.
وی گفت: در دوره قاجار و صفویه نقش انگلیس را در مصرف مواد مخدر مردم کرمان سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی میبینیم تا بتواند استعمار خود را بر این شهرها وارد کند. این موضوع به دوره پهلوی هم منتقل میشود. حتی تغییر الگوی مصرف از تریاک به هروئین در دهه 40 را مشاهده می کنیم. در دهه 50 رسوخ هروئین را در برخی مناطق تهران میبینم که وزیر وقت بهداشت اعتراض میکند.
صرامی یادآور شد: قانون 1285 که اولین قانون تحدید مواد مخدر است و میگوید هر کس سوبسید تریاک را بدهد 3 شاهی دریافت میکند و به نوعی مشکلات مالی دولتی را حل میکند یعنی اقتصاد و سودآوری برای کشور و پادشاه نقش مهمی داشت. لذا به دنبال گسترش آن در بین جوانان و نوجوانان بر اساس کاهش سطح مطالبات آنها بودند تا از طرف دیگر مردم را از مسائل سیاسی وازده کنند و دچار مسئله اجتماعی کنند.
*اقدام سریع دادگاههای انقلاب و فتاوای امام(ره) نقش مهمی در پیشگیری از شیوع اعتیاد داشت
مدیر کل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر در ادامه با اشاره به فعالیتهای مبارزه با مواد مخدر در دوران پس از پیروزی انقلاب تا سال 60 گفت: انقلاب پیروز شده است و بحث گروهکها در کشور مطرح میشود. در این دوران 2 استراتژی جدی را میبینم یکی حذف که باید اعتیاد را از جامعه حذف کنیم و دیگری استراتژی شدت مجازات مبتنی بر اینکه تا میتوانیم بگیریم برخورد کنیم و اعدام کنیم. این دو موضوع چند علت داشت.
وی افزود: کشور در فضای انقلابی قرار داشت و این فضا حذف فیزیکی اعتیاد را تأکید داشت و نمیتوانست این نگاه را نداشته باشد به دلیل اینکه جنس انقلاب جنس ایدئولوژیک بوده است و باید هر ناهنجار و ضد ارزشی حذف شود. مدیریت اعتیاد در کنار آن میخواسته به سرعت مسئله اعتیاد را حل کند. اینجا قابل بحث است. به نظر میرسد ارزیابی دقیقی، مدیریت اعتیاد کشور از پدیدههای جامعه شناختی اعتیاد نداشته است و فکر میکرده با قاطعیت در عمل میتواند آن را حل کند.
صرامی تصریح کرد: اما نکاتی هم به عنوان اقدامات خوب این دوران مطرح است یکی توجه به مبارزه ضابطهمند با قاچاقچیان است که از سال 57 این نوع مبارزه را میبینیم و ستاد مرکزی مبارزه با مواد مخدر تشکیل میشود و شروع به برخورد میکند. دوم منع کشت خشخاش است. قبل از انقلاب 800 تن مصرف داخلی ایران بوده است و صادرات میکردیم. مسئله سوم تشدید مجازات است که با قاچاقچی و خریدار و فروشنده و مصرفکننده یکجور برخورد میشود و اصلاً نمیتوانیم تشخیص دهیم که حالا با این مصرفکنندهای که معلول پدیده اعتیاد است نباید شدت مجازاتی با همان شدت مجازات با قاچاقچی است را داشته باشیم و طبیعتاً وقتی تناسبی بین جرم و مجازات نباشد اثرات بازدارندگی مجازات پائین میآید. مثلاً گفته بودند مجازات برای 5 گرم مساوی اعدام است.
وی یادآور شد: در این دوران غفلت از پیشگیری، درمان و کاهش آسیب را مشاهده میکنیم که این موضوع مشکل جدی برای ما ایجاد کرده بود. یک برنامه بلند مدت جامع ملی هم وجود نداشت و در برخورد با معلول افراط صورت میگرفت و تا حدی حجم زندانها و مراکز بازتوانی را گسترش داد که با وقوع جنگ تحمیلی ناخودآگاه پدیده مبارزه با مواد مخدر از اولویت خارج شد. طبیعی بود چون عمده نیروهای ما به مرزهای جنوبی و غربی گسیل شدند و آهسته آهسته اولویت امر مبارزه از شروع جنگ کاهش مییابد و مرزهای شرقی تحت تاثیر این موضوع قرار میگیرد و شبکههای قاچاق از این فرصت سوء استفاده کردند.
صرامی گفت: اتفاق مناسب آن هنگام ورود دادگاههای انقلاب به این موضوع بود که از 3 مولفه قاطعیت، سرعت عمل و عدم نقض احکام برخوردار بودند. سرعت عمل یک خشم انقلابی را در مردم ایجاد کرد و ناخودآگاه پدیده را ضدارزش نشان داد و تا حدودی اثرات بازدارنده خود را برجمعیت سالم گذاشت و نکته آخر بحث فتاوای حضرت امام خیمنی (ره) در ابتدای انقلاب در زمینه تحریم در حوزه خرید و فروش و قاچاق و در حوزه منع بود که این موضوع به شدت در اثر بخشی رویکرد ایدئولوژیکی انقلاب موثر بود.
وی تصریح کرد: رویکرد ابتدای انقلاب در دست دو حوزه بود یکی افرادی که در حوزه حقوقی قضایی بودند و دیگری افرادی که در حوزه انتظامی بودند لذا کار در حوزه فرهنگی که جنس انقلاب بود از صحنه کنار رفت. تعطیل بودن این تفکر که علاوه بر این فتاوا باید حجم فعالیت خود را در بدنه فرهنگی در نهادینهکردن این فتاوی مصروف کنیم شکافی ایجاد کرد که اثرات آن را در دهههای بعدی گذاشت.
مدیر کل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر خاطرنشان کرد: در همین سالها در پارهای از مواقع به شکل سنتی از مردم استفاده میکردیم که آمار قاچاقچیان را بدهند و نتوانستیم از نقش مردم در مبارزه استراتژیک با حوزه اعتیاد خوب بهره بگیریم. همچنین فقدان فعالیتهای پژوهشی در سالها 58 تا 60 است که به نظر میرسد مدیریت اعتیاد چون ریشه آن را در خارج از کشور به عنوان یک توطئه میبیند خیلی تمرکز در اقدامات پژوهشی احساس نمیکند و فعالیت پژوهشی دانشگاهها را در این دوران تعطیل میبینیم. لذا مدیریت اعتیاد نمیتواند هوشمندانه بفهمد در سنوات بعد این اقدامات چه تأثیری در دوران بعد خواهد گذاشت. نکته بعدی فقدان ارتباط با جامعه بینالملل بود که نتوانستیم مطالبه خود را از سازمانهای بینالمللی انجام دهیم. البته روابط بینبخشی دستگاههای مبارزه با مواد مخدر خوب است و انسجام خوبی دارد. این انسجام در ابتدای انقلاب قابل ستایش است و در سالهای بعد تا حدی جزیرهای عمل میشود.
*نوسان در تصمیمگیری نحوه مبارزه با اعتیاد در دوران جنگ
مدیر کل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر در ادامه با پرداختن به وضعیت مبارزه با اعتیاد در دوران جنگ گفت: در سالهای 60 تا 67 و قبل از تصویب قانون مبارزه با مواد مخدر توسط مجمع تشخیص، جنگ و تحرک گروهکها را داریم و چند اتفاق رخ داد. یکی ادامه حاکمیت رویکرد کاهش عرضه است و دیگری انفعال مدیریت کاهش تقاضا است و مدیریت کاهش تقاضا یعنی پیشگیری، درمان و کاهش آسیب.
وی افزود: در این سالها هیچ فعالیتی را از دستگاههای کاهش تقاضا برای کاهش نرخ بروز اعتیاد را نمیبینیم و استراتژی کاهش عرضه باز خشونت علیه معتاد را به عنوان مهمترین مؤلفه خود در دستور کار قرار میدهد. جمع معتادان از سطح شهر به عنوان اولویت محسوب میشود البته این فعالیت تاثیری در افزایش قیمت مواد میگذارد و تا حدودی سوء مصرف را کاهش میدهد. این حجم معتاد دستگیر میشوند؛ به اردوگاهها میروند و در آنجا به خاطر نبود دانش و مدیریت علمی در مراکز بازپروی عملاً مراکز بازپروری تبدیل به زندانهای جدید میشود و این یکی از تلفات خطای عملکرد مدیریت اعتیاد است.
صرامی تصریح کرد: در این دوران معتاد دستگیر میشود چون علم برخورد با آن وجود ندارد آزاد میشود و دوباره دستگیر میشود. این موضوع سیر اتلاف منابع را در پارهای از مواقع به دنبال داشت. نوسان در سیاستهای قضایی در این مقطع و عدم تناسب در برخی مواقع را شاهد بودیم که در برخی مواقع به شدت سخت میگرفت و تا آمار زندان بالا میرفت عفو میداد. در این سالها رویکرد قاطع قوه قضائیه سالهای 58 تا 60 را دیگر نمیبینیم و این نوسان برای ما آفت زاست. آهسته آهسته سیاست انکار مقداری شکل میگیرد همه سعی میکنند اعتیاد را موضوع روز جلوه ندهند. اما مبارزه با عرضه در این سالها خوب عمل کرد.
وی افزود: در آن سالها به خاطر غلبه تفکر مبارزه محور استفاده از دانشگاهیان در حل معضل اعتیاد به حاشیه میرود. نیروی متخصص را کسی حمایت نمیکند ولی از بس که رویکرد مبارزه محور است استفاده از آنها کمتر میشود. در حوزه مبارزه، در دهه 60 و 70 تحقیقی انجام شد. فردی را ندیدیم بیاید بگوید که من چنین حرف کارشناسی را برای حل معضل اعتیاد گفتم ولی کسی گوش نداد. به نظر میرسد به ذهنها هم این خطور نکرد که اگر ما این کشت را منهدم کنیم فردا چه کار باید بکنیم.
صرامی یادآور شد: در ابتدای انقلاب و مشکل جنگ و گروهکهاست. فتنههای داخل را هم داریم در زمینه مبارزه با مواد مخدر موضوعیتی هم نداشت به این سمت برویم.
*اقتصادمحوری و سیاستمحوری سالهای 67 تا 83 ضربات سنگینی به پیکر مبارزه با اعتیاد زد
مدیر کل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر اظهار داشت: از سال 67 تا پایان برنامه سوم یعنی تا سال 83 و به عبارت دیگر دوران سازندگی و اصلاحات اتفاقات مهمی افتاد. در اواخر سال 66 و اوایل 67 مدیریت اعتیاد فرافکنی میکند که من ساختار ندارم؛ وضعیت نامناسبی دارم و ... و زمینه را آماده میکند برای تشکیل ستادی برای مدیریت امر مبارزه در ابعاد مختلف. در سال 67 قانون مبارزه با مواد مخدر در مجمع تشخیص مصلحت تصویب میشود البته در همه ابعاد. ویژگیهای این قانون یکی ساختار است که در آن تمرکز فعالیتها را در ستاد مبارزه با مواد مخدر با ریاست رئیس جمهور پیشبینی میکند و عضویت دستگاههای قضایی، انتظامی درمانی و کاهش تقاضا را گوشزد میکند و نشان میدهد ظاهراً این قانون به دنبال کنترل هوشمندانهتر پدیده اعتیاد است.
وی افزود: اما در این دوران در سالهای اجرای قانون برنامه اول دوم و سوم حتی یک لغت درباره بحث مبارزه با مواد مخدر نمیبینیم. این ظلمی است که در این دوران صورت گرفت. در این سالها غلبه نگاه اقتصادمحور و سیاستمحور و غفلت از نگاه اجتماع محور و فرهنگ محور است که ضربات آن را الان میبینیم. در این سالها با توجه به این دو نگاه، نگاه به اعتیاد به عنوان بزرگترین تهدید علیه امنیت کشور در حاشیه میرود.
صرامی گفت: ناخودآگاه مصرف مواد از تریاک شد حشیش. از آن شد هروئین و الان مواد صنعتی. تغییر الگوی مصرف از اوایل سال 80 آرام آرام شروع میشود. نرخ بروز رونق میگیرد. سن اعتیاد کاهش مییابد. جنسیت اعتیاد تغییر مییابد و جامعه اعتیاد هر ورودی را به طرف خود جذب میکند از بچه 7 ساله تا پیرمرد از بیکار تا مهندس از زن تا مرد مجرد تا متاهل شهری تا روستایی. این غفلت است که این مشکل را ایجاد کرد.
وی افزود: در این سال ها مدیریت اعتیاد در فضای ذهنی پیشگیری را مقدم میداند ولی در عمل کاهش عرضه مقدمتر است و این برای اقدامات پیشگیرانه خسارت جدی بود. همیشه میگفتند یک دلار در پیشگیری مصرف کردن 10 دلار در مقابله و 7 دلار را در درمان کاهش میدهد. اما رویکرد مدون جامع و مشخص در طی این 3 برنامه نداریم. در پیشگیری ثانویه هم پارادوکسی ایجاد میشود که بالاخره اعتیاد جرم است یا بیماری و معتاد مجرم است یا بیمار. این پارادوکس زمان زیادی از مدیریت اعتیاد میگیرد برای اینکه بتواند به راهکار صحیح برسد و این تعارضهای ذهنی وقت مدیریت اعتیاد را خیلی به خودش مشغول میکند.
صرامی ادامه داد: در این دوران دانشمندان و دانشگاهیان آرام آرام وارد میشوند اما خیلی مبارزه علمی را مشاهده نمیکنیم. در این مقطع اگر چه برخی مراکز درمانی و بازپروری راهاندازی میشود اما هیچ رویکرد علمی را ندارد. همچنین در مجامع بینالمللی مقداری ورود کردیم و تقریباً میخواهیم از جهان سهمخواهی کنیم اما خیلی توفیقی نداریم. فقط اطلاعات و تجربیاتمان را به جهان منتقل میکنیم.
وی یادآور شد: رویکرد علمی مقداری در سالهای 80 تا 83 در ستاد آغاز میشود. فعالیتهای پیشگیری اولیه بودجهای برایش در نظر گرفته میشود اما برنامهمحور و قانونمحور نیست و در این دوران اصلاح نظام بودجهریزی را میبینم. تا قبل از سال 80 پول دست خود مدیریت اعتیاد بود اما از این سال به این طرف بودجه در لایحه بودجه میآید و روال قانونمندی به خود میگیرد.
مدیر کل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر خاطرنشان کرد: چند خلاء جدی در این جا وجود داشت. یکی نظارت بر روند فعالیت دستگاهها را در سالهای 67 تا 83 به شکل جدی ملاحظه نمیکنیم. ارزیابی دقیق از فعالیت صورت نمیگیرد که آیا هزینهها کمککننده و اثربخش بوده است؟ همچنین تغییر الگوی مصرف را از سالهای 81 به این طرف مشاهده میکنیم و شیوع مصرف را در برخی اقشار میبینیم. روند کند فعالیتهای درمان و کاهش آسیب را میبینیم که آیا سرنگ بدهند یا نه. همچنین سیاست انکار هم وجود دارد.
صرامی در ادامه گفت: برنامههای درمان و پیشگیرانه در طول 67 تا 83 از قوت لازم برخوردار نبود و ساختاریافتگی نداشت. سرکی به آموزش خانواده، دانشآموز، مهارتهای زندگی میکشند. برنامه پیشگیرانه ریخته میشود سازمانهای مختلف مثل بهزیستی، وزارت بهداشت، آموزش و پرورش و وزارت علوم وارد میشوند اما همه یک سؤال میکنند که کجا قانون به ما گفته باید آن را انجام دهیم. یا انبساط است یا انقباض و ستاد مبارزه با مواد مخدر فقط میشود توزیع کننده اعتباراتی که آنها میگیرند. مداخله موثری نمیشد.
وی افزود: ساده انگاری در عرصه پیشگیری را در این دوران میبینیم. مسئولان فکر کردند با یک بروشور و کارگاه و سخنرانی میتوان اعتیاد را حل کرد. فقدان دانش علمی و ضعف دانش تخصصی پیشگیری را نیز داشتیم. در سال 1965 جهان به این نتیجه رسید علیرغم شدتهای مبارزه هیچ جوابی نگرفت. در این سالها رویکرد پیشگیری با اولویت دانش محوری و اطلاع رسانی آغاز شد. تاکنیک این رویکرد ترس بود و از سال 1975 رویکرد دانش محور به عنوان اولین رویکرد پیشگیری پررنگ شد به عنوان اولین رویکرد علمی در پیشگیری. ولی ما از همین هم غافل بودیم. اطلاعرسانی میکردیم ولی منقطع. با توجه به اینکه پیشگیری 3 مولفه دارد و باید آرام عمیق و مستمر باشد.
صرامی اظهار داشت: در آن سالها متخصصان عرصه پیشگیری ضعیف بودند چون رشته دانشگاهی هم نداشتیم. رویکرد بعدی جهان محرکمحور بود که باید مهارت مقاومت در برابر اعتیاد را گسترش دهیم که متخصصان آن را هم نداشتیم. رویکرد بعدی در جهان از سال 1983 بود که باید با هنر ورزش و سرمایههای اجتماعی به جنگ اعتیاد رفت این را هم بلد نبودیم. رویکرد چهارم در سال 1993 رویکرد روانی و اجتماعی بود که در این زمینه هم غافل بودیم. لذا در عرصه پیشگیری در سالهای 67 تا 83 فقدان نیروی متخصص را داشتیم که این علوم را بگیرد ایرانیزه کند و در مدارس، دانشگاه، محله، محیط خانواده و کار ببرد. آنچه در پیشگیری مطرح میشود 2 راه است یکی نصیحت یکی انذار.
وی یادآور شد: در این سالها متأسفانه فقط 9 درصد از مصوبات قانون مبارزه با مواد مخدر از سالهای 67 تا 83 به بحث پیشگیری اختصاص یافت. که خیلی از این 9 درصد هم اجرا نمیشود. مکرر از مسئولان برای مصاحبه در این زمینه دعوت میشود. از روحانیون برای کار در این زمینه دعوت میشود اینکه باید برای اوقات فراغت کار شود اما اینها همه در گفتمان است ولی به گفتمان مسلط تبدیل نمیشود. و برنامه پیشگیری از یک طرح جامع غافل میشود.
صرامی خاطرنشان کرد: شورای عالی امنیت ملی در سالهای 80 به بعد مواد مخدر را تهدید علیه امنیت ملی تلقی میکند و روی اجرای احکام، نقض آراء، عدم وحدت رویه در احکام قضایی اینکه چرا برنامه پیشگیری مدون نیست؛ معتادان در جامعه رها هستند؛ راه نیفتادن اردوگاهها، نبود بانک اطلاعاتی قاچاقچیان و اینکه دستگاهها با هم هماهنگ عمل نمیکنند انگشت میگذارد و یکسری راهکار ارائه میدهد. بعد ابلاغ میشود که ظرف 3 سال باید اعتیاد ریشه کن شود.
وی افزود: بر اساس این ابلاغیه دستگاههای فرهنگی باید فعال شوند. دستگاههای درمانی پروتکل درمانی دهند. دستگاه مقابلهای باید در حوزه قاچاق کار کنند. اما در این سالهای 80 تا 83 هم تقریباً فقط دستگاههای انتظامی عملکرد مثبت داشتند و بقیه دستگاهها اهتمام خاصی ندارند. ولی مدیریت اعتیاد به این نتیجه میرسد که باید مداخله کند و جایگاه قانونی خود را پیدا کند لذا برای اولین بار در ماده 97 برنامه چهارم بند " ز " تایید میشود که باید به بحث پیشگیری، درمان، مشارکتهای مردمی، مهارتهای زندگی، مقابله با مواد و قاچاقچیان جدی پرداخته شود.
صرامی گفت: برای این ماده سند فرابخشی نوشته میشود و سهم دستگاهها را مشخص میشود. از سال 84 تا پایان سال 88 اتفاقات خوبی میافتد یکی شکلگیری جدی کمیته فرهنگی و پیشگیری ستاد است با حضور 12 دستگاه فرهنگی. دیگری اقدامات درمان جایگاه خود را مییابد و اقدامات کاهش آسیب جایگاه خود را پیدا میکند. در این دوران نگاه سیستماتیک را میبینیم.
وی افزود: در دهم مهر ماه 85 سیاستهای کلی مبارزه مواد مخدر را در مجمع تشخیص دنبال کردیم و تصویب شد و در 11 بند از طرف مقام معظم رهبری ابلاغ شد. این سیاستها از توسعه یافتگی و جامعیت و مانعیت و نگاه سیستماتیک برخوردار است. 3 بند اول مقابله محور حرفهای است. بند 4 پیشگیری است ایشان تاکید میکنند در محیطهای هدف باید همه جانبه اقدام شود. بند 5، 6 و 7 هم مربوط به درمان است. بند 8 به دیپلماسی منطقهای مربوط است و بند 9 مشارکت مردم در پیشگیری از اعتیاد، بند 10 به بحث پژوهش و بند 11 به ساختار امر مبارزه میپردازد.
صرامی یادآور شد: ایشان بر روی نامه این سیاستهای ابلاغی مینویسند: که از وضع موجود شناخت داشته باشید و هر کدام از 3 قوای مقننه قضائیه و اجرائیه سهم خود را انجام دهند. در این دوران دیگر ریاست جمهور شخصاً کارها را پیگیری میکنند در این وحدت فرماندهی سرعت عمل بهتر میشود و در این دوره مدیریت اعتیاد بحث فکر و اقدامات مبتنی بر فکر و پژوهش جدی گرفته میشود و اتاقهای فکر تأسیس میشود به طوری که در ستاد مبارزه با مواد مخدر، امروز 480 نفر از اساتید دانشگاه در رشتههای مختلف مرتبط کار میکنند.
وی تصریح کرد: در این سالها اولویت روی مصونسازی اولیه پیشگیری متمرکز میشود و با حضور 100 نفر از متخصصان سند جامع پیشگیری اولیه از اعتیاد با روشنشدن سهم هر دستگاه مشخص میشود برای اجرا از سال 89 تا 93. این سند به چند منظر توجه دارد که تقویت آموزش مهارتهای زندگی، توسعه رویکرد برنامههای همگانی، انتخابی و ضروری، توجه به رویکرد محافظت محور و توجه به عوامل خطر در عرصه اعتیاد از مهمترین آنهاست و در کل 100 پروژه مشخص شد.
نظر شما