«در هفتههای گذشته نتیجه یک نظرسنجی موسسه آمارگیری گالوپ تیتر اصلی بسیاری از رسانهها شد: «ایرانیان عصبانیترین مردم دنیا هستند.» در گزارش سالانه ۲۰۱۷ این موسسه طی پژوهشی که بر اساس مطالعه وضعیت ۱۴۲ کشور انجام شده، مردم ایران به عنوان عصبانیترین مردم جهان معرفی شدهاند. در این گزارش مردم ایران با ۵۰ درصد، عراق با ۴۹ درصد و سودان جنوبی با ۴۷ درصد عصبانیترین کشورهای دنیا معرفی شدهاند.»
«همه ما فلفل لازم هستیم. فلفل زمانهای طولانی مطمئنترین راه مبارزه با چیزی بود که نباید بر زبان میآوردیم. جایی در گنجه خانه، مادرها چیزی داشتند که لازم نبود تا استفاده شود اما همین که اسمش میآمد کافی بود که میان واژههایی که میشود استفاده شود و واژههایی که نباید، فرق گذاشته و واژههای ممنوعه را بشناسیم.»
یک جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره نقش کمپینها در ایجاد کانالهایی برای بروز مسئولیت اجتماعی در جامعه میگوید: «کمپینهایی که این روزها در فضای مجازی به راه میافتند، میتوانند به مثابه نهادهای غیر سازمانیافته اجتماعی در جامعه عمل میکنند. اگر همین کمپینها نبودند، حادثه پلاسکو و فجایع ناشی از آن دهانبهدهان نمیچرخید و مردم تا این حد با آتشنشانان احساس همدردی نمیکردند. از سوی دیگر همین کمپینها میتوانند مسئولان را نسبت به بحرانهای شهری پاسخگو کنند.»
به نظر میرسد عذرخواهی مسئولان در پی وقوع برخی حوادث، کمترین کاری است که میتوان در برابر انتقادات افکار عمومی انجام داد؛ کاری که در کشور ما کمتر انجام میشود.
و روز پیش ابتدا خبری از قول یک نماینده مجلس منتشر شد مبنی بر اینکه رئیس بنیاد مستضعفان به عنوان مالک ساختمان پلاسکو بابت حادثهای که رخ داده، در جلسهای با برخی نمایندگان عذرخواهی کرده است؛ اما ساعاتی بعد، این خبر هم مثل خیلی از خبرهای مربوط به این حادثه «تکذیب» شد.
سخنگوی فاجعه پلاسکو، پس از چهل سال که از این رخداد غمانگیز میگذرد، در جمع خبرنگاران، به شدت تکذیب کرد. نامبرده در پاسخ سوال یکی از خبرنگاران که پرسید: «ولی جناب سخنگو، ما که هنوز چیزی نپرسیدیم!» گفت: «همین اول کاری تکذیب کردم که برای شروع کنفرانس خبری، حساب کار دستتان بیاد!»
فقر، عدم توزیع عادلانه ثروت و امکانات، سابقه ای به اندازه تاریخ دارد و طبعا به ظهور شکاف های طبقاتی و در دهه های اخیر به پدیده هایی مثل کارتن خوابی در بستر زاغه نشینی و وسعت آن انجامیده است ،مساله ای که اگرچه اخیرا با تابیده شدن نور بر پدیده گورخوابی مورد توجه رسانه ای و اجتماعی قرار گرفته است،امامساله ای قدیمی و ریشه دار است.
: هیچ کجا از تیررس ناسزا در امان نیستید. رگباری از فحش که خیلی وقتها معنی بعضیهایشان را درست نمیدانید. حتماً لازم نیست دعوایی سر بگیرد تا مجبور شوید گوشهایتان را بگیرید یا خودتان را به نشنیدن بزنید. در هر موقعیتی ممکن است تیرها به سمتتان پرتاب شود.
چرا یک کار خوب و انسانی را نیمه تمام رها کردیم؟ آن همه شور و اشتیاق چرا این همه زود در بسیاری از شهرها فرونشست؟ به دیوار اگر اعتقاد نداریم به مهربانی که هنوز باور داریم.
خبر کمیعجیب بود و غیرمنتظره؛ یک دختر جوان در میان صدهزار مرد، دیدار پرسپولیس و راهآهن را از نزدیک تماشا کرده است. او لحظاتی بعد از شروع بازی عکسی از خودش در فضای مجازی منتشرکرد و نوشت: «گفته بودم به ورزشگاه آزادی میروم و بالاخره آمدم»؛ دخترک 21 سالهای که 5 پیراهن و 5 شلوار را روی هم پوشیده بود تا لو نرود، حالا با مشکل بزرگی مواجه شده است؛ تهدید به بازداشت و حتی مرگ!
ظاهراً هر ایرانی فقط دو دقیقه در روز برای فعالیتهای داوطلبانه و خیریه زمان میگذارد. این اطلاعات توسط مرکز آمارایران در سال 94 اعلام شده است. طبق این آمار ایرانیان بهطور میانگین روزانه دو ساعت و پنجاه و دو دقیقه فعالیت شغلی دارند؛ پنجاه و دو دقیقه هم فعالیت آموزشی؛ شانزده دقیقه ورزش میکنند ؛ دو ساعت و یک دقیقه پای رسانههای جمعی هستند؛ هجده دقیقه فعالیت تفریحی و فرهنگی دارند و سه ساعت و دوازده دقیقه را به خانهداری میگذرانند. بررسیها نشان میدهد ایرانیان بهطور میانگین، سیزده ساعت و بیست و چهار دقیقه را هم به «نگهداری و مراقبت شخصی» اختصاص میدهند اما تنها دو دقیقه در روز را به فعالیت داوطلبانه و امور خیریهای میپردازند. آیا طبق این آمار میتوان نتیجه گرفت، ایرانیها به فعالیتهای داوطلبانه و خیریهای بیعلاقهاند؟ آیا جامعه مدنی در سالهای اخیر نتوانسته مردم را برای فعالیتهای داوطلبانه جذب و علاقهمندکند؟
مدتی پیش در یکی از توقفگاههای مناسب و استاندارد در مسیر اصفهان به تهران شاهد بودم که یکی از غرفههای فروش چای، کیک و نسکافه از یک شخص چینی مبلغ 30 هزار تومان پول مطالبه کرد وقتی که از فروشنده خرید گردشگر چینی را جویا شدم متوجه شدم که بابت یک سرویسی که از یک هموطن مبلغ سه هزارتومان را طلب میکند از آن گردشگر مبلغی ده برابر آن چیزی که میباید طلب کند را اخذ کرده و در برابر واکنش بنده در این مورد با جدیت و اعتماد به نفس بسیار بالا فروشنده عنوان کرد که از این خارجیها تا میشود باید گرفت تا بدانند که اینجا ایران است و چیزی از آنها کم نداریم. برخوردهایی از این دست متاسفانه چنان چهره نامناسبی میتواند از یک کشور با جاذبههای گردشگری بالا در جهان ارائه دهد که اصلا قابل تصور نیست.
فضاي مجازي اين روزها فيلم هاي متفاوتي از آزار و خشونت حيوانات را مخابره مي کند. يک روز در گلستان فردي سگي را به شدت مورد آزار قرار داده و فيلم آن را در دنياي مجاز پخش مي کند و روزي نيز يک شکارچي در بوشهر طي يک پيام تصويري به مديرکل محيط زيست اين استان مي گويد که تاکنون 98 حيوان چهارپا را در بوشهر شکار کرده است و دست کسي به او نمي رسد.
به نظر ميرسد مشكلات زندگي تمامي ندارند، به حدي كه اين روزها دنياي اموات هم با مشكلات ريز و درشتي دست و پنجه نرم ميكند. تكميل شدن ظرفيت بهشت زهرا (س) يكي از خبرهاي مهمي بود كه در چند ساله اخير باعث شد طرح احداث گورستاني جديد مورد توجه قرار گيرد، اما مشكل بهشت زهرا (س) تنها تكميل ظرفيت آن نيست؛ راه يافتن فاصله طبقاتي به اين مكان كه در خريد قبر، سنگ قبر و مراسم كفن و دفن نمود پيدا ميكند باعث شده است آرامش از گورستانها رخت بربندد.
متاسفانه در فرهنگ خيلي از ايرانيان خريد كردن كالاهاي مختلف آن هم به صورت قسطي به اصليترين تفريح تبديل شده و خودشان را با اين كار مشغول ميكنند. بسياري از افرادي كه به بازار ميروند نميدانند چه چيزي لازم دارند و چرا خريد ميكنند. چشم و همچشمي هم البته مزيد بر علت شده است. براي مثال دستگاه مايكروويو اين روزها در منزل اكثر ايرانيان يافت ميشود، اما شايد به اندازه 10درصد هم از اين وسيله استفاده نكنيم و صرفا به دليل اينكه اين وسيله در خانه همه افراد هست همه احساس ميكنند بايد حتما اين وسيله را به خانه خود بياورند.
چرا ایرانیها به هم اعتماد ندارند و دلایل افول اعتماد اجتماعی در ایران چیست. اینها موضوعاتی است که حالا چندسالی میشود جامعهشناسان و حتی گاهی مسئولان ایرانی درباره آنها حرف میزنند و به دنبال پیدا کردن پاسخی برای آنها هستند. تا به حال کم نبوده جلساتی که با این موضوع و بهویژه در یکی، دو سال اخیر برگزار شده و سخنرانان این جلسات دلایل آن را بررسی کردهاند. اینبار اما ٢ اقتصاددان بودند که به نشست موسسه رحمان با عنوان «بررسی وضع اعتماد اجتماعی در ایران» آمدند تا نتایج آخرین یافتههایشان را درباره علل افول اعتماد اجتماعی در جامعه ایران بیان کنند.
تحقيقات نشان دادهاند بددهني و پرخاشگريهاي کلامي که جزء لاينفک رفتارهاي روزمرهی برخي افراد است، تحت تاثير يادگيري، عصبانيت، ريشههاي تربيتي يا خلقي است. امکان بروز اين رفتارها از دوران کودکي تا بزرگسالي وجود دارد، اما اينطور نيست که دلايل آن در همهی اين شرايط يکسان باشد.
تاثر، اشک، فریاد و گاهی جیغ، سمفونیای است که با مرگ یک عزیز اتفاق میافتد. اقوام، آشنایان و همسایهها یک به یک سر میرسند تا با خانواده داغدار همدردی کرده و خود را برای مراسم خاکسپاری آماده کنند. بعد از تائید مرگ توسط پزشک، جواز دفن از سوی پزشکی قانونی یا مراجع ذیصلاح صادر شده و میت برای انجام مراحل غسل، کفن و خاکسپاری با آمبولانس راهی سردخانه میشود.
وزارت ارتباطات نگران تلگرام است؛ اظهارات وزیر این وزارتخانه و دیگر مسئولانش محدود است به جملههایی که از آنها میتوان دریافت پای انتشار گسترده تصاویر مستهجن در لوای یک «ابزار ارتباط موبایلی» در میان است. بله! تلگرام، نه یک رسانه جمعی (همانند خبرگزاریها و شبکههای ماهوارهای) و نه یک شبکه اجتماعی (مثل فیسبوک و توییتر) بلکه یک ابزار ارتباط موبایلی است که ویژگیهای تازهاش میتواند از آن هم فیسبوک بسازد و هم دستگاه شایعهپراکنی. اينها دلیل وزارت ارتباطات برای ابراز نگرانی از تلگرام نیست؛ چراکه آنها با گسترش استفاده ایرانیها از این ابزار موبایلی، نگران دسترسی آسان ردههای سنی مختلف به تصاویر مستهجنی هستند که در تلگرام جابهجا میشوند.
هنوز فيلم تكان دهنده ناله هاي دكتر صادقي جراح عروق كرمانشاه از خاطرمان نرفته كه بر روي آسفالت خيابان تقاضاي كمک ميكرد و مردم ( همانها كه برايشان بايد از جان گذشت ) به جاي كمك سرگرم فيلم برداري بودند. فيلم خبري كه در هرجاي دنيا چون برق در دقيقه اي مي توانست پايه هاي سست اخلاقي جامعه را به چالش بكشد به لطف چشمان بسته اصحاب خبر هيچ بازتابي نداشت.
اگر يك روز در يك خيابان دو اغذيهفروشي بود امروز در همان خيابان ١٠٠ اغذيهفروشي داير شده اما آيا تعداد واحدهاي نظارتي هم ١٠٠ برابر شده است؟ وقتي نظارت بر اساس استاندارد نباشد نميتوانيم خيلي مطمئن باشيم كه توليدكننده هم خدا را ناظر و حاضر ببيند كه نميبيند و ناظر بشري هم ندارد و بنابراين، به جاي سوسيس و كالباس استاندارد، از توليدات زيرپلهاي بدون آرم و استاندارد استفاده ميكند در حالي كه اگر نظارت كامل باشد، اين فروشنده حس ميكند كه شايد يكي از همين مشتريها، بازرس باشد و ديگر به خطا نميرود. مشكل مهم ما كارخانههاي بزرگ توليد مواد غذايي هستند. آنچه در توليد روغنها و آب معدني و استفاده از پالم در لبنيات خبرساز شد مربوط به كارگاههاي زيرپلهاي نبود بلكه توسط كارخانههاي بزرگ اتفاق افتاد و نشان داد كه متاسفانه كاهش اخلاق اجتماعي، ما را به هر كاري براي رسيدن به هدفمان وادار ميكند.
:به دنبال پيشرفتهاي بشر در زمينه تكنولوژي و فناوريهاي مختلف اين اميدواري وجود داشت كه رشد و توسعه در زمينه فرهنگي و اجتماعي نيز به وجود بيايد. با وجود اين، هرچند بشر بيشتر پيشرفت كرد، هشدارها درباره به قهقرا رفتن فهم اجتماعي، فرهنگي و اخلاقي نيز فزوني يافت. بر عكس آنچه تصور ميشود، مدرنيزاسيون نه تنها نتوانست زمينهساز رشد فرهنگي و اجتماعي شود كه مشكلات تازهاي نيز به وجود آورد. بر اين اساس بود كه صداي هنرمندان اصيل و روشنفكران واقعي بلند شد كه هرچه ميگذرد جوامع بيشتر به سمت تنزل فرهنگي ميروند. تنزل فرهنگي تعبيري كمابيش جديد است و اشاره به اين موضوع دارد كه شهروندان هرچه ميگذرد سطحيتر ميشوند و ديگر رغبتي به هنر اصيل ندارند. در ايران نيز در دورههاي مختلف مساله تنزل فرهنگي مطرح شده است. گرايش جوانان به نوعي موسيقي كه كمابيش مبتذل يا حداقل سطحي به حساب ميآيد و اقبال به ستارههاي ميانمايه هنري از نشانههاي اين مساله است.
افرادي كه منافعشان هويتشان را رقم ميزند، حاضرند براي آنكه غريزه ديده شدن خويش را ارضا كنند، از هر موقعيتي بهره ببرند و اين همسويي خود را به نمايش گذارند.
ين روزها در شهرهاي بزرگ كمتر ميتوان خانههاي شخصي و بدون وجود همسايه در طبقات بالا و پايين پيدا كرد. امروزه زندگي در آپارتمانها و مجتمعهاي مسكوني همه را ملزم به رعايت يكسري اصول كرده است؛ قوانيني كه شايد قبلا كسي چندان از كم و كيف آنها مطلع نبود. قانون و فرهنگ، جزو لاينفك هر زندگي آپارتماننشيني محسوب ميشود و ناديده گرفتن آن مشكلات اجتماعي و معضلات رواني بسياري را به همراه دارد. اين در حالي است كه همسو و همراه كردن همه فرهنگها با يكديگر در يك محيط كوچك همچون آپارتمان يا مجتمع مسكوني در عمل غيرممكن است.
هر کسی چیزی می گوید. حتی اطلاعیه شورای تامین استان و اظهارات دادستان اردبیل نیز پایان دهنده شایعات در خصوص قتل دکتر اصغر پیرزاده نیست. همه اطلاعات ناقص است و همین موضوع بازار شایعه را داغتر کرده است.
جمعیت جهان رو به سالمندی است و ایران نیز از این قافله عقب نیست. سونامی خاموش سالمندی در راه است و آمادگی مواجهه با این پدیده همچنان نیازمند عزمی ملی و همگانی است. آمارها حاکی از آن است که اکنون هفت درصد جمعیت کشور سالمند شناخته میشوند و پیشبینی میشود تا سال 1405، جمعیت سالمند کشور به بیش از 5/15 میلیون نفر برسد؛ شرایطی که بیتردید توجه بیش از پیش به مقوله «سالمند سالم و فعال» را میطلبد.