بارها و بارها در موقعیتهای مختلفی، وقتی احساس شکست و سرخوردگی میکنیم، به اولین کسی که گیر میدهیم و بر روی دیوارههای روحش ناخن میکشیم، خودمان است. خود طفلکی که جز او کسی را نداریم. شروع میکنیم به سرزنش کردن خود. در این مواقع است که دلمان میخواهد خودمان را به دیگران ثابت کنیم. به اطرافیانمان این ذهنیت را بدهیم که ما خوب و کامل هستیم اما متاسفانه همیشه هم اطرافیان ما باهوش نیستند و با تمام تلاشهایی که برای اثبات خود میکنیم باز هم هیچ جمله دلگرمکنندهای از آنها نمیشنویم. همین میشود که بازهم احساس سرخوردگی میکنیم.
انسانها در مقابل ناكامی احساسهای متفاوتی را تجربه میكنند. اما آنچه بین آنها مشترك است، احساس ناراحتی ناشی از ناكامی است و البته میزان ناراحتی و واكنشهای آنها در مقابل ناكامی متفاوت است.