سلامت نیوز : حال و روز این روزهای سازمان تأمیناجتماعی یادآور این پیامک طنز است که «بیچاره فرهاد، نانواها هم جوش شیرین میزنند». زیرا در حال حاضر همه دارند جوش سازمان تأمیناجتماعی را میزنند. گویی تمام مسائل و مشکلات کشور حل شده است و در هیچیک از وزارتخانهها، نهادها و... هیچ نقص و نقصانی وجود ندارد و همه جا گل و بلبل است و فقط همین مانده است که دیگران بیایند و سازمان تأمیناجتماعی را درست کنند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه خورشید ؛ مثلا سازمان تأمیناجتماعی به حکم قانون مصوب سال 1354 مکلف بوده است که مازاد درآمدهای مربوطه را صرف تأمین زیرساختهای درمانی کند و طبق قانون الزام مصوب 1369 مکلف به ارائه بسته جامع خدمات درمانی به افراد تحتپوشش خود است، ولی در هر حال این سازمان کمتر از 10درصد تختهای بستری کشور را در اختیار دارد و از کل چرخه بودجهای و مالی درمان کشور حدود 10درصد را تأمین مالی (درآمد و هزینه) میکند. با وجود این، مدتی است که به گونهای رفتار میشود که گویی 90 درصد تختهای بیمارستانی کشور به بهترین نحو مدیریت و راهبری میشوند و مردم از وزارت بهداشت و درمان و سازمان بیمه سلامت، صنعت بیمههای تجاری و... رضایت کامل دارند و تنها این رسالت بر دوش متولیان دولتی، بخش خصوصی و... باقی مانده است که همین 10 درصد باقیمانده (متعلق به ذینفعان سازمان تأمیناجتماعی) را مدیریت و ساماندهی کنند.
مثلا در حوزه بیمههای اجتماعی حدود 18 صندوق بیمهگر اجتماعی در کشور وجود دارد که تنها نسبت وابستگی در سه صندوق و سازمان مناسب است، به ترتیب صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر(به دلیل جوان بودن و عدم اجرای دقیق قانون و محروم ساختن ذینفعان از خدمات مزبور)، صندوق بیمه آیندهساز (بهخاطر داشتن ریسکهای منتخب، گزینشی و...) و سازمان تأمیناجتماعی (باوجود تمامی سرریزهای حمایتی و قوانین نامساعد و مغایر با اصول و قواعد بیمهای در یک دهه اخیر) و در سایر صندوقهای دیگر وضعیت چندان مطلوب نیست، اما مدتی است به گونهای رفتار میشود که گویی تمامی صندوقهای دولتی و دوجانبه موصوف که اغلب از منابع و بودجه و اعتبارات دولتی استفاده میکنند، از وضعیت مطلوبی برخوردارند و تنها این سازمان تأمیناجتماعی است که باید به دادش رسید و آن را نجات داد.
مثلا در حوزه سرمایهگذاری، سازمان تأمیناجتماعی که به حکم قانون مصوب سال 1354 و بنابر تجارب علمی و عملی بیمهگران اجتماعی مکلف به سرمایهگذاری روی ذخایر و اندوختهها برای حفظ و ارتقای ارزش آنها و کمک به تأمین و تضمین مالی طرحهای ارائه خدمات خود است و بنابر اقتضا و جهت وصول مطالبات خود از دولت مجبور به تهاتر سهام و مالکیتهای دولتی شده است بخش کوچکی از بازار سرمایه را در اختیار دارد که مقابل تسلط دولت بر اقتصاد و تسلط و تملک نهادها، بنیادها و سایر مؤسسات عمومی و غیردولتی بر اقتصاد کشور رقم قابلتوجهی نیست ولیکن مدتی است که طوری رفتار میشود که گویی تمام اقتصاد کشور و بازارهای پولی و مالی و سرمایهای آن کاملا شفاف، پربازده است و فقط مشکل کشور همین چند درصد سرمایه سازمان تأمیناجتماعی است. نگارش این سطور به معنی تأیید کامل کارکردها و عملکردهای سازمان تأمیناجتماعی و توابع آن در سنوات گذشته، بهویژه سالهای اخیر نیست و بهطور قطع و یقین باید فرآیندهای اصلاحی، توسعهای و تعالیبخشی در سازمان تأمیناجتماعی بهطور متداوم و متواتر انجام پذیرد بهویژه باید به تخلفات مستحدثه رسیدگی و با متخلفین برخورد کرد، اما سخن این است که چرا همه جوش سازمان تأمیناجتماعی را میزنند و بقیه مملکت را یله و رهاگذاشتهاند.
این نوع مصادره به مطلوب حتی در مورد قوانین هم صورت میپذیرد، به این ترتیب که قانون نظام جامع رفاه تأمیناجتماعی در سال 1383 تصویب و در آن احکام زیادی ناظر به پوشش فراگیر امدادی، حمایتی و بیمههای اجتماعی برای آحاد مردم و اقشار خاص (مثلا روستاییان، زنان و کودکان و...) تجمیع، تمرکز و ساماندهی اعتبارات دولتی و بودجه عمومی مربوط به حوزه رفاه و تأمیناجتماعی و... صادر شده است، ولی در یک دهه اخیر فقط حکم مربوط به اساسنامه سازمان تأمیناجتماعی پیگیری شده و میشود و تغییر اساسنامه 18 صندوق بیمهگر اجتماعی دیگر معطل مانده است یا در قانون برنامه پنجم توسعه احکام زیادی ناظر به پوشش بیمه پایه فراگیر در حوزه درمان و بیمههای اجتماعی، نظام چندلایه تأمیناجتماعی و... صادر شده است، اما از کل احکام این قانون فقط بخش تجمیع بیمههای درمان مطمعنظر قرار گرفته است و این در حالی است که در شرایط حاضر بسیاری از وزارتخانهها و دستگاههای دولتی با استفاده از اعتبارات و منابع دولتی و بودجه عمومی در حال ارائه خدمات درمانی مستقیم (مراکز درمانی ملکی دولتی) به افراد تحتپوشش خود هستند و بستههای خدمات درمانی بیش از حدی را به افراد تحت پوشش ارائه میدهند. آیا ادغام بخش درمان کمیته امداد امامخمینی(ره) که بیش از 90 درصد اعتبارات خود را از دولت میگیرد، ضرورت و اولویت دارد یا بخش درمان سازمان تأمیناجتماعی که از منابع عمومی وبودجه دولتی بیبهره است و قس علیهذا.
مخلص کلام اینکه همان طور که فرهاد باید نگران باشد که چرا همه نانواها به خمیر خود جوش شیرین میزنند، سازمان تأمیناجتماعی هم باید نگران باشد زیرا همه متولیان و مسئولان دارند جوش سازمان تأمیناجتماعی را میزنند! و صدالبته جوش زدن برخی از متولیان ومسئولان برای سازمان تأمیناجتماعی از جنس کمک و استعانت یا حتی نظارت نیست و بیشتر بوی دخالت و دستاندازی میدهد و حکایت مرد تهیدستی است که از گرسنگی گریه میکرد و در کنارش مردی متمولی بر سر سفر رنگینی به او نگاه میکرد و میگریست، مرد گرسنه به او گفت من گرسنهام که گریه میکنم ولی تو که سیری و بر سر سفره چرا گریه میکنی؟ مرد متمول گفت: من برای گرسنگی تو گریه میکنم، مرد گرسنه گفت: نیازی نیست گریه کنی اگر لقمهای از نان سفرهات را به من بدهی من هم سیر میشوم و...
به طور مثال اگر بدهی دولت به سازمان تأمیناجتماعی بهصورت نقدی یا ارزی تأدیه شود، اگر 3 تا 5 میلیون نفر بیکار سر کار بروند و شغل پایدار داشته باشند، اگر 2میلیون نفر نیروی کار غیرمجاز خارجی اخراج و نیروی کار ایرانی جایگزین آنها شود، اگر جلوی واردات و قاچاق افسارگسیخته گرفته شود و تولید ملی جایگزین آن شود، اگر شرایط رکود تورمی رفع شود و نرخ رشد اقتصادی بهبود یابد و... بهطور حتم، حال سازمان تأمیناجتماعی خوب میشود و اگر هر کسی به کار خودش برسد و کار سازمان را به اصل سهجانبهگرایی و شرکای واقعی آن بسپارد دیگر نیازی نیست همگان برای سازمان تأمیناجتماعی جوش بزنند. بهطور قطع و یقین در چنان شرایطی، سازمان تأمیناجتماعی با کارکردهای صحیح میتواند شهد «شیرین» برخورداری از سطح رفاه مطلوب را درکام ذینفعان اصلی خود بنشاند.
نظر شما