چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۴
کد خبر: 110222

چه شده است که در جامعه ای که مدعی محبت علی(ع) در دل و یاد او در زبان است، بیماران به دلیل ناتوانی در پرداخت هزینه های درمان، پشت درهای

چطور جامعه پزشکی را به سمت برخورد درست با بیماران ببریم؟

سلامت نیوز: چه شده است که در جامعه ای که مدعی محبت علی(ع) در دل و یاد او در زبان است، بیماران به دلیل ناتوانی در پرداخت هزینه های درمان، پشت درهای بیمارستان می مانند یا اعلام لیست پزشکان زیرمیزی بگیر، گوش بیماران را پر می کند؟

دکتر احسان شمسی کوشکی،مدیر اخلاق پزشکی سازمان نظام پزشکی در گفت و گو با شفقنا در این رابطه پاسخ می دهد:

* در جامعه پزشکی معاصر ایران، فردی مانند دکتر قریب وجود دارد که الگویی ستودنی از اخلاق پزشکی را ارائه داد. رویکرد پزشکان امروز به حرفه خود و نگاهشان به مردم چقدر برگرفته از این الگوست؟

شمسی: جامعه امروز پزشکان، خالی از دکتر قریب ها نیست و من شخصا تعداد فراوانی از آنها را می شناسم. به دلیل محدودیت سنی به طور مستقیم با ایشان که انسانی بزرگ و از پایه گذاران این حوزه بوده اند، در ارتباط نبودم اما همین امروز پزشکانی بسیار مسوولیت پذیر، اخلاق مدار و انسان دوستی با حداقل دستمزد و حداکثر توان به بیماران خدمت می کنند. می توان گفت تعداد این پزشکان بسیار بیشتر از آنهایی است که ممکن است اشکالاتی در کار خود داشته باشند. بنده بسیار امیدوار هستم که نسل پزشکان جوان ما استانداردهای اخلاقی بالاتری داشته باشند اما به هر حال اتقافاتی رخ داده و بسیاری از اشکالات موجود در عملکرد پزشکان آشکار شده است. این موضوع به این مفهوم نیست که چنین مسایلی هیچ گاه نبوده بلکه به این مفهوم است که رسانه ها و اجتماع تشخیص داده اند اولویت و حساسیت بیشتری برای آن قایل باشند.

*علاوه بر مسایلی مانند «پزشکان زیرمیزی بگیر» که در چند ماه گذشته بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشت، جراحی های غیر ضروری که گاهی تجویز می شود و...، نگاهی در جامعه نسبت به قشر پزشکان ایجاد کرده است تحت این عنوان که «پزشکان امروز، بیمار را مثل اسکناس می بینند» و امثال آن. نظر شما این است که رویکرد غالب بین پزشکان به این شکل نیست. پس چرا این دیدگاه بین مردم به وجود آمده است؟

شمسی: چنین مشکلاتی مثل حضور چند لکه بر لباسی سفید است که تمام لباس را آلوده نکرده اما امکان استفاده حداکثری از آن را از بین می برد. مردم، آن افرادی که زیرمیزی می گیرند را می بینند؛ گر چه این مساله به دلایلی شایع شده است، باید بر طرف شود و به هیچ وجه مورد تایید نیست. سخن این است که در جامعه ای مثل جامعه پزشکی، پلیدی ها و کژی ها بسیار زودتر خود را نشان می دهند زیرا مردم انتظار آن را ندارند. در همه دنیا انتظار مردم از جامعه پزشکی بسیار بالاست زیرا مردم جان خود را در اختیار این افراد قرار می دهند و با روابط شغلی دیگر تفاوت های بسیار دارد. انتظار بالای مردم از جامعه پزشکی باعث می شود که مردم، مسایل کوچک را هم نپذیرند و مشکلات ریز نیز در این حوزه برای آنها بزرگ است. این نکته ظریفی است که همه مردم نیازمند هستند به پزشک خود اعتماد کنند تا بتوانند جان خود را در دست او قرار دهند. درست است که به طور طبیعی آن فرد هم می خواهد درآمدی داشته باشد اما نیاز به اعتماد به جامعه پزشکی، بیشتر یک نیاز اجتماعی و روانی است تا حرفه ای و جامعه همانطور که به عنوان مثال درخواست کاهش تورم را دارد، این نیاز یعنی نیاز به اعتماد کردن به پزشک را نیز  دنبال می کند.

*فکر می کنید چرا امروز این مساله دیده شده است؟ چگونه عملکرد جامعه پزشکی که نماد آن امثال دکتر قریب بودند امروز به جایی می رسد که جامعه خواهان برخورد با این عملکرد می شود؟ آیا به لحاظ حقوقی و قانونی برای رعایت این اخلاق با مشکلاتی مواجه هستند؟

شمسی: اگر از من بپرسید یک کلمه را با اخلاق مترادف بدانم، آن کلمه «شفافیت» است. در یک نظام کاری غیر شفاف نمی توان از اخلاق سراغ گرفت و اخلاق، جایگاهی در چنین نظامی ندارد. متاسفانه در چند سال اخیر به دلیل مشکلات ساختاری و اقتصادی حاکم شده بر جامعه پزشکی، بسیاری از مسایل غیرشفاف شده است. بسیاری اوقات افرادی که به بیمارستان خصوصی می روند و هزینه بسیاری نیز متحمل می شوند، به دلیل شفاف بودن مساله و اینکه می داند این پول به بیمارستان پرداخت شده،  دلگیر نیست و در نهایت از گران بودن درمان گلایه می کند اما وقتی همکاری به صورت غیر قانونی و غیر واقعی پول بیشتری علاوه بر هزینه پیش بینی شده در بیمارستان خصوصی تقاضا می کند، فرد دچار مشکل می شود. حوزه اقتصاد سلامت در ایران در سال های اخیر با مشکلات جدی رو به رو بوده است که مهم ترین آن سهم سلامت از تولید ناخالص داخلی است. سهم  سلامت از تولید ناخالص داخلی در چند سال اخیر سیر نزولی داشته و از «5.4درصد» به کمتر از «4 درصد» رسیده است. این مساله نشان می دهد سلامت اولویت ملی نبوده است.. دکترین نظام سلامت کشور ما دکترینی است که اگر خوب طراحی شود، می تواند تا اندازه بسیاری مساله را حل کند. دولت نمی تواند در تمام مسایل پزشکی دخالت کند بلکه باید برای آنچه که خود هزینه اش را می پردازد، تعیین تکلیف کند. متاسفانه سیستم تخصیص منابع عمومی و منابع دولتی به حوزه سلامت در ایران، سیستم شفافی نیست. در جایی دولت پول فراوانی می دهد و در جایی دیگر برای کار ساده ای در حوزه بهداشتی پول ندارد. باید یکسری اشکالات زیربنایی نظام سلامت حل شود. تخصیص منابع سلامت باید براساس اولویت بندی اخلاقی صورت گیرد، به نحوی که بیشترین تعداد مردم، بیشترین بهره را از منابع ببرند.

*به چه شکلی می توان این کار را اجرا کرد؟ یعنی الگویی برای انجام این کار مد نظر دارید؟

شمسی: با توجه به اینکه در سال های اخیر نظام سلامت با کاهش درصد سهم خود از تولید ناخالص داخلی مواجه بوده است، به نظر می رسد مهم ترین زیرساخت این قضیه افزایش این سهم و در عین حال، کاهش تصدی گری دولت در حوزه سلامت است. این کاهش تصدی گری به معنی پول ندادن و پرداخت نکردن هزینه های درمان جامعه نیست، دولت باید پول را بپردازد اما امروز 80 تا 90 درصد سلامت مردم در بیمارستان های دولتی است که پرستار، پزشک و نگهبان آن در استخدام دولت هستند. یک سیستم دولتی توان مدیریت شدن خوب در این عرصه را ندارد و باید به سمت سیستم عمومی رفت.

*منظور شما چه نوع سیستمی است؟ توجه بیشتر به خصوصی سازی؟

شمسی: سه نوع سیستم وجود دارد، دولتی، عمومی و خصوصی. سیستم خصوصی به دنبال سود بیشتر است، سیستم عمومی اغلب به دنبال چرخاندن خود است یعنی مثلا دولت، بیمارستان را بسازد و در اختیار یک هیات امنا قرار دهد که خود، آنجا را اداره کند. می توان گفت سیستم عمومی حالتی شبیه به سیستم تعاونی است و دولت فقط بابت خدماتی که در این موسسات ارائه می شود، پول دهد. در آن صورت بین این سیستم های عمومی نیز برای ارائه خدمات بهتر و جذب بیشتر بیماران، رقابت ایجاد می شود. در حال حاضر در کشورهایی که دولت تمام هزینه های سلامت مردم از صفر تا صد را تامین می کند و سیستم های سلامت ملی دارند، دولت بسیار کوچک است و به این شکل نیست که تمام بیمارستان ها و همه در استخدام دولت باشند. در چنین حالتی دولت پول می دهد، تحت این عنوان که من دولت ایران هستم و تو اگر آپاندیس یک ایرانی را عمل کردی، هزینه اش را می پردازم. در نتیجه بیمارستان ها در این سیستم تلاش می کنند، خدمات بهتری ارائه دهند تا مردم برای درمان به آنجا مراجعه کنند و بتواند پول بیشتری از دولت بگیرد. امروز در حال تلاش برای زدن شیپور وارونه هستیم. چینش میز در سیستم فعلی به نوعی است که دسترسی ها خوب تنظیم نشده است و به همین دلیل خالی بودن یا پر بودن میز برای آنکه دسترسی مناسبی ندارد، چندان مهم نیست. چینش میز سلامت باید تغییر کند. این موارد و همینطور مسایلی دیگر مانند واقعی بودن تعرفه ها، زیربناهای داشتن یک سیستم سلامت اخلاقی است. هر وقت صحبت از پزشکی می شود، تعدادی از وضع خوب پزشکان می گویند و...بله! در بسیاری از موارد این درست است اما کسی از این نمی گوید که یک پزشک برای پزشک شدن چه مراحلی را طی می کند؟ در حال حاضر یک پزشک هنگامی که می خواهد وارد بازار کار پزشکی شود، حدود چهل سال سن دارد، طرح خود را گذرانده، تخصص و  فوق تخصص گرفته، در زمان رزیدنتی یا دوران تخصص، حدود 5 سال روزی 14 ساعت در بیمارستان به صورت تقریبا رایگان برای مردم کار کرده است. این حرفه را نمی توان به طور مثال با حرفه ای مقایسه کرد که در 22 سالگی به درآمد می رسد یعنی باید طول مدتی را که این پزشک باید کار کند، در نظر گرفت.

*یعنی تعرفه ها باید واقعی شود، در کنار آن طوری  ساختار  نظام سلامت اصلاح شود که مردم متحمل فشار نشوند؟

شمسی: بله! همینطور است. دولت در سال های اخیر با ثابت نگاه داشتن تعرفه ها در حقیقت از جیب جامعه پزشکی هزینه کرده است.

*و بسیاری از افراد، همین مساله را یکی از دلایل نمود پیدا کردن اشتباهات اخلاقی پزشکی در این سال ها می دانند.

شمسی: همینطور است. شفافیت هم باید ایجاد شود، درآمد همه سیستم های پزشکی هم باید کاملا شفاف باشد. امروز توزیع درآمد در بین خود جامعه پزشکی ناعادلانه است. بعضی گروه ها با ویزیت بسیار پایین  مریض می بینند، بعضی دیگر درآمدهای بسیار بالاتر دارند و این مناسب نیست. نخبگان پزشکی ما امروز کمتر به دنبال رشته داخلی که مادر رشته های پزشکی است، می روند یا مثلا  پزشکی عمومی در کشور ما فوق العاده ضعیف شده، زیرا معمولا هر کس که نتوانسته تخصص بگیرد، پزشک عمومی مانده و پزشک خانواده شده است. در صورتی که پایه نظام سلامت، پزشک خانواده است. پزشک عمومی است که اولین بار بیمار را می بیند و با خانواده رو به رو است. چرا این اتفاق می افتد؟ چون حقوق پزشک عمومی1، 2 یا 3 میلیون تومان است و با گرفتن یک تخصص ناگهان 20، 50 یا صد میلیون و...می شود. تفاوت ها بسیار بالاست. خود ما نخبگانمان را در رشته های بسیار خاصی هدایت می کنیم که شاید اولویت درمانی مردم در آنها نباشد. اصولا حرف زدن از اخلاق پزشکی در این نظام سلامت که زیرساخت ها و بستر مناسبی برای اخلاق مداری نداشته باشد، بسیار کار سختی است ولی به هرحال ما تلاش خودمان را باید بکنیم. از همین حیث هم هست که باید اول به آن فکر کرد اما به این مفهوم نیست که در حوزه اخلاق پزشکی هیچ کاری نمی توان کرد.

*مهم ترین وظیفه در اصلاح این ساختار  و فراهم کردن زیرساخت ها متوجه کیست؟

شمسی: قاعدتا دولت می تواند کمک فراوانی در این حوزه داشته باشد اما تغییر یک سیستم بوروکراتیک لخت سنگین بزرگ مثل وزارت بهداشت با 420 هزار پرسنل، شجاعت بسیار خاصی می خواهد و کاری فوق العاده سخت است. افزایش اولویت سلامت نشانه مثبتی است. اگر همه در نظام سلامت اعم از دانشگاه ها و...به سمت شفاف سازی و تقویت بخش عمومی و غیر دولتی غیر انتفاعی حرکت کنند، می توان نتیجه های مثبتی مشاهده کرد. مدلی شبیه بیمارستان های خیریه ای که  در حال کار در ایران هستند. دولت هم هزینه های سلامت را واقعا شفاف کند. اولویت بندی کاری بسیار مهم است که بعضا دیده نمی شود؛ به طور مثال اورژانس در تمام دنیا یک بحث اولویت دار در نظام سلامت است. اورژانس تنها آمبولانس نیست بلکه یک سیستم است یعنی بیماری که با یک درد قفسه سینه به اورژانس یا واحد فوریت های پزشکی مراجعه می کند، تمام این زنجیره شامل آمبولانسی که باید بیاید، بخشی که باید این بیمار را بپذیرد و با مدیریت سریع جلوی مرگ او را بگیرد، به این مجموعه، اورژانس یا فوریت های پزشکی گفته می شود که در تمام دنیا اولویت است. حال ما به شهرستانی می رویم و می بینیم که سیستم اورژانس کل شهرستان به شدت مشکل دارد اما یک بیمارستان با مثلا ده میلیارد تومان هزینه ساخته شده است. دولت باید این مسایل را شفاف کند و بیمه ها نیز نقش مهمی دارند. سیستم سلامت فقط وزارت بهداشت نیست، بیمه ها، وزارت بهداشت و هم سازمان های نظام پزشکی می توانند نقش فعالی داشته باشند. بحث اخلاق پزشکی وابسته به ساختار پزشکی است مانند این است که در بزرگراه حکیم یا همت در اوج ترافیک، بخواهید بین خطوط حرکت کنید؛ استاندارد، کار درست، قانونی و اخلاقی این است که بین خطوط حرکت کنید اما چون بستر فراهم نیست تقریبا محال است که بتوان بین خطوط حرکت کرد.

*یعنی معتقدید در حال حاضر نمی شود با این ساختار، اخلاق پزشکی را داشت؟

شمسی: می شود اما سخت است. در عین وجود همه این مشکلات، بسیاری از همکاران ما با بالاترین استانداردهای اخلاقی به کارخود ادامه می دهند. مثلا در همان بزرگراه هم می توانی بروی در لاین کنار گاردریل، تو بین خط حرکت می کنی اما یکی دیگر هم کنار تو می آید و نمی توانی فعال برخورد کنی.

*ما کشوری مذهبی هستیم و همواره بر فرهنگ باستانی و ارزش های مذهبی خود بالیده ایم. در جامعه ای که چه در گذشته اش در آیین زرتشت، اخلاق در پزشکان مورد توجه قرار گرفته است و در علوم بعد از اسلام نیز فصولی به اخلاق پزشکی اختصاص داده شده است، پزشکان باید چگونه باشند و در رابطه خود با مردم چه مسایلی را در نظر بگیرند؟

شمسی: آنچه بیشتر مردم از بحث تخصصی اخلاق پزشکی برداشت می کنند، نحوه رابطه پزشک و بیمار است. اگر بتوان رابطه مالی پزشک و بیمار را بسیار کم کرد و به صفر رساند، آن وقت است که می توان سراغ بحث های اخلاقی آن رفت.

*و دولت باید در  زمینه به صفر رساندن این رابطه مالی فعال شود؟

شمسی: بیمه ها و دولت. در جایی دولت نیست اما بیمه ها فعال هستند یعنی بیمه تمام پول را می دهد و پولی بین پزشک و بیمار رد و بدل نمی شود. بنابراین پایه اصلی این مساله، قطع ارتباط مالی پزشک و بیمار است. چگونگی برخورد با بیمار، اصولی بسیار ساده است و همه بر آن آگاه هستند. احترام گذاشتن کاری ساده است، به طور مثال باید جواب سلام بیمار را به خوبی داد، جلوی پای او بلند شد، تا دم در بدرقه اش کرد، از او برای همه کارها رضایت گرفت و... منظور این است که این اصول چندان تکنیکال نیست و همه برخورد محترمانه را می شناسیم و می دانیم کار درست برخورد مودبانه و صحیح با بیماران است اما کلید اصلی این است این که چطور جامعه پزشکی را به سمت برخورد درست با بیماران ببریم.

*شما گفتید که باید رابطه مالی پزشک و بیمار را به حداقل رساند و بعد از آن  به بحث اخلاق پزشکی پرداخت اما در حال حاضر این رابطه صفر نیست و وجود دارد. مساله بحث برانگیز در کشور ما نیز اغلب از همین رابطه مالی بین پزشک و بیمار ناشی شده است، نه مسایل دیگر. با توجه به این مورد و صفر نبودن این رابطه، در حال حاضر چه باید کرد؟

شمسی: البته این طور نیست که تا این رابطه قطع نشود، هیچ کاری نمی توان کرد. حرف من این است که ریشه بسیاری از این اختلافات و سوءتفاهم ها وجود این رابطه مالی است. این ریشه است اما وقتی که دولت گفته است خیلی تلاش کند می تواند تا پایان کار این دولت، پرداختی مردم در حوزه سلامت را به  سی درصد برساند که امروز بیش از 60 یا 70 درصد است، لاجرم باید کاری کرد اما به نظر می رسد بسیاری از شکایات مردم  از این پول دادن نیست یعنی این یک بخش است اما بسیاری از شکایات هم از نحوه برخورد است. بسیاری اوقات مردم پذیرفته اند باید برای خدمات سلامت خود پول پرداخت کنند امادر نهایت مشکل این می شود که پول را می دهند اما ناراضی باز می گردند.

*بله! اما منظور من این است که مدلی ارائه دهید  یا توصیه هایی به جامعه پزشکان داشته باشید که در شرایط فعلی ما مفید باشد یعنی جامع نگر باشد، نه صرفا خارج از آن رابطه مالی.

شمسی: متوجه شدم. کاملا درست می گویید. قضیه با توصیه حل نمی شود. بردن افراد به سمت انجام کار درست مانند این است که از آنها بخواهیم پشت چراغ قرمز بایستند. آیا می توان تنها با توصیه ازافراد یک جامعه خواست که پشت چراغ قرمز بایستند؟ خیر! باید انگیزه های فرد را برای پشت چراغ قرمز ایستادن در نظر گرفت و بسته به آن انگیزه ها طراحی هایی کرد. بعضی افراد تا زمانی که جریمه و پلیس نباشد، پشت چراغ قرمز نمی ایستند، بعضی دیگر در صورت تشویق این کار را می کنند، بعضی همیشه به دنبال تبعیت از قانون هستند و  اگر این تبدیل به قانون شود، آن را انجام می دهند. برخی دیگر انسان هایی عرفی هستند یعنی نگاه می کنند که ایستادن یا نایستادن پشت چراغ قرمز برای آنها زشت نشود بنابراین باید عرف سازی کرد. به گروه خاصی از انسان ها که اخلاق مدار هستند، به اخلاق فکر می کنند و به درست و غلط بودن کارها پیش از انجام به طور مبنایی فکر می کنند، می توان یادآوری و توصیه کرد که این کار، اخلاقی است یا نیست. بنابراین برای کاهش مشکلات در بحث ارتباط بین پزشک و بیمار در جامعه پزشکی، باید مکانیسم های مختلفی را درگیر کرد. تلاش ما در اداره اخلاق پزشکی سازمان نظام پزشکی این است که برای بردن جامعه پزشکی به سمت برخورد بهتر با مردم و رفع سوءتفاهم های موجود، راهکارهای مختلفی را تست کنیم. امروز با افزایش سطح آگاهی های جامعه، آینده جامعه پزشکی در دست آن دسته از پزشکانی است که استانداردهای اخلاقی و رابطه خود را با مردم به خوبی حفظ می کنند. زمانی در تهران، تنها چند متخصص در  زمینه های خاص وجود داشت اما امروز خوشبختانه با تربیت نیروی انسانی صورت گرفته بعد از انقلاب، آن انحصارها در بسیاری از رشته ها شکسته شده و بسیاری از انحصار هایی که امروز دیده می شود، خودساخته و تبلیغی است. پزشکان جوان ما امروز در رشته های فراوانی متخصص و توانمند هستند. به جامعه پزشکی این را می گویم که حتی اگر کسی به دنبال سود بیشتری است، با توجه به این مسایل باید اخلاقی تر برخورد کند زیرا با افزایش آگاهی مردم، آنها دیگر به سادگی هر چه در سیستم پدرسالارانه سنتی پزشکی بوده است را نمی پذیرند. به آهستگی این سیستم در حال شکستن است.

*به اعتقاد شما مردم در حال شناختن حقوق خود هستند؟

شمسی: به نظر من مردم ما خوب مقاومت و به جامعه پزشکی اعتماد کرده اند، در حال حاضر توپ در زمین جامعه پزشکی است تا دوباره اعتماد مردم را بیش از پیش جلب کند. برای رشد اخلاق پزشکی باید از روش های متنوعی از جمله تشویق جامعه پزشکی و برخورد با کسانی که تخلفاتی در این حوزه دارند استفاده کرد. باید در جامعه پزشکی، عرف سازی کرد. وقتی عرف این باشد که باید با بیمار درست برخورد کرد، اگر فردی بین همکاران خود با بیمار بد صحبت کرد، نمی تواند به این رفتار خود افتخار کند.

*این کار نظارت، الآن توسط نظام پزشکی انجام می شود؟

شمسی: نظام پزشکی به عنوان رکنی از این ماجراست. نظام پزشکی سازمانی است که فلسفه وجودی آن، فلسفه ای اخلاقی و دفاع از کیان اخلاقی جامعه پزشکی است. باید قاعدتا این طور باشد که با تخلفات اخلاقی برخورد کند و اینجا برای همین امر است که هیات انتظامی دارد.

*این کار امروز چقدر غیر جانبدارانه صورت می گیرد و چقدر آمار دقیقی از تخلف ها وجود دارد؟

شمسی: واقعیت این است که به هر حال اینجا یک صنف است، صنف پزشکان. این صنف در حال تلاش برای دفاع از حیثیت خود است. حال این که چقدر عمل می شود، باید بررسی کرد و من در جایگاه قضاوت آن نیستم اما حتما می تواند بهتر از این باشد. در دور جدید نظام پزشکی، آقای دکتر زالی تشریف آوردند و با تغییراتی که ایجاد شده است، سازمان در حال حرکت به این سمت است. این تغییرات نیز یک دفعه اتفاق نخواهد افتاد و به آهستگی رخ خواهد داد بنابراین نباید انتظار داشت همه مسایل یک شبه درست شود اما یکی از نشانه های مثبت، احیای اداره اخلاق پزشکی در دور جدید است که پیش از این نبود. ده تا از متخصصین این رشته در یک ستاد ترویج اخلاق پزشکی مشغول هستند. یک برنامه سه ساله اخلاق پزشکی در حال تدوین است که قرار است در شورای عالی تصویب و اجرایی شود. همه این موارد نشان می دهد، این مجموعه به فکر انجام این کار و ایجاد تغییرات است اما نباید انتظار کاری بسیار بزرگ در زمانی کوتاه داشت. نکته ای هم در آخر بگویم که مباحث اخلاق پزشکی فقط نباید به رابطه بین پزشک و بیمار فروکاسته شود. سوال های جدی در حوزه اخلاق پزشکی مطرح است که باید به آنها نیز پاسخ داد. به طور مثال اینکه آیا خرید و فروش کلیه که در کشور ما وجود دارد، کاری اخلاقی است؟ در این زمینه ما کاملا وابسته به نظر مراجع دینی و نهاد حوزه و فقه هستیم. ما به صورت تخصصی مصادیق را پیدا و سعی می کنیم با دین به عنوان یک نهاد، فقها، مراجع، مجتهدان و شورای نگهبان که یک نظارت دینی دارد، وارد صحبت شویم و پاسخ صحیح را بیابیم. مثال های دیگر مانند اینکه آقا یا خانمی مبتلا به ایدز است، آیا می توان این مساله را به همسر او اطلاع داد؟ آیا می توان در چنین شرایطی راز پزشکی یک فرد را به دیگری اطلاع داد؟ این سوال، دیگر سوال پزشکی نیست بلکه بار ارزشی و اخلاقی دارد که به صورت سنتی در کشور ما نهاد دین به این درست یا غلط پاسخ می دهد. امروز وظیفه متخصصان اخلاق پزشکی در این زمینه، یافتن مصداق ها و مشورت با نهاد دین برای یافتن پاسخ دقیق آنهاست. انشالله در همین راستا اتفاقاتی هم در نظام پزشکی در حال رخ دادن است و باید ارتباط حوزه با این سازمان بسیار جدی تر شود. مثالی دیگر، این است که آیا می توان دستگاه فردی که در حال احتضار است را قطع کرد؟ مباحث مربوط به احتضار را که در سابقه فقهی، بسیار جدی است، چطور می توان در پزشکی امروز کاربردی کرد؟ آیا رضایت بیمار که مبتنی بر قاعده اذن در فقه شیعه است و قاعده اذن مریض و ابراء طبیبی که در فقه شیعه بیش از هزارسال و از زمان ائمه(ع) سابقه فقهی دارد، مطلق است؟

*بنابراین شما قصد باز کردن پرونده اخلاق پزشکی و فقه را به طور جدی دارید؟

شمسی: حتما. همانطور که گفته شد، رابطه بین پزشک و بیمار پاسخ هایی بسیار واضح دارد اما بسیاری از حوزه ها هست که هنوز پاسخی برای آن وجود ندارد. به ویژه با تکنولوژی های جدید وارد شده در علم پزشکی، به طور مثال در مورد درمان ناباروری این سوال ها مطرح است که این کودک حاصل از تخمک یا اسپرم اهدایی، چه وضعیت حقوقی ای خواهد داشت؟ منتسب به کیست؟ توارث، ازدواج و محرمیت او چه می شود؟ آیا در آینده باید این موضوع را بداند یا خیر؟ سوال هایی بسیار جدی در این زمینه ها مطرح است که تا امروز پاسخی چندان روشن نیز نداشته اند. موضوع پیوند اعضا از مرگ مغزی مثالی دیگر است که قضیه آن خوشبختانه با فتوای حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری به خوبی حل شد اما همین امروز نیز مشکلاتی جدی وجود دارد، از جمله این که خود فرد برای پیوند اعضا وصیت کرده است اما کسی در میان خانواده اجازه اهدا نمی دهد! به دلیل همین مسایل از سالی دو تا سه هزار مرگ مغزی رخ داده، تنها حدود 500-400مورد از آنها برای زنده نگه داشتن دیگران  استفاده می شوند و به جای آن از کلیه افراد زنده استفاده می شود، تعدادی از نیازمندان کلیه خود رادر ازای دریافت مبلغی به دیگران می دهند که به نظر می رسد این مساله با عدالت در معنای کلان آن در تعارض باشد. در صورتی که بتوانیم همان افرادی که متاسفانه دچار مرگ مغزی شده اند را مدیریت کنیم، نیاز کشور ما به کلیه اهدایی بسیار کم خواهد شد و برای آن می توان از همان روشی استفاده کرد که در دین نیز بر آن تاکید شده است یعنی اهدا و ایثار به جای فروش و بیشتر در این زمینه فعالیت های فرهنگی انجام داد تا از این وضعیت نجات پیدا کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha