سلامت نیوز:میگویند پل کن تا 20 کیلومتر جمعیت داشته. به دلیل تعطیلات تعداد مسافران زیاد بوده. کنار جاده پس از سه روز هنوز خودروهایی که زیر آوار گل و ماسه مدفون شدهاند را میتوان دید. چه خودروهای مانده در بستر رودخانه، چه خودروهای کنار جاده که پس از سیلاب به گوشهای رانده شدهاند. خودروهایی بدون مالک پیدا شده. چطور پس از گذشت سه روز کسی نبوده خودروها را تحویل بگیرد؟ اهالی منطقه میگویند مشخصا صاحبانشان از بین رفتهاند در حالی که سیل جز تهران، کرج را هم در نوردید و همین اتفاقات برای مردم و خودروهای آن منطقه هم رخ داد.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه جهان صنعت نوشت: وارد جاده سولقان که میشویم، فضای بهتزده عجیبی آنجا را در برگرفته. گویی گرد مرگ در قتلگاه سه روز قبل تعداد زیادی از مردم پاشیدهاند. سه روز از سیل و توفان گذشته است. فضا به هیچ عنوان شبیه تفرجگاه همیشگی و جاده زیبا و خوشآب و هوای کن نیست که صدای شرشر آب رودخانه آدم را مدهوش کند. وسعت سیلاب به حدی بوده که از گاردریل عبور کرده و وارد جاده شده بود. وقتی تصور میکنی، با صحنههای عجیبی روبهرو میشوی؛ سیلی که مردم زیادی را به کام رودخانه کشید. آثار سیلاب به وضوح در جاده دیده میشود و تمام جاده را پوشانده است. گل ولای حجیم و ماسههای انباشتهشده در اکثر نقاط سیلزده جاده دیده میشوند. خودروهایی که در فرعیها زیر آوار خرابیها ماندهاند. بومیها آسیب زیادی ندیدند. بیشتر مسافر و گردشگران بودند که تعداد مفقودیها هنوز مشخص نیست.
ابتدای جاده اکیپی از نیروهای آتشنشانی را میبینیم و برای صحبت کردن با آنها و اینکه چه اتفاقاتی در این چند روز رخ داده و حالا پس از توفان وضعیت چطور است، توقف میکنیم. «ما اجازه مصاحبه نداریم. پیش مسوولمون برید.» حرفی نمیزنند. مسوول این اکیپ داخل آلاچیق یکی از رستورانها در حال استراحت است. از او وضعیت را جویا میشوم و او هم با این عنوان که تازه وارد منطقه شدهاند و از اتفاقات روز نخست خبر ندارند، صحبتی نمیکند و مرا به فرد دیگری که دسترسی آسانی به او نیست، ارجاع میدهد. تنها جملهای که عنوان میکند، این است که «هنوز تلفنهای زیادی از طرف مردم، هموطنانمان، افغانها و چینیها به ما میشود و مفقودیهایشان را اعلام میکنند.» اعلام مفقودی سه روز پس از توفان. آیا آنها زنده ماندهاند؟ ای کاش رودخانه کن که حالا با خاطرات بدی که برای گردشگران به جا گذاشته، جسدی از آنها تحویل دهد. هر سوال دیگری از مسوول این اکیپ آتشنشانی میپرسم، هیچ پاسخی نمیدهد. به او میگویم اگر هنوز عملیاتی را آغاز نکردهاید، چطور نیروهایتان با لباسهای گلی اینجا در حال استراحت هستند؟ پس شما گشتزنی و عملیات نجات داشتهاید. دلیل حرف نزدن چیست؟ «خانم برو پیش همون کسی که بهت گفتم.» کمی بالاتر به یکی از رستورانهای بینراهی که در بستر رودخانه است، وارد میشویم. یکی از کارگران از روز نخست سیل و دیدههایش این گونه میگوید: «40، 50 نفر را دیدم آب برد. آن تعداد افرادی که از شاخههای درختان کمک گرفته بودند تا با جریان رودخانه نروند، به کمک مردم نجات پیدا کردند.»
تعداد کشتههای اعلامشدهدر خبرها دروغ است
جاده را به سمت بالا و جایی که دیگر خبری از نیروهای امداد نبود، طی میکنیم. به مغازههای آن حوالی میرویم. برخیها حرف نمیزنند. فروشندهای اما با حرارت پاسخگوی ماست، از دیدههایش در روز حادثه. من بومی بلافاصله پس از شروع باد میدانم باید سریع وسایلم را جمع کنم، جنس باد و توفان را در این منطقه پس از این همه سال میشناسم اما مسافر کارشناس هواشناسی نیست. برای استراحت با خانوادهاش به بستر رودخانه رفته و وقتی باران میزند، تصور میکند در این فصل رگبار است و به چادر خود پناه میبرد. در حالی که در عرض پنج دقیقه باران تبدیل به سیل شد و آب آنها را برد. این فروشنده تا ساعت 6 صبح فردا در مغازهاش به دلیل نبود برق به مدت طولانی و بسته نشدن درِ مغازه حضور داشته و شاهد وضعیت مسافران بوده است. «تا 6 صبح جاده قفل بود. اصلا امدادی در قسمت بالای جاده سولقان وجود نداشت. روز حادثه ماموران راهداری و امداد و نجات و راهنمایی و رانندگی حضور نداشتند. مدیریت بحران روز اول چه کرد؟ حالا پس از کشته و گم شدن این تعداد قدم به قدم نیروهای امدادی و بحران در جاده هستند. حالا چه فایدهای دارد؟». «در رودخانه که واویلایی بود و در جاده هم وضعیت نامشخص». از وضعیت اطلاعرسانی صدا و سیما ناراحت است. مرتب وضعیت خبرها را رصد کرده و با خشم میگوید: «زیرنویسهای خبری تلویزیون دروغ است. چهار کشته و شش کشته کجا بود؟ هر روز کلی جسد اینجا پیدا میشود.»
چندین موضوع مبهم طی همه بحرانها و حوادث طبیعی به ذهن میرسد. آیا کسی به مسافران راهنمایی میکند که هنگام خطرات این چنینی در کنار رودخانه نباشند؟ چیزی به اسم راهنمای گردشگری در طبیعت و آگاهیرسانی از خطرات آن وجود دارد؟ اطلاعرسانی سازمان هواشناسی یعنی چه؟ خبر در سایت بوده؟ مگر همه مردم ایران به اینترنت و سایت دسترسی دارند که چله تابستان به توفان و سیل فکر کنند و سایت را بتوانند چک کنند؟ اگر هواشناسی ما به موقع عمل میکرد، باید یک روز قبل از رسانه سراسری اعلام میشد که مردم فردا توفان میشود، احتمال سیلاب بالاست، کنار رودخانهها نباشید. کجا چنین هشداری به صورت عمومی پخش شد؟
میگویند پل کن تا 20 کیلومتر جمعیت داشته. به دلیل تعطیلات تعداد مسافران زیاد بوده. کنار جاده پس از سه روز هنوز خودروهایی که زیر آوار گل و ماسه مدفون شدهاند را میتوان دید. چه خودروهای مانده در بستر رودخانه، چه خودروهای کنار جاده که پس از سیلاب به گوشهای رانده شدهاند. خودروهایی بدون مالک پیدا شده. چطور پس از گذشت سه روز کسی نبوده خودروها را تحویل بگیرد؟ اهالی منطقه میگویند مشخصا صاحبانشان از بین رفتهاند در حالی که سیل جز تهران، کرج را هم در نوردید و همین اتفاقات برای مردم و خودروهای آن منطقه هم رخ داد. روز نخست حادثه رییس مدیریت بحران استان البرز اظهار امیدواری میکند که خودروهای مفقودشده فاقد سرنشین باشند. یکی از اهالی این منطقه که چنین اظهار نظری را در خبرگزاریها خوانده است، عنوان میکند: «هیچ حرفی به این اندازه نمیتواند بازماندهها و خانواده افراد گمشده را عصبانی کند که به جای اقدامات فوری برای پیدا کردن صاحبان خودرو، فقط مدیریت اصلی بحران از پشت میز برایمان اظهار امیدواری کند که مردم در سیل ماندهای که خودرویشان گم شده، زنده مانده باشند؟ با امیدوار ماندن و توکل کسی زنده میشود؟ آنها حالا از بین رفتهاند و این اظهار امیدواری به هیچ کاری نمیآید.»
پس از این همه تجربه نباید این قدر تلفات داشته باشیم
به محل کمپ استقرار کارگران چینی در محل ساخته شدن پل بزرگراه تهران- شمال میرسیم. وضعیت آنجا هم نامناسب است. دو سوله اقامتی تخریب شده. به وضوح میتوان دید زیرسازی مناسبی نداشته و گویی زیر سولهها ناگهان خالی شده و فرو ریخته. میگویند چینیها هم مفقودی داشتهاند اما کسی از تعداد آنها اطلاعاتی بروز نمیدهد. نیروهای هلالاحمر را میبینم که برای عملیات گشتزنی در بستر رودخانه در همان نقطه اعزام میشوند. کسانی که در بطن جزییات نجات مردم بودهاند، باید حرف زیادی برای گفتن داشته باشند از دیدهها و اتفاقات رخ داده. در راه به سراغ آنها میروم. «ما حق مصاحبه نداریم».تعداد زیادی از نیروهای هلال احمر از این کمپ به سمت رودخانه میروند. باید لابهلای این سنگها و درختها و نقاط غیرقابل دید و دسترس بررسی شود. در برخی نقاط کمپ، خودروهای مدفونشده در گل و لای دیده میشوند. یکی از مسوولان این اکیپ هلال احمر پس از تلاش و چانهزنی زیاد با «جهانصنعت» صحبت میکند. «فقط روز دوشنبه هشت و روز سهشنبه صبح چهار جسد توسط نیروهای امدادی پیدا شده. چطور ممکن است کل کشتههای روز نخست با آن جمعیت عظیم مسافران بستر رودخانه 11 نفر بوده باشند؟» به وی میگویم اگر حدود تلفات روز اول را هم بگویید، از اخبار ضد و نقیض و آمارهایی که در تلویزیون به وضوح عنوان نمیشود صحیحتر و قابل استنادتر خواهد بود. میگوید: «نمیتوانم آمار تلفات روز اول را اعلام کنم.» وی ادامه میدهد: «روزی 6 اکیپ از هلال احمر با هر اکیپ 34 نفر برای عملیات جستوجو به بستر رودخانه با امکانات و پای پیاده اعزام میشوند و هشت کیلومتر باید جستوجو کنند.»
از وضعیت منطقه و اینکه نمیتواند و اجازه ندارد اطلاعات بیشتری دهد، ناراضی است. با لبخند تلخی میگوید. «ما تجربه سیل اهواز و نکا را داریم؛ سیلهایی به مراتب بزرگتر از سیل این چند روز اخیر. این بحران کمی نبوده و نمیدانم چرا سعی میشود آن را کم جلوه دهند. پس از این همه سال تجربه از سیلها و امدادهای مختلف و حالا با این امکانات نباید در این سیل این میزان تلفات میداشتیم. چرا سازمان هواشناسی هشدار جدی از قبل نداده است؟ چرا نیروهای اورژانس آمادهباش نبودند و میگفتند ما فقط در خبرها گرد و غبار شدید و باد شنیدهایم نه توفان و احتمال جاری شدن سیلاب و خروش رودخانه؟»
کشف 11 جسد حوالی پارک جوانمردان
یکی از سرشاخههای رودخانه کن زیر پل کن روبهروی پارک جوانمردان تهران است. پیرمرد میگوید: «یکی از تیمهای امداد و نجات اعلام کرده فقط 11 جسد در گشتزنی و بررسی آن رودخانه در روز نخست پیدا کردند. جسد یک فرد چینی هم در آن نقطه پیدا شد.»
در راه بازگشت از سنگان به یکی از رستورانهای تخریبشده از سیل میرویم. وقتی وارد میشویم، همه چیز گل است. گلهای ضخیم همه جا را پوشانده؛ از یخچال و سردکننده و تختها و اتاقک مدیریت تا وسایل. همه چیز از بین رفته. پسرکی که سر تا پایش گل است در را برایمان باز میکند تا وضعیت داخل رستوران را ببینیم. «چهار درخت کهنسال چنار در سیل شکست و از بین رفت. آب از رودخانه به سمت بالا خروشان شد. ما در آن لحظه مشتری زیادی نداشتیم و سریع فرار کردند. به زور خودم را نجات دادم.» میگوید: «پس از سه روز هیچکس به ما سر نزده وضعیت خسارت ما را بررسی کند. فقط در حال تمیزکاری حداقلی رسوبات و لایههای گل باقی مانده از سیل هستیم.»
پس از صحبت با اهالی محل که مستندترین دیدهها را از وضعیت مردم در سیل مانده و کشته شده داشتهاند، بهتر میتوان نتیجهگیری کرد. بار دیگر بحران عظیم دیگری بخشهایی از طبیعت کشور را فرا گرفت و تعداد زیادی در اثر ناکارآمدی و مدیریت نامناسب جان باختند. این بار چقدر رسانههای یکطرفه و بلندگوهای دولتی در اطلاعرسانی صحیح و به موقع و صادقانه درست عمل کردند؟ سازمان مدیریت بحران و سایر نهادهای ذیربط نمره قبولی میگیرند؟ شاهدان حوادث و گفتوشنودهای مردم این را نمیگوید.
آیا لازم نیست اگر مقصران استعفا نمیدهند، حداقل عذرخواهی کنند؟
چرا هلیکوپتر امداد برای کمک مهیا نشد؟
مردم محلی میگویند همان ابتدای ورودی تونل که بسته شد و سیلاب جاری شد، نیروهای امداد همان جا ماندند و به دلیل قفل شدن جاده از ماشین، دیگر نیروی امدادی نمیتوانست خود را به بالای جاده سولقان برساند که مردم را نجات دهد. مردم بومی خودشان از کارگران رستورانها گرفته تا فروشندگان و بومیان آنجا به دیگرن کمک کردند. در اینجا این پرسش مطرح میشود که با وجود باریک بودن جاده کن- سولقان این گزاره صحیح است که امکان تردد خودروهای هلال احمر و راهداری در آن لحظات سیل به طور مساوی در همه نقاط حادثهدیده وجود نداشت اما ما چیزی به نام امداد هوایی نداریم؟ هلیکوپترهای امداد هلال احمر کجا بودند؟ پلیس، هلیکوپتر امداد ندارد؟ چرا چهار عدد از این هلیکوپترها با وضعیت اسفبار آنجا فرستاده نشده تا نیروهای هلال احمر بتوانند مردم را نجات دهند؟ صرف اینکه بگوییم جاده بسته بوده، توجیه از دست رفتن و کشته و مفقود شدن این تعداد از مردم در آب رودخانه میشود؟ جانها از بین رفته، آب رودخانه قتلگاه زن و مرد و کودکانی شده که هنوز هم تعداد آنها اعلام نمیشود. و حالا...
خبرنگار سیما به جای سولقان در کوهسار گزارش آرامش ضبط میکرد
یکی از رستورانداران آن منطقه نیز به نکات قابل تاملی اشاره میکند. «برای کاری به منطقه «کوهسار» رفته بودم. خبرنگاری را با تیم تصویربرداری دیدم که از تفرجگاههای آنجا گزارش تهیه میکند. برایم عجیب بود که اینجا چه میکنند. در مورد گردش و هوای خوب از مردم سوال میپرسیدند. به او گفتم چرا از اینجا گزارش تهیه میکنی؟ بیا به کن و وضعیت سولقان را ببین و از آنجا گزارش بگیر. برای نشان دادن اینکه فضا آرام است و اتفاق خاصی رخ نداده، تفرجگاههای کوهسار را به جای سولقان به مردم نشان میدهند؟ واقعا اتفاقی در سولقان رخ نداده؟ بحرانی نبوده؟» پیرمرد میگوید: من بر اساس چیزهایی که در اینجا دیدم و اتفاقاتی که اینجا افتاد، میتوانم بگویم حداقل 100 نفر را آب برد. چند رستوران وسط رودخانه را هم آب برد و خرابیهای زیادی به بار آورد.» این رستوراندار در مورد ماموران شهرداری به نکته قابل توجهی اشاره میکند. «سر یک نقاشی ساده دیوارهای حیاط رستوران برای من پروندهسازی کردند و کلی تذکر دادند. یکی از ماموران قویهیکل رفع سد معبرشان برای کمک به مردم در اینجا حضور نداشت.» این حرفها در حالی مفهوم پیدا میکند که رییس کمیته زیست شورای شهر تهران به خبرگزاری ایلنا عنوان کرده: «در شهرها، شهرداریها مسوول هستند و باید پاسخگو باشند. البته در وقوع چنین حوادثی شورای شهر هم مقصر است، چراکه طرحها و برنامهها باید بر اساس مصوبات شورای شهر صورت گیرد و شورا باید در این زمینه نظارت داشته باشد.»
هیچکس خسارتهای روستای «سنگان» را ندید
روستای سنگان بالاتر از منطقه سولقان واقع است؛ روستایی با باغهای میوه فراوان و با کیفیت صادراتی که کود شیمیایی در آن جایگاهی ندارد. سنگان از مناطقی است که از سیل اخیر آسیب زیادی دید. درختان کهنسال مرغوب زیادی از بین رفت. توفان و سیل گردوهای زیادی را با خود برد. وارد یکی از باغهای سنگان که در بستر رودخانه است، میشویم. پیرمرد باغدار ما را به سمت درختان آسیبدیدهاش میبرد. سه هکتار باغ دارد. میگوید: «بیشتر مناطق آسیبدیده اینجا و سولقان بوده. در هیچکدام از خبرها یک بار اسمی از سنگان نمیبرند. همه میگویند جاده امامزاده داود در حالی که 35 کیلومتر تا آنجا فاصله است.» نیمی از باغش از بین رفته و خسارت شدید دیده است. پیرمرد به رودخانه اشاره میکند. «چرا هیچ نهادی به چند هزار گردشگر خبر نداد در کنار رودخانهها اتراق نکنند؟ این همه آدم از دست رفت.» 700 متر از طول باغهای این پیرمرد درختان گردو است که در بستر رودخانه واقع شدهاند و به نوعی حفاظ رودخانه هم محسوب میشوند و بیشترین میزان آسیب را دیدهاند. او به همراه یکی از اقوامش بیشترین میزان خسارت را در بین باغداران منطقه دیده است. «43 درخت گردوی قدیمی و تنومند باغم از بین رفت. گردوهای زیادی را باد از بین برد؛ گردوهایی که پاییز وقت برداشتش بود. دلم میسوزد درخت 150 ساله کهنسال گردوی من از بین رفت.» در این سه روز یک نفر برای بررسی وضعیت اینجا نیامده و میزان خسارات برآورد نشده است. یک نفر از اداره کشاورزی آمد به جای تعیین دقیق برآورد خسارات، عنوان کرده هر چه شورای روستا اعلام کند، همان را میپذیریم در حالی که شورا کارشناس کشاورزی ندارد.
یکی از تکاندهندهترین صحبتهایی که در مورد عمق حادثه این باغدار و کشاورز باتجربه از توفانها و سیلهای مختلف عنوان میکند، ابعاد آب است. «آب خروشان از رودخانه 20 متر عرض و هشت متر ارتفاع داشت.» این حجم وسیع مشخصا در بین درختان دیده میشود. گیلاسهای آسیب ندیده بلند و عظیم کنار رودخانه به شدت در معرض خشک شدن قرار دارند. همچون ماری که به دور قربانی خود چنبره میزند، گل و لای زمخت و حجیم تا ارتفاع چند متری دور درختان گیلاس چنبره زده است. تصاویر ناراحتکنندهای است. حجم آب سیل بسیار بالا آمده و سنگهای عظیمالجثهای را جابهجا کرده است. در این میان چند خانه در سنگان نیز تخریب شده و زندگیشان از بین رفته. کسی میپرسد سرپناه آنها در این سه روز چه بوده است؟ پیرمرد میگوید: «باید این گل و لای خشک شوند تا بتوان آنها را از دور درختان جدا کرد. گل مفیدی نیست. برای دولت چقدر اهمیت دارد که اگر به درختان باغ آب نرسد، 15 روزه خشک میشوند؟ چاههای آب منطقه بسته شده و زیر سطحی از گل و سنگلاخ دفن شده. سرشاخههای رودخانه که به پای درختها میرسیده هم پس از سیل از بین رفته و آب به درختان نمیرسد. من باید خودم چاه جدیدی حفر کنم تا درختانم را زنده نگه دارم. درختان منطقه هم کهنسال و قدیمی هستند. اینها میراث طبیعتند.» «هفت سال پیش که توفان آمد قرار شد به من هم خسارت بدهند اما هنوز یک قران خسارت دریافت نکردهام. نمیتوانم منتظر اقدام دولت بمانم. یا میگویند منابع مالی کافی در اختیار ندارند یا بودجه ندارند.» میگوید: «بیمه بودم. چون هزینه خسارت بسیار کمی پرداخت میکرد و برای من صرفه اقتصادی نداشت، آن را لغو کردم. خودم باید 50 میلیون تومان هزینه کنم و باقی درختانم را نجات دهم. چون کسی یا نیروی کمکی برای پاکسازی این میزان گل و لای وجود ندارد. خودم کارگر میگیرم.» میگوید: «بومیهای سنگان جنس توفان و نوع ابرهای توفانزا را میشناسند. به محض اینکه توفان آغاز شد به سمت کوهها رفتند. اما گردشگران این مسایل را نمیشناسند. خطرات طبیعت را نمیدانند.
نظر شما