سلامت نیوز:به نظر میرسد نیاز به حرکت بینبخشی است تا همه سازمانها و نهادها، از بهزیستی گرفته تا دادگستری و کمیته امداد پای کار بیایند، چراکه در حال حاضر ظرفیتهای زیادی در تهران و شهرستانهای اطراف، برای رسیدگی به این مسأله وجود دارد. میتوان با تجهیز و استقرار خدمات رفاهی و حمایتی در اماکنی همچون کاروانسراهای بلااستفاده در شهرستانهای اطراف تهران، از مزایای آنها برای بهسازی شخصیت روانی و وضعیت فیزیکی کارتنخوابها و متعادان استفاده کرد. علاوه برآن ما به یک اتاق فکر با مدیریت واحد و رویکرد اجتماعمحور نیازمندیم. به اعتقاد من این مسأله با رویکرد پلیسی صرف قابل درمان نیست، همانطورکه با رویکرد پزشکی و حمایتی صرف هم نمیتوان کاری انجام داد. این مسأله یک کار جمعی میطلبد و باید همه ابعاد روانی، زیستی و معنوی افراد هم درآن در نظر گرفته شود.
به گزارش سلامت نیوز، مصطفی جانقلی- آسیبشناس در روزنامه ایران نوشت: ما درحوزه اجتماعی، هیچ برنامه کلانی برای رفع آسیبها و معضلات نداریم و این بیبرنامگی نهادهای اجتماعی موجب بروز پدیدههایی همچون «محله هرندی» شده است. البته محله هرندی به علت کارکرد رسانهها برجسته شد. ماهماکنون درمناطق دیگری از تهران همچون «فرحزاد» هم شبیه همین وضعیت را شاهدیم، به طوری که وقتی مسئولان، معتادان را از این منطقه بیرون کردند، باغچه «نیایش»، «چمران» و «شیخ فضل الله» پناهگاه آنها شد.
در حقیقت این پدیده از جایی به جای دیگر انتقال یافت، درست شبیه اتفاقی که در پارک «شوش» و پارک «حقانی» افتاد، گرچه این وضعیت در شرق، غرب و جنوب تهران هم دیده میشود و نمیتوان آن را مختص منطقه یا محلهای خاص دانست. ازطرفی بحث محله هرندی ریشه در تاریخچه تهران دارد و هماکنون پارک حقانی و هرندی یک بازار محسوب میشود، بازاری که درحاشیه آن، فروشندگان خرده پا و توزیعکنندگان میان دستی (خرده پا)، درحال خرید و فروش موادند. این بازار با سابقه حدود 8 دهه در داخل بافت هرندی در محله «منصور» و «باغ آذری» قرار دارد، یعنی جایی که مشتری به توزیعکننده نزدیکتر است و نیاز به هزینه رفت و آمد هم ندارد. این بازار همین الان در «فرحزاد»، «خاک سفید»، «شهرقدس»، «یافت آباد» و حتی دیگر نقاط تهران هم وجود دارد، بنابراین ساز و کار و برنامهای که برای ساماندهی آن پیشبینی شده و سازمان اجراکننده آن بسیار مهم است. ایجاد کمپ برای جمعآوری معتادان کار درستی است، اما اینکه نیروی انتظامی این افراد را جمع کرده و به نقطهای دور از چشم همه ببرد، فقط در راستای زیباسازی مبلمان شهری است تا روح مردم شهرآسیب نبیند، وگرنه یک حرکت انسانی و اجتماعی تلقی نمیشود.
دراینجا باید پرسید بالاخره چه سازمانی و از چه طریقی میخواهد این مسأله را سامان دهد؟ آیا با یک برنامه نانوشته میتوان سراغ یک جامعه انسانی با انواع و اقسام خلق و خوها، بیماریهای روانی، جسمی، فرهنگی و اجتماعی رفت؟
به نظر میرسد نیاز به حرکت بینبخشی است تا همه سازمانها و نهادها، از بهزیستی گرفته تا دادگستری و کمیته امداد پای کار بیایند، چراکه در حال حاضر ظرفیتهای زیادی در تهران و شهرستانهای اطراف، برای رسیدگی به این مسأله وجود دارد. میتوان با تجهیز و استقرار خدمات رفاهی و حمایتی در اماکنی همچون کاروانسراهای بلااستفاده در شهرستانهای اطراف تهران، از مزایای آنها برای بهسازی شخصیت روانی و وضعیت فیزیکی کارتنخوابها و متعادان استفاده کرد. علاوه برآن ما به یک اتاق فکر با مدیریت واحد و رویکرد اجتماعمحور نیازمندیم. به اعتقاد من این مسأله با رویکرد پلیسی صرف قابل درمان نیست، همانطورکه با رویکرد پزشکی و حمایتی صرف هم نمیتوان کاری انجام داد. این مسأله یک کار جمعی میطلبد و باید همه ابعاد روانی، زیستی و معنوی افراد هم درآن در نظر گرفته شود. همین حالا اگر بخواهیم فیلمی که سال 78 از محله هرندی گرفته شده را با حال و هوای امروز آن مقایسه کنیم، میبینیم که وضعیت رو به رشدی داشتهایم، چرا؟ چون برنامه پیشگیرانهای برای آن نداشتهایم. در حقیقت با تعطیلی این بازار و انتقال افراد نمیتوان کار زیادی انجام داد. آیا ما در این زمینه، توزیعکنندگان و عرضهکنندگان را در هر رده شناســــایی کرده ایم؟ آیا برنامهای برای برخورد با قاچاقچیان بالادست داریم؟ آیا میدانیم این همه مواد ازچه طریقی وارد کشور شده و سر از بلوار چمران و نیایش در میآورد؟
نظر شما