سلامت نیوز: میان همهمه خبرهایی که از آتشسوزی پلاسکو پخش شده است، شاید بد نباشد سری به دفترچه خاطرات تلخمان از آتشسوزیهای خیابان جمهوری بزنیم. خیلی دور نمیرویم، همین چند سال پیش، خیابان جمهوری؛ آتشسوزی یک تولیدی پوشاک در خیابان جمهوری منجر به کشتهشدن دو زن کارگر شد.
به گزارش سلامت نیوز، ماجرا از این قرار بود که حوالی ساعت 11 صبح روز 29 دی 92، یک ساختمان پنجطبقه تولیدی پوشاک در خیابان جمهوری تهران، طعمه آتش شد.نسرین فروتنی ۴۴ ساله و آذر حقنظری ۶۰ ساله، دو نفر از کارگران که در کارگاه گیر افتاده بودند با گستردهشدن حریق و از ترس بهخطرافتادن جانشان، خود را از پنجره به بیرون پرت کرده و بهدلیل شدت جراحات وارده کشته شدند. سروصداها به آسمان بلند شد و در نهایت شیوه امدادرسانی بهعنوان یکی از دلایل کشتهشدن این دو کارگر عنوان شد. اما مسئله اصلی در حادثه تولیدی کوچک پوشاک خیابان جمهوری، ایمننبودن ساختمان، بیتوجهی مالک به اخطارهای ارائهشده قبل از حادثه و وجود مقادیر زیادی نخ و پشمشیشه در راهپله ساختمان از سوی سازمان بازرسی شهرداری تهران عنوان شده بود. مسئلهای که دو سال بعد در جلسهای که در شورای شهر تهران برگزار شد، فاطمه دانشور بر آن مهر تأیید زد و بهنقل از قوهقضائیه اعلام کرد که مقصر اصلی اتفاقی که برای دو کارگر زن افتاد، شهرداری تهران است و استفادهنکردن آتشنشانی از خدمات پس از فروش و نداشتن آموزش و مهارت کافی آموزش و همچنین استفادهنکردن بهموقع از تشک، موجب کشتهشدن دو کارگر زن شده است.
این دو کارگر از بین رفتند؛ سروصداها فروکش کرد و کارگاههای تولیدی خیابان جمهوری به حال خود رها شدند. شهرداری به اتفاقها بیتوجه ماند و کماکان به صدور اخطارهایش ادامه داد! تا همین دو روز پیش که فاجعه پلاسکو اتفاق افتاد؛ 30 دی 1395، حادثه آتشسوزی در ساختمان پلاسکو و تقارن عجیب اما قابل انتظار آن با حادثهای که سه سال پیش در همین خیابان اتفاق افتاد. اینبار، دیگر یک کارگاه تولیدی کوچک، قربانی ناایمنبودن ساختمان قدیمی نشده بود، صحبت از سوختن و خاکسترشدن یک مرکز بزرگ تهیه و تولید پوشاک بود. مرکز بزرگی که برای خیلیها خاطره بود و برای کارگرانی که شبانهروز در آن کار میکردند، یادآور ناقوسهای روزمره مرگ...
اینبار داغ این آتشسوزی مهیب، دامن نیروهای شهرداری و آتشنشانان تهرانی را گرفت. گزارشهای مختلف، نشان میدهند نداشتن امکانات و کمبود تجهیزات باعث شد آتشنشانان نتوانند در تایم طلایی، آتش را مهار کنند و آتشی که باید در ساعات اولیه مهار میشد، بهدلیل گستردهبودن حریق و نقص تجهیزات و البته همکارینکردن مردمی که تماشاچی بودند، مهار نشد و ساختمان قدیمی پلاسکو در اثر آتشسوزی چندساعته فروریخت اما وجه مشترک هر دو حادثه در شیوه کاربری این ساختمانهاست؛ ساختمانهای کهنه و فرسودهای که با یک چشم چرخاندن در خیابان جمهوری، یکی پس از دیگری سربرآوردهاند و در و دیوار رنگپریده و اندکی دودگرفتهشان نشان میدهد، آتشی زیر سیمان و اسکلت تمام آنها نهفته است؛ آتشی که به باور برخی کارشناسان ایمنی و بهداشت کار، اگر با ارجحیت مدیریت ریسک بر مدیریت بحران همراه شود، هرگز نباید شاهد فاجعهای به بزرگی پلاسکو باشیم. ساختمان پلاسکو که بزرگترین مرکز تهیهوتوزیع پوشاک کشور است، صدها واحد تولیدی دارد که حدود 15 هزار نفر از محل کار در این واحدها امرار معاش میکردند. گروهی از این تعداد، شبهای سرد زمستان را در دالانها و اتاقهای کار این مجتمع بزرگ نماد سرمایهداری افسارگسیخته به صبح میرساندند و کسی چه میداند، شاید هر شب حرفشان این بود که روزی این ساختمان روی سرمان فرو میریزد. کسی نمیداند چند کارگر در تولیدیهای خیابان جمهوری، شب را به صبح میرسانند.
اما روایت کارگران شاغل در تولیدیهای خیابان جمهوری و مراکزی چون پلاسکو، فقط در قالب نداشتن بیمه و امنیت شغلی نمیگنجد بلکه آنها امنیت جانی هم ندارند. شبها و روزهایی که در این ساختمانهای رنگ و رو رفته میگذرانند، برایشان به یک کابوس یأسآور تبدیل شده است که مجبورند برای درآوردن لقمهای نان، تحملش کنند. شبها که بخاریها و سیستمهای گرمایشی شروع به گرمکردن ساختمان میکنند، کسی نمیداند پارچهها و منسوجات چیدهشده تا نوک سقف اگر آتش بگیرند، کل ساختمان در آتش خواهد سوخت اما با وجود همه اینها به کارشان ادامه میدادند. غم نان نمیگذاشت که به فکر ایمنی باشند... بخشی از آنها حتی ممکن است ندانند چه نهادی یا ارگانی به فلان مدیر ساختمان (که اتفاقا بهمان ارگان دولتی است) چندبار اخطاریه داده که اینجا را تعطیل کنید! خطر دارد! و چند بار مسئول آن ارگان دولتی که مجموعه پلاسکو زیر نظرش است، زیرسبیلی قضیه را فراموش کرده که بالاخره این همه کاسب قرار است کجا آواره شوند... . کارگران شاغل در تولیدیهای جمهوری، هر سال به زمستان سرد تهران که نزدیک میشوند، منتظر حادثه هستند. راستش آنها به اندازه ما غافلگیر نمیشوند؛ فقط یکدفعه میبینند که سبد این ماهشان خالی است... امنیت جانی و شغلی، حق کارگرانی است که در محیطهای فرسودهای چون کارگاههای تولیدی خیابان جمهوری کار میکنند. از حادثه تولیدی کوچک خیابان جمهوری تا حادثه تولیدی بزرگ پلاسکو، زمان کمی سپری شد.
آیا دو فاجعه با این وسعت قابل چشمپوشی است؟ بیتدبیری مسئولان، رعایتنکردن ایمنی ساختمان، تجهیزات مناسب آتشنشانی... همه اینها مواردی است که اگر در سالهای گذشته زیر سایه مدیریت غلط بحران و سیاسیکاری مدیریت شهری رنگ نمیباخت، امروز شاهد فاجعه پلاسکو نبودیم. باور کنید خانوادههای زیادی، دستشان زیر سنگ تولیدیهای پلاسکو است. با تهدید مرگ، نانشان را آجر نکنید...
نظر شما