به نظر می‌رسد آمار خودکشی در ایران از جوامع غربی پایین‌تر است اما در میان کشورهای خاورمیانه، بالاترین رتبه خودکشی از آن ایران است. در میان کشورها، ایران رتبه پنجاه‌وهشتم را در زمینه خودکشی داراست. پژوهش‌ها نشان می‌دهد بیشتر خودکشی‌ها در سن 34-15 سال اتفاق می‌افتد و در این میان، بیشتر افرادی دست به خودکشی می‌زنند که تحصیلاتشان در حد سیکل است. خودکشی در بین مردان بیکار و زنان خانه‌دار، بالاترین میزان را دارد.

سونامی خودکشی در سال ۱۳۹۵/آمارها را نادیده نگیرید

سلامت نیوز: به نظر می‌رسد آمار خودکشی در ایران از جوامع غربی پایین‌تر است اما در میان کشورهای خاورمیانه، بالاترین رتبه خودکشی از آن ایران است. در میان کشورها، ایران رتبه پنجاه‌وهشتم را در زمینه خودکشی داراست. پژوهش‌ها نشان می‌دهد بیشتر خودکشی‌ها در سن 34-15 سال اتفاق می‌افتد و در این میان، بیشتر افرادی دست به خودکشی می‌زنند که تحصیلاتشان در حد سیکل است. خودکشی در بین مردان بیکار و زنان خانه‌دار، بالاترین میزان را دارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه وقایع اتفاقیه، هنوز چند هفته‌ای از شروع سال 1395 نگذشته بود که موجی به نام خودکشی در خیابان‌ها به راه افتاد.نخستین خودکشی در ملأعام مربوط به دختر نوجوان 15 ساله تبریزی بود که از طبقه دهم ساختمانی در خیابان دامپزشکی تبریز خود را به پایین پرت کرد و در دم جان سپرد. چهار روز بعد، دختر 20 ساله در مهاباد اقدام به خودسوزی کرده و فوت کرد. در چهارم اردیبهشت، دختر نوجوان 16 ساله‌ای، خود را از پل هوایی خیابان زند به پایین انداخت. در روز یازدهم اردیبهشت، اهالی خیابان میرداماد متوجه آویزان‌بودن جسد مرد میانسالی از روی پل عابرپیاده بودند که خود را حلق‌آویز کرده بود و علتش را مشکلات مالی دانستند. پنج روز بعد، دختری 18 ساله از پل ولایت اتوبان نیایش خود را به پایین انداخت و با ماشین تصادف کرد و جان باخت. 23 اردیبهشت، جوان 28 ساله‌ای در میدان رسالت نیز از پل هوایی خود را به پایین پرت کرده و درست روی سقف ماشین آمبولانس سقوط کرد و چند جای بدنش شکست. 27 اردیبهشت، دختر 24 ساله‌ای پس از پریدن از روی پل عابرپیاده در خیابان هنگام با خودرو تصادف و جانش را از دست داد؛ همین‌طور که خودکشی در خیابان‌های تهران و سایر شهرستان‌ها روبه افزایش بود، در ماه‌های اخیر، در مترو‌های تهران رخ داد، از دختر‌های جوان تا مردان مسنی که خود را جلوی مترو پرت می‌کردند که اکثر آنها متأسفانه منجر به مرگ می‌شد و برخی نیز با کمک به‌موقع مردم و مسئولان مترو از مرگ نجات می‌یافتند یا مجروح می‌شدند. آخرین خودکشی در ملأعام که تقریبا مربوط به یک ماه گذشته می‌شود، نوزدهم دی، خودکشی مرد 35 ساله‌ای در متروی ایستگاه شریف است که بر اثر شدت جراحات، جان خود را از دست داد. این حجم از خودکشی‌ها چه در عموم شهر و چه در خانه‌ها باعث شد آمار خودکشی در سال 1395، بیشتر از سایر سال‌های دیگر باشد؛ ازاین‌رو، با دکتر گوهر انزانی، مشاور و روان‌درمانگر درباره سبب‌شناسی و اختلالات روانی‌ای که منجر به خودکشی می‌شود، گفت‌وگو کرده‌ایم که در زیر می‌خوانید.

احتمال اقدام به خودکشی در افرادی که دارای اختلالات روانی هستند تا چه حد است؟
به نظر می‌رسد احتمال خودکشی در میان کسانی که دارای اختلالات هستند، بیشتر است. مخصوصا کسی که دارای اختلال شخصیت مرزی است به‌دلیل آنکه افسردگی بیشتری را تجربه می‌کند، عزت نفسش پایین بوده و گستره پرخاشگری بیشتری دارد، در حل مسئله ضعیف عمل می‌کند، پس احتمال رفتارهای آسیب‌زننده در او افزایش می‌یابد؛ البته این بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی، نبود محبت والدین و گاه آسیب‌های جنسی حل‌نشده از دوران کودکی را عامل خودکشی خود می‌دانند. در این اختلال نیز مورد دیگری مشاهده می‌شود که به معنای وقایع منفی زندگی است که به‌عنوان عامل خطرساز اقدام به خودکشی در این افراد است. تقریبا 75 درصد این افراد، حداقل یک‌بار خودکشی را تجربه کرده‌اند.


به‌عنوان روان‌درمانگر خودکشی، غیر‌ از این اختلال، کدام‌یک از اختلالات روانی دیگر با خودکشی رابطه دارند؟
اختلالات بی‌شمار دیگری نیز هستند که مهم‌ترین آنها با توجه به آمارها و پژوهش‌ها را توضیح می‌دهم:

اختلال شخصیت ضداجتماعی: پژوهش‌ها نشان داده است که این افراد به‌علت پرخاشگری و تکانشی‌بودن، عدم احساس مسئولیت، احتمال بیشتری دارد که دست به رفتارهای آسیب‌زننده بزنند. تقریبا 45درصد پسران و 33 درصد دختران دارای این اختلال، اقدام به خودکشی کرده‌اند.

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال یا پارانوئید: پژوهش‌ها دلایل خودکشی را بدگمانی، بدبینی و مشکلات میان‌فردی می‌دانند که باعث انزوای اجتماعی و در نهایت خودکشی می‌شوند که حدود 60 درصد آنها به این اقدام دست زده‌اند.

اختلال شخصیت اجتنابی: این دسته از بیماران، احساس طردشدگی شدیدی دارند و کم‌رو‌تر از سایرین هستند. حساسیت مفرط به طردشدن مهم‌ترین عامل خودکشی در این شخصیت است.

اختلال شخصیت خودشیفته: بیشترین دلیل خودکشی در این بیماران ازدست‌دادن فرد مهم زندگی و نیاز شدید به تحسین و توجه دیگران است.

اختلال اسکیزوفرنی: در این نوع اختلال، فرد مردد است. ناامیدی بالایی دارد، دچار توهم و هذیان بوده و در نهایت به‌علت افسردگی زیاد خودکشی می‌کند.

اختلال شخصیت پرخاشگر- منفعل: مانع‌تراشی، تعلل، لجبازی و حس ناکارآمدی در آنها مهم‌ترین دلیل خودکشی است.

اختلال شخصیت ضداجتماعی: در این بیماری، فرد تکانشی است بدون طرح و برنامه قبلی اقدام به عمل می‌کند، از درک عواقب کارهایش ناتوان است، برای تخلیه هیجانی خود دست به خشونت می‌زند که گاهی این خشونت به خودش بازمی‌گردد و منجر به خودکشی می‌شود.

اختلال شخصیت هیستریونیک: در این بیماری، رفتارهای نمایشی و اغراق‌آمیز بیش از حد طبیعی بوده و افراد به محض اینکه احساس می‌کنند مورد توجه نیستند، احساس بی‌ارزشی شدیدی می‌کنند. پس، از ابزارهای نادرست برای جلب توجه کمک می‌گیرند. در این اختلال، خودکشی نمایش بارزترین دلیل جلب توجه است.

اختلال افسردگی: به‌علت احساس بی‌کفایتی، بی‌ارزشی، عزت نفس پایین، نگرش منفی به خود، سرزنش بیش از حد خود و بدبینی نسبت به همه چیز، تمایل شدید به احساس گناه و رفتارهای غم‌انگیز، بیشترین میزان خودکشی را در ایران دارد.


آیا اختلالات نامبرده عامل تعیین‌کننده خودکشی هستند؟
بله، ناگفته نماند اختلالات شخصیت از چند جهت عامل تعیین‌کننده خودکشی هستند:
- زمینه‌ساز بروز اختلالات روان‌پزشکی مثل الکلیسم و افسردگی،
- ایجاد مشکلات در روابط و سازگاری اجتماعی،
- زمینه‌ساز رخدادهای نامطلوب زندگی،
- مشکل در توانایی مقابله با مشکلات،
- تعارض بین شخص و محیط.


آیا افرادی که با توجه به اختلالات نامبرده خودکشی می‌کنند، برای جلب توجه دست به این اقدام می‌زنند؟
نمی‌توان به‌صورت شفاف پاسخ داد. لینهان و همکاران اظهار می‌کنند، درباره اختلال شخصیت و اقدام به خودکشی، مطالعات بسیار کمی موجود است و نمی‌توان تشخیص داد، فرد رفتار را با قصد مردن انجام می‌دهد یا فقط تمایل به دیده‌شدن و جلب‌توجه دارد. خیلی از پژوهش‌ها نشان داده‌اند، افراد دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی و افراد افسرده، بیشتر از دیگران خودکشی موفق می‌کنند. 


امروزه رایج‌ترین روش‌های خودکشی چه روش‌هایی است؟
بیشترین روش خودکشی به‌نظر می‌رسد، استفاده از دارو است؛ به‌ویژه داروهای لورازپام و دیازپام که بیشتر در دسترس هستند و باور افراد این است که با خوردن این داروها به خواب فرورفته و هیچ دردی احساس نمی‌کنند و به‌راحتی می‌توانند به زندگی خود پایان دهند. بعد از دارو، استفاده از سموم کشاورزی و مواد افیونی به‌عنوان پرکاربردترین روش خودکشی در ایران نام برده می‌شود؛ البته در زنان، خودسوزی عامل مهمی برای ازبین‌بردن خود است. استفاده از چاقو،‌ دارزدن و اسلحه، کمتر از روش‌های دیگر است؛ البته امسال، می‌توان اکثر خودکشی‌ها در ایران را پرت‌شدن از ارتفاع یا حلق‌آویز کردن نام برد که تا‌به‌حال بی‌سابقه بوده است.


از لحاظ جنسیتی، خودکشی بیشتر در زنان رخ می‌دهد یا مردان؟
با توجه به تحقیقات صورت‌گرفته، به‌نظر می‌رسد خودکشی در بین زنان به‌ویژه زنان خانه‌دار بیشتر از مردان است که دلایل بسیاری برای این مسئله عنوان شده از جمله مشکلات خانوادگی، بیماری‌های روانی به‌ویژه افسردگی، جدایی یا بحران‌ها، نداشتن مهارت حل مسئله، ناتوانی در برقراری ارتباط و مقابله‌های ناکارآمد. به نظر می‌رسد خودکشی در مردان بیشتر منجر به مرگ می‌شود تا در زنان؛ چراکه تعدادکمی از زنان واقعا قصد ازبین‌بردن خود را دارند.


دلایل عمده خودکشی را در جامعه ایران چه مواردی می‌دانید؟
اختلالات روانی، پیش‌آمدن بحران‌هایی از قبیل مشکلات خانوادگی، ازدست‌دادن روابط عاطفی، فشارهای ناشی از ترک مواد، جدایی، اعتیاد، مشکلات اقتصادی و مشکلات فردی. زیل‌بورگ، دلایل خودکشی را اعتقاد به نوعی جاودانگی می‌داند، پس به استقبال مرگ می‌روند تا در دنیای دیگر به وصال برسند.


شما چه راهکارهای مناسبی هنگام پیش‌آمدن بحران‌ها برای شخص درگیر بحران ارائه می‌دهید؟
اگر برایتان بحرانی پیش آمده، فرصت را از دست ندهید، فورا اقدام کنید و متوجه عکس‌العمل‌ها باشید و از متخصصان کمک بگیرید. سعی کنید، تنها نباشید. درباره دیگران، پیشنهاد می‌دهم اگر بحران‌هایی چون مرگ یا جدایی پیش آمد با فرد صحبت کنید، اگر او از خودکشی صحبت می‌کند، فورا او را پیش مشاور ببرید یا در صورت نیامدنشان از آنها مشاوره بگیرید. باورهای غلط را مانند کسی که تهدید می‌کند، خودکشی نمی‌کند و... دور بیندازید.


چه عواملی می‌تواند انگیزه خودکشی را کاهش دهد؟
پژوهش‌ها نشان داده، کسانی که در خانواده خود مورد توجه بوده‌اند، والدین حمایتگر داشته، سبک فرزندپروری والدین دموکراتیک بوده، مهارت‌های زندگی به‌ویژه مهارت‌های حل مسئله و مقابله با خلق منفی را به‌خوبی آموزش دیده‌اند، راه‌های مقابله با شرایط بحرانی در زندگی را می‌دانند، حس کنترل بیشتری در زندگی‌شان داشته، از اعتماد به نفس بالایی برخوردار بوده، با تکیه بر نقاط قوت خود، نقاط ضعف را می‌پذیرند، در جهت بهبود نقاط ضعف خود کوشش کرده و برای آینده خود، برنامه‌ریزی هدفمندی دارند، میل به خودکشی در آنها و اعضای خانواده‌شان مشاهده نمی‌شود.


با توجه به اینکه مشاوران و روان‌پزشکان در زمینه مسائل شخصی مراجعه‌کننده همیشه راز‌دار بوده‌اند، آیا درباره کسانی که افکار خودکشی دارند یا خودکشی ناموفق را پشت سر گذاشته‌اند باید رازداری‌شان را حفظ کنند؟
روان‌شناسان، مشاوران، روان‌پزشکان، مددکاران و پزشکان، احتمال زیادی دارد که با کسانی در ارتباط باشند که افکار خودکشی دارند. آنچه مهم است در وقوع بحران‌هاست. در بحران‌ها تنش فرد، بالا می‌رود و نمی‌تواند تعادل هیجانی خود را به‌دست آورد، پس امکان دارد برای رهایی از تنش به ساده‌ترین راه، یعنی خودکشی متوسل شوند. پژوهش‌ها بیان می‌کنند، هنگام وجود بحران به‌ویژه خودکشی حتما باید نیروی حمایتی برای فرد پدید بیاورند (به خانواده خبر دهند) و اگر فرد، نیروی حمایتی ندارد باید بستری شود؛ سپس فرصت‌های مداوم برای او ایجاد شود که بتواند احساساتش را ابراز کرده و تخلیه هیجانی صورت گیرد و چنانچه نیاز به دارودرمانی باشد یا اختلال روانی در فرد وجود داشته باشد، اقدامات بعدی صورت گیرد.

 عوامل و راه‌هایی که به خودکشی ختم می‌شوند

دکتر محمدمهدی بدیعی، روان‌پزشک می‌گوید:  در زمینه خودکشی، چندین عامل در ارتباط هستند که در زیر به‌طور مختصر توضیح داده می‌شوند:
1- جنسیت: اقدام به خودکشی در زنان، چهار برابر مردان اما خودکشی موفق در مردان، سه برابر زنان است.
2- روش‌ها: روش‌های خودکشی در مردان عمدتا اسلحه گرم، ‌دار زدن و پریدن از بلندی و در زنان عمدتا داروها و سموم است.
3- سن: افزایش سن با افزایش میزان خودکشی موفق رابطه دارد. در افراد مسن، خودکشی کمتر بوده ولی موفق‌تر است. سومین علت مرگ در گروه سنی 24-15 سال خودکشی است.
4- مذهب: از نگاه کلیسای کاتولیک و اسلام، خودکشی، یک گناه است. افزایش میزان ایمان و اعتقاد باعث کاهش میزان خودکشی می‌شود.
5- وضعیت تأهل: افراد متأهلی که بچه‌دار هستند، نسبت به افراد مجرد یا بیوه و مطلقه، کاهش خطر خودکشی را دارند.
6- شغل: از کار و شغل به‌عنوان محافظی در مقابل خطر خودکشی نام می‌برند؛ البته برخی از مشاغل در معرض خطر بیشتری در خودکشی قرار دارند؛ پزشکان به‌ویژه روان‌پزشکان، چشم‌پزشکان و متخصصان بیهوشی.
7- سلامت جسمانی: در 11 درصد تمام موارد خودکشی، بیماری‌های جسمی، عامل مهمی شناخته شده است؛ هفت بیماری‌ای که خطر خودکشی را افزایش می‌دهند، شامل: اپی‌لپسی، ‌ام‌اس، تروما، CVA، دمانس، هانتینگتون و ایدز.
8- سلامت روانی: عوامل مهم روانی در خودکشی، شامل سوءمصرف مواد، افسردگی و اسکیزوفرنی است. 95 درصد از کسانی که خودکشی یا اقدام به خودکشی می‌کنند، دارای یک اختلال روانی هستند. خودکشی در مبتلایان به افسردگی، 15 درصد و در مبتلایان به سابقه اعمال خشونت‌آمیز نیز 25 درصد است. درواقع می‌توان گفت، خطر خودکشی در بیماران روانی، 12-3 برابر بیشتر از افراد غیر‌بیمار است.


سبب‌شناسی
الف- عوامل اجتماعی: شامل نظریه دورکهایم می‌شود. او معتقد است تقسیم خودکشی متعلق به سه طبقه اجتماعی است: 1- خودخواهانه: شخصی که فاقد رابطه قوی یا هیچ گروه خاصی نیست، 2- دیگر‌خواهانه: همبستگی افراطی فرد با یک گروه اجتماعی، 3- بی‌هنجاری: آشفتگی همبستگی اجتماعی که پس از تغییرات وسیع اقتصادی، بی‌ثباتی اجتماعی و فروپاشی ارزش‌ها به وجود می‌آید.


ب- عوامل روان‌شناختی: نظریه فروید را دربرمی‌گیرد که درواقع، خودکشی را بازتاب نوعی پرخاشگری نسبت به دیگر‌کشی که معکوس ناشی از خشم فرد نسبت به شخص دیگر است، می‌داند؛ البته سایر نظریات جدید‌تر نیز وجود دارند که به وجود‌نداشتن ساختار شخصیتی یا دینامیک خاص مرتبط با خودکشی، تخیلات و فانتزی‌های افرادی که خودکشی کرده‌اند، مربوط است؛ مانند آرزوی انتقام، کنترل یا مجازات، آرزوی جبران، فداکاری یا کفاره، آرزوی فرار یا خواب، آرزوی نجات‌یافتن، تولد دوباره، اتحاد مجدد با یک عزیز ازدست‌رفته، آرزوی حیاتی تازه، ناامیدی، درد روانی، حملات ترس، اعتماد به نفس پایین، خودشیفتگی شدید، تکانشگری، پرخاشگری شامل خشونت علیه دیگران و شرم و تحقیر.


ج- عوامل فیزیولوژیک: شامل موارد ژنتیک و نوروشیمی است. ژنتیک در اینجا به این معناست که خطر خودکشی در بستگان درجه یک بیماران روانی، هشت‌برابر و نوروشیمی مربوط به کاهش سروتونین است که باعث افزایش خطر خودکشی می‌شود.


پیش‌بینی خطر خودکشی
عوامل مرتبط با خطر خودکشی به اولویت ذکر شده است؛ سن، وابستگی به الکل، تحریک خشم، تهاجم، رفتار خودکشی قبلی، جنسیت مذکر، عدم‌تمایل به قبول کمک، طولانی‌بودن دوره افسردگی، سابقه بستری روان‌پزشکی، فقدان یا جدایی اخیر، ازدست‌دادن سلامت جسمی، بیکاری، بازنشستگی، مجرد، بیوه و مطلقه.


باورهای نادرست درباره خودکشی
این عبارات که در ذهن برخی از افراد برای خودکشی نهادینه شده، نادرست است و نباید به این باورهای نادرست تکیه کرد؛ ازجمله:
- افراد ناگهان و بی‌مقدمه اقدام به خودکشی می‌کنند.
- هرکس از خودکشی حرف می‌زند، خودش را نمی‌کشد،
-گاهی یک شکست کوچک یا اتفاق کوچک باعث خودکشی می‌شود،
- به کسانی که می‌خواهند خودکشی کنند، نمی‌توان کمک کرد،
- خودکشی در برخی خانواده‌های خاص رخ می‌دهد و خطری برای دیگر خانواده‌ها نیست،
- از افراد افسرده و ناامید نباید درباره خودکشی پرسید چون باعث تشویق آنها به این کار می‌شود،
- اگر کسی از یک اقدام به خودکشی نجات یافت، دیگر خطری او را تهدید نمی‌کند،
- افراد برای جلب توجه و بازی دیگران اقدام به خودکشی می‌کنند.


لزوم بستری
پس از یک‌بار تلاش به خودکشی یا تلاش به خودکشی ناموفق با توجه به موارد زیر، فرد مستلزم بستری‌شدن در بیمارستان است:
بیمار سایکوتیک بوده و تلاش خشن تقریبا مرگبار داشته باشد. هشدارهایی برای جلوگیری از نجات یا کشف داده شده باشد. طرح یا قصد پایدار وجود داشته باشد. پریشانی و اندوه در حال افزایش‌یافتن یا بیمار از زنده‌ماندنش متأسف باشد.
بیمار، مرد بوده و بیش از 45 سال سن داشته باشد و جدیدا بیماری روان‌پزشکی و افکار خودکشی‌اش شروع شده باشد. بیمار، حمایت خانوادگی و اجتماعی محدودی داشته و موقعیت زندگی‌اش پایدار نباشد. رفتار تکانشی، بی‌قراری شدید، قضاوت ضعیف یا اجتناب از کمک‌گرفتن مشهود باشد. تغییری در وضعیت ذهنی بیمار به‌دلیل متابولیک، سمی، عفونی یا دیگر علل وجود داشته باشد که نیازمند کار بیشتر در یک موقعیت ساختار‌یافته است.


اورژانس پزشکی در زمینه خودکشی
در زمینه اورژانس پزشکی خودکشی، در کلاس‌هایی به پرسنل درمانی، به‌ویژه پرستاران، آموزش‌های لازم در مورد افرادی که قصد خودکشی یا خودکشی ناموفق داشته‌اند، داده شده است. درواقع، از این منظر هر رفتار غیر‌معمول، اختلال خلق یا تفکر که اگر به سرعت مورد توجه قرار نگیرد، ممکن است منجر به آسیب خود یا دیگران شود. علل بیشتر آن، مربوط به اختلال روان‌پزشکی مزمن به‌دنبال یک حادثه، جنایت یا آگاهی از بیماری جسمی خطرناک، از نظر روانی تحت فشار قرار‌گرفتن، واکنش دارویی و الکلیسم است. طبق برآوردهای اورژانس‌ها، تعداد افراد مجردی که دست به خودکشی می‌زنند، بیشتر بوده و شایع‌ترین تشخیص‌ها برای خودکشی، اختلالات خلقی، اسکیزوفرنی و وابستگی به الکل است که40 درصد آنها نیاز به بستری دارند.


اصول اساسی روان‌پزشکی اورژانس
الف- رویکرد (Approach):
-فقدان وقت قبلی ملاقات
-مراجعه در هر ساعتی از شبانه‌روز
-اغلب تهدیده‌کننده (Threatening)
-اغلب خواهان درمان نیستند
-مراجعه چند مورد با یکدیگر به‌طور همزمان
ب) ارزیابی اولیه و Management:


1- محافظت از خود:
الف- حتی‌المقدور قبل از ملاقات با بیمار او را بشناسید و بیشتر راجع به او بدانید
ب- کار مهار فیزیکی را به کسانی واگذار کنید که در این مورد آموزش دیده‌اند
ج- به ایمنی محیط فیزیکی توجه کنید (دسترسی به در، اشیای داخل اتاق)
د- درصورت لزوم از دیگران بخواهید که در نزدیک حضور داشته باشند
هـ- سعی در برقراری اتحاد درمانی داشته باشید (مثل تهدید‌نداشتن یا رویارویی با بیمار پارانوئید)


2- پیشگیری از آسیب:
الف- ضمن ارزیابی به هر طریق ممکن از آسیب‌زدن بیماران به خود جلوگیری کنید
ب- خطر خشونت را ارزیابی کنید: به بیمار بگویید که خشونت قابل‌قبول نیست. رویکرد به بیمار باید غیرتهدیدکننده باشد. به بیمار اطمینان و آرامش دهید. دارو پیشنهاد کنید. به بیمار بگویید در صورت لزوم از مهار فیزیکی یا اتاق انفرادی استفاده خواهد شد. گروهی را برای مهار فیزیکی آماده داشته باشید و به‌طورمرتب، علائم حیاتی را کنترل کنید. ضمن مهار بیماران، به دقت مراقب آنها باشید و به‌طورمرتب، علائم حیاتی را کنترل کنید. بلافاصله طرح رویکردی دیگر (نظیر دارو) را بریزید.


فرمول درمان
اولین اقدام: تعیین علت خودکشی باعث تعیین مسیر درمان می‌شود. پیش‌بینی خشونت و رفتار تهاجمی مشکل بوده ولی ترس مردم از همه بیماران روانی نامتناسب است و فقط تعداد کمی از بیماران روانی برای دیگران واقعا خطرناک هستند. مهار فیزیکی: وقتی که بیمار آن‌قدر خطرناک باشد که تهدیدی جدی به شمار آید و با روش دیگری قابل کنترل نباشد. روش‌های مهار فیزیکی استفاده از حداقل چهار نفر، توضیح به بیمار، کنترل مرتب مهارها، استفاده از دارو، یک نفر همیشه در معرض دید بیمار باشد و اطمینان‌بخشی و شروع مداخله کلامی است.
درمان دارویی: دارودرمانی بسته به علت خودکشی متفاوت است: استفاده از هالوپریدول 10-5 میلی‌گرم هر نیم تا یک ساعت، بنزودیازپین‌ها: دیازپام 10-5 میلی‌گرم و لورازپام 4-2 میلی‌گرم و آنتی‌هیستامین‌ها، مثل دیفن‌هیدرامین یا پرومتازین.
روان‌درمانی: همدلی یا Empathy، کمک به افزایش اعتماد به نفس بیمار، پرهیز از برخوردهای اهانت‌آمیز و گوش‌کردن فعال که باعث برون‌ریزی فرد می‌شود.


آمارها را نادیده نگیرید

به نظر می‌رسد آمار خودکشی در ایران از جوامع غربی پایین‌تر است اما در میان کشورهای خاورمیانه، بالاترین رتبه خودکشی از آن ایران است. در میان کشورها، ایران رتبه پنجاه‌وهشتم را در زمینه خودکشی داراست. پژوهش‌ها نشان می‌دهد بیشتر خودکشی‌ها در سن 34-15 سال اتفاق می‌افتد و در این میان، بیشتر افرادی دست به خودکشی می‌زنند که تحصیلاتشان در حد سیکل است. خودکشی در بین مردان بیکار و زنان خانه‌دار، بالاترین میزان را دارد.

همچنین پژوهش‌ها نشان داده، روزهای چهارشنبه به هنگام عصر و شب، خودکشی‌های بیشتری صورت می‌گیرد و میزان خودکشی در دو ماه تیر و شهریور افزایش می‌یابد. همچنین آمارها حاکی از آن است خودکشی در استان‌های همدان، لرستان، ایلام و کرمانشاه نسبت به سایر استان‌های ایران بیشتر بوده؛ هرچند در ایران در مقایسه با کشورهای پیشرفته صنعتی، کمتر در مورد خودکشی پژوهش انجام شده است. اکثر افرادی که افکار خودکشی در ذهنشان می‌پرورانند، برای درمانشان هنوز باورهای غلطی در مورد کمک‌گرفتن از مشاوره و روان‌شناسی دارند.

به‌عنوان روان‌درمانگر توصیه می‌شود در گام اول برای بهبود و اینکه افکار خودکشی در فرد کاهش یابد،  به مراکز مشاوره مراجعه کنند. متخصصان و مشاوران باید از تست‌های معتبر روان‌شناسی برای تشخیص نوع اختلالات استفاده کنند و باتوجه به نتیجه تست، ارزیابی دقیقی داشته باشند که آیا این فرد امکان رفتارهای خودکشی را دارد یا خیر؟ پژوهش‌ها نشان داده، تست ام‌ام‌پی‌آی (MMPI) که از مهم‌ترین تست‌های شخصیتی است، باید به صورت کامل روی این افراد انجام گیرد و طی ارزیابی تست‌ها، تمام اختلالات بررسی می‌شود و به مشاور یا روان‌شناس در تشخیص درست مشکل مراجع بسیار کمک می‌کند.

اما درمورد افرادی که سابقه خودکشی ناموفق داشته‌اند، در این مرحله مراجع به روان‌پزشک و استفاده از دارو‌درمانی، بهترین راهکار است که می‌توان در کنار استفاده از دارو از تکنیک‌های رفتاری شناختی که باعث می‌شود فرد افکار و احساساتش را شناخته و بتواند روی افکار منفی‌اش کنترل داشته باشد، استفاده کرد. یادگیری مهارت‌های زندگی به‌ویژه مقابله با خلق منفی، حل مسئله و خود‌آگاهی می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد. در شرایط بحرانی، بهتر است قرارداد رفتاری بین مشاور و مراجع بسته شده و رفتار جرأت‌مند به صورت ایفای نقش تمرین شود، تخلیه هیجانی صورت گیرد و مراجع بتواند از حمایت‌های اطرافیان با توجه به نیازهای خویش بهره گیرد.


خودزنی و خودکشی در کمین نوجوانان ایرانی

 امروزه یکی از مسائل مهمی که در کلینیک‌های روان‌شناسی، مشاوران با آن مواجه هستند، مراجعه نوجوانانی است که افکار خودکشی زیادی دارند یا به بدن خود آسیب‌هایی وارد کرده‌اند (خود‌زنی). با توجه به اهمیت دوران نوجوانی و به‌ویژه افسردگی‌های نوجوانان و عدم شناخت صحیح والدین از مراحل رشدی نوجوانی به‌ویژه اختلالاتی چون افسردگی، اگر خانواده‌ها در نوجوانانشان، علائمی را که در یادداشت بر آنها تأکیده می‌شود، مشاهده می‌کنند، به‌سرعت اقدام به مشاوره و روان‌درمانی آنها کنند.  طبق برخی پژوهش‌ها، ایران پس از هند و چین، میزان بالایی را از آمار خودکشی در نوجوانان دارد و به‌نظر می‌رسد رشد روزافزون رفتارهای خودکشی‌گرایانه در بین جوانان و نوجوانان، بیانگر اهمیت این آسیب اجتماعی است. دکتر ادوین اشایدمن، پنج گروه نیاز روانی منجر به خودکشی را این‌گونه تعریف می‌کند: 1- برآورده‌نشدن نیاز به عشق و تعلق 2- عدم کنترل، پیش‌بینی‌ناپذیری و بی‌نظمی 3- خود انگاره نامطلوب، اجتناب از شرم و شکست 4-قطع روابط مهم و حساس 5-عصبانیت، خشم و نفرت.


شاید بتوان برخی عوامل خودکشی در نوجوانان را این‌گونه نیز بیان کرد: سابقه قبلی خودکشی، اختلالات شخصیت (مثل اختلالات مرزی)، مرگ نزدیکان (به‌ویژه والدین)، اختلالات والدین، مورد آسیب جنسی قرارگرفتن، سابقه اقدام به خودزنی، افسردگی، نبود ارتباطات صحیح با دیگران، یأس و ناامیدی و مهارت‌های اجتماعی پایین. به هر حال، خودکشی عوامل بسیار گسترده‌ای دارد و شاید در این بحث نگنجد ولی به‌نظر می‌رسد، دو مورد مهم از عوامل منجر به خودکشی، (خودزنی و افسردگی) هم‌اکنون در بین نوجوانان، بیشتر دیده شده که با توجه به اهمیت این دو موضوع به توضیح آنها پرداخته می‌شود: افسردگی در نوجوانان، سه بُعد را شامل می‌شود: بعد زیستی، بعد روانی و بعد اجتماعی. در واقع، نوجوانی تغییر جسمانی، عاطفی و اجتماعی در فرد ایجاد می‌کند و اضطراب و نگرانی در برخورد با عوامل استرس‌زا، فشار والدین، کلاس‌های زیاد، مهارت‌نداشتن والدین، عدم اطلاعات نوجوانان از مراحل رشدی نوجوانی و خشم ‌های شدید از والدین افسرده، احساس مفیدنبودن و... زمینه را برای بروز افسردگی شدید در بین نوجوانان مهیا می‌کند. از افسردگی به‌عنوان سرماخوردگی روانی یاد می‌شود و تقریبا اکثر افراد در زندگی، افسردگی را تجربه می‌کنند. شاید بتوان گفت از بین علامت‌های زیر، چنانچه پنج مورد مشاهده شود، نیاز است فرد به‌سرعت با مشاور متخصص، قرار ملاقاتی برای رفع علائم افسردگی بگذارد:


1- خلق افسرده (احساس غم یا پوچی)؛  البته در نوجوانان، خلق تحریک‌پذیر بیشتر دیده می‌شود.
2- کاهش علاقه و لذت نسبت به فعالیت‌ها
3- افزایش یا کاهش وزن
4- اختلال در خواب
5- بی‌قراری یا کندی روانی- حرکتی
6- خستگی خیلی زیاد
7- احساس بی‌ارزشی
8- کاهش تمرکز - بی‌تصمیمی
9- افکار عود‌کننده درباره مرگ و افکار خودکشی
افسردگی در کودکان و نوجوانان با شب‌ادراری، جویدن ناخن، پرخاش و... توأم می‌شود. (شاید بتوان گفت والدین افسرده، فرزندان افسرده دارند، چون فرزندان، رفتارهای والدین را می‌آموزند.) به هر حال، فرد افسرده از درون احساس اندوه می‌کند، به اطرافیان خشم و غضب دارد، احساس بیهودگی کرده و از کسب لذت ناتوان می‌شود، انرژی درونی‌اش را از دست می‌دهد و افکار خودکشی، خودزنی و مرگ، ذهنش را در بر می‌گیرد. (گاهی افسردگی، فرد را به‌سمت مواد، الکل و... سوق می‌دهند که این شرایط نیز فرد را به‌سمت افکار خودکشی سوق می‌دهند.) افسردگی، جدا از وضعیت روحی بر وضعیت جسمانی، عملکرد تحصیلی، شغلی و اجتماعی نیز اثر می‌گذارد. مورد مهم بعدی، قبل از افکار خودکشی یا اقدام به خودکشی، شاید بحث خودزنی در نوجوانان باشد که متأسفانه امروزه خیلی از والدین با این پدیده در فرزندانشان مواجه می‌شوند. خود آسیب‌رسانی یا خودزنی، روش نامناسب مواجهه با مشکلات هیجانی، خشم و ناکامی است. فرد، ابتدا تنش کمتر و آرامش بیشتری را تجربه می‌کند ولی به‌تدریج احساس گناه و شرمندگی افزایش یافته و احساسات منفی، شدت می‌گیرند. به‌نظر می‌رسد، خود آسیب‌رسانی، رفتاری تکانشی باشد که ناشی از افسردگی، اختلال شخصیت مرزی و سایر مشکلات روان‌شناختی است. خود آسیب‌رسانی، رفتاری عمدی است که موجب آسیب بدنی به‌صورت جزئی تا آسیب شدید می‌شود و از دید جامعه غیر‌قابل قبول است اما برای نوجوانان با هدف غلبه بر آشفتگی هیجانی صورت می‌گیرد. فرد در این رفتار شاید بدنش را بسوزاند، سرش را به دیوار بکوبد، بدن خود را سوراخ کند، روی آن تیغ بکشد، از جاهای بلند بپرد، خودش را مسموم کند و... .

خود آسیب‌رسانی به چهار گروه عمده تقسیم می‌شود: کلیشه‌ای: مخصوص کودکان دچار اختلال نافذ رشد (اوتیسم) و کودکان کم‌توان ذهنی. خودآسیب‌رسان عمده: آسیب عمده به اندام‌ها و چشم‌ها. خودآسیب‌رسان اجبارگونه: رفتار تکرارشونده مثل کندن مو. خودآسیب‌رسان تکانشی و پرخاشگرانه: خودزنی و خودسوزی که متأسفانه این رفتارها به‌تدریج مزمن شده و امکان درمان، سخت‌تر می‌شود. به هر حال، نوجوانی که استرس بالایی را تجربه می‌کند، احساس تنهایی، پوچی و بی‌ارزشی دارد، دلبستگی او با مادر از نوع دلبستگی ناایمن است، در خانواده طلاق زندگی می‌کند، والدین دارای اختلال یا اعتیاد دارد، در کودکی مورد آسیب جنسی و جسمی قرار گرفته است، والدین یا نزدیکان مهم خودش را از دست داده و یا دچار اختلال شخصیت مرزی، اختلال سلوک، اختلال افسردگی یا سایر اختلالات مهم روان‌پزشکی است، بیشتر به‌سمت خودزنی یا شاید خودکشی می‌رود. چنانچه والدین در فرزندانشان از علائم بیان‌شده، مواردی را مشاهده کردند، به‌سرعت با مشاور متخصص مشورت کرده و با توجه به اهمیت موضوع‌های بیان‌شده و به‌ویژه نیاز به بحث تخصصی لطفا از مشورت با نزدیکان بدون اطلاعات علمی جدا خودداری کنند. امیدوارم والدین با یادگیری مهارت‌های اجتماعی و مهارت‌‌های فرزندپروری، قبل از فرزنددار شدن، بتوانند شرایط لازم برای پرورش فرزند ایمن را مهیا کرده تا بتوانیم با کمک هم، جامعه‌ای عاری از مشکلات داشته باشیم و فرزندان خود را در فضای ایمن پرورش دهیم.


نقش اعتقادات در جلوگیری از خودکشی

اعتقادات مذهبی اثر دوگانه‌ای بر پدیده خودکشی دارند؛ گاه در کشورهای مسیحی و مسلمان به‌دلیل گناه بسیار زیاد آن،
به فردی که قصد کشتن خود را دارد، در شرایط ناامیدی کمک می‌کنند ولی گاه در بعضی از ادیان مانند ادیان شرق دور، فرد را به خودکشی آیینی مثل هاراگیری یا خودکشی‌های دسته‌جمعی مثل فرقه فالون گونگ وامی‌دارند. در کشورهای اروپایی و شرق آسیا (ژاپن و کره‌جنوبی) که سرآمد خودکشی در جهان هستند، سه نوع عمده از خودکشی را می‌توان دید: در کشورهای شرق اروپا، فقدان اعتقاد به روز قیامت، وضعیت بد اقتصادی، مصرف بالای الکل، سقوط مفهوم خانواده و ارزش‌های اجتماعی و اهمیت جمعی، خودکشی بسیار شایع است. لیتوانی، روسیه، جمهوری چک، اوکراین و لهستان از بارزترین مثال‌های این بحث هستند. در کشورهای غربی و شمال اروپا، افسردگی ریشه در زندگی یکنواخت دارد که در مدل‌های کلاسیک خودکشی در خودکشی‌های سرنوشت‌گرایانه قرار می‌گیرد؛ وقتی که فرد هیچ نویدی برای گریز از دایره روزمره‌گی یا سرنوشت محتوم پیدا نمی‌کند.

در ژاپن و کره‌جنوبی با توجه به صنعتی و پیشرفته‌بودن آنها، معمولا ترس از آبروریزی و همچنین فقدان اعتقادات مذهبی و ساختار فرهنگی خاص آن جوامع موجب افزایش احتمال خودکشی را در شرایط خاص اقتصادی- اجتماعی فراهم می‌آورد. نوع دیگر از خودکشی که بیشتر در بین زنان در جوامع سنتی روی می‌دهد، همان خودکشی سرنوشت‌گرایانه است که دایره وسیعی از خودسوزی تا خوردن سم را در بر می‌گیرد؛ این نوع خودکشی به‌خاطر عدم توانایی فرد از سرنوشتی است که دیگران برایش رقم می‌زنند؛ مثل ازدواج اجباری، نداشتن جهیزیه مناسب و موضوعات ناموسی؛ این خودکشی در هند و بنگلادش بسیار شایع است؛ ضمن آنکه متأسفانه در ایران و استان‌های ایلام و خوزستان نیز دیده می‌شود. دو فیلم سینمایی مطرح ساخته داریوش مهرجویی به نام «بمانی» و خسرو سینایی به نام «عروس آتش» به موضوع خودکشی در جوامع سنتی در میان زنان می‌پردازد.

پیشگیری و مداخله در خودکشی

دکتر رمینا روحی: یکی از سؤالات بسیار مهم، این است که آیا می‌توان اقدام به خودکشی کرده یا افکار خودکشی را در ذهن فرد شناسایی و پیش‌بینی کرد؟ که باید در جواب گفت، خیر، زیرا به شناسایی عوامل خطر و محافظت‌کننده بستگی دارد. در اینجا کادر درمانی باید «برآورد بار خطر» را در نظر بگیرند. با این برآورد می‌توان عامل خطر یا محافظت‌کننده را پیش‌بینی کرد اما یکسری نشانه‌ها از منظر روانی وجود دارند که با افزایش خطر خودکشی در ارتباط هستند که اگر نتوانیم در همان لحظه پیش‌بینی کنیم، باید به‌طور مداوم به این حالات توجه کرد و آنها را جدی شمرد؛ از جمله: پرخاشگری، توهمات، حملات پانیک، بی‌خوابی، تکانشی‌بودن، افسردگی، بی‌قراری، اضطراب شدید، ملال، ناامیدی.


موانع مهم برای پیشگیری از خودکشی
عوامل زیادی در شناسایی و پیشگیری از خودکشی دخالت دارند که به چند مورد از مهم‌ترین آنها می‌توان اشاره کرد:


کمک‌نخواستن: کسانی که اقدام به خودکشی می‌کنند، اکثرا به اطرافیان خود نمی‌گویند یا خواهان کمک از آنها نیستند. حتی افرادی که می‌خواهند اقدام به خودکشی  کنند، اگر لحظاتی قبل از آنها سؤال شود، هرگز به شما واقعیت را نمی‌گویند. اگر فکر می‌کنید بیمارانتان افکار خودکشی را در سر می‌پرورانند، سعی کنید آنها را ترغیب کرده تا درباره افکارشان با شما صحبت کنند.


نادر‌بودن خودکشی: از دیگر موانعی که در پیش‌بینی از خودکشی دخالت دارند، نادر‌بودن نسبی این پدیده خطرناک است. آمارها نشان می‌دهند اقدام به خودکشی درکل، بیشتر از خودکشی موفق صورت می‌گیرد؛ به‌همین‌دلیل، بسیاری از کسانی که افکار خودکشی دارند با خودکشی جانشان را از دست نمی‌دهند.


انگ و پنهانکاری: خودکشی در اکثر جوامع ، مذاهب و فرهنگ‌ها به‌عنوان گناه، عملی شرم‌آور، زشت و خودخواهانه شناخته شده است. این نوع باورها به سکوت و پنهانکاری افرادی که تمایل به خودکشی دارند، منتهی می‌شوند. در برخی از خانواده‌ها همچنان نام خودکشی، یک انگ است و اگر کسی از اعضای خانواده این افکار را داشته باشد یا دست به خودکشی بزند، به‌دلیل انگ نامش از دیگران مخفی می‌کند.


بی‌اطلاعی مشاوران و روان‌پزشکان از خودکشی
از باورهای نادرست بین کادر درمانی، این است که اگر با فرد بیمار درزمینه خودکشی و اقدام آن صحبت کنند، فرد متمایل می‌شود که خودکشی کند؛ درحالی‌که این‌گونه نیست. دادن فرصت برای گفت‌وگوی همدلانه این افکار و برون‌ریزی ترس‌هاست که سبب می‌شود فشار روانی و هیجانی بیمار کاسته شود. پرسش مستقیم از بیمار به او فرصتی می‌دهد تا به جای خودکشی به عوامل دیگری نیز فکر کند.


مداخلات پس از خودکشی
آنچه در جامعه ما دیده می‌شود به جای پیش‌بینی و پیشگیری از خودکشی به درمان و مداخله بعد از خودکشی باید دست زد؛ ازاین‌رو، طی آخرین نتایج، چند اصل برای مداخلات پس از خودکشی در نظر گرفته شده است:

حمایت: روان‌شناسان، مشاوران و روان‌پزشکانی که بیمارانشان خودکشی می‌کنند، به کمک حرفه‌ای نیازمند‌ هستند و سایر همکاران باید به آنها کمک کنند زیرا برخی از روان‌درمانگر‌ها خودشان از این موضوع شوکه می‌شوند و به سرزنش خود می‌پردازند، ناامید شده یا حتی از کارشان انصراف می‌دهند؛ پس کمک و حمایت معنوی به همکاران در این برهه بسیار مهم است.

یادگیری: باید پرسنل درمانی دلایل مرگ‌و‌میر بیماران برای خودکشی را بدون هیچ‌گونه پیش‌داوری بپذیرند حتی برای این کار باید در بیمارستان‌ها و مراکز علمی، کلاس‌هایی برگزار شود.

مشاوره: فردی که دست به خودکشی می‌زند نه‌تنها خودش بلکه نزدیکان و خانواده‌اش نیازمند کمک هستند زیرا برخی از آنها، والدین خودشان را سرزنش می‌کنند. اختصاص جلسات مشاوره‌ای حمایتی کوتاه‌مدت برای نزدیکان بیمار مناسب است. باید از آنها خواست آنچه پریشانشان کرده، بیان کنند؛ ازجمله مشکلات روانی همچون ترس، بی‌خوابی، کابوس و... یا مشکلات جسمی مانند سردرد، اشتها‌نداشتن، ناراحتی‌های مقطعی اعضای بدن و... . از پیشنهادات مشاور که برای خانواده این افراد بسیار تأثیر‌گذار بوده، دوری از انزوا، سفر و تماشای فیلم‌های کمدی است.

دوری از انزوا: یکی از توصیه‌هایی که مشاوران و روان‌پزشکان برای کسانی که دست به خودکشی زده‌اند، می‌دهند این است تا حد امکان خانواده اجازه ندهد که شخص تنها باشد و گوشه‌گیری، انتخاب و از جمع دوری کند. باید آنها را وادار کرد تا در جمع‌های مختلف ظاهر شوند. شاید در ابتدا برایشان سخت باشد اما گوشه‌‌گیری سبب می‌شود، پیش از گذشته به دور خود پیله تنهایی بکشند. این دسته از افراد اصلا نباید تصور کنند از جامعه یا جمع‌های خانوادگی و دوستانه طرد شده‌اند حتی اگر تمایلی ندارند وارد جمع شوند. خانواده آنان می‌توانند، آشنایان یا دوستانی (توجه داشته باشید کسانی که مورد علاقه فرد است) به خانه دعوت کنند.

سفر: از دیگر مداخلات خانواده پیش از خودکشی، پیشنهاد سفر است. سفر هم برای خود خانواده و هم فرد مورد حمایت را جدی بگیرید؛ به‌ویژه به مناطقی سفر کنید که آب‌وهوای معتدل داشته و سرسبز باشند. تحقیقات نشان داده زمانی که اوضاع روحی فرد نابسامان است، سفرکردن به شهر‌های کویری و خشک، آنها را بیش‌ازپیش افسرده و ناراحت می‌کند؛ ازاین‌رو، برای آنکه فرد مورد نظر اذیت نشود، سفر به شمال کشور و پیاده‌روی بسیار توصیه می‌شود.
تماشای فیلم‌های کمدی: در ساعاتی که فرد در خانه است، برای آنکه ذهنش از مشکلات و یادآوری آنها غافل شود، اعضای خانواده باید برنامه‌های او را مدیریت کنند. یکی از توصیه‌ها، آن است که برای تماشای تلویزیون تا مدتی از اخبار ناگوار و فیلم‌های غمگین به دور باشند و فیلم‌ها یا سریال‌های طنز را تماشا کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha