پس از حادثه پلاسکو واژه مدیریت بحران برای بار چندم میان ادبیات جامعه رواج پیدا کرده است. واژه‌ای پر مسما که در شرایط اضطراری پر رنگ و همین که آب‌ها از آسیاب‌ افتاد به صندوقچه حافظه سپرده می‌شود.

چرا بحران ریزگردها مدیریت نمی‌شود؟

سلامت نیوز-*فرهاد خزائلی: پس از حادثه پلاسکو واژه مدیریت بحران برای بار چندم میان ادبیات جامعه رواج پیدا کرده است. واژه‌ای پر مسما که در شرایط اضطراری پر رنگ و همین که آب‌ها از آسیاب‌ افتاد به صندوقچه حافظه سپرده می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، مدیریت بحران در چهار فاز پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی تعریف شده است. در حادثه اخیر قضاوت در خصوص ضعف‌ها و چگونگی چرخش فازهای مذکور کمی زود است و نمی‌توان به صورت احساسی کسی را متهم کرد که اگر ساختمان را تا زمان اصلاح می‌بستند (پیشگیری) یا اگر لوازم کافی برای عملیات اطفای حریق وجود داشت (آمادگی) و... این اتفاق هرگز روی نمی‌داد، لیکن در کیلومتر‌ها آن‌سوتر از تهران در جنوب غربی کشور بحرانی وجود دارد که نه مانند پلاسکو ناگهانی و جانسوز است، نه آنقدر که باید مورد توجه قرار گرفته است.


گرد و خاک و ریزگردها بحرانی عادی، زودگذر و تکراری است که می‌تواند در آینده نه چندان دور تبدیل به فاجعه‌ای ملی ماندگار شود. تنفس ذراتی که حتی می‌توانند از ماسک‌های پارچه‌ای نیز نفوذ کنند باعث مشکلاتی خواهند شد که جبران آن برای کل کشور هزینه‌بر و سنگین خواهد بود. این پدیده که حاصل تلاش مشترک انسان و تغییر اقلیم است به صورت نرم و خزنده وارد زندگی ساکنان آن منطقه شده و آینده آنان را تحت تأثیر خود قرار داده است. اینکه چه دلیلی باعث ایجاد این بحران شده هدف این نوشته نیست زیرا خود نیاز به بحث کارشناسی وسیعی دارد. همین بس که اتفاق ناشی از فرآیندهای پیچیده‌ای است که از عملکرد انسانی در منطقه تا سرزمین‌های دوردست دارد و تغییرات آب و هوا و پدیده خشکسالی شدت آن را چندین برابر کرده است. به‌عبارت ساده‌تر فاز پیشگیری در این بحران نیازمند یک فرآیند بلند مدت و همراهی تمام کشورهای منطقه است. می‌توان به‌سادگی گفت فاز پیشگیری در این بحران عملاً در کوتاه‌مدت بعید به‌نظر می‌رسد. لیکن هدف نگرانده، جلب توجه به سایر فازهای مدیریت بحران است.


تجربه سال‌های اخیر نشان داده، بحران در مقاطع مشخصی از سال دچار تشدید می‌شود. این مقاطع تقریباً شناخته شده است و مسئولان ذیربط با مطالعه داده‌ها براحتی می‌توانند در یک بازه مناسب، احتمال وقوع را تخمین بزنند. به بیان دیگر فاز آمادگی برای مقابله بسیار سهل‌الوصول خواهد بود. این امر با پیشرفت دستگاه‌های اطلاعاتی و بهبود تکنیک‌های پیش‌بینی به مراتب قوی‌تر شده است. اما نکته آنجاست در حالی که تمامی ذی‌صلاحان از موضوع حضور گرد و خاک در 8 بهمن 1395 آگاه بودند این خاک براحتی وارد شهر می‌شود، شهر را در خود هضم می‌کند و خارج می‌شود و تنها 12 ساعت بعد از خروج گرد و غبار، شهری به وسعت اهواز به‌مدت حدود 12 ساعت تمام امکانات اولیه خود از قبیل، آب، برق، تلفن ثابت و سیار و اینترنت خود را از دست می‌دهد. نکته جالب‌تر در این بحران ‌اطلاع‌رسانی نکردن مسئولان است به‌گونه‌ای که تمامی کارمندان و کارگران، کسبه و حتی دانش‌آموزان مدارس پایه رأس ساعت 7 صبح به محل کار و کسب و دانش خود رجوع می‌کنند و با فضایی مملو از خاک، بی‌آب و بی‌برق مواجه می‌شوند. مسأله زمانی جذاب‌تر می‌شود که شب قبل از اخبار محلی استان چندین مرتبه تأکید می‌‌شود بنا به تصمیم مدیریت بحران استان، تمامی مراکز کاری و آموزشی مانند روال قبل باز است.


سؤال اصلی اینجاست که آیا این اتفاق یک پدیده غافلگیر‌کننده بود. به ‌بیان ساده‌تر آیا مسئولان پس از بحران گرد و خاک با بحران جدید‌تری مواجه شده بودند؟ قاعدتاً زلزله، سیل، صاعقه، انفجار یا هر بحران دیگری که در دسته‌بندی‌های رسمی وجود دارد رخ نداده بود پس چرا به یکباره پس‌از 12 ساعت از سپری شدن یک بحران، بحرانی به مراتب وسیع‌تر رخ می‌دهد؟ نقش آمادگی و مقابله در مدیریت بحران اخیر کجا بوده است؟ آیا حادثه گرد و خاک نیز مانند حادثه پلاسکو رویدادی غیر منتظره بود (هرچند که پلاسکو نیز قابل انتظار بود)؟


در چنین شرایطی که یک رویداد کاملاً آشنا منجر به اختلال در کل سیستم شهر می‌شود، وقوع یک پدیده بزرگ که در بطن خود تخریب زیرساخت‌ها را دارد چه فاجعه‌ای می‌تواند برای شهر داشته باشد. اتفاق رخ داده در شهر اهواز زنگ خطر بزرگی برای مسئولان استان بود. شاید بتوان گفت پیشگیری امری پیچیده است لیکن سایر فازهای مدیریت بحران وابستگی کامل به عملکرد مسئولان دارد. اینکه تلاش‌های انجام شده به قدر کافی اثر بخش نبوده مشهود است، پس باید باور کنیم نگرانی از ضعف مدیریتی در زمان بحران و کنترل نامناسب شهر مردم آسیب دیده را آزار خواهد داد.


در پایان خاطرنشان می‌شود موفقیت در مدیریت بحران به کمک تجمیع اطلاعات، استفاده از نیروهای کارآمد و متخصص، اطلاع‌رسانی بموقع و سریع، استفاده از ظرفیت مردم منطقه و مشارکت عمومی میسر خواهد بود. کنترل بحران گرد و خاک اگر چه یک طرح ملی است لیکن مدیریت فازهای آمادگی، مقابله و بازسازی نیازمند مشارکت تک تک مردم منطقه است. برای استفاده از ظرفیت عمومی به‌کارگیری متخصصان بومی در تمامی شاخه‌ها امری ضروری است که متأسفانه چه در دولت قبل و چه دولت فعلی این امر به شایستگی انجام نشده است.

*کارشناس ارشد سابق اداره کل مدیریت بحران استان خوزستان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha