سلامت نیوز: وكیل دادگستری كه با همدستی یكی از دوستانش، شوهر سابق یكی از موكلانش را به قتل رسانده بود، حادثه را شرح داد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، روز چهاردهم آبان ماه سال گذشته بود كه مردی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت برادرش به طرز مرموزی در خانهاش فوت كرده است. لحظاتی بعد از اعلام این خبر، تیمی از مأموران پلیس پایتخت در محل حادثه كه آپارتمان مسكونی در حوالی اقدسیه در شمال تهران بود، حاضر شدند. مأموران داخل پذیرایی با جسد مرد جوانی به نام اردشیر روبهرو شدند كه دستمال گردنی در دهانش قرار داشت. در حالی كه نخستین بررسیها حكایت از آن داشت مرد جوان در خانهاش از سوی فرد یا افراد ناشناسی به قتل رسیده است، تیمی از كارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران برای بررسی حادثه وارد عمل شدند. برادر اردشیر كه موضوع را به مأموران خبر داده بود، گفت: برادرم مدتی است از همسرش كه شقایق نام دارد، جدا شده و در این خانه تنها زندگی میكند. او دو فرزند نوجوان و خردسال دارد كه چندی قبل با همسرش اختلاف پیدا كرد و از هم جدا شدند. شب قبل با تلفن برادرم تماس گرفتم، اما جواب نداد. احتمال دادم او خوابیده است به همین دلیل دیگر تماس نگرفتم تا امروز صبح كه دوباره با تلفن همراه و خانهاش تماس گرفتم، اما برادرم این بار هم جواب تلفن مرا نداد. نگرانش شدم و به در خانهاش آمدم و با كلید یدكی كه داشتم در خانهاش را باز كردم و با جسد او در داخل پذیرایی روبهرو شدم. همزمان با ادامه تحقیقات، جسد به پزشكی قانونی فرستاده شد تا اینكه مدتی قبل پزشكی قانونی به قاضی مرادی بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی اعلام كرد، مرد جوان بر اثر خفگی ناشی از فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده است.
بازداشت زن مقتول به عنوان اولین مظنون
مأموران در تحقیقات بعدی دریافتند مقتول مدتی پس از جدا شدن از همسرش در دادگاه درخواست حضانت پسر خردسالش را داده، اما با مخالفت همسرش روبهرو شده است. از سوی دیگر مشخص شد شب حادثه دو فرزند مقتول به خانه پدرشان رفته بودند و شقایق هم در حوالی خانه مقتول دیده شده است. بدین ترتیب مأموران به شقایق مظنون شدند و وی را برای بازجویی بازداشت كردند. وی در بازجویی از قتل شوهرش اظهار بیاطلاعی كرد و گفت پس از جدا شدن از او همراه دو فرزندش زندگی میكرده است و شب حادثه هم دو فرزندش را برای دیدن پدرشان به در خانه اردشیر برده و در آن نزدیكی منتظر بازگشت دو فرزندش بوده است. پس از این دو فرزند مقتول هم حرفهای مادرشان را تأیید كردند و مأموران هم با توجه به اینكه مداركی علیه او نداشتند، زن جوان را آزاد كردند.
پس از این مأموران تحقیقات خود را ادامه دادند و زن جوان را به صورت نامحسوس تحت نظر گرفتند تا اینكه متوجه شدند، وی قبل از حادثه با وكیل دادگستری به نام شایان ارتباط داشته و قرار بوده است او به هر صورتی مانع گرفتن حضانت فرزندش از سوی اردشیر شود. در حالی كه بررسیها نشان میداد وی از قتل شوهر سابقش باخبر است، مأموران او را دوباره با دستور قضایی بازداشت كردند.
اعتراف به قتل شوهر سابقش با همدستی وكیل دادگستری
متهم در بازجویی ابتدا با تناقضگویی قصد فریب مأموران را داشت، اما وقتی با مدارك و دلایل روبهرو شد به قتل شوهرش با همدستی وكیل دادگستری و یكی از دوستان او اعتراف كرد.
متهم گفت: من با شوهرم اختلاف داشتم و به همین دلیل جدا شدیم. مدتی بعد شوهرم به دادگاه رفت و درخواست حضانت پسرمان را داد. او خیلی پیگیر بود تا پسرم را از من بگیرد. از آنجایی كه مطمئن بودم دادگاه حضانت پسرم را به اردشیر واگذار میكند، تصمیم گرفتم با وكیل دادگستری مشورت كنم و كمك بگیرم. من از طریق یكی از دوستانم با شایان كه وكیل دادگستری بود آشنا شدم و وقتی موضوع را برای او توضیح دادم، شایان هم قبول كرد وكالت مرا به عهده بگیرد. شایان تلاش زیادی كرد تا اردشیر را قانع كند از شكایت خود صرف نظر كند، اما فایدهای نداشت تا اینكه تصمیم گرفتیم حضانتنامهای را تنظیم كنیم و به زور از او امضا بگیریم كه حضانت پسرم را به من واگذار كرده است. وی ادامه داد: پس از طراحی نقشه قرار شد شایان و یكی از دوستانش شامگاه چهاردهم آبان ماه به خانه اردشیر بروند و نقشه را عملی كنند. شب حادثه به خاطر اینكه مطمئن شوم او در خانه است و كسی پیش او نیست، برای دو فرزندم گل و شیرینی خریدم و آنها را به بهانه دیدن پدرشان به در خانه او بردم. آنها ساعتی پیش پدرشان بودند تا اینكه با آنها تماس گرفتم و گفتم جلوی در منتظر آنها هستم. وقتی دو فرزندم از خانه پدرشان بیرون آمدند شایان و دوستش وارد خانه اردشیر شدند تا اینكه ساعتی بعد شایان با من تماس گرفت و گفت با اردشیر درگیر شده و او ناگهان فوت كرده است.
دستگیری وكیل و همدستش
پس از اعتراف زن جوان، مأموران چند روز قبل شایان و همدستش را بازداشت كردند. متهم در بازجوییها با اعتراف به قتل اردشیر گفت: وقتی وكالت شقایق را به عهده گرفتم، تلاش زیادی كردم تا اردشیر موفق به گرفتن حضانت پسرش نشود، اما موفق نشدم تا اینكه تصمیم گرفتیم از او به زور امضا بگیرم كه حضانت پسرش را به شقایق واگذار كرده است.
شب حادثه ساعت 22 بود كه من و دوستم وارد خانه اردشیر شدیم. او خبر داشت كه من وكیل شقایق هستم. دقایقی با او حرف زدم تا راضی شود از حضانت پسرش صرف نظر كند، اما او قبول نكرد تا اینكه به زور از او خواستیم پای برگه حضانتی را كه از قبل آماده كرده بودیم، امضا كند. اردشیر وقتی متوجه موضوع شد با داد و فریاد از همسایه درخواست كمك كرد كه گلویش را گرفتم و دستمال گردنی را وارد دهانش كردم تا صدایش به گوش همسایهها نرسد كه ناگهان متوجه شدیم او نفس نمیكشد. خیلی ترسیده بودم، بلافاصله من و دوستم از خانهاش فرار كردیم.
همدست وكیل هم در بازجوییها حرفهای قاتل را تأیید كرد. در پایان وكیل دادگستری به اتهام مباشرت و دو متهم دیگر به اتهام معاونت در قتل عمد برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایایی پنهان حادثه به دستور قاضی مرادی در اختیار كارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.
نظر شما