دوران اولیه كودكی، پایه و اساس شخصیت او را تشكیل می‌دهد و كودكانی كه در این دوران توجهی شایسته و تربیتی نیكو یافته باشند به‌طور حتم با آمادگی روانی و ذهنی مناسبی برای ورود به مراحل بعدی كودكی مهیا می‌شوند. آنچه مسلم است به‌طور معمول این دوران در آغوش خانواده شكل‌گرفته و پایه‌ریزی می‌شود و در ادامه مراكزی مانند مهدكودك‌ها، كودكستان‌ها و سایر مراكز نگهداری و مراقبت به یاری خانواده شتافته و كودك را برای نقش‌پذیری‌های آینده آماده می‌كنند.

چالش‌های آموزش پیش‌دبستانی در مناطق كمتر برخوردار

سلامت نیوز-*لیلا الماسی: دوران اولیه كودكی، پایه و اساس شخصیت او را تشكیل می‌دهد و كودكانی كه در این دوران توجهی شایسته و تربیتی نیكو یافته باشند به‌طور حتم با آمادگی روانی و ذهنی مناسبی برای ورود به مراحل بعدی كودكی مهیا می‌شوند. آنچه مسلم است به‌طور معمول این دوران در آغوش خانواده شكل‌گرفته و پایه‌ریزی می‌شود و در ادامه مراكزی مانند مهدكودك‌ها، كودكستان‌ها و سایر مراكز نگهداری و مراقبت به یاری خانواده شتافته و كودك را برای نقش‌پذیری‌های آینده آماده می‌كنند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، بر این اساس یكی از مهم‌ترین و زیربنایی‌ترین نظام‌ها در هر كشور، نظام‌های آموزشی هستند كه به‌عنوان محوری جهت تربیت سرمایه‌های انسانی و توسعه پایدار و همه‌جانبه محسوب می‌شوند. در جامعه امروز ما ردپای این نظام آموزشی علاوه بر مدارس رسمی، در مراكز آمادگی و پیش‌دبستانی نیز مشهود است. نظامی كه برای پرورش افراد جامعه خود را مسوول دانسته و به چگونگی تكوین و بلوغ همه‌جانبه آن می‌اندیشد.


 امروزه انتظارات جوامع مختلف از آثار مثبت و سازنده برنامه‌های پیش‌دبستانی افزایش‌یافته است و از مربیان و برنامه‌ریزان و متصدیان این دوره انتظارات و توقعات متفاوتی وجود دارد. به همین دلیل، برنامه‌ها باید از طریق بازی و فعالیت انجام شود. تبادل‌نظر با اداره‌كنندگان، متصدیان، مربیان و كاركنان در دوره پیش دبستانی نشان می‌دهد كه ابهامات و بدفهمی‌های بسیاری در برنامه‌ها، اهداف و روش‌شناسی این دوره از آموزش‌ها وجود دارد. بی‌تردید برای امری چنین مهم و خطیر، معیارها و اصولی مدنظر است و اهدافی مترتب و برای نیل به این اهداف و طی مسیر باید كودك از فرازوفرودهایی گذر كند. حبیب اُف (۲۰۱۴) در روسیه طی پژوهشی اذعان می‌دارد كه اصلاحات در آموزش‌وپرورش، نقش میزان درآمد و ثروت خانواده به عنوان مانعی برای كاهش حضور كودكان در مهدكودك‌ها را تا حد قابل‌توجهی، كمرنگ كرده است. اما ثروت و سطح رفاه خانواده هنوز به‌عنوان عامل مهم تعیین‌كننده حضور كودكان در مهدكودك‌ها باقی‌مانده است. علاوه بر این، اگرچه اصلاحات موفق به مرتفع ساختن عامل كم‌سوادی مادران و تكلم به زبان غیررسمی در عدم مشاركت كودكان در مهدكودك‌ها را كاهش داده، ولی هنوز عامل منطقه‌ای و جغرافیایی به‌عنوان عاملی برای مشاركت نامتوازن كودكان در مهدكودك‌ها باقی است.


بی‌شك در ایران نیز با گستره جغرافیایی، فرهنگ و قومیت‌های متنوع و در نظر گرفتن ۹ استانی كه دارای گویش‌های بومی از قبیل ترك‌، كرد، بلوچ‌، عرب‌، تركمن و... هستند و عمدتا نیز از استان‌های كمتر برخوردار (محروم) هستند، پرداختن به موانعی كه كودكان را از بهره‌مندی آموزش و نگهداری اوان كودكی (ECEC) محروم می‌سازد، حایز اهمیت است. این در شرایطی است كه مراكز پیش‌دبستانی، ظرفیت پوشش حداكثری را داشته باشند و كودكان نیز از این امكان استقبال كنند و مشاركت تام داشته باشند.


تكلم به زبانی غیر از فارسی یا گویشی غیر از گویش رایج، در اوان كودكی می‌تواند در كودكان دافعه‌ای در برابر آموزش رسمی ایجاد كند. ازآنجاكه شركت در پیش‌دبستانی از منظر آموزش‌وپرورش، الزامی برای ورود به دبستان نیست، این دافعه به عدم مشاركت خانواده‌ها در تشویق كودكان در پیوستن به پیش‌دبستانی دامن می‌زند. این عدم مشاركت در مناطق دوزبانه، مواجهه ناگهانی كودكان كلاس اول با یك‌زبان جدید را در پی دارد كه می‌تواند یكی از عوامل مهم افت تحصیلی و نیز كم‌علاقگی كودكان دبستانی به مدرسه به شمار‌ آید.


از دیگر موانعی كه می‌توان برشمرد وضعیت معیشتی و سطح اقتصادی خانواده‌ها است. پیش‌دبستانی در ایران با توجه به غیراجباری بودنش رایگان نیست و پرداخت شهریه، علاوه بر هزینه‌های معمول این دوره، رغبت به مشاركت در فعالیت‌های ECEC در خانواده‌هایی كه سطح رفاهی نسبتا پایینی دارند را كاهش می‌دهد. چالش دیگری كه ECEC با آن مواجه است، نیروی انسانی و مربیان این مراكز هستند. ازآنجاكه تصدی مسوولیت این بخش در سطح صف بر عهده بخش خصوصی واگذارشده و بحث سوددهی برای هر بنگاه اقتصادی جایگاه ویژه‌ای دارد، این مراكز نیز از این قاعده مستثنا نبوده و این مقوله چه‌بسا منجر به حضور افراد غیرمتخصص با امر آموزش كودكان در كسوت مربیگری شده است. یا حداقل به‌كارگیری مربیانی كه آموزش‌های عملی لازم در این مورد را ندیده و بالطبع از آموزش‌های ضروری حین خدمت نیز بی‌بهره می‌مانند.


بیشتر تحقیقاتی مدعی این امرند كه معلمان پیش‌دبستانی كه آموزش‌های تخصصی ECEC را دیده در برانگیختن تعاملات كاركنان با كودك موثرتر هستند. این امر می‌تواند به توسعه و افزایش توانایی حل مساله در كاركنان آموزش‌دیده منجر شود. علاوه بر این، معلمان واجد شرایط، بهتر قادر به برقراری تعامل با كودكان، درك ایده‌های آنها و نظارت بر پیشرفت كودكان هستند. (NIEER، ٢٠٠٦) و به آماده‌سازی و تعلیم كودكان در راستای تعاملات بیشتر داشته كه منجر به اثرات مثبت بلندمدت می‌گردد (OECD، ٢٠٠١)
در نتایج حاصله از تحقیقات (OECD، ٢٠٠٦) نیز این امر مسلم انگاشته شده است كه سیستم آموزش‌وپرورش برای دستیابی به آموزش باكیفیت بالا، نیاز به سرمایه‌گذاری در آموزش معلمان به‌صورت فشرده دارد و تعلیم و پرورش معلمان را بسیار حایز اهمیت شمرده است.


بهبود وضعیت تحصیلی بیانگر ارتقای كیفی سطح آگاهی و معلومات مربیان و معلمان دوران اولیه كودكی است كه می‌توان با كاربست تدابیری چون آموزش پیش از استخدام به متقاضیان تصدی مشاغل مربیگری و معلمی، آموزش بدو استخدام به افرادی كه جذب این مجموعه شده‌اند و نیز آموزش مدام و ضمن خدمت ایشان و به‌روز نگه‌داشتن معلومات آنها، بدان دست‌یافت. استفاده از نیروهای متخصص می‌تواند به عنوان عامل مهمی در رشد و شكوفایی كودكان لحاظ شود. این مهم زمانی قابل ارزیابی است كه شرایط چه از نظر استخدامی و تسهیلات شغلی، چه از نظر آموزش‌های حین خدمت با سایر مقاطع تحصیلی اجباری در آموزش‌وپرورش برابری كند.


بسترسازی و آماده كردن محیط‌های مطلوب پیش‌دبستانی با مربیانی متخصص، مددرسان مهیا كردن كودكان برای ورود به دنیای بزرگ‌تر و تسهیل‌كننده شرایط مطلوب رشد و بالندگی آنان است. آمادگی كودكان برای ورود به مدرسه و موفقیت بعدی آنها در تحصیل با جنبه‌های مختلف تحول آنان مرتبط است. پرداختن یك‌سویه و یك‌جانبه، می‌تواند برخی جنبه‌های رشد و تكوین شخصیت كودك را نادیده گرفته و موجب غفلت و نادیده گرفتن آنها شود.


این‌همه، با داشتن دو دایه كه هركدام مدعی حضانت طفل خردسال آموزش هستند، دوچندان می‌شود. از بدو تولدِ كودكستان و پیش‌دبستانی، آمدوشد بین بهزیستی و وزارت آموزش‌وپرورش را شاهد هستیم؛ كه گاهی پیش‌دبستانی در دامن این و گاهی در آغوش آن بود. زمانی به سیاق بهزیستی فعالیت می‌كرد و گاهی به شیوه و اسلوب آموزش‌وپرورش و البته گاهی هم این تغذیه داده و آن رخت و لباس!
جدال بر سر نظارت و تولیت پیش‌دبستانی بین سازمان بهزیستی و آموزش‌وپرورش نیز مقوله‌ای است كه جای تامل دارد و اداره دوگانه پیش‌دبستانی‌هایی كه ویژه دوره آمادگی هستند موجب سردرگمی‌هایی در این وادی می‌شود.


پس از انقلاب اسلامی بر اساس «آیین‌نامه تاسیس و اداره مهدهای كودك خصوصی» مورخ ٣٠/١١/١٣٦٧، وظیفه نگهداری و پرورش كودكان از سه‌ماهه تا پایان ٥ سال به عهده سازمان بهزیستی گذاشته شد و وزارت آموزش‌وپرورش نیز بر پایه « قانون تاسیس مدارس غیرانتفاعی» مصوب مجلس شورای اسلامی در تاریخ ٠٥/٠٣/١٣٦٧ و آیین‌نامه اجرایی آن مسوولیت كودكان پیش‌دبستانی كه شامل یك سال پیش از دبستان می‌شد را بر عهده گرفت. بنابراین طول دوره پیش‌دبستانی یك سال تعیین گردید و مقرر شد كودكان از پایان ٦ سالگی وارد كلاس اول ابتدایی شوند. اما پس از تصویب اساسنامه پیش‌دبستانی توسط شورای عالی آموزش‌وپرورش در سال ١٣٨٢ و توسعه دوره پیش‌دبستانی از یك سال به دو سال، وضعیت كودكان ٤ سال تمام، مورد اختلاف دو دستگاه قرار گرفت. رد پای این اختلافات بین دو دستگاه تا سال ١٣٨٧ و تصویب « اصلاح قانون تاسیس مدارس غیرانتفاعی» توسط مجلس شورای اسلامی مشهود است. در این اصلاحیه سازمان بهزیستی در خصوص كودكان ٤ سال تمام از جهت مجوز، نظارت و محتوا باید تابع مقررات آموزش‌وپرورش در خصوص مراكز پیش‌دبستانی باشد، اما سازمان بهزیستی از پذیرفتن آن سرباز زد تا برای رفع مشكلات تفاهمنامه‌ای در سال ١٣٨٩ بین هر دو مدعی تولیت پیش‌دبستانی منعقد شد كه این تفاهمنامه هم نتوانست راه‌حل عملی باشد و اختلافات همچنان باقی است.


دستیابی به توسعه عدالت آموزشی، با پوشش حداكثری كودكان لازم‌التعلیم پیش از دبستان میسر است. مراكز ECEC زمانی می‌توانند پوشش حداكثری داشته باشند و مشاركت خانواده‌ها و كودكان بیشتری را در پی‌داشته باشد كه از میزان شهریه و هزینه‌های آن به‌ویژه در مناطق كمتر برخوردار و حتی نیمه برخوردار (قشر متوسط اقتصادی) بكاهند و روی نیازهای جامعه با توجه به خصوصیات ویژه كودكان تمركز كنند. از مربیانی بهره گیرند كه خاص ECEC تعلیم‌دیده و پرورش‌یافته باشند، نه آنكه در این مراكز هر فارغ‌التحصیلی در هر سطحی و رشته‌ای به‌صرف دستمزد پایین به‌كارگیرند و رسالت پیش‌دبستانی از آماده‌سازی كودكان برای آموزش‌های مقاطع بالاتر و پرورش مهارت‌های اجتماعی، دست‌ورزی، خلاقیت و... را به دست فراموشی بسپارند. حركتی خردمندانه و با نگاهی به افق‌های روشن و آگاهی از ویژگی‌ها و مختصات مسیر می‌تواند این غفلت‌ها را كاهش یا مرتفع كند. داشتن اصول و الگویی برای مراقبت و نگهداری اوان كودكی می‌تواند ترسیمی واضح از چشم‌انداز ارایه كرده و با روشن ساختن افق و غایت آنچه مدنظر است راهنمایی برای پیمودن این مسیر خطیر باشد. مضاف بر آنكه شیوه‌ها و راه‌های متنوعی برای رسیدن به‌غایت مطلوب را فرا روی ما نهاده تا با انتخابی آگاهانه همراه كودكان شویم و در پایان بالندگی و تكامل آنها كه بالطبع بالندگی و رشد جامعه را به دنبال خواهد داشت را شاهد باشیم. هم‌راستایی نهادهایی مانند بهزیستی و آموزش‌وپرورش می‌تواند به پویایی پیش‌دبستانی كمك شایان توجهی كند؛ كه این امر مستلزم تخصیص بودجه‌ای كافی به مقوله آموزش است و رسیدن به این مهم كه زیربنای توسعه، پرداختن و غنی‌سازی آموزش‌وپرورش كودكان امروز است و ان‌شاء‌الله این مفهوم از حالت شعار خارج و به باور ما و همه متصدیان امر تبدیل شود.

*كارشناس ارشد مطالعات برنامه درسی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha