«فشار آب کم شد پمپ خریدیم، آب شور شد دستگاه تصفیه خریدیم، ریزگرد اومد فیلتر هوا خریدیم، تازگی‌ها برق می‌ره ژنراتور می‌خریم.» این گلایه یک هموطن خوزستانی است که خودجوش دست به کار شده‌ و فیلم و عکس آلودگی‌ هوای اهواز را در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کند. حق هم دارد؛ هوای اهواز و آبادان و خرمشهر هفته‌ای قابل تنفس است و هفته بعد غلظت ریزگردها آنقدر بالا می‌رود که چشم چشم را نمی‌بیند و نفس‌ها تنگ می‌شود. حالا کار از هفته و ماه به روز کشیده. روزهای پنجشنبه و جمعه گذشته خوزستان یکی از بهترین روزهای خود را تجربه کرد. کیفیت هوا در وضعیت پاک پاک بود ولی 48 ساعت بیشتر دوام نیاورد و ریزگردهای مزاحم خارجی آسمان خوزستان را به تسخیر درآوردند.

سال‌هاست خاک می‌خوریم

سلامت نیوز:«فشار آب کم شد پمپ خریدیم، آب شور شد دستگاه تصفیه خریدیم، ریزگرد اومد فیلتر هوا خریدیم، تازگی‌ها برق می‌ره ژنراتور می‌خریم.» این گلایه یک هموطن خوزستانی است که خودجوش دست به کار شده‌ و فیلم و عکس آلودگی‌ هوای اهواز را در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کند. حق هم دارد؛ هوای اهواز و آبادان و خرمشهر هفته‌ای قابل تنفس است و هفته بعد غلظت ریزگردها آنقدر بالا می‌رود که چشم چشم را نمی‌بیند و نفس‌ها تنگ می‌شود. حالا کار از هفته و ماه به روز کشیده. روزهای پنجشنبه و جمعه گذشته خوزستان یکی از بهترین روزهای خود را تجربه کرد. کیفیت هوا در وضعیت پاک پاک بود ولی 48 ساعت بیشتر دوام نیاورد و ریزگردهای مزاحم خارجی آسمان خوزستان را به تسخیر درآوردند.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران می نویسد:  هجوم ریزگردها به استان‌های جنوبی و جنوب‌غرب، پدیده جدیدی نیست ولی استمرار آن مردم این مناطق را عاصی کرده‌، طوری که خیلی‌ها برای رهایی از چنین وضعیتی، به استان‌های دیگر مهاجرت کرده‌اند و این موج با ادامه بحران، شاید شدت بیشتری هم پیدا کند.
ریزگردهایی که ریه‌های مردم را نشانه رفته بودند، حالا با تغییر شیوه به تأسیسات حساس و حیاتی هم یورش می‌برند؛ برق قطع می‌شود و لحظاتی بعد هم تلفن و بلافاصله آب. زندگی برای ساعت‌ها فلج می‌شود. تصور اینکه برق بیمارستان‌ها و مراکز حساس قطع شود، نفس آدم را بند می‌آورد. اما هستند محافل سیاسی که از هر نمدی کلاهی برای خود بسازند، حتی اگر شده از مشکلات مردم خوزستان و بدبیاری‌های آنها: «کاش این وسط چند نفری هم بمیرند که برای انتخابات بشود کاری کرد.» این حرف دل آنهاست و نیازی به گفتنش هم نیست وقتی در این بحران به جای همدلی، امنیت ملی را هم به سخره می‌گیرند.

وضعیت سفید در آبادان
زمانی به آبادان می‌رسیم که هوای این شهر با بارش باران، بوی بهار به خود گرفته. انگار نه انگار تا همین 2 روز پیش گرد و خاک مردم را مجبور به عقب‌نشینی به خانه‌هایشان کرده بود. حالا باران همه چیز را شسته و تمیز کرده و مردم فرصت را مغتنم می‌شمارند برای گردش عصرگاهی؛ پیاده‌رو، چتر، باران. بازار ته‌لنجی‌ها‌ی آبادان مثل همیشه شلوغ شلوغ است. مردم در نم نم باران از این مغازه به آن مغازه می‌روند. از خریدها و جنب و جوش‌ها مشخص است بعد از مدت‌ها که هوا خوب شده، بیرون زده‌اند. از مردی به نام «عبید» که نایلون‌های پرشمار خرید از انگشتانش آویزان است، می‌پرسم با گرد و خاکی که هر از گاهی میهمان خودخوانده شهرشان می‌شود، چه می‌کنند؟


می‌گوید: «هیچی کوکا، این چند وقته زن و بچه از خونه بیرون نمی‌آمدند. خودم هم که توی این وضعیت پالایشگاه می‌رفتم، پدر ریه‌هام درآمد. گس (گاز) را کم داشتیم که گرد و خاک هم به آن اضافه شده‌. خونه را نگو که پر از گرد و خاک بود. دروغ نباشد 2- 3 سانت. از ترس اینکه بچه‌‌هام مریض بشوند نمی‌گذاشتم بیرون بروند. وقتی ریزگرد می‌آید زندگی‌مان بهم می‌ریزد همه چیز طعم و بوی خاک می‌گیرد. باید خودتان چند روز توی این وضعیت زندگی‌ کنید تا وضع مردم اینجا را درک کنید.»


حرف‌های عبید را جوان بیست و چند ساله‌ای به نام «سهیل»، مغازه‌داری که جلوی در ایستاده و چند دقیقه‌ای گوشش به حرف‌های ماست، تأیید می‌کند و می‌گوید: «خوزستان سال‌هاست از گرد و خاک و نبود امکانات رنج می‌برد. کو گوش شنوا؟ نفت و گاز و گندم از اینجا می‌رود ولی به رفاه و سلامت مردم توجه نمی‌کنند. 10 سال است گرد و خاک خوزستان را گرفته ولی نمی‌دانم چرا کاری نمی‌کنند؟»


سهیل بعد از اینکه کمی نقد و گلایه‌های سیاسی می‌کند، می‌رود روی فاز اقتصادی و ادامه می‌دهد: «وقتی هوا خراب می‌شود، مشتری هم کمتر می‌شود. بازارمان در این کسادی، کسادتر می‌شود. بالاخره ما از فروش همین چند قلم مواد خوراکی برای خانواده‌‌مان نان می‌بریم. اگر وضعیت همین‌طور باشد، خانه و مغازه‌ام را می‌فروشم می‌روم شیراز.» جمله قریب به اتفاق هر آبادانی که از او درباره هوا و گرد و غبار می‌پرسیم، همین است؛ اینکه دیگر تحمل هوای خاکی را ندارند و اگر ادامه پیدا کند، می‌روند، هنوز داغ جنگ را فراموش نکرده‌اند و نمی‌خواهند مریضی و سرطان خانواده‌شان را هم ببینند.


آب دست کمی از هوا ندارد
قرار بود شب به سمت اهواز راه بیفتیم ولی به دلیل تماسی از اهواز مجبور به توقف شدیم؛ آب و برق اهواز قطع است. می‌گویند علت خاموشی اهواز ریزگردهایی است که بین خطوط انتقال برق پوشش دیگری تشکیل داده‌اند و با رطوبت هوا تبدیل به گل شده و جریان برق را قطع کرده‌ است. صبح روز بعد که به راه می‌افتیم برق اهواز وارد مدار شده‌ است. همه چیز به روال خودش برگشته. هوا هم همین‌طور. کارون را می‌شود به چشم غیرمسلح دید. به قول راننده‌ هوا در حد بوندس لیگاست. اثری از گرد و خاک و رد آن بر چهره شهر نیست. گویی اصلاً گرد و خاک و ریزگردی در کار نبوده.
 تصویری که شاید ذهن خیلی‌ها را درگیر کرده آب گل‌آلودی است که بارها در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده‌ است. برخی از مردم اهواز می‌گویند آبی که از شیر بیرون می‌آید مشکل خاصی ندارد جز اینکه کمی شوری دارد ولی عده‌ای هم از آب گل‌آلودی شکایت می‌کنند که حتی به درد حمام و شستن ظرف هم نمی‌خورد.


یکی از محلاتی که در کنار ریزگردها از کیفیت بد آب شرب‌شان گلایه دارند، منطقه «غیزانیه» در شمال اهواز است. منطقه‌ حاشیه‌نشینی که سال‌هاست با فقر و نبود امکانات همنشین است. راستش را بخواهید تصاویر آب گل‌آلود خوزستان، دقیقاً از این منطقه وارد فضای مجازی می‌شود. مقابل یکی از خانه‌هایی که ریخت و قیافه‌اش به خانه شباهت ندارد با صاحبخانه که مردی خمیده و اصالتاً شادگانی است همکلام می‌شویم. «ناصر» می‌گوید: «سال‌هاست وضع‌مان همین است. هوا اگر گرد و خاکی شود آب هم همین شکلی می‌شود. دستگاه تصفیه خریدم ولی نمی‌تواند آب را تمیز کند. با این بیکاری و بی‌پولی چاره‌ای نداریم که فقط آب معدنی بخریم.»


پیرمرد شلنگ آب را جلوی در می‌کشد و شیر را باز می‌کند. حق بااوست؛ آب زلال و شفاف نیست. شاید نشود با این آب حتی حمام کرد. وضعیت «گاومیش آباد» و «صادقیه» و بقیه روستاهای اطراف اهواز هم همین‌طور است.
فرشته تابانیان، فعال محیط زیست که از اهالی محله نادری اهواز است درباره وضعیت شهرشان می‌گوید: «گرد و غبار و ریزگرد سال‌هاست به یکی از معضلات اصلی استان‌ ما بویژه اهواز تبدیل شده و باید بگویم نیمی از آن مربوط به کانون‌های داخلی مثل هندیجان و رامهرمز است. 50 درصد بقیه هم مربوط به کشورهای عرب همسایه.ریزگردهای بهمن‌ماه امسال که در ادامه با قطعی برق و آب همراه بود، فشار زیادی به مردم وارد کرد. باید به چند نکته کلیدی که کمتر اطلاع‌رسانی شده بپردازم. تصفیه‌خانه و تأسیسات آب و فاضلاب اهواز قدیمی و کهنه است و نمی‌تواند آب را بخوبی به شبکه‌‌های توزیع انتقال دهد. یعنی وقتی برق می‌رود عملاً نمی‌توانیم از آب استفاده کنیم. برای همین هم همه خانه‌های اهواز پمپ دارند. قطعی برق واقعاً مردم را کلافه کرد.
اما ریزگردها؛ ریزگردهایی که از عراق آمد باعث حساسیت‌های پوستی و تنفسی شدیدی شد و کار خیلی‌ها را به بیمارستان کشاند. ریزگردهای داخلی این‌طور نیست. تجمع مردم در مقابل استانداری به همین‌خاطر بود که با مطالبه بخشی از درآمدهای نفتی که باید به استان‌مان اختصاص پیدا کند بتوانیم با چنین معضلی مقابله کنیم. به‌عنوان مثال مدتی است دوستداران محیط زیست برای مقابله با شکل‌گیری ریزگردهای داخلی، نهال‌کاری می‌کنند. می‌توان با مالچ پاشی در هورالعظیم یا درختکاری در این هور دست کم 50 درصد از مشکل را  حل کرد.»


خیلی زود شب می‌شود و لشکرآباد اهواز شلوغ‌تر از هر وقت دیگر. اینجا پاتوق خیلی از اهوازی‌هاست. بوی فلافل سرخ شده و بامیه‌هایی که توی روغن جلز و ولز می‌کنند و صدای موسیقی عربی که از چند مغازه‌ پخش می‌شود و هوای بهاری که خود مردم می‌گویند ماه‌‌هاست آن را تجربه نکرده‌اند، مرهمی است بر دل مردمانی که رنج‌شان پایانی ندارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha