شنبه ۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۸
کد خبر: 207118

بودن در یک رابطه، آن‌طور که بقیه فکر می‌کنند، برای نفر سوم ساده نیست. نفر سوم در بیشتر اوقات هیجانات منفی زیادی تجربه می‌کند. گاهی عصبانی است که چرا باید تجربه‌ی رابطه‌ی عاطفی خود را این‌گونه شروع کند. گاهی مضطرب است که آیا این رابطه افشا می‌شود و واکنش نفر مقابل چه خواهد بود؟ گاهی احساس می‌کند فریب خورده است، زیرا خودش هم نمی‌دانسته که در چنین رابطه‌ای است. گاهی از خودش بدش می‌آید که به شخص یا اشخاصی دارد آسیب می‌زند.

چه‌طور نفر سوم یک رابطه نباشید؟

سلامت نیوز:بودن در یک رابطه، آن‌طور که بقیه فکر می‌کنند، برای نفر سوم ساده نیست. نفر سوم در بیشتر اوقات هیجانات منفی زیادی تجربه می‌کند. گاهی عصبانی است که چرا باید تجربه‌ی رابطه‌ی عاطفی خود را این‌گونه شروع کند. گاهی مضطرب است که آیا این رابطه افشا می‌شود و واکنش نفر مقابل چه خواهد بود؟ گاهی احساس می‌کند فریب خورده است، زیرا خودش هم نمی‌دانسته که در چنین رابطه‌ای است. گاهی از خودش بدش می‌آید که به شخص یا اشخاصی دارد آسیب می‌زند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از سپیده دانایی، خیانت، بی‌وفایی، زنا، عشق‌بازی، روابط جنسی خارج از زناشویی، تقلب، تزویر، پیمان‌شکنی و… برخی از واژه‌هایی است که برای اشاره به روابط مثلثی در زندگی مشترک بیان می‌شود. روابط مثلثی به روابطی اطلاق می‌شود که دو نفر برای حل مشکلات خود در رابطه، نفر سومی را وارد رابطه‌‌ خود می‌کنند. این نفر سوم در روابط همسران می‌تواند مادرشوهر، خواهرزن، دوست و برخی اوقات یک معشوقه باشد. در مورد این که خیانت چرا اتفاق می‌افتد و فرد خیانت‌کرده یا خیانت‌دیده چه باید بکند، مطالب زیادی نوشته شده است. اما کسی که از نظر افراد مختلف و حتی روان‌شناسان دور مانده، «نفر سوم» است؛ همان شخصی که در این رابطه‌ی مثلثی نقش مهمی دارد و در بیشتر مواقع هم رنج‌های زیادی می‌کشد. در این مقاله کمی در مورد این «نفر سوم» خواهیم نوشت. اگر شما کسی را می‌شناسید که وارد رابطه‌ی دو نفر دیگر شده، یا خودتان این تجربه را دارید، مطالعه‌ی مقاله‌ی زیر کمک‌کننده است.
دلایل زیادی باعث می‌شود که به‌عنوان نفر سوم، وارد یک رابطه شویم. از مهمترین این دلایل می‌توان به وابستگی، احساس ناامنی و ناکامی در نیازهای دوران کودکی اشاره کرد. همچنین سرمایه‌گذاری عاطفی زیاد، تهدید به آبروریزی، بی‌ارزش کردن رابطه در نظر فرد عهدشکن و… هم می‌تواند از مهمترین دلایل تداوم رابطه باشد.

نفر سوم بودن ساده نیست
بودن در یک رابطه، آن‌طور که بقیه فکر می‌کنند، برای نفر سوم ساده نیست. نفر سوم در بیشتر اوقات هیجانات منفی زیادی تجربه می‌کند. گاهی عصبانی است که چرا باید تجربه‌ی رابطه‌ی عاطفی خود را این‌گونه شروع کند. گاهی مضطرب است که آیا این رابطه افشا می‌شود و واکنش نفر مقابل چه خواهد بود؟ گاهی احساس می‌کند فریب خورده است، زیرا خودش هم نمی‌دانسته که در چنین رابطه‌ای است. گاهی از خودش بدش می‌آید که به شخص یا اشخاصی دارد آسیب می‌زند. گاهی گیج و آشفته است چون نمی‌داند درست و غلط چیست. گاهی خشم دارد از کسی که او را وارد رابطه کرده و حالا وابسته شده است. گاهی مستأصل است چون فکر می‌کند چاره‌ای ندارد. البته همیشه این‌طور نیست که فرد سوم هیجانات منفی تجربه کند. برخی مواقع هیجانات مثبت را هم تجربه می‌کند. هیجاناتی مانند راحتی، محبت، خوشحالی از مرکز توجه بودن، حمایت‌شدن، انتخاب‌شدن، و برای اولین بار پذیرفته‌شدن.

چه‌طور نفر سوم نباشید؟
در این بین آن‌چه مهم است، تحلیل رابطه و تصمیم درست برای نفر سوم است. برای این کار پیشنهادهای زیر کمک‌کننده است:

    رابطه‌ی خود را بررسی کنید
    اول باید خوب رابطه‌تان و خودتان را تحلیل و بررسی کنید. بهتر است با دقت در مورد این سؤالات فکر کنید: چرا وارد این رابطه شده‌ام؟ چرا من را انتخاب کرده است؟ این رابطه ممکن است چه آسیب‌هایی برای من داشته باشد؟ تصمیم درست چیست؟ آیا لازم است از شخصی کمک بگیرم؟ اگر فرد مقابل مقاومت کرد یا برخورد نامناسبی داشت چه باید بکنم؟ و…

    نه ظالم باشید، نه مظلوم، نه ناجی
    در روابط مثلثی، فردی که وارد رابطه می‌شود، در چرخه‌ای از ظالم‌بودن، مظلوم‌بودن، یا ناجی‌بودن قرار می‌گیرد. زمانی می‌خواهد انتقام خود را از فرد، خانواده و جامعه بگیرد و برای همین، نقش ظالم را برعهده می‌گیرد. نفر سوم با خود می‌گوید: «اگر کسی به فکر من نیست پس من هم به فکر هیچ‌کس نخواهم بود.» زمانی هم نقش مظلوم را برعهده می‌گیرد و می‌گوید: «من که کاری نداشتم و تقصیری ندارم، به من هم ظلم شده است.» زمانی هم با این هدف که «باید به آن خانم یا آقا کمک کنم چون از طرف همسرش خیلی ظلم می‌بیند»، می‌خواهد نقش ناجی را برعهده گیرد. تمام این نقش‌ها در برخورد با واقعیت نقش‌بر‌آب می‌شود و نه‌تنها کاری را پیش نمی‌برد، بلکه فرد را دچار بحران هم خواهد کرد. بهترین نقشی که می‌تواند به عهده بگیرد، نقش یک فرد قاطع و مصمم است که بتواند سرنوشت زندگی خودش را تعیین کند.

    دلایل را راحت قبول نکنید
    همیشه افراد برای رابطه‌ی مثلثی خود بهانه و عذر می‌آورند. داستان‌هایی مانند این‌که «همسرم مریض است و نمی‌تواند نیازهای من را برآورده کند»؛ «همسرم آدم سردمزاجی است و رابطه‌ی عاطفی خوبی نداریم»؛ «خودش گفته می‌توانی با شخص دیگری رابطه برقرار کنی و فقط منتظر انتخاب من است»؛ «بعد از این‌که با تو آشنا شدم حتما او را طلاق می‌دهم»؛ «من فقط نیاز به یک همدم دارم و حق من است که اگر از طرف همسرم ارضا نمی‌شوم، با شخص دیگری باشم» و ده‌ها بهانه‌ی دیگر، هیچ‌کدام توجیه‌کننده‌ی رابطه‌ی مثلثی، آن هم از نوع خیانت نیست. در بسیاری از موارد شاهد آن هستیم که نفر سوم با همین دلایل واهی وارد رابطه شده است و وقتی با واقعیت آشنا می‌شود، شوکه‌شده و احساس فریب‌خوردگی می‌کند.

    خود را جای طرف مقابل بگذارید
    برای تصمیم‌گیری در مورد قطع یا ادامه‌ی رابطه، شاید ساده‌ترین کار این است که خودتان را جای طرف مقابل بگذارید. با این کار احساس همدلی بیشتری خواهید کرد. مثلا از خودتان بپرسید: «اگر من ازدواج کرده بودم و بیمار بودم، آیا می‌پذیرفتم که همسرم با شخص دیگری ارتباط داشته باشد؟» یا در موقعیتی دیگر بپرسید: «اگر من در رابطه‌ای بودم که متوجه می‌شدم همسرم با شخص دیگری رابطه‌ی عاطفی دارد چه می‌کردم؟» و یا سؤالاتی مشابه این، که بسته به موقعیتی که شما در آن قرار دارید، می‌تواند کمک‌کننده باشد.

    بدانید با حضور شخص دیگر، شما رابطه‌ی راحتی نخواهید داشت
    اگر گمان می‌کنید که بالاخره نفر مقابل از رابطه خارج می‌شود و شما می‌توانید با فردی که آشنا شده‌اید یک رابطه‌ی پایدار و البته آرام داشته باشید، اشتباه می‌کنید. حضور نفر مقابل به‌خصوص زمانی که پای فرزند در میان باشد، همیشگی است. اکثرا نفر مقابل میدان را ترک نمی‌کند و قصد آسیب‌رساندن به رابطه را دارد. صرف‌نظر از این مسئله، احساس گناه، تقصیر، سرزنش و دعواهای همیشگی بر سر چگونگی آشنایی، همیشه در رابطه‌ی شما نقش بازی خواهد کرد.

    بدانید با مشکلات زیادی روبه‌رو خواهید شد
    احتمال افشای واقعیت، ترس از طرد و قطع رابطه، واکنش‌های منفی و شدید فرد مقابل، سرزنش دیگران، قضاوت‌های منفی اطرافیان، مخالفت‌های خانواده، احساس بدبینی و شک در رابطه، مشکلات مالی به سبب پرداخت نفقه یا مهریه، درگیری با فرزند فرد مقابل و… تنها بخشی از مشکلات احتمالی وجود این‌گونه روابط است. بهتر است با در نظر گرفتن تمامی جوانب، تصمیم درستی بگیرید.

    منتظر واکنش‌های نفر مقابل باشید
    شاید شما بعد از این‌که متوجه حضورتان در رابطه‌ی دو نفر دیگر شدید، بخواهید از رابطه خارج شوید، اما نفر مقابل در هر لحظه ممکن است به شما حمله کند. در این مواقع بهتر است کمی صبور باشید و به او حق دهید که عصبانی شود و شما را متهم و سرزنش کند. فرد مقابل از زخمی که خورده عصبانی است و در حال حاضر شما در دسترس‌ترین فرد برای تخلیه‌ی خشم او هستید. اگر لازم است کمی به او و خودتان فرصت دهید تا بتوانید آن‌چه اتفاق افتاده را تحلیل کنید و اگر واکنش‌های منفی دیده‌اید، اجازه بدهید زمان مسائل را حل کند و در فرصت مناسب، با فرد مقابل حرف بزنید.

    رابطه را کامل قطع کنید
    بهترین اقدام این است که رابطه‌ی خود را بعد از اطلاع از ماهیت رابطه، قطع کنید. برای این کار لازم است با معشوق خود شفاف و قاطع و محکم صحبت کنید. تصمیم خود را به‌صورت غیرمشروط بیان کنید. مثلا نگویید که «چون همسرت هست من می‌روم» زیرا این شرط‌ها باعث می‌شود که معشوقه‌ی فعلی شما بخواهد به‌گونه‌ای شما را راضی کند و شرط‌ ها را بپذیرید، فقط به خاطر این‌که شما بمانید. تصمیم خود را می‌توانید این‌گونه بیان کنید: «من نمی‌خواهم با تو رابطه‌ام را ادامه دهم و تصمیم من قطعی است، حتی اگر شرایط تغییر کند.» در ادامه هم بهتر است به جای حرف‌زدن و دلیل‌آوردن، تنها به اقدامات عملی مانند قطع کامل پل‌های ارتباطی اقدام کنید. ممکن است فرد مقابل بعد از مدتی برگردد، بهتر است باز هم مصمم و قاطع باشید. بدانید قرار نیست که او را راضی کنید یا کاری کنید که ناراحت نشود.

    مسئولیت‌پذیر باشید
    بعد از مشخص‌کردن تکلیف رابطه‌ی خود، کمی خلوت کنید و ببینید چرا وارد این رابطه شده‌اید؟ در مورد رفتار خود و تصمیم‌تان مسئولیت‌پذیر باشید و دنبال مقصر نگردید. البته قرار نیست تا آخر عمر هم خودتان را سرزنش کنید. بر تحلیل رابطه و مشخص‌کردن نقاط کور و ضعف خودتان تمرکز کنید که باعث شده وارد رابطه شوید یا آن را ادامه دهید. این فرایند به شما در تصمیم‌های آینده‌تان کمک می‌کند.

    از روان‌شناس کمک بگیرید
    تصمیم به قطع ارتباط با وجود وابستگی عاطفی، همیشه ساده نیست. بعضی مواقع هم مسائل پیچیده‌ی فردی یا خانوادگی وجود دارد که تصمیم‌گیری را برای شما سخت‌تر می‌کند. در این مواقع بهتر است از یک روان‌شناس کمک بگیرید. شاید هم رابطه را بتوانید قطع کنید، اما احساساتی مانند شکست عشقی یا احساس گناه و تعارض را تجربه خواهید کرد که روان‌شناس در این زمینه هم می‌تواند کمک خوبی به شما بکند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha