چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۹
کد خبر: 216270

واقعا سازمان حفاظت محیط زیست ایران را با کجا مقایسه می‌کنیم؟ رفتار ترامپ را در آمریکا که قله پیشرفت علم و فناوری است ببینید! از این رفتار خسارت‌بارتر، غیرمنطقی‌تر، ناشیانه‌تر و ستیزه‌جویانه‌تر با محیط زیست نمونه‌ای در آستین دارید؟

از سازمان حفاظت محیط زیست انتظار معجزه داریم؟

سلامت نیوز-*اصغر محمدی فاضل:واقعا سازمان حفاظت محیط زیست ایران را با کجا مقایسه می‌کنیم؟ رفتار ترامپ را در آمریکا که قله پیشرفت علم و فناوری است ببینید! از این رفتار خسارت‌بارتر، غیرمنطقی‌تر، ناشیانه‌تر و ستیزه‌جویانه‌تر با محیط زیست نمونه‌ای در آستین دارید؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، در طول سه دهه گذشته این شانس را داشته‌ام که سازمان محیط زیست را، هم از بیرون به‌عنوان منتقد ببینم و هم از درون به‌عنوان کسی که تلاش کرده خشتی روی خشت بگذارد. هم عزیز و نورچشمی‌اش بوده‌ام و هم در چنددقیقه از صندلی معاونت آن برکنار شده‌ام. هم با رؤسای پنج دوره سازمان از نزدیک کار کرده‌ام و ساعت‌ها ملاقات خصوصی با آنها داشته‌ام، هم در پاسگاه‌های محیط‌بانی خوابیده‌ام و هم از نمای دورتر؛ یعنی خارج از کشور دورنمای محیط زیست ایران را رصد کرده‌ام.


این مقدمه را برای خودستایی نیاورده‌ام، اما خواستم به خودم و دیگران یادآور شوم که برای خیالبافی و رؤیاپردازی کمی پیر شده‌ام؛ اینکه در انتظار یک رئیس معجزه‌گر باشم که یک‌شبه مشکلات نیم‌قرن یک سازمان را حل کند یا تسلیم شوم و بگویم «مملکت دیگه درست‌بشو نیست» و غرغرکنان نظریه دهم که سازمان را باید کوبید و از نو ساخت!


لااقل هنوز تا این حد دچار اختلال حواس نشده‌ام.  عجیب است که بحث آمدن یا نیامدن و رفتن یا ماندن معصومه ابتکار در محافل محیط‌زیستی و رسانه‌ها مثل اکثر جبهه‌بندی‌ها و موضع‌گیری‌ها در کشور، مقایسه سیاه‌وسفید و نگاه صفر و صد است. حتی گاهی میان همکاران دانشگاهی نیز که انتظار می‌رود دست از شیفتگی محض یا نفرت مطلق نسبت به افراد بردارند و به‌جای قضاوت افراد به کارنامه آنها نگاه کنند، این کوتاهی دیده می‌شود.


اجازه دهید از خودمان سؤال کنیم: سازمان محیط زیست ایران را با کجا مقایسه می‌کنیم؟ ما عادت داریم هنگام روبه‌روشدن با چالش‌ها در ایران فوری بگوییم: «هیچ‌کجای دنیا این‌طور نیست!» لازم نیست به کتب تاریخی مراجعه کنیم. وقتی ساختمان پلاسکو در تهران آتش گرفت، بسیاری خرده گرفتند که «هیچ‌کجای دنیا این‌طور نیست و در هر کشور عقب‌افتاده‌ای هم با چرخ‌بال می‌آیند و آتش را در چند‌دقیقه خاموش می‌کنند»، ولی دیدیم که همین چند‌روز پیش در قلب لندن یک برج در آتش سوخت و نه از نردبان بلند خبری بود و نه شلنگ سانتریفیوژ و نه یک چرخ‌بال!


واقعا سازمان حفاظت محیط زیست ایران را با کجا مقایسه می‌کنیم؟ رفتار ترامپ را در آمریکا که قله پیشرفت علم و فناوری است ببینید! از این رفتار خسارت‌بارتر، غیرمنطقی‌تر، ناشیانه‌تر و ستیزه‌جویانه‌تر با محیط زیست نمونه‌ای در آستین دارید؟


تردید نکنید که موافقان و مترادفان جهانی ترامپ هم به‌زودی رونمایی می‌شوند. در جهانی که یک ابرمدعی، وقعی به محیط زیست نمی‌گذارد، چرا باید خودمان را ناتوان، ضعیف، ذلیل، شکست‌خورده و عقب‌مانده نشان دهیم؟


علاقه‌ای به سفیدنمایی کاذب ندارم، اما عقده‌گشایی و سیاه‌نمایی محض را هم به همان میزان پرمخاطره و غیرمنصفانه می‌دانم. وقتی هنوز دست‌کم در یک نشست بین‌المللی شرکت نکرده‌ایم و از حال‌وهوای این‌گونه مذاکرات و برخوردهای سودمحورانه سران کشورها و نمایندگان آنها چیزی نمی‌دانیم، مجبور نیستیم سر حسرت تکان دهیم و تز بدهیم که دنیا چنین‌وچنان است و ما یکسره عقب‌مانده‌ایم!


بنابراین شجاعت و جسارت در نهان و تملق و اطاعت در عیان را نه شرافتمندانه می‌دانم و نه به سود کشور. به‌همین‌دلیل در جلسات و نوشته‌ها و مصاحبه‌های متعدد در رسانه‌ها نقدهایم را به خانم ابتکار و برخی از رویکردهای مدیریتی سازمان بیان کرده‌ام و در چند ملاقات خصوصی با ایشان بسیار صریح و گاهی بسیار گزنده حرف زده‌ام، چون پایداری ایران و محیط زیست آن را بزرگ‌تر از افراد و احزاب و منصب‌ها می‌دانم.


 ولی همان‌گونه که نمی‌توانم از ابتکار تصویر یک قهرمان در ذهنم ترسیم کنم، نمی‌خواهم همه تخم‌مرغ‌های مدیریتی و کارشناسی نیم‌قرن گذشته را هم در سبد او بگذارم.


باید اذعان کنم سازمان حفاظت محیط زیست در حدود چهارسال گذشته گام‌های مؤثری برداشته است. یک نمونه از این اقدامات، آزادی چند محیط‌بان محکوم به اعدام بود که سال‌ها به گره کوری برای سازمان و حتی جامعه محیط زیست کشور تبدیل شده بود. البته برای این اقدام مدیران پیشین هم خیلی تلاش کردند. خودم بارها این همکاران را در زندان و خانواده‌های قربانیان حوادث را ملاقات کردم و شاهد تلاش خالصانه افراد و تشکل‌های مردم‌نهاد بوده‌ام که بسیار برای میانجیگری کوشیدند، اما این گره در این دولت باز شد و نمره آن در کارنامه ابتکار نشست.


 آموزش بدو خدمت قریب به دو‌ هزار محیط‌بان در دوره‌های ١٥ روزه از سوی استادان مجرب کشور، اعزام برخی محیط‌داران و مدیران مناطق به اروپا برای آموزش و تبادل تجربه، مقاومت در مقابل بنزین سرطان‌زای پتروشیمی و حذف آن از چرخه تولید، موفقیت‌های متعدد در عرصه بین‌المللی؛ مانند ثبت هامون به‌عنوان ذخیره‌گاه زیست‌کره با‌وجود کارشکنی کشورهای مرتجع منطقه و سنگ اندازی رژیم صهیونیستی، احیای شورای‌عالی حفاظت محیط زیست، استخدام تعداد زیادی از محیط‌بانان قراردادی، رفع برخی چالش‌های صنفی کارکنان، تمرکز مدیریتی و مشارکتی بر احیای دریاچه ارومیه به‌جای سهم‌خواهی بودجه‌ای، احیای فرایند قانونی ارزیابی اثرات توسعه، بازیابی نقش سازمان در مدیریت دریاها و سواحل، جسارت در واگذاری مناطق حفاظت شده و قرق‌های اختصاصی به بخش خصوصی، آتش بس در برابر حیات‌وحش و اجرای گسترده طرح ممنوعیت شکار، آشتی با سازمان‌های مردم‌نهاد و مواردی از این دست، اتفاقات مثبتی است که منصفانه نیست از کنار آنها به‌سادگی بگذریم و احساس کنیم اینها دستاوردهای خودبه‌خودی هستند!


معصومه ابتکار درون و بیرون سازمان منتقدانی دارد که برخی او را برنمی‌تابند. این حق منتقدان و مخالفان و رقیبان است که ابتکار را به چالش بکشند و مؤاخذه کنند و آرزوی محاکمه او را داشته باشند، اما مگر همین سازمان در یک دوره هشت‌ساله از ٨٤ تا ٩٢ در اختیار صریح‌ترین منتقدان او نبود؟ آنها که اصرار داشتند برای تحقیر ابتکار همه تلاش‌های کارکنان و کارشناسان و محیط‌بانان سازمان را در هشت سال دوره اصلاحات ناکارآمد، ضعیف، بیهوده، سیاسی، غیرعلمی و مهمل نشان دهند، این فرصت را داشتند تا توانمندی خود را آشکار کنند و مشکلات محیط زیست کشور را چنان حل کنند که تا قرن‌ها در یاد و خاطره مردم جهان بماند.


من در هر دو دولت نهم و دهم در سازمان مسئولیت داشتم و با افتخار معاون خانم جوادی و آقای محمدی‌زاده بوده‌ام و در جای خود از تلاش‌ها و کارهای خوب و مؤثر ایشان تشکر و قدردانی کرده و می‌کنم. ولی برای یک سنجش میدانی و افکارسنجی، فقط نگاهی به تعداد آرای مدیران محیط زیست دولت‌های مختلف ازجمله یکی از رؤسای سابق سازمان در همین انتخابات شورای شهر تهران بیندازید. نتایج به‌خوبی نشان‌دهنده میزان کارآمدی و ارزیابی رویکردها و عملکردها در نزد افکار عمومی است.


یکی از ایرادهای من به برخی از منتقدان رؤسای سازمان، این بوده که با وجود در‌اختیار‌داشتن تریبون و رسانه، حتی یک طرح، ایده، راهکار یا برنامه مدون ارائه نکرده‌اند. دوستان فراموش کرده‌اند که ایراد‌گرفتن و «باید بشود» و «نباید بشود»، نقد است؛ برنامه نیست.


به‌عنوان مثال شکی در اینکه گردوغبار یک مشکل جدی و با اولویت بالای ملی است، وجود ندارد؛ اما آیا ریزگردها را ابتکار یا محمدی‌‌زاده آفریدند؟ آیا در ١٠ سال گذشته، یک طرحی عملی و شدنی ارائه شده؟ آب‌پاشی و مالچ‌پاشی را که نیم قرن است همه خبر دارند. مگر خشک‌شدن دریاچه ارومیه محصول این چهار سال است؟ فرض کنید دولت‌ها ناآگاه و کار نابلد بودند؛ دانشگاه‌ها کجا بودند؟ کدام طرح دانشگاهی در این ١٠ سال یک تالاب را از خشکی نجات داده یا ریزگردها را از بین برده است؟ مگر مدیران سازمان، استادان یا دانش‌آموختگان همین دانشگاه‌ها نیستند؟


اگر مدیریت معصومه ابتکار را به هر دلیلی نمی‌پسندیم، یا از سلیقه سیاسی یا حتی از خودش خوشمان نمی‌آید، بی‌انصافی است با سیاه‌نمایی و فضاسازی، هم زحمات بدنه کارشناسی و اجرائی سازمان را تخریب کنیم و هم در افکار عمومی از رئیس یک سازمان دولتی انتظار معجزه ایجاد کنیم. تردید ندارم این سبک رفتار خام‌اندیش و خیال‌پردازانه، جز خسارت برای محیط زیست ایران نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت. نه با تخریب جوادی، گونه‌های منقرض‌شده احیا شدند و نه با تخریب محمدی‌زاده، شکارچی‌ها دست از تخلف برداشتند. تردید نکنید با تخریب ابتکار هم مشکل گردوغبار خوزستان و هوای تهران و تشنگی هامون و زاینده‌رود حل نخواهد شد.


با تجربه بیش از ربع ‌قرن کار در حوزه محیط زیست به‌عنوان معلم، کارشناس، مدیر، رئیس، مدیرکل، مشاور و معاون سازمان، با قاطعیت اعتراف می‌کنم در بدنه مدیریتی کشور هیچ‌کس را نمی‌شناسم که عصای جادویی داشته باشد و بتواند حتی نیمی از مشکلات محیط زیست ایران را حل کند. به همین دلیل معصومه ابتکار را گزینه ناگزیر می‌دانم.


 *معاون اسبق سازمان حفاظت محیط زیست



برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha