محمد منتجبی، کارشناس و پژوهشگر شهری: برای برطرف کردن معضلات ناشی از فضاهای ناایمن‌، در شهرهای بزرگ دنیا، مطالعات میدانی اجتماعی انجام می‌شود تا از این راه فضاهای بی‌دفاع شناسایی شوند. این کار البته در مورد شهرهایی که رشد اصولی و با برنامه داشته‌اند، جوابگوست و شهرهایی که بی‌حساب توسعه پیدا کرده‌اند، بالطبع دارای فضاهای شهری ناامن بیشتری هم هستند.

چاره‌اندیشی برای نقاط کور شهری وظیفه کدام نهاد است؟

سلامت نیوز:یک نقطه کور، تنها یک نقطه کور کافی است تا فاجعه رخ دهد. گوشه‌ای که دیده نمی‌شود، پیچی که در تیررس نگاه نیست، دری که چند پله پایین‌تر از سطح زمین است، ساختمانی که سال‌هاست متروک مانده... تمام این‌ها می‌تواند به بروز آسیب کمک کند. نمی‌شود وجب به وجب کوچه‌های شهر را ایمن کرد اما شاید بشود با اصلاحاتی، از جرم خیزی آنها کاست.


به گزارش سلامت نیوز، ایران نوشت: «منتظر دوستم ایستاده بودم که احساس کردم شیء تیزی بالای کمرم فرو می‌رود. فکر کردم شاخه‌ای است که به لباسم گیر کرده. آمدم تکان بخورم که صدایی میخکوبم کرد؛ «تکان نخور، موبایلت را بده تا چاقو را فرو نکرده‌ام» ترسیده بودم. پشتم به شمشادهای کنار خیابان بود که ارتفاعش تا بالاتر از کمرم می‌رسید. کسی که تهدیدم می‌کرد، لای همان شمشادها پنهان شده بود. اصلاً نفهمیدم دارم چه کار می‌کنم. به خودم که آمدم دیدم دارم روی شیب فضای سبز رو به اتوبان غلت می‌خورم. از ترس زمین خورده و تعادلم را از دست داده بودم. چیزی نمانده بود داخل اتوبان بیفتم. لباس هایم خاکی و پاره شده بود. تا عمر دارم آن اتفاق را فراموش نمی‌کنم.»


 روایت مهرناز شاید برای خیلی‌های دیگر آشنا باشد؛ آنهایی که دیگر از شهر و نقطه‌های کورش می‌ترسند. «تا وسط کوچه رسیده بودم. بعد از ظهر بود. صدای موتور را از پشت سرم شنیدم. یک نفر سر کوچه بود که فاصله زیادی با من داشت. صدای موتور نزدیک‌تر می‌شد. سرعتش را کم کرد. دچار اضطراب شده بودم. کیفم را بغلم فشرده بودم و سعی می‌کردم تا حد ممکن به دیوار نزدیک باشم. کوچه پیاده راه نداشت. موتوری از کنارم رد شد و رفت. نفسم را رها کردم. کاری با من نداشت اما بعد از اتفاقی که قبل از آن برایم افتاده بود، دیگر از صدای موتور می‌ترسم. دست خودم نیست.» روایت شیرین هم آشناست. او هم از کوچه‌های خلوت و بلند می‌ترسد اما گاهی چاره‌ای نیست. مسیر رفت و آمدش جوری نیست که بتواند فقط از خیابان اصلی رفت و آمد کند.


«داخل ساختمان کمین کرده بودند. سه نفری جلویم سبز شدند. همیشه از کنار آن ساختمان رد می‌شدم. به نظر خالی بود. چاقو را که توی دست‌شان دیدم، جا خوردم. ظاهرشان خیلی معمولی بود؛ کم سن و سال. توی کیفم مقداری پول و سکه طلا داشتم. فرار کردم. دنبالم دویدند. شانس آوردم که همان موقع یک ماشین داخل کوچه پیچید. من همچنان فرار می‌کردم، اما آنها  از تعقیبم منصرف شدند. همان روز موضوع را به کلانتری محل گزارش دادم. چند روز بعدش در ساختمان را پلمب کردند.»


این روایت مهدی است. لازم نیست بگوییم این روایت هم آشناست. برای خیلی‌ها پیش آمده. زورگیری، سرقت، تهدید و تجاوز. هر شهروند دست کم یک یا دو بار در فضاهای بی‌دفاع شهری قرار گرفته و احساس ناامنی کرده است؛ حتی اگر در معرض جرم و خشونت قرار نگرفته باشد، همان حس نداشتن امنیت کافی است تا نسبت به این فضاها واهمه پیدا کند.


«فضاهای بی‌دفاع به هر نقطه‌ای از شهر گفته می‌شود که به شهروندان احساس ناامنی می‌دهد و آنها این احتمال را بدهند که در این فضاها آسیب ببینند و مورد جرم واقع شوند. این فضاها می‌توانند در قالب‌های مختلف تعریف شوند؛ مکان‌های تاریک و خلوت مثل پل‌های عابر پیاده هنگام شب یا کوچه‌های بدون دید که روشنایی کافی ندارند، بن‌بست‌ها و... می‌توانند مستعد بروز جرم باشند و امنیت شهروندان را به خطر اندازند. این فضاها برای مجرمان مطلوب است و به همان اندازه برای شهروندان عادی ایجاد اضطراب و نگرانی می‌کند. برای برطرف کردن مشکلات فضاهای بی‌دفاع شهری راه‌هایی هم وجود دارد که انجام آنها می‌تواند از جرم‌خیزی این فضاها کم کند.»


محمد منتجبی، کارشناس و پژوهشگر شهری این را می‌گوید و  ادامه می‌دهد: «برای برطرف کردن معضلات ناشی از این فضاها و ایمن‌سازی این اماکن، در شهرهای بزرگ دنیا مطالعات میدانی اجتماعی انجام می‌شود تا فضاهای بی‌دفاع در شهرها شناسایی شوند. این کار البته در مورد شهرهایی که رشد اصولی و با برنامه داشته‌اند، جوابگوست و شهرهایی که بی‌حساب توسعه پیدا کرده‌اند، بالطبع دارای فضاهای شهری ناامن بیشتری هم هستند. در مورد شهرهای جدید هم معمولاً نکات ایمنی شهرسازی رعایت می‌شود و این شهرها معمولاً نقاط کور و فضاهای ناامن ندارند و اگر هم داشته باشند خیلی کم است چرا که منطبق با اصول شهرسازی ساخته می‌شوند.»


نمی‌شود شهر را یک شبه خراب کرد و از نو ساخت. پس با شهرهایی که ساخت‌شان منطبق با اصول شهرسازی و طرح‌های جامع نیست، چه باید بکنیم؟ آیا این وظیفه شهروندان است که تا می‌توانند کمتر در موقعیت‌ها و مکان‌های جرم‌خیز قرار گیرند یا شهرداری‌ها موظفند با اصلاح این اماکن، شهر را برای شهروندان ایمن کنند؟


به گفته منتجبی، رفع نقاط جرم‌خیز و ایمن‌سازی فضاهای شهری از وظایف شهرداری‌ها به شمار می‌رود که خیلی وقت‌ها با اقدامات کوچکی قابل حل است؛ اقداماتی همچون نصب چراغ روشنایی در معابر تاریک، ساماندهی وضعیت ساختمان‌های متروکه، همسطح‌سازی معابر، اصلاح وضعیت پارک‌ها و فضاهای سبز، ایجاد موانع برای سارقان موتورسوار و غیره که از سوی شهرداری‌ها باید انجام گیرد. البته کار همیشه هم به همین راحتی نیست و گاهی ایمن‌سازی فضاهای بی‌دفاع شهری، نیازمند تمهیدات بیشتری است. گاهی هم ساماندهی فضاهای بی‌دفاع، نیازمند فراهم کردن تمهیدات بیشتری است.

مثلاً در مورد بن‌بست‌هایی که به مکان‌هایی برای زورگیری و خرید و فروش مواد مخدر تبدیل شده‌اند، باید مسیر سخت‌تری را پیمود. گاهی لازم است از صاحب یا صاحبان ملک‌ها برای باز کردن بن‌بست، رضایت گرفته شود که این کار معمولاً با خرید ملک و تخریب آن امکانپذیر است و بالطبع چندان هم ساده نیست. در رابطه با خانه‌های متروک اما شهرداری اختیارات بیشتری دارد.

بر اساس تبصره یک ذیل بند14 ماده 55 قانون شهرداری‌ها، هنگامی که بنای ساختمانی در نتیجه حاضر نبودن مالک یا بی‌مبالاتی او، موجب بروز خطر برای شهروندان شود و به مکانی ناامن برای عبور و مرور آنها تبدیل شود، رفع خطر از وظایف شهرداری است. اینجاست که شهرداری‌ها می‌توانند با اقدامات لازم، آسیب‌پذیری را از چنین فضاهایی حذف کنند و به ایمن‌سازی این فضاها بپردازند. البته در این باره نقش شوراهای شهر هم بسیار قابل توجه است.


 شهرداری می‌تواند بر اساس ماده ۵۵ قانون شهرداری‌ها، قانوناً با مالکانی که ملک‌شان سبب ایجاد ناامنی برای شهروندان می‌شود برخورد کند. مطابق این ماده، شهرداری باید در وهله اول برای مالک اخطار صادر کند تا او نسبت به تعیین تکلیف یا ساماندهی ملک خود اقدام کند  در غیر این صورت شهرداری باید ساماندهی و زیبا‌سازی خانه متروکه را انجام دهد و در نهایت خسارتی از مالک دریافت کند.

اینکه در نقاط کور شهری احساس خطر می‌کنیم، اصلاً عجیب نیست. خیلی‌هایمان تجربه‌اش را داشته‌ایم و اگر هم خودمان شخصاً تجربه نکرده‌ایم، قطعاً کسی را سراغ داریم که در فضاهای ناامن شهری مورد خشونت و آسیب قرار گرفته باشد. اینکه اگر مادری چند دقیقه دست کودکش را رها کند و اطمینان نداشته باشد که کودک در چند قدمی او به سلامت از معبری گذر خواهد کرد یا نه، دلهره آور است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha