با چشم‌های کنجکاوش همه چیز را می‌دید و واقعیات را وقتی از ذهن خلاقش می‌گذراند و به قلم تحریر در می‌آورد، خواندنی و جذاب بود. او خیلی زود توانست دبیری هفته نامه کانون را به دست بیاورد و این برای او به اندازه شهر دار شدن یا رئیس‌جمهور بودن مایه مباهات بود.

خانه امن من‌ کجاست؟

سلامت نیوز:پسرک باهوش و با‌استعداد بود و در کانون همه او را دوست داشتند. چند سالی بود در کانون به سر می‌برد و همه چیز را آنجا آموخته بود.

به پزارش سلامت نیوز، جام جم نوشت: با چشم‌های کنجکاوش همه چیز را می‌دید و واقعیات را وقتی از ذهن خلاقش می‌گذراند و به قلم تحریر در می‌آورد، خواندنی و جذاب بود. او خیلی زود توانست دبیری هفته نامه کانون را به دست بیاورد و این برای او به اندازه شهر دار شدن یا رئیس‌جمهور بودن مایه مباهات بود.

خود را یک سر و گردن از بقیه بالا تر حس می‌کرد و به نظرش می‌رسید از باتلاقی که سال‌ها پیش از آن بیرون کشیده شده است، فاصله زیادی دارد.

در کانون همه به او احترام می‌گذاشتند و خودش نیز طوری رفتار می‌کرد که این حرمت حفظ شود.

اما قصر رویایی که برای خود ساخته بود وقتی در هم فرو ریخت که خبر آزادی‌اش را به او دادند و مطلع شد بزودی پدرش می‌آید و او را تحویل می‌گیرد.

او در خلوت خود ساعت‌ها گریست و نقشه‌های زیادی کشید؛ در خانواده‌اش دیگر جایی برای او نبود. می‌گفتند پدرش اعتیاد را ترک کرده است، اما او باور نمی‌کرد. هزاران بار قول ترک کردن داده بود، ولی باز خمار برمی‌گشت و استخوان‌های او را زیر بار کتک خرد می‌کرد تا برای به دست آوردن مواد مخدر به او کمک کند.

در خانه دیگر احترامی نبود، هفته‌نامه‌ای نبود و تشویقی وجود نداشت. کتک بود و کارهای کثیف. هرچه پدر بخواهد باید انجام شود.

او بازهم نقشه کشید و نقشه کشید؛ شاید فرار کند و به قاضی شکایت کند که من این پدر را نمی‌خواهم. نقشه کشید برود دخل حسین آقای خواربار‌فروش را بزند تا به جرم سرقت دوباره دستگیر شود. نقشه کشید در راه خانه پدر را در خیابان هل بدهد و فرار کند، اما نقشه‌ها هر کدام نقصی داشت و نقطه قوت همه‌شان یک چیز بود: دیگر به خانه بر‌نمی‌گشت.

بعد از این که از کانون اصلاح و تربیت مرخص شد و به خانه بازگشت همه چیز طبیعی به نظر می‌رسید، اما او از طبیعت این خانه هم می‌ترسید.

قلم را برداشت و برای همه یادداشتی نوشت:

«شاید دلتان برایم تنگ شده باشد. شاید هم خوشحال شده اید که بازگشته‌ام و دوباره برای خرید مواد به شما کمک می‌کنم. بزرگ شده‌ام و می‌توانم کمک بهتری باشم که خوب پول در بیاورید.

شاید بازهم مرا دوست داشته باشید، اما من آن بچه شش سال پیش نیستم. من دیگر نمی‌خواهم در مردابی فرو بروم که سال‌ها پیش از آن نجات پیدا کردم. من دیگر این خانواده را نمی‌خواهم. می‌خواهم یک بار خودم انتخاب کنم.»

صبح فردا روی تشک پسرک، تنها یک برگ کاغذ بود و کسی دیگر او را ندید.

کودکان بزهکار

براساس آمارهای دادستان عمومی و انقلاب تهران، تعداد کودکان حاضر درکانون اصلاح و تربیت در سال 89 تعداد 350 نفر بوده، اما سال 95 به حدود 90 نفرکاهش یافته است. گرچه برخی این آماررا امیدوارکننده و نشان‌دهنده کاهش ارتکاب جرم میان اطفال می‌دانند، اما نباید از این واقعیت غافل شد که تعداد کودکان نیز پیوسته روبه کاهش نهاده است و این آمار را وقتی مسرت‌بخش باید خواند که تعداد کودکان مجرم نسبت به جمعیت آماری آنها نیز کاهش یافته باشد.

خانواده و بزهکاری

اغلب کودکانی که پای آنها به کانون‌های اصلاح و تربیت باز می‌شود از مشکلات خانوادگی رنج می‌برند.

سهیلا فرزند پدری است که همیشه آنها را با کمر بند کتک می‌زده و تنها چیزی که می‌خواسته فرزند پسر بوده است.

او از خانه فرار می‌کند و از 15 سالگی وارد باند جیب بری می‌شود و تیپ پسرانه می‌زند و همیشه اصلاح می‌کند و سرش را می‌تراشد. سهیلا را به قول خودش به خاطر خفت‌گیری دستگیر کرده‌اند.

حمید همراه پدرش گدایی می‌کرده است. او نمی‌گوید گدایی می‌گوید کاسبی، ولی وقتی از هنرهایش می‌پرسم شعرهایی می‌خواند که معمولا برای تکدیگری می‌خوانند، اما جرم او گدایی نبوده، بلکه به خاطر خانواده نابسامان و مشکلاتی که پشت سر گذاشته، در ده سالگی یک ماشین دزدیده و فرار کرده است تا از کرج به تهران بیاید.

نادره به خاطر اجبار پدرش به ازدواج با کسی که دوست نداشته، با پسر دلخواهش فرار کرده و مورد تجاوز قرار گرفته و به تن‌فروشی رو آورده است. او تنها 15 سال دارد.

ریشه مشکلات همه این کودکان و نوجوانان در خانواده نهفته است. مشکلاتی که اغلب توسط دادگاه آن‌قدر مضر تشخیص داده نمی‌شود که از باز فرستادن نوجوان به خانواده امتناع شود و از سویی سن این نوجوانان در حدی است که دیگر برای سپردن به خانواده جدید یا امین موقت خیلی دیر شده است.

خانواده درمانی

توجه به خانواده درمانی در کودکان بزهکار به حدی مهم است که لازم است حتی طی دوران بازپروری کودک، خانواده مورد توجه و رصد قرار گیرد وخانواده طی این مدت توانمند‌سازی شود، اما این امر کاری سنگین می‌طلبد که معمولا بدون همکاری سازمان‌های مردم نهاد امکانپذیر نیست.

رفع مشکلات شدید اقتصادی، فقر فرهنگی، اشتغال و آسیب‌هایی که خانواده با آن درگیر هستند می‌تواند جلوی ادامه بزه را در نوجوانی که به خانواده باز می‌گردد، بگیرد.

حسین سرمدی، آسیب‌شناس اجتماعی در این باره می‌گوید: در چنین مواقعی باید در مورد خانواده کودک و نوجوان تصمیم‌گیری شود که این خانواده قابل اصلاح است یا برای کودک می‌تواند خطرناک باشد.

وی نظارت بر وضعیت خانواده، مددکاری پس از خروج و پایش وضعیت برخوردهای خانواده و محیط با کودک را از موارد مهمی می‌داند که باید به آن توجه کرد تا جلوی توسعه و ادامه بزه در کودک گرفته شود.

وی با اشاره به تغییر در خانواده و جامعه و سیر تحولی جامعه در حال گذار که از سنتی به سوی مدرن گام برمی دارد، رواج فرزند‌سالاری در مقابل پدر سالاری و گسترش ارتباطات را سبب دسته‌ای متفاوت از مشکلات می‌داند که می‌تواند روز‌به‌روز گسترش یابد.

این آسیب‌شناس توصیه می‌کند خانواده‌ها را برای مواجهه با مشکلات جامعه شبکه‌ای و در حال گذار آماده کنیم.

او همچنین توصیه می‌کند برای نوجوانانی که قادر به بازگشت به خانواده نیستند حق انتخاب گذاشته شود و از آنها درمدیریت امور کانون‌های اصلاح و تربیت به صورت داوطلب استفاده شود. برای پذیرش آنها در جامعه و نظارت بر خانواده از نهادهای حقوق کودک کمک گرفته شود و انجمن‌های داوطلبانه آنها را به خدمت بگیرند تا احساس مفید بودن و حس مسئولیتی که در کانون اصلاح و تربیت با آن آشنا شده‌اند در آنها پایدار شود.

گفتنی است چندی پیش وزیر کار و رفاه دکتر ربیعی از لزوم وجود بسته توانمندسازی کودکان مراکز اصلاح و تربیت خبر داد که گام اول آن مشاوره، گام میانی آن آموزش‌های فنی و حرفه‌ای و گام نهایی آن رصد این کودکان پس از خروج از مراکز است.

وی ارائه آموزش مهارت‌های نوین و همچنین رشته‌های آی‌تی در کانون اصلاح و تربیت را برای توانمندسازی آنها پیشنهاد کرد که امید است در دولت جدید نیز از سوی وزارت مربوط این امور پیگیری شود و در آینده شاهد آمادگی بیشتر کودکان کانون‌های اصلاح و تربیت و پذیرش بیشتر جامعه و خانواده برای حضور

مجدد آنها باشیم.

توجه به سلامت روانی هم‌اکنون به کودکان حاضر در مراکز اصلاح و تربیت، خدمات مشاوره‌ای ارائه می‌شود.

مرجان فرامرزی، روان‌شناس، این کودکان را نیازمند پذیرش بی قید و شرط می‌داند و معتقد است این کودکان که خود بزه دیده نیز هستند در کانون‌های اصلاح و تربیت بیش از هرچیز نیازمند کمک‌های روان‌شناسی و مشاوره‌اند و باید با استفاده از ظرفیت‌های مشاوره موجود امکان استفاده هرچه بیشتر این کودکان از خدمات روان‌درمانی و مشاوره را فراهم کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha