آمار دقیقی از کودکان بازمانده از تحصیل در ایران وجود ندارد اما آمارهای پراکنده و غیررسمی نشان می دهد که این رقم بالغ بر چهار میلیون نفر در سراسر کشور است. در گزارش سال ۹۰ مرکز پژوهش های مجلس، ازبالغ‌بر سه میلیون و ۵۰۰ کودک بین ۶ تا ۱۷ ساله از تحصیل بازمانده نام برده شد که به مدرسه نرفته‌ یا در طول سال‌های تحصیلی به دلایل مختلف از تحصیل بازمانده‌اند.

افزایش‌ روز افزون بازماندگان از تحصیل در ایران

سلامت نیوز: آمار دقیقی از کودکان بازمانده از تحصیل در ایران وجود ندارد اما آمارهای پراکنده و غیررسمی نشان می دهد که این رقم بالغ بر چهار میلیون نفر در سراسر کشور است. در گزارش سال ۹۰ مرکز پژوهش های مجلس، ازبالغ‌بر سه میلیون و ۵۰۰ کودک بین ۶ تا ۱۷ ساله از تحصیل بازمانده نام برده شد که به مدرسه نرفته‌ یا در طول سال‌های تحصیلی به دلایل مختلف از تحصیل بازمانده‌اند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون، اغلب دانش آموزان بازمانده از تحصیل مربوط به خانواده‌های آسیب دیده ای هستند که در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند و یا دانش آموزانی که توانمندی‌های ذهنی کمتری دارند. خصوصی‌سازی خدمات آموزشی و کاهش قدرت پرداخت هزینه تحصیل برای خانواده‌ها نیز به این مشکل دامن زده و این والدین ترجیح می‌دهند از سوادآموزی فرزندشان صرف‌نظر کرده واو را به چرخه کار کاذب بسپارند. کودکان بازمانده از تحصیل اغلب در خیابان‌های تهران و دیگر شهرها مشغول گل فروشی، آدامس فروشی و شستن شیشه ماشین‌ها هستند و در این بین سرمایه‌گذاری های دولتی برای مقابله با این معضل کافی نیست. این کودکان اغلب به حاشیه جامعه رانده می شوند و پدیده کودکان کار و خیابان و در آینده انواع بزهکاری‌ها را رقم می‌زنند.

خانه از پای بست ویران است

بر اساس قانون اساسی ایران، آموزش و پرورش برای همه کودکان و نوجوانان ایرانی تا دوره متوسطه رایگان است و دولت وظیفه دارد امکان تحصیل را برای همگان از طریق وزارت آموزش و پرورش فراهم سازد. اما تعداد زیادی کودکان ایرانی به دلیل فقر، تحصیل را رها می‌کنند یا وارد مدارس نمی‌شوند و قانون فوق درعمل ضمانت اجرایی ندارد. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی روز گذشته خبر داده تنها در بوشهر 140 هزار کودک بازمانده از تحصیل داریم که 35هزار نفر از آن‌ها کلاس اولی هستند. ربیعی گفت: « چندی پیش در سفری به بوشهر، استاندار گفت فقط هشت کودک کلاس اولی را پیدا نکرده‌اند که به مدرسه برگردانند. 35هزار کلاس اولی بازمانده‌ازتحصیل داریم و تا کلاس ششم این آمار 140 هزار بازمانده است که نتوانسته‌ایم پیدای‌شان کنیم». آمارهای گذشته نیز ارقامی مشابه را در سایر استان‌ها نشان می‌دهد، بی آنکه عزم جدی برای برطرف کردن این مشکل وجود داشته باشد. منظور از عزم جدی رفتن به دنبال این کودکان و گرفتن دست آن‌ها و بازگرداندن به مدرسه نیست. این خانه از پای بست ویران است. به فرض که بچه ای به مدرسه بازگردانده شد، وقتی والدین توانایی پرداخت هزینه‌های مدارس را ندارند، سال بعد دوباره کودک خود را از مدرسه بیرون خواهند آورد. مدارس با بودجه‌ای که دریافت می‌کنند، توانایی مدیریت امور خود را ندارند و به جیب والدین متوسل شده‌اند پس آنچه باید تغییر كند، ابتدا تحول در نظام آموزش و پرورش و هزینه‌های مدارس است، پس از آن کودکان بیشتری به دامن مدارس بازخواهند گشت و آن زمان است که گرفتن دست این بچه ها و سپردن‌شان به مدرسه می‌تواند موثر ادامه دار باشد .

آمار مشخصى وجود ندارد

منظور از کودک بازمانده از تحصیل، آن گروه سنى از جمعیت است که در سنین مدرسه، یعنى بین 6 تا 18سال قرار دارند ولی در ماه‌هاى تحصیلى و در چرخه آموزشى کشور حضور ندارند؛ به‌عبارتی در زمان ساعات کار مدارس، خارج از مدارس هستند و به هر دلیلى وارد چرخه آموزش نشده یا بعد از مدت کوتاهى از آن خارج شده‌اند. مساله مهمی‌که در رابطه با این کودکان وجود دارد، این است که در مورد تعداد آن‌ها آمار مشخصى وجود ندارد؛ یعنى مانند بسیارى از نقطه‌ضعفهاى آمار و اطلاعات در ایران، درخصوص این گروه نیز آمار متمرکزى وجود ندارد. فقط بنا بر آنچه در سرشمارى سال ۸۵ آمده، بخش قابل توجهى از این کودکان وارد بازار کار شده‌اند. در سرشمارى سال ۸۵ جمعیت ۹ تا ۱۴ سال و ۱۴ تا ۱۸ سال، به عنوان جمعیت فعال مشخص شده‌اند که بخش قابل توجهى از جمعیت کودکان بازمانده از تحصیل را تشکیل می‌دهند.

سیستم آموزشی، نیازمند بازنگری

تحصیل و سوادآموزی به خودی خود، تنها بخشی از مساله‌ای است که بازماندگان از تحصیل از آن محروم می‌شوند. واقعیت این است که سواد در سطوح مختلف آن در زندگی روزمره افراد، شغل، آگاهی نسبت به شرایط، بزه‌کاری، زندگی خانوادگی، شیوه سبک زندگی و سرمایه فرهنگی و اجتماعی‌شان آن‌قدر موثر است که ریشه‌کنی بی‌سوادی گاهی به‌طور مستقیم منجر به کاهش مرگ و میر، کاهش بیماری، کاهش بزه‌کاری و کاهش خشونت‌های اجتماعی و خانوادگی می‌شود. متولیان آموزش و پرورش ایران تاکنون بارها در دوره‌های مختلف اعلام کرده‌اند که سیستم آموزشی در ایران نیازمند بازنگری و اصلاحات بنیادین است. اما هنوز مشکلات و خلأهای موجود در وزارت آموزش و پرورش، ناتوانی تعداد زیادی از معلمان و درگیری‌های اقتصادی و معشیتی آنان، به‌روز نبودن کتاب‌های درسی و روش‌های آموزشی در مدارس و مشکلات و آسیب‌هایی که در حال حاضر آموزش ‌و پرورش با آن مواجه است،وجوددارد.

مفهوم سواد، متحول شده است

کودکان در حالی این روزها حتی از سواد خواندن و نوشتن محروم می مانند که نتیجه بسیاری از تحقیقات در این حوزه نشان می دهد مفهوم سواد، متحول شده و باسواد کسی است که علاوه بر خواندن و نوشتن، مهارت‌های زندگی اجتماعی را نیز فراگرفته باشد.

آموزش در جهان امروز، بسیار فراتر از توانایی خواندن و نوشتن است. مثلا عدم توانایی استفاده موثر از اینترنت در جهان امروز تقریبا معادل عدم توانایی خواندن و نوشتن در جهان 50 سال پیش است. به این ترتیب اگر گروه عظیم کم‌سوادان را نیز به جمعیت میلیونی کودکان و نوجوانان محروم از تحصیل اضافه کنیم، آنگاه آمار نگران‌کننده‌تر می‌شود. ربیعی نیز در گفته‌های خود به این نکته اشاره کرده و گفته تعداد فارغ‌التحصیلان و مهندسان ما در مقایسه با شاخص‌های جمعیتی از جوامع توسعه یافته بیشتر است اما علت اینکه دوران گذار ما به سمت توسعه طولانی شده به سطح سواد بر می گردد. ربیعی با اشاره به اینکه حتی علت اول طلاق، فقر و بیکاری نیست بلکه نداشتن سواد زندگی و سواد ارتباطی است، ادامه داد: « سالانه به ۷۰۰ میلیارد تومان نیاز داریم تا بخش‌های مهارتی را به‌دست آوریم». محرومیت کودکان از تحصیل تبعات جبران ناپذیری را برای کودکان و جامعه به دنبال دارد .  اجبار به اشتغال ، آزار ، اعتیاد ، بیکاری ، بزهکاری و... آسیب هایی است که همواره در کمین این دسته از کودکان و آینده آنان است. برای بازگرداندن کودکان محروم از تحصیل به مدارس، عزمی جدی لازم است. عدالت اجتماعی و برخورداری از تامین اجتماعی و رفاه به همراه سیستم آموزشی و پرورشی شایسته و اصلاح و وضع قوانین حمایتی لازم، شاید چاره ساز باشد .

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha