سلامت نیوز: با گرم شدن كره زمین، كل نظم بارندگیها به هم خورده و بارشها شبیه زلزله شده كه زمان آن مشخص نیست؛ متولیان حوزه آب باید خود را برای این وضعیت و استفاده حداكثری از بارشها آماده كنند نه اینكه برای كمرنگ كردن بحران آب، فقط بهدنبال نصف كردن آب كشاورزان و بستن چاههای غیرمجاز آنها باشند درحالیكه بارندگیها چه در كوهستانها و چه در دل دشتها تلف میشوند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری، پروفسور پرویز کردوانی-پدر علم کویرشناسی ایران: از بحران آب که حرف میزنیم آمار دادن و تعیین ضربالاجل برای بیابان شدن کشور دردی را دوانمیکند؛ ما اصلا آمار درستی از میزان آبهای كشور نداریم و حتی آمارهایی كه از میزان بارندگی در كشور ارائه میشود نیز محل اشكال است چراكه نه به اندازه كافی ایستگاه هواشناسی داریم و نه بارانسنجی ما به روش علمی انجام میشود؛ تنها آماری كه وزارت نیرو عملا قادر به اظهار آن است به تغییر سطح آبهای زیرزمینی مربوط میشود كه نشان میدهد در فلان زمان آب یك منطقه در چه سطحی قرار داشته و اكنون در چه سطحی است؛ مابقی آمارها مبنایی ندارد. به جای بازی با این آمارها و كم و زیاد كردن آنها باید فكری كرد كه وضعیت موجود به بهترین شكل مدیریت شود.
با گرم شدن كره زمین، كل نظم بارندگیها به هم خورده و بارشها شبیه زلزله شده كه زمان آن مشخص نیست؛ متولیان حوزه آب باید خود را برای این وضعیت و استفاده حداكثری از بارشها آماده كنند نه اینكه برای كمرنگ كردن بحران آب، فقط بهدنبال نصف كردن آب كشاورزان و بستن چاههای غیرمجاز آنها باشند درحالیكه بارندگیها چه در كوهستانها و چه در دل دشتها تلف میشوند.
بخش كشاورزی اگر آب مصرف میكند لااقل تولید هم دارد، درحالیكه برخوردهای غیركارشناسی با بخش كشاورزی فقط باعث مهاجرت كشاورزان به شهرها و افزایش نیاز كشور به واردات مواد غذایی خواهد شد.
از آن طرف ترویج شیوههای آبیاری مانند قطرهای نیز گرچه در ظاهر باید به كاهش مصرف آب بینجامد اما در عمل همانگونه كه در جهرم تجربه شد نهتنها اثری در كاهش مصرف آب ندارد بلكه اثرات مخربی هم درپی خواهد داشت. مثلا در جهرم كسی كه به روش آبی 4هكتار باغ را آبیاری میكرد با آمدن روش آبیاری قطرهای سطح زیركشت را به 40هكتار افزایش داد نتیجه هم این شد كه عاقبت سطح آبهای زیرزمینی 200متر پایینتر رفت.
از این طرف میبینیم هر روز با افزایش مهاجرت، حاشیهنشینی شهرها بیشتر میشود و كشور هم در حوزههای مختلف برای تأمین غذا به واردات وابستهتر میشود تا حدی كه بدون واردات، كنترل بازار هم از دست دولت خارج میشود. كسانی كه آمارهایی از درصد مصرف آب كشور میدهند و با گذشته مقایسه میكنند، خودشان هم نمیدانند از چه چیزی حرف میزنند.
ما اصلا آماری از وضعیت گذشته آب كشور نداریم كه برخی میگویند منابع آب ایران از فلان مقدار در سال 1300به فلان مقدار در شرایط فعلی رسیده است! ما تازه از سال 1325 مطالعه روی آبهای سطحی و از سال 1336 مطالعه آبهای زیرزمینی را آغاز كردهایم و آماری به این شكل وجود ندارد كه كسی بخواهد آن را تحلیل كند. گرچه این حقیقت وجود دارد كه ما زیاد آب مصرف میكنیم اما سؤال این است كه تاكنون برای حل معضل آب چه كردهایم؟ اگر آب كشاورزی را نصف میكنیم باید آب صنعت، خانگی، شهری و خدماتی هم نصف شود.
اگر بخش كشاورزی آب را درست استفاده نمیكند نباید برای رفع این معضل كشاورز و كشاورزی را به نابودی بكشانیم و كشور را با بحران دیگری در حوزه مهاجرت و بیكاری و تأمین غذا مواجه كنیم. ما به آبخیزداری علمی و كارشناسی نیاز داریم؛ فعلا فقط در بالادست سدها و بهخاطر حفظ سد آبخیزداری میكنیم درحالیكه این كار باید در همه جا به شیوه مناسب هر محل انجام شود. باید در ارتفاعاتی كه شرایط آنها مساعد است، بانكت ایجاد كنیم و در درهها بند یا بهاصطلاح آبگور ببندیم كه آب حاصل از بارندگیها در این بندها بماند و در زمین نفوذ كند تا سیل راه نیفتد البته اصول كارشناسی در همه این مراحل باید مدنظر قرار گیرد.
از آن طرف ماجرا، میبینیم دشتهای كشور نشست كردهاند و با وقوع بارندگیهای شدید سریعا سیلابی میشوند چراكه زمین دیگر حالت اسفنجی ندارد و آب جایی برای نفوذ و ماندگاری در زمین پیدا نمیكند. باید در ابتدای دشتها كه بهصورت ریگزار است، متناسب با كیفیت زمین در این مكانها تاسیسات تغذیه مصنوعی ایجاد شود و آبها با هدایت به استخرها و یا چاهها به داخل زمین نفوذ كنند. از سوی دیگر باید در اصول شهرسازیهایمان بهصورت جدی تجدید نظر كنیم و استفاده از تجهیزات كاهنده مصرف آب همهگیر شود. بارندگیهای شهری نیز باید بهگونهای مدیریت شوند كه مانع هدررفت آب شود.
در شرایط فعلی همه پشتبامهای خانهها غیرقابلنفوذ هستند و بارشی اگر باشد یكسره به خیابان و فاضلاب هدایت میشود كه نهتنها فایدهای ندارد بلكه باید هزینههای سنگینی هم برای انتقال و تصفیه آن صرف شود درحالیكه قطره قطره این آبها میتواند با اجرای طرحهای آبخیزداری علمی و مداوم مورد استفاده قرار گیرد. اگر مشكل كم آبی ما از كاهش بارندگی باشد،
پس در گیلان كه سالانه 2هزار میلیمتر باران میبارد نباید مشكل آب داشته باشیم پس چرا پربارانترین استان كشور ما نیمی از سال با معضل كمبود آب دست و پنجه نرم میكند؟ ما چطور در شمال كشور آبخیزداری میكنیم كه تا بارندگی داریم شاهد خرابی هستیم و وقتی بارندگی تمام میشود مشكل آب پیدا میكنیم؟ چرا در استان پربارشی مانند مازندران در قسمت شرقی شاهد اتلاف آب هستیم درحالیكه بخش شرقی همین استان با كمآبی مواجه میشود؟ این مشكلات ناشی از نبود آب نیست بلكه حاصل مدیریت نادرست و كار نكردن در این بخشهاست.
نظر شما