یک استاد ارتباطات معتقد است: فقر و بی‌خانمانی، چهره‌های واقعی‌تری از گورخوابی دارد و نشان دادن یک تصویر نادر اما گزنده و خشن، لزوما به این منجر نمی‌شود که مشکل حل شود.

تا دو دهه پیش در ایران بی‌خانمان نداشتیم، چرا حالا داریم؟

سلامت نیوز: یک استاد ارتباطات معتقد است: فقر و بی‌خانمانی، چهره‌های واقعی‌تری از گورخوابی دارد و نشان دادن یک تصویر نادر اما گزنده و خشن، لزوما به این منجر نمی‌شود که مشکل حل شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، همزمان با روز جهانی بی‌خانمانی، نشست «شهر دیگری» با موضوعات بی‌خانمانی و کودکان، سیاست‌گذاری در زمینه بی‌خانمانی و پوشش رسانه‌ای این موضوع، از سوی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها در انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد.

در ابتدای این نشست اکبر رجبی مشهود، مدیر انجمن طلوع بی‌نشان‌ها به وضعیت نابسامان کودکان بی‌خانمان، کودکان معتاد و متکدی در تهران و حاشیه‌هایش اشاره کرد. او با بیان این که در اطراف حرم امام (ره)، در کرج و در بسیاری از محلات حاشیه‌نشین، مناطقی هست که کودکان و والدین معتاد و بی‌سرپناهشان زندگی می‌کنند، گفت: در کرج کودک پنج ساله‌ای را دیدیم که با مادر معتادش زندگی می‌کرد و هر دو در معرض سوءاستفاده جنسی بودند تا جایی که روده این بچه پاره شده بود، اما وقتی این مسائل را مطرح می‌کنیم به ما می‌گویند سیاه‌نمایی نکنید.

این فعال اجتماعی با انتقاد از عملکرد بهزیستی برای بهبود وضعیت نیازمندان گفت: اولین ترس بچه‌های بی‌خانمان و کارتن‌خواب، از بهزیستی است. این نهاد به جای این که مامنی برای افراد بی‌سرپناه باشد، بیشتر آنها را دچار طرد اجتماعی می‌کند و با برنامه‌ریزی‌ها و اقدام‌های غلط مانند همان که چند هفته پیش درباره دستگیری کودکان کار انجام شد، این نیازمندان را از خودش می‌راند و آنها خاطره خوبی از حضور در بهزیستی ندارند و حتی از آن فراری‌اند.

رجبی همچنین گفت: ما در مرکز طلوع بی‌نشان‌ها تعداد زیادی از افراد بی‌خانمان را داریم که از شش ماهه تا شش ساله هستند و درواقع تلاش می‌کنیم به عنوان یک انجمن مردم نهاد، وظیفه‌مان را برای آسیب‌دیدگان اجتماعی انجام دهیم اما متاسفانه فقط آسیب‌دیدگان اجتماعی نیستند که طرد می‌شوند بلکه ما ان‌جی‌اوهای فعال در این زمینه هم طرد می‌شویم و کسی حضور و حرفمان را جدی نمی‌گیرد.

بی‌خانمان‌ها ضایعات شهری نیستند

در ادامه این نشست، محمد خانی، مترجم کتاب «بی‌خانمانی و سیاستگذاری اجتماعی» به تجربه سیاستگذاری اجتماعی در حوزه بی‌خانمانی در کشورهای دیگر پرداخت و درباره انگلستان به عنوان یک نمونه از این تجارب گفت: سیر سیاستگذاری اجتماعی برای افراد بی‌خانمان در این کشور یک روند خطی نبوده بلکه فراز و نشیب‌های زیای داشته است. زمانی اینطور تصور می‌شد که این افراد، بیکار و بیعار هستند و باید آنها را به اردوگاه کار اجباری فرستاد، این قانون تصویب شد و بی‌خانمان‌ها، ولگردها، مجانین و بیکارها در نوانخانه‌ها و اقامتگاه‌های کار اجباری نگهداری شدند تا هم از اغتشاش جلوگیری و هم از نیروی کار این افراد استفاده شود. اما این رویکرد فردگرایانه که تا جنگ جهانی دوم ادامه داشت و به جای کمک به قربانی، او را محکوم می‌کرد، نتوانست موثر باشد و مشکلات زیادی به وجود آورد.

این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: مشکلات به وجود آمده از این نگاه که بی‌خانمان‌ها ضایعات شهری هستند و باید جمع‌آوری شوند، سیستم را مجبور به عقب‌نشینی کرد و سیاست‌های رفاهی به جای اقدامات سرکوبگرانه ایجاد شد؛ سیاست‌هایی مانند پرداخت اجاره‌بها، ارائه غذا، بازتوانی، خدمات مددکاری، ایجاد خانه‌های اجتماعی و .... تا این که در زمان تاچر، دوباره نگاه فردگرایانه اتفاق افتاد و خانه‌های اجتماعی را تخریب کردند اما تعداد بی‌خانمان‌ها افزایش پیدا کرد و سیاستی که حالا در پیش گرفته می‌شود، ایجاد گرمخانه، کمک گرفتن از ان‌جی‌اوها و سپردن مسئولیت‌های اجتماعی و حمایت از آنهاست.

او همچنین به وضعیت ایران اشاره کرد و گفت: در ایران هم باید بپذیریم که فقر، اعتیاد، طرد اجتماعی، بی‌خانمانی، بزهکاری و سایر آسیب‌های اجتماعی ناشی از سیاستگذاری‌های اشتباه است، درست است که باید برای این موارد کار فرهنگی انجام شود اما قدم اول این است که به وضعیت اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه توجه شود زیرا بسیاری از اقشار جامعه در اثر یک اتفاق مانند بیماری، تصادف، یک ورشکستگی ساده یا حتی اشتباه‌های کوچک ممکن است از لبه مرز عبور کرده و به مرحله بیخانمانی برسند.

خانی با نگاهی انتقادی نسبت به وضعیت کارگران ادامه داد: زندگی در حاشیه، زندگی روی مرز است، به راحتی با هر اتفاق کوچکی ممکن است یک خانواده از هم بپاشد و کارشان به کارتن‌خوابی بکشد. وقتی بیش از 40 درصد افراد کارگر بیمه نیستند، وقتی سالانه 2000 نفر در اثر حوادث کار جانشان را از دست می‌دهند و همتی برای ایمنی شغلی کارگران وجود ندارد، وقتی سرپرست خانوار جانش را از دست می‌دهد و بیمه‌ای وجود ندارد که زندگی خانواده او تامین شود، کاملا طبیعی است که به تعداد افراد بی‌خانمان، کودکان کار و خیابان و سایر آسیب‌های اجتماعی افزوده شود.

او با اشاره به طرح اخیر جمع‌آوری کودکان کار و خیابان گفت: به جای چنین طرح‌هایی که امکان سوءاستفاده از کودکان در کارگاه‌های زیرزمینی را فراهم می‌کند، باید سطوح حمایت اجتماعی را افزایش دهیم، بیمه‌ها حمایتگرانه عمل کنند و شامل مشاوره‌های روانی، درمان اعتیاد و سایر مشکلات خانوادگی و فردی بشوند تا افراد به راحتی به ورطه بی‌خانمانی نیفتند.

خانی همچنین تاکید کرد: چه چیزی بیشتر از بی‌خانمانی، می‌تواند ناکارآمدی سیاست‌ها را به چهره شهر بپاشد؟ این همه دستفروش و متکدی و بی‌خانمان در سطح شهر، نشانه ناکارآمدی برنامه‌های اجرا شده است، برای همین هم است که طرح‌های ضربتی برای جمع‌آوری آنها ارائه می‌شود، که این ناکارآمدی دیده نشود.

بی‌خانمانی، بی‌خانگی نیست

دکتر عباس کاظمی هم دیگر سخنران این نشست بود. این جامعه‌شناس به این تاکید کرد که بی‌خانمانی را نباید با بی‌خانگی یکی بدانیم و گفت: فرد بی‌خانمان تنها مشکل سرپناه ندارد بلکه مشکل خانواده و دوست و آشنا و پناه هم دارد. چرا اعتیاد با بی‌خانمانی گره می‌خورد؟ چون اعتیاد، فرد را از جامعه و اطرافیانش دور می‌کند. بنابراین باید مسائل را چندبعدی ببینیم و وقتی از بی‌خانمانی حرف می‌زنیم مواردی مانند اشتغال، حمایت‌های اجتماعی، خانواده و ابعاد دیگر را هم مد نظر داشته باشیم. درواقع بی‌خانمانی یک پدیده پیچیده است که طی این فرآیند، در عین حال که جامعه فرد بی‌خانمان را از خودش طرد می‌کند، به او پناه می‌دهد و او به جای خانه، وقت خودش را در خیابان‌ها و بین افراد اجتماع سپری می‌کند.

کاظمی، بی‌خانمانی را در ایران یک پدیده مدرن دانست که در گذشته وجود نداشته است: ما در گذشته و حتی تا دو دهه پیش، درویش‌ها را داشتیم که به انتخاب خودشان جا و مکان مشخصی نداشتند و از این طرف به آن طرف می‌رفتند، به غیر از آنها و مجانین، کسانی نبودند که از سر اجبار در خیابان‌ها بمانند و از سر ناچاری خیابان خانه و خانواده آنها باشد؛ تکدی‌گری داشتیم اما بی‌خانمانی نبود.

او ادامه داد: اما حالا بی‌خانمان‌ها را همه جا می‌بینیم. وقتی هم دیدن مطرح می‌شود ابتدا ترحم برمی‌انگیزد و بعد از آن دیگر ترحم هم نیست بلکه افراد می‌خواهند از آن فرار کنند. بنابراین باید در این که چقدر بازنمایی این اتفاق و شیوه‌های بازنمایی آن می‌تواند حساسیت ایجاد کند یا بی‌احساسی و بی‌توجهی به وجود بیاورد، دقت کرد، این موضوع مساله مهمی است که باید به آن توجه شود.

به روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا نیاز داریم

دکتر هادی خانیکی، مسئول انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات هم در ادامه این نشست، به نقش رسانه‌ها در بازنمایی موضوع بی خانمانی و سایر آسیب‌های اجتماعی پرداخت و گفت: به نظر می‌رسد در شرایط فعلی، در رسانه‌ها اعم از تلویزیون، مطبوعات یا فضای مجازی به صورت کاریکارتوری با مسائل اجتماعی برخورد می‌شود و آن دقت و اهمیتی که لازم است متناسب با این موضوعات برای حل آنها وجود داشته باشد، چندان به چشم نمی‌خورد.

این استاد دانشگاه به موضوع «گورخوابی» و انتشار آن در یکی از روزنامه‌ها که بازتاب زیادی پیدا کرد اشاره و بیان داشت: دیدیم که این موضوع چقدر حساسیت برانگیخت، قطعا روزنامه‌نگار و مسئولان آن روزنامه با حسن نیت این کار را کردند که مشکلی از مشکلات اجتماعی را نشان دهند و نظاره‌گری به کنشگری تبدیل شد اما این همه ماجرا نیست، اگر مساله را به شکل دیگری ببینیم باید بگوییم وقتی مسائلی با این شدت و حدت مطرح می‌شوند، شاید سایر ابعاد ساده‌تر اما شایع‌تر آن تحت‌الشعاع قرار گرفته و دیگر به چشم نیایند.

خانیکی ادامه داد: فقر و بی‌خانمانی، چهره‌های واقعی‌تری از گورخوابی دارد و نشان دادن یک تصویر نادر اما گزنده و خشن، لزوما به این منجر نمی‌شود که مشکل حل شود بلکه می‌تواند جامعه را دچار نوعی بی‌حسی کند که وقتی ابعاد مساله اینقدر بزرگ است، پس دیگر از دست ما کاری برنمی‌آید.

او سپس با اشاره به این که نوع روزنامه‌نگاری باید برای کاهش آسیب‌های اجتماعی متحول شود، گفت: نشان دادن این همه بدبختی نمی‌تواند راه چاره باشد بلکه باید به نوع جدیدی از روزنامه‌نگاری رو بیاوریم که بتواند در تصویرگری و انگاره‌سازی و بیان واقعیت زندگی افرادی مانند بی‌خانمان‌ها موثر باشد. این نوع روزنامه‌نگاری که در جهان هم مورد توجه قرار گرفته «روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا» است که تنها به گزارشگری و بیان مساله نمی‌اندیشد بلکه در عین حال که از محدودیت‌ها غافل نیست، بینشی با درس‌های آموختنی همراه دارد، به مخاطبان اطمینان می‌دهد که می‌شود به راه حل رسید و برای رسیدن به راه‌حل از کارشناس‌ها، ان‌جی‌اوها و نهادهای علمی کمک می‌گیرد. به نظر می‌رسد ما امروز برای شرایط اجتماعی‌مان به این تحول در عرصه ارتباطات نیاز داریم تا رسانه بتواند به کمک حل مشکلات بیاید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha