پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۹

سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران در 10 پایگاه به این افراد در شهر تهران خدمات‌دهی می‌کند اما خدمات به این صورت است که بعد از پذیرش، فرد فراری در اختیار سازمان بهزیستی قرار می‌گیرد و از این جهت آنها صلاحیت ارائه آمار دارند. ما در ترمینال‌های غرب، جنوب، راه‌آهن، شوش، فرحزاد و مناطق دیگر ساختمان‌هایی را در اختیار بهزیستی جهت نگهداری و خدمات‌دهی به این افراد قرار داده‌ایم

دخترانی‌ که فراری می‌شوند

سلامت نیوز:قبل از بیان هر عدد و آماری آنچه می‌تواند واقعیت جملات چند خط بعدی را تصدیق کند، خیابان‌های تهران، ساعت حدود11،10 شب به بعد و حضور تعداد بالای افرادی است که در حال عبور و مرور هستند.

به گزارش سلامت نیوز، فرهیختگان نوشت:  البته افراد، نه من و شمایی که به خاطر ازدیاد مشغله و گرفتاری‌های روزمره ساعات پایانی شب به سمت خانه‌ها می‌رویم، دقیقا منظور از افراد، آنهایی هستند که احتمالا بنا بر دلایلی که خودشان می‌دانند خیابان، کارتن و گوشه‌ای از بلوارهای خیابانی و اتوبان‌ها یا پارک را مأمن بهتری برای استراحت برگزیده‌اند. این یک واقعیت دلخراش است اما دلخراش‌تر و موضوع اصلی‌تر این پردازش دخترانی است که چنین رویه‌ای را پیش گرفته‌اند و طبق یک اطلاق نام اجتماعی به آنان «دختران فراری» می‌گویند.

آن آماری که در ابتدای متن گفتیم و در جهت تصدیق آن جملاتی را بیان کردیم آماری است که حسین اسدبیگی، رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در ارتباط با این دسته از افراد حاضر در جامعه ارائه کرده است. به گفته این مقام مسئول با مقایسه آمار پذیرش فرار دختران از منزل در سال 95 با آمار نیمه‌نخست سال 96 این نوع از فرارهای دختران افزایش داشته است و در این زمان بالغ بر سه هزار دختر از منزل فرار کرده‌اند. طی زمان اشاره شده از طریق مرکز مداخله در بحران 644 مورد، خط 123، یک هزار و727 مورد، خدمات سیار 515 مورد و در نهایت از طریق مرکز مداخله در بحران نیز 144 مورد پذیرش شده‌اند. رویه پس از پذیرش هم به این صورت است که این افراد حداکثر سه هفته در مراکز اشاره شده نگهداری می‌شوند و در نهایت و در صورت تشخیص مددکار اجتماعی، فرد به خانواده بازگردانده می‌شود و در غیر این صورت موضوع از طریق مراجع قضایی پیگیری می‌شود.

 چرا دختران فرار می‌کنند؟

رضا قدیمی، مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران  ضمن اشاره به عدم ارائه آمار صرف توسط این سازمان، گفت: «سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران در 10 پایگاه به این افراد در شهر تهران خدمات‌دهی می‌کند اما خدمات به این صورت است که بعد از پذیرش، فرد فراری در اختیار سازمان بهزیستی قرار می‌گیرد و از این جهت آنها صلاحیت ارائه آمار دارند. ما در ترمینال‌های غرب، جنوب، راه‌آهن، شوش، فرحزاد و مناطق دیگر ساختمان‌هایی را در اختیار بهزیستی جهت نگهداری و خدمات‌دهی به این افراد قرار داده‌ایم.»

وی در ارتباط با علل گرایش دختران به فرار از محیط خانواده ادامه داد: «علل این اتفاق برکسی پوشیده نیست و از مهم‌ترین علت‌ها می‌توان به اختلافات خانوادگی اشاره کرد. درگیری میان والدین، در‌گیری میان والدین و فرزندان و فقر معیشتی و اقتصادی موجود در خانواده‌ها و... در این دامنه قرار می‌گیرند. اعتیاد، ازدواج اجباری و این دست از موضوعات نیز از عوامل دخیل در افزایش گرایش دختران به فرار است.»

قدیمی با بازشماری علل فرار دختران از خانواده‌ها و وجود این اتفاق در شهرستان‌ها افزود: «در سال گذشته در سه ایستگاه خود در مبادی ورودی شهر تهران یعنی پایانه‌های غرب، جنوب و راه‌آهن 370 نفر پذیرش افراد فراری داشتیم و این یعنی اینکه این تعداد از افراد از شهرستان‌ها به تهران آمده‌اند.»

مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران در پایان به خدمات این سازمان به فراری‌ها اشاره کرد و گفت: «خدمات مددکاری اجتماعی و مشاوره‌ای توسط مددکاران این سازمان ارائه می‌شود. البته، نه صرفا با خود فرد بلکه ارتباطاتی با خانواده‌های آنها نیز صورت می‌گیرد تا در صورت قابل حل بودن، مشکلات آنها را حل و فصل کنند.»

 تلاش‌های ثانویه کاری را درست نمی‌کند

مصطفی اقلیما، جامعه‌شناس و عضو هیات‌علمی دانشگاه  گرایش افراد به‌خصوص دختران به امر فرار از خانواده را تابع چند مولفه دانست و اظهارکرد: «بارها در جلسات مختلف به بسیاری از مسئولان عرض کرده‌ام که در زمینه سیاستگذاری و اجرا عملا هیچ کاری برای پیشگیری از چنین معضلات اجتماعی‌ای در سطح جامعه نکرده‌ایم. اینکه یک دختر از خانواده و محیط خانوادگی فرار می‌کند مشکل خودش نیست، این زاییده مشکلات و عدم رسیدگی‌های اجتماعی به فضای جامعه است.»

وی در ادامه با اشاره به مشکلات موجود در جامعه خاطرنشان کرد: «برکسی پوشیده نیست که در خانواده‌ها درگیری‌ها و تنش‌های بسیاری وجود دارد که ریشه بسیاری از آنها مشکلات اقتصادی و معیشتی است. پدر و مادر از ساعات اولیه صبح به محل کار می‌روند تا ساعات انتهایی شب و سپس خسته به منزل برمی‌گردند و نتیجه این کار‌ها هم گره‌ای از مشکلات‌شان باز نمی‌کند و این  مهم علت بسیاری از درگیری‌ها، دعواها و تنش‌ها می‌شود. خب فرزند، آن هم دختر در چنین محیطی اولین فشارها را تجربه می‌کند. چراکه احساس استقلال کمتری در خود می‌بیند و این مشکلات بر رویه زندگی او نیز تاثیر مستقیم می‌گذارد که در ادامه بیشتر در این رابطه توضیح می‌دهم.»

این جامعه‌شناس به معضل بیکاری هم اشاره می‌کند و این‌گونه ادامه می‌دهد: «بیکاری جوانان در مرتبه اول بر مقوله ازدواج آنها و در مراحل بعدی بر زندگی پس از ازدواج آنها تاثیر می‌گذارد. همان‌طور که در پاسخ به مولفه قبلی گفتم وقتی دختری نمی‌تواند استقلال تضمین شده برای خودش ببیند، وقتی برای کار به یک شرکت یا محیط کاری دیگر مراجعه می‌کند باید امتیازاتی فراتر از وظایف قانونی در اختیار کارفرما قرار دهد، وقتی وابستگی شدید به خانواده احساس می‌کند و خانواده در تامین نیازهای او ناتوان است، خب فشارهایی که به او وارد می‌شود از حد توان وی خارج است و فرار شاید ساده‌ترین راهی باشد که او انتخاب می‌کند.»

این استاد دانشگاه ایجاد ارتباطات شتابزده و ناصحیح به خاطر فرار از تنهایی را یکی دیگر از علل گرایش دختران به فرار از خانواده برشمرد و ادامه داد: «وقتی دختران در محیط خانواده به اندازه کافی مورد توجه نباشند و در جمع‌های دوستان هم انواع دیگری از ارتباطات را ببینند که جذابیت دارد و احوال آنها را تغییر می‌دهد، ارتباط با جنس مخالف را ترجیح می‌دهند و این مقدمه ورود آنها به یک دوره جدید است. این نوع ارتباطات به آن دلیل که مخفیانه صورت می‌گیرد، غالبا تحت کنترل و نظر خانواده‌ها نیست بر همین اساس شتابزده و کاملا احساسی صورت می‌گیرد و بسیاری از پسران هم خیلی سریع آنها را رها می‌کنند و این انباشت مشکلاتی را ایجاد می‌کند. یعنی دختر علاوه‌بر معضلات قبلی یک حس شکست و سرخوردگی ناشی از این ارتباط ناموفق را هم حس می‌کند که برای او بسیار دردآور و غیرقابل تحمل است. خانواده نیز این موضوع را بر نمی‌تابد و بازهم فرار از این محیط برای او گزینه قابل اتکا‌تری است.»

اقلیما با بیان این نکته که مسائل و معضلات اجتماعی کاملا با هم در ارتباط هستند و بر هم تاثیر می‌گذارند به کم‌کاری نهادهای مسئول اشاره کرد و گفت: «فقط سازمان، نهاد و وزارتخانه ایجاد می‌کنیم در حالی که خروجی آنها درصدی بر کاهش معضلاتی از قبیل همین فرار دختران تاثیری نداشته است. آمار بیکاری را در بعضی از شهرها 60 درصد اعلام می‌کنند و در برخی نقاط 30 درصد، این خیلی تاسف‌بار است، البته در آمارهای کشوری کسی که یک ساعت هم در طول روز مشغول به کار باشد، شاغل محسوب می‌شود و این آمار با احتساب اینهاست، حالا فرض کنید این را هم در آمار‌ها حساب نکنند، چه فاجعه‌ای رخ می‌دهد؟ هزینه‌ها در تمام حوزه‌ها 30 تا 35 درصد افزایش یافته است، کرایه‌ها و سایر موضوعات نیز افزایش یافته اما حقوق یک کارمند 10 درصد رشد داشته. خب چگونه می‌شود که با این وضعیت یک خانواده شرایط مطلوب و بی‌چالشی را سپری کند؟ این همه طلاق برای چیست؟ این همه فرار از ازدواج‌ها به چه دلیل و بر مبنای چه تفکری است؟ اینها باید حل شود و افراد متخصص باید اینها را قبل از طرح و اجرای هر سیاستی مدنظر قرار بدهند.»

این جامعه‌شناس در پایان اشاره کرد: «اینکه یک دختر خیابان را برای گذران شب و روز انتخاب می‌کند و تمام خطراتی که او را تهدید می‌کند به جان می‌خرد، یک فاجعه است اما وقتی این کار را می‌کند و از تبعات آن آگاهی پیدا می‌کند، دیگر راه برگشتی هم برای خود نمی‌بیند. در صورت دستگیری، پلیس برای او سابقه ایجاد می‌کند، خانواده نگاه‌های خصمانه‌تری نسبت به سابق به او خواهند داشت، بسیاری از فرصت‌ها را از دست رفته می‌بیند و بسیاری معضلات دیگر که همه اینها دلایل کافی برای عدم بازگشت‌پذیری یک دختر فراری به زندگی عادی است. پس مسئولان هرکاری که می‌خواهند بکنند باید قبل از وقوع این حادثه باشد، ما باید شاهد کاهش این آمار باشیم وگرنه پس از وقوع حادثه، تلاش‌های ثانویه کار خاصی را پیش نمی‌برد.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha