مردم زلزله‌زده واقعا همچون آوارگان جنگی بودند، در شهرها امنیت از بین رفته بود، مردم به شدت نگران بودند و خبری از نهادهای امنیتی و انتظامی نبود، طوری که مردم با اضطرابی شدید حاضر نبودند از همان جاهایی که برای خود درست کرده بودند یا کسانی که هنوز خانه‌هایشان تا حدی سالم بود که می‌شد در آنها اقامت کرد یا از کمپ یا مکان‌های دیگری که به‌صورت موقت اسکان یابند، بیرون بیایند. این عدم امنیت به وضوح در رفتار مردم صدمه‌دیده احساس می‌شد و سایه سنگینی نیز بر سر مناطق زلزله‌زده انداخته بود.

به وضعیت روانی زلزله‌زدگان توجه نمی‌شود

سلامت نیوز:نزدیک به سه ماه و نیم از حادثه دلخراش زلزله کرمانشاه می‌گذرد ولی هنوز که هنوز است اقدامی اثربخش و خوش برای مصیبت‌زدگان و انسان‌های شریف آن منطقه نیفتاده است.

به گزارش سلامت نیوز، جهان صنعت نوشت: علاوه بر آن هر دم از آن منطقه خبرهایی نگران‌کننده به گوش می‌رسد؛ از عدم ملاحظه و مراعات در پرداخت شهریه دانشگاهی جوانان دانشجو و حین تحصیل ساکن در مناطق زلزله‌زده و همچنین تهدید به انصراف و غیبت آنها در صورت ندادن شهریه دانشگاهی‌ تا خبر بیرون کردن خانواده‌ها از کانکس‌های اهدایی و همچنین خبر تاسف‌بار توزیع کفن در میان چند روستای تخریب‌شده در روزهای پایانی دی‌ماه و از همه نگران‌کننده‌تر مرگ چند کودک به دلیل تب و عفونت و بیماری‌های دیگر ناشی از سرمای روزهای اخیر که همگان شاهد نشست برف سنگین روی چادرهای اهدایی مردم یا خود خانوارهای منطقه هستند. همه این مشکلات در حالی رخ می‌دهد که به نقل از مقامات برجسته محلی، هنوز برای 60 درصد از مردم مناطق زلزله‌زده کانکسی تهیه نشده و این مردم به ناچار در چادرها ‌یا خرابه‌های باقیمانده از منازل‌شان زندگی می‌کنند.


در این میان طبیعی است که لطمات ذهنی و روحی بعد از هر فاجعه‌ اینچنینی تا مدت‌ها روح و فکر آسیب‌دیدگان را عذاب می‌دهد. پیش از هر چیز باید اقدامی جدی و موثر در این راستا انجام شود. دوم آنکه آشنایی با شرایط موجود به منظور اقدام و واکنشی سریع که بتواند هر چه بیشتر و بهتر از شدت لطمات فجایع به وقوع پیوسته جلوگیری کند، می‌تواند بهترین و موثرترین اقدام در نوبت کاری مراکز خیریه و امدادگران حاضر در مناطق صدمه‌دیده باشد.
بر این مبنا نشستی تخصصی از سوی بنیاد خیریه طباطبایی و گروه «خیریه‌خبر» با حضور دکتر بهنام اوحدی روانشناس و روان‌درمانگر و دکتر فاتح محمدی امدادگر دست‌اندرکار امور خیریه و نیکوکاری در منطقه زلزله‌زده که از زمان وقوع زلزله تاکنون در منطقه حضور مستمر داشته‌، برگزار شد. فاتح محمدی در پاسخ به این پرسش که اولین نگرانی‌ها پس از وقوع زلزله که در منطقه عمومیت داشت و تقریبا همه را درگیر کرده بود چه مواردی بودند، عنوان کرد: این سوال را در دو بخش پاسخ خواهم داد؛ بخش اول از آسیب‌های روانی که در منطقه رخ داد از بین رفتن احساس امنیت و به وجود آمدن یک خلا امنیتی بزرگ بود.

مردم زلزله‌زده واقعا همچون آوارگان جنگی بودند، در شهرها امنیت از بین رفته بود، مردم به شدت نگران بودند و خبری از نهادهای امنیتی و انتظامی نبود، طوری که مردم با اضطرابی شدید حاضر نبودند از همان جاهایی که برای خود درست کرده بودند یا کسانی که هنوز خانه‌هایشان تا حدی سالم بود که می‌شد در آنها اقامت کرد یا از کمپ یا مکان‌های دیگری که به‌صورت موقت اسکان یابند، بیرون بیایند. این عدم امنیت به وضوح در رفتار مردم صدمه‌دیده احساس می‌شد و سایه سنگینی نیز بر سر مناطق زلزله‌زده انداخته بود. در چند روز اول خلا امنیتی، شدیدا مردم را نگران کرده بود و واقعا تبلیغات دست‌اندرکاران و نهادهای مدعی کمک و امدادرسانی در چشم مردم شکسته شد. حس سرگردانی و نگرانی دامنگیر و عمومی در کلیه فیلم‌ها و تصویرهایی که در آن ایام در شبکه‌های اجتماعی انتشار می‌یافت کاملا مشخص و قابل ردگیری است. این احساس ناامنی و نبود نظم و مساوات در کمک‌رسانی و امداد سبب شد که مردم اعتماد‌شان نسبت به دست‌اندرکاران و متولیان امداد و خروج از فاجعه به شکل بسیار جدی کمرنگ شود.


ستاد بحران فقط یک اسم صوری است


ستادهای بحران فقط یک اسم و عنوان صوری است و هیچ نوع هماهنگی و آمادگی لازمی برای چنین حوادثی نداشتند. برای نمونه یکی از بزرگ‌ترین مشکلات منطقه که حتی تا امروز هم همین‌طور لاینحل مانده و ادامه دارد، بحث چادرهای مناسب بحران و استاندارد هلال‌احمر است. مردم در ابتدای بحران در یک سردرگمی بودند که کجا و چگونه به دنبال چادر باشند. همه چادرها در اختیار هلال‌احمر نبود و این ناکارآمدی و نبود هماهنگی در میان عوامل اصلی کمک‌رسان در رفتار سازمانی‌شان نمود داشت.
این فعال مدنی و امدادگر حاضر در منطقه در پاسخ به این پرسش که‌ پس در واقع عملکردمان به تعبیر شما و بسیاری از دست‌اندرکاران امدادرسانی ناکارآمد و غیر‌حرفه‌ای است، اضافه کرد: واقعیت همین است و نباید از آن غافل شد. در کل منطقه ثلاث باباجانی که حدود 20 هزار نفر جمعیت دارد علنا 20 نفر نیروی حرفه‌ای و کارآمد در ابتدای امر وجود نداشت. این خود‌ سوال بزرگی است که چرا ما فاقد نیروهای کارآمدی هستیم که بتوانند در زمان وقوع فجایعی از این دست هم خودشان را ساماندهی کنند و هم بتوانند به مردم آسیب‌دیده کمک‌های لازم را برسانند و هم به تعداد لازم متخصص تراز اول در حد فرمانده یا سرتیم یک گروه خاص، مدیریت اثربخش و متناسب را بر عهده گیرند. نبود چنین مواردی باعث می‌شود وضعیت مردم منطقه روزبه‌روز بدتر ‌شود. در حالی که روزهای اول با حضور مردم و مسوولان و کمک‌های ارسالی مردم کشورمان، روحیه‌های مردم آسیب‌دیده خیلی بهتر بود. اکنون یک پریشانی عمومی در منطقه کاملا مشاهده می‌شود. مردم درگیر کاغذبازی‌های اداری شده‌اند تا بتوانند امکانات یا وعده‌هایی که به آنها داده‌اند را دریافت کنند.


روان‌درمانگری، ضروری‌ترین امر برای بازماندگان زلزله


بهنام اوحدی روانشناس و روان‌درمانگر نیز در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا در علم روانشناسی مبحثی ویژه مربوط به رصد و درمان و پیشگیری موارد نامطلوبی که افراد صدمه‌دیده در وقایع و بحران‌هایی نظیر زلزله، سیل و حتی جنگ‌ تجربه کرده‌اند، وجود دارد، گفت: صد‌البته. یکی از مهم‌ترین اختلالاتی که در این مواقع بروز پیدا می‌کند اختلال فشار پس از آسیب یا PTSD است. سازمان‌هایی نظیر صلیب‌سرخ و سازمان پزشکان بدون مرز به پزشکان خود چنین آموزش‌هایی را می‌دهند. در حادثه زلزله بم حتی دو سال پس از فاجعه وزارت بهداشت کارگروه‌هایی را به همراه دستیاران متخصص برای طرح‌های دوره‌ای اغلب یک ماهه به این منطقه می‌فرستاد تا درمان‌های دوره‌ای را روی افراد آسیب‌دیده روحی انجام ‌دهند‌ چرا‌که حتی پس از گذشت‌ چند سال هنوز آسیب‌دیدگان از آن حادثه دچار مشکلات و ناراحتی‌های جدی روحی بودند. اما در خصوص این مساله که توجه به این موارد درست بعد از بروز حادثه تا چه حد جدی است می‌توانم بگویم که به احتمال قطعی به صورت پروتکل یا موارد تصویبی ممکن است در ارگان‌های مسوول مواردی وجود داشته باشد. اما اینکه تا چه اندازه این پروتکل‌ها یا اقدامات تصویب‌شده بعد از بروز حوادث اینچنینی جدی گرفته می‌شود، مشخص نیست‌ چراکه اگر بود به طور قطع ما با مرگ مددکار اعزامی به منطقه مواجه نمی‌شدیم. این پروتکل‌ها باید اهمیت‌دار شوند و در این راستا نیروهای متخصص استخدام شده و حتی آموزش‌های لازم را ببینند.


روانشناسان بومی برای بحران در هلال‌احمر وجود ندارد


در سال‌های گذشته به نقل از شاهدان عینی در شهر اصفهان روبه‌روی بیمارستان کاشانی سوله‌ای وجود داشت که بسیار بزرگ‌تر از سوله‌های بزرگ فعلی در کشور که ساخته شده و در حال ساخت هستند‌، بود. این سوله که در واقع انباری عظیم و با ارتفاعی قابل توجه بود، منبع عظیم چادرها و امکاناتی بود که دقیقا در مواقع بروز بحران‌هایی نظیر زلزله و سیل باید از آنها استفاده می‌شد. با توجه به زلزله‌خیز بودن استان و شهر تهران، تمام ملزومات مورد نیاز چنین شهر زلزله‌خیزی در آنجا نگهداری می‌شده که عملا اصفهان را تبدیل به شهر حمایت‌کننده تهران کرده بود.

بعدها اگرچه در مواقع و بحران‌های متعددی نظیر جنگ تحمیلی و چند سانحه دیگر از محتویات این انبار استفاده شد‌ اما هیچ جایگزینی برای ملزومات مورد نظر تهیه نمی‌شود. یکی از معضلات و ناکارآمدی‌های دیگر این است که ما امکانات بالقوه و مستعدی در کشور داریم اما هیچ‌گاه بالفعل از آنها استفاده نمی‌کنیم. نظیر تعداد قابل توجه روانپزشک و تحصیلکرده در این حوزه که باید برای چنین روزهایی از آنها استفاده کرد‌ اما هیچ توجهی به آنها نمی‌شود و حتی می‌توان گفت به فراموشی سپرده شده‌اند. چرا که ردیف بودجه‌هایی برای استخدام چنین افرادی درنظر گرفته نمی‌شود. سازمان هلال‌احمر حتما باید در هر استان و شهری تعدادی روانشناس افتخاری در ساختار خود داشته باشد که در مواقع اینچنینی از نیروهای بومی استفاده کند. نیروهای بومی به دلیل همزبانی و نیز همزیستی مشترک عواملی بسیار کارساز در مدیریت‌های بعد از بحران تلقی می‌شوند. چیزی که ما به عنوان یک اصل ثابت از آنها بهره نمی‌گیریم.


توزیع کفن در مناطق زلزله‌زده، کاری شنیع، غیراخلاقی و احمقانه بود


چندی قبل اقدامات ناشایستی در حق مردم منطقه زلزله‌زده کرمانشاه اعمال شد. نظیر توزیع کفن در برخی مناطق روستایی از سوی افراد و تشکل‌های نامعلوم و فشار برای تهیه شهریه دانشگاهی برای دانشجویان. این اتفاقات اگر در قالب نارضایتی‌های مدنی بروز پیدا کند، چه رفتارهایی را می‌تواند شامل شود. این روان درمانگر در پاسخ عنوان کرد: توزیع کفن در چنین شرایطی آن هم در میان افراد زنده و امیدوار به زندگی به جرات می‌توانم بگویم که روحیه افراد را به طور کامل می‌تواند از بین ببرد. پیشتر در یادداشتی عنوان کرده بودم صدا‌و‌سیما به جای آنکه متوسل به اخبار دروغ یا ساختگی در خصوص زلزله ‌شود و سعی در مطلوب جلوه دادن محیط و روحیه مناطق زلزله‌زده داشته باشد، ای کاش اقدام به پخش فیلم‌هایی نظیر زیر درختان زیتون و زندگی و دیگر هیچ، مرحوم کیارستمی می‌کرد. فیلم «زندگی و دیگرهیچ» به نوبه خود می‌تواند یک عامل تسکین بخش برای افراد مناطق زلزله‌زده و حتی هموطنانی باشد که از این سانحه دچار آسیب و عذاب روحی شده‌اند‌ اما هنوز می‌بینیم که گویی تابوی کیارستمی نشکسته است. پس نمی‌توان امیدی به نمایش آنها داشت. وقتی که می‌بینیم یا می‌شنویم در مناطق زلزله‌زده اقدام به توزیع کفن کرده‌اند، آن هم به کسانی که زنده مانده و سوگوار از دست دادن عزیزان و زندگی خود هستند و نیاز شدید به امید برای بقای پس از فاجعه را دارند، در واقع این معنا را می‌دهد که زندگی برای شما تمام شده و منتظر مرگ باشید. این لباس آخرت شماست. این کار نه تنها کاری ناآگاهانه، بلکه یک کار شنیع، غیراخلاقی و احمقانه است. تنها از ذهن یک بیمار روانی و نادان می‌تواند چنین اقدامی صورت ‌گیرد.


در خصوص شهریه دانشگاهی از سوی دانشگاه آزاد آن هم بدون هیچ ارفاق و تخفیف یا حتی ارائه فرصت بیشتری صرفا به دانشجویان مناطق زلزله‌زده، باید گفت که دانشگاه آزاد بسیار از حمایت‌های دولتی و مردمی سود جسته است. سال‌‌های سال است که از سوبسیدها و امکانات دولتی و عمومی و حتی بیت‌المال و درآمدهای نفتی در راستای توسعه و ادامه حیات خود بهره برده است. هم‌اکنون نیز سود سرشاری از بیزینس اعطای لیسانس و فوق‌لیسانس و دکترا به مردم می‌برد. چه اشکالی دارد بخش کوچکی از سوددهی بعضی از واحدهای این دانشگاه نظیر علوم تحقیقات، که هم‌اکنون کارشناسی ارشد و دکترای حرفه‌ای را به تولید انبوه رسانده‌اند، صرف امور خیریه و خدمات نیکوکارانه ‌شود؟

قطعا با این دست اقدامات، اعتراضات اولین واکنش می‌تواند باشد. با توجه به تحولات اخیر قطعا باید نسبت به چنین اقدامات و حتی زمینه‌های برانگیزاننده‌ای با توجه و دقت بیشتری نظر داشت و در راستای تصحیح و بهبود شرایط ناحق موجود کوشش کرد.
در ادامه نشست توجه به وضعیت کودکان و نوجوانان منطقه مورد تامل و بازنگری قرار گرفت و در ادامه دکتر محمدی به وضعیت تاسف‌بار کودکان و نوجوانان منطقه اشاره کرد و ضمن ابراز ناراحتی عمیق ناشی از فوت چند کودک خردسال عنوان کرد: کودکان این منطقه به نوبه خود از محروم‌ترین کودکان مناطق محروم کشور بوده و هستند. در حال حاضر تصور کنید با این حجم محرومیت چنان تاثیر وحشتناکی از زلزله و آسیب‌های روحی و روانی آن دیده‌اند که به ادعا و شهادت مدیران و معلمان مدارس آن منطقه با کوچک‌ترین صدا یا پس‌لرزه‌ای موجی از دلنگرانی عمیق و وحشت غیرقابل کنترل در رفتار و حرکات آنها مشاهده می‌شود. بسیاری از آنها به سرعت مدرسه یا کلاس را ترک می‌کنند و عده‌ای نیز ساعت‌ها گریه می‌کنند. این شرایط به حدی سرایت پیدا کرده که تقریبا در رفتار اغلب دانش‌آموزان می‌توان چنین واکنش‌هایی را ردگیری کرد. وی به حضور مرحومه رقیه سعیدی و نقش او اشاره کرد و به اقدامات قوی آنها در ده روز اول پس از حادثه در منطقه ازگله اشاره کرد.


امدادگران غیر‌دولتی وضعیت دشواری دارند


اوحدی در ادامه به نقش مثبت امدادگران و وضعیت این قشر ارزشمند و فعال در منطقه اشاره کرد و گفت: وضعیت نابسامان امدادگران نیز بسیار جدی است. درست در زمانی که نقش مددکاران و امدادگران بسیار پررنگ می‌تواند باشد. نبود امکانات، تاثیر بسیاری در تضعیف روحیه امدادگران و مددکاران گذاشته است.
وی در پایان این نشست توصیه‌ای نیز برای امدادگران و روانشناسان حاضر و دست‌اندرکار مسایل مناطق زلزله‌زده داشت: فقط مواردی که در کتاب‌های رفرنس و مادر وجود دارد را به الزام کمک نگیرند و از آن استفاده صرف نکنند. از انواع بازی‌های روان‌درمانی و تاثیر‌گذار بهره ‌گیرند. مثلا برای کودکان منطقه می‌توانید خواندن کتاب‌ها و داستان‌های امید‌بخش را توصیه کنید و نیز مردم منطقه را به دیدن فیلم‌های معنادار که پیشتر مثال زدم و از جمله فیلم‌های طنز ساخته شده در سال‌های اخیر نیز تشویق کنید. از هر روش خلاقانه درمانگر در راستای بهبود وضعیت مردم و روان‌درمانی آنها بهره بگیرید شاید مرهمی اثرگذار برای مردم عزیز منطقه باشید.


دکتر محمدی نیز به عنوان حسن‌ختام این نشست خواستار رسیدگی جدی به وضعیت منطقه شد. به گفته وی هنوز در منطقه روستاهایی هستند که بازدیدهای اولیه حتی به منظور تعیین خسارت از سوی مقامات دست‌اندرکار صورت نگرفته و امید که مسوولان لااقل به این مهم زودتر سرو سامان دهند. مردم درحال حاضر ترس از افتادن در این ساختارهای بوروکراتیک را دارند و توجه به این موضوع می‌تواند در آرامش روحی آنها مفید باشد. بخش پزشکی و درمان نیز وظیفه سنگینی دارد که متاسفانه آن‌طور که باید و شاید رسیدگی‌ها صورت نمی‌گیرد. ما در حال حاضر در منطقه ثلاث باباجانی دست‌کم 50 نفر مبتلا به سرطان داریم که فاقد منبع درآمدی مشخصی هستند و با توجه به این شرایط پیش آمده نیازشان بیش از گذشته باید مورد توجه و اهمیت قرار گیرد. امید آنکه محقق شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha