دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۲

از ما كه گذشت اما كاش روزی بیاید كه كودكان‌مان در ایرانی زندگی كنند كه نان و جان به عدالت قسمت شود تا چمدان به سوی خاكی نبندند كه قدرشناس قدم‌هاشان باشد.این نمی‌شود مگر به حكم مدیرانی كه نامحسوس مدیریت كنند و رییسانی كه متخصصانه و دلسوزانه ریاست. ‌

درددلی به روایت یك معلم حق‌التدریس

سلامت نیوز-*حامد نصرآبادیان: از ما كه گذشت اما كاش روزی بیاید كه كودكان‌مان در ایرانی زندگی كنند كه نان و جان به عدالت قسمت شود تا چمدان به سوی خاكی نبندند كه قدرشناس قدم‌هاشان باشد.این نمی‌شود مگر به حكم مدیرانی كه نامحسوس مدیریت كنند و رییسانی كه متخصصانه و دلسوزانه ریاست. ‌
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه اعتماد یادداشت یک معلم حق التدریس را منتشر کرده است:
به نام خدایی كه مهر می‌داند.
سلامی از این سوی میز به آن‌سوی میز كه تو یا شما نشسته‌ای.
«بی‌حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور كنید پاسخ آیینه سنگ نیست...»
من‌ به جرم عاشقی گناهكارم؛ اما كودكم گناهی ندارد كه پدرش یك معلم ساده حق‌التدریس دانشگاه است. معلمی كه بیش از ١٦ سال در گروه نمایش دانشگاه‌های ایران به زودِ وقت آمد و به دیرِ وقت رفته است.
معلمی كه چشمش خشك شد به یك‌ پیامك تبریك ساده روز معلم از سوی مدیر یا رییسش. معلمی كه عیدی و پاداش نوروزش را از پله‌های ترقی دانشجویانش در مقاطع عالی و دكترا می‌گیرد؛ هرچند كه عده‌ای‌شان حافظه تاریخی بسیار بدی دارند. معلمی كه ساعت و روز پرواز برگشتش با روز و ساعت كلاسش یكی می‌شود و با چمدان از فرودگاه امام به كلاس می‌رود؛ كه سلام كلاسش به سلام خانه‌اش برتر است.
معلمی كه پای جریمه‌های رسیدن خودروی شخصی‌اش به كلاس می‌ایستد و بی‌شمار اوقات برای به وقت رسیدن به مكتبش موتور می‌گیرد. معلمی كه تنها دانشجویش می‌شناسدش. معلمی كه برای یاد گرفتن هنرش به مُلك دیگری می‌رود و آنجا كارگری می‌كند و به سرزمین مادری‌اش برمی‌گردد تا برای جوانان میهنش مفید باشد.
معلمی كه خمس و زكات هنرش را آموزگاری می‌داند. معلمی كه تنها بیمه‌اش دعای خیر مادر و دانشجویانش است. معلمی كه اگر به جای تمام ساعات حضور ١٦ ساله‌اش به كلاس، مقابل دانشگاه دستفروشی می‌كرد؛ امروز سربلند دلش و سرافكنده خانواده‌اش نبود. معلمی كه حقوق دریافتی امروزش (... !)
آری اینها منِ من است؛ یك معلم ساده «ح.ن».
از ما كه گذشت اما كاش روزی بیاید كه كودكان‌مان در ایرانی زندگی كنند كه نان و جان به عدالت قسمت شود تا چمدان به سوی خاكی نبندند كه قدرشناس قدم‌هاشان باشد.این نمی‌شود مگر به حكم مدیرانی كه نامحسوس مدیریت كنند و رییسانی كه متخصصانه و دلسوزانه ریاست. ‌

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha