نتایج مطالعات در كتابخانه ملی نشان داد كه خشونت خانگی حتی در قشر فرهیخته هم وجود دارد افسانه توسلی، جامعه‌شناس: ٩٠‌درصد از خشونت‌ها در دوران نامزدی از سوی مردان اعمال می‌شود.

آمار تلخ خشونت خانگی در ایران/٩٠‌درصد از خشونت‌هادر دوران نامزدی اتفاق می‌افتد!

سلامت نیوز: خشونت‌های خانگی در ایران در مقایسه با سایر كشورهای جهان آمار تلخ‌تری دارد؛ آماری كه در ٢٢ استان كشور نشان می‌دهد زنان در همه سطوح خشونت آن را تجربه می‌كنند كه میانگین آن ٦٦‌درصد است اما در كشورهایی مانند اتیوپی یا ژاپن میزان آن به ترتیب ٥٥ و ٦‌درصد است این در حالی است كه به اعتقاد بسیاری از جامعه‌شناسان و روانشناسان صلح تحقق نمی‌پذیرد مگر اینكه خشونت در جامعه از بین برود. اینها چكیده حرف‌هایی است كه در نشست زنان، صلح و مخاطرات خشونت خانگی مطرح شد؛ نشستی كه عصر یكشنبه با حضور جامعه‌شناسان، روانشناسان، فعالان حوزه زنان و تهمینه میلانی فیلمنامه‌نویس و كارگردان در دانشگاه الزهرا برگزار شد.


به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت: حسن امیدوار، دبیر گروه صلح در این نشست از هزینه بالای توجه‌نكردن به تبعات خشونت در جامعه سخن گفت و اینكه بیشتر مردم خشونت را امری خصوصی می‌دانند در حالی كه موضوعی اجتماعی است: «نتایج تحقیقاتی كه در ٢٨ استان كشور ایران درباره خشونت انجام شده است، بسیار فاجعه‌آمیز است. این تحقیق نشان می دهد ٦٦‌درصد از زوج‌ها در طول زندگی زناشویی خود مورد خشونت خانگی قرار گرفته‌اند.» او از مطالعات میدانی كه در كتابخانه ملی درباره خشونت خانگی انجام شده است، گفت كه البته نتایج آن در میان قشر فرهیخته كمی دور از انتظار بود: «طول زندگی زناشویی افراد مورد مطالعه حداقل ٢٢ و حداكثر ٥٠‌ سال بود. اولا بیشتر كسانی كه مورد پرسش قرار گرفتند از دادن پاسخ دچار شرم و خجالت بودند و درنهایت نتایج نشان داد كه خشونت دراین قشر فرهیخته بشدت و در همه سطوح شیوع دارد.»

امیدوار بر اساس نظریات بدبینانه و خوش‌بینانه درباره موضوع خشونت توضیحاتی داد: «نخستین دیدگاه خشونت را امری ذاتی می‌داند كه البته منبعث از شرایط تاریخی وحشتناك و خشونت‌بار قرن ١٦ و ١٧ میلادی است و اندیشمندان اروپایی خود از آن به‌ عنوان بحران عمومی یاد كرده‌اند. این نگاه كه متأثر از جنگ‌های قرون گذشته در اروپا بود، بشدت از سوی حاكمیت هم تقویت می‌شد؛ چون از آن سود می‌برد. دیدگاه دیگر كه خوش‌بینانه هم بود انسان را مانند لوح پاكی می‌دانست. مطالعات انسان‌شناسان ثابت كرد كه خشونت ذاتی و فرهنگی نیست بلكه ابداع اجتماعی انسان‌ها است و توسط سازمان اجتماعی شكل می‌گیرد؛ البته خشم به‌طور ذاتی در انسان هست اما كاربرد آن آموزش داده شده است.» او معتقد است كه براساس نظریه یادگیری اجتماعی پرخاشگری آموخته می‌شود و راه موثر برای جلوگیری از اشاعه آن حل تعارض بین افراد است: «با یك تحول فرهنگی می‌توان واكنش‌های دیگری را به جای خشونت به جامعه بدهیم البته كار فرهنگی نیاز دارد كه زمانبر است.»


٩٠‌درصد از خشونت‌هادر دوران نامزدی اتفاق می‌افتد


افسانه توسلی، جامعه‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا هم در این نشست به تقسیم‌بندی‌های موجود درباره خشونت اشاره كرد كه خشونت‌های خیابانی، خانگی، روحی، جنسی، فیزیكی، پنهان، آشكار و حتی اقتصادی جزیی از آن است: «خشونت‌های اقتصادی یعنی وقتی همسر به زن خرجی نمی‌دهد یا مثلا مردانی كه با اجبار حقوق همسر شاغل خود را دریافت و اموالی را به نام خود خریداری می‌كنند. تحریم، تمسخر، فحاشی و به‌خصوص سكوت نوع دیگری از خشونت‌های رفتاری است كه درنهایت مجموع همه اینها را به خشونت روانی منتهی می‌كند.»


او معتقد است كه حدود ٩٠‌درصد از خشونت‌ها در دوران نامزدی از سوی مردان اعمال می‌شود: «این چرخه خشونت همین‌طور در نسل‌های بعدی ادامه می‌یابد در حالی كه زنان هم این خشونت را پذیرفته‌اند اما تا زمانی كه خشونت علیه زنان از بین نرفته است، تحقق پیوستن صلح را ناممكن می‌كند. خشونت خانگی به هر دلیلی كه اعمال شود تهدیدی برای رسیدن به صلح پایدار جهانی است.»


توسلی همچنین درباره خشونت در دوران بارداری هم حرف‌هایی داشت: «در این دوران خشونت مردان علیه زنان به صورت جنسی، فیزیكی، روحی و روانی بیشتر است و به ‌جای اینكه همسر مراقبت‌های بیشتری را از همسر خود داشته باشد، زنان خشونت‌های بیشتری را تجربه خواهند كرد.» خشونت در محل كار نوع دیگری از خشونت است كه این جامعه‌شناس درباره آن توضیح داد: «در ایران آمار آن بسیار كمتر از كشورهای دیگر است و یكی از دلایل آن هم این است كه زنان اغلب به دلیل مشكلاتی كه در آینده ممكن است آنها را بیكار كند، خشونت‌های محل كار را بیان نمی‌كنند.»
عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا از تحقیق دیگری در بین استادان، كارمندان و كارگران در یكی از دانشگاه‌های كشور گفت و اینكه خلاف تصور، میزان خشونت در میان استادان دانشگاه بیشتر از كارمندان دانشگاه بوده است: «بر اساس این تحقیق بیشترین میزان خشونت در میان كارگران بود اما در ادامه با تعجب متوجه شدیم كه خشونت در میان استادان دانشگاه از كارمندان دانشگاه بیشتر است و البته دلیل آن هم اختلاف سنی و تحصیلی زوج و درواقع غیرهمسان‌گزینی بود.»
او هم مثل خیلی‌های دیگر معتقد است: «زمانی كه زنان در جامعه خشونت را تجربه می‌كنند نخستین انگشت اشاره به سمت خودشان می‌رود؛ بنابراین واكنشی در برابر خشونت‌كننده وجود نخواهد داشت.» به گفته او خشونت از سطح خرد به سطح كلان گسترش پیدا می‌كند و زنان هم مهمترین قربانیان آن هستند چه در زمانی كه آسیب‌های روحی و جنسی به خود آنها وارد می‌شود یا آسیب‌هایی كه به فرزندانشان وارد می‌شود: «اقدام برای صلح به سیاستگذاری‌ها برمی‌گردد اما در جهان بیشتر سیاستگذاران مردان هستند و ما نیز در این زمینه رتبه ١٧٥ را داریم.»


نبود اتكابه‌نفس در زنان یكی از دلایل پذیرش خشونت است


تهمینه میلانی، فیلمساز ایرانی كه سابقه ساخت فیلم‌هایی را در حوزه زنان در كارنامه خود دارد هم از تجربیاتی گفت كه در طول ساخت این فیلم‌ها دریافته است: «در فیلم ملی و راه‌نرفته‌اش مستقیما به مسأله خشونت خانگی و به ویژه خشونت در دوران نامزدی پرداخته شد كه بنا به دلایلی به آن توجه نمی‌شود. زنان اغلب به دلیل نداشتن اعتماد‌به‌نفس یا خودفریبی، این خشونت‌ها را به نشانه عشق تعبیر می كنند.» او معتقد است كه ما در جامعه كودكان را آماده پذیرش خشونت می‌كنیم: «دختران را توسری‌خور و پسران را زورگو نسبت به زنان بار می آوریم؛ البته بسیاری زنان هم این خشونت را می‌پذیرند چون در صورت نپذیرفتن جایی برای رفتن ندارند؛ بنابراین در رابطه می‌مانند. اینها نه خانواده حمایتگری دارند و نه نهاد اجتماعی برای حمایت از آنها وجود دارد.» به گفته او مسأله نداشتن اتكا‌به‌نفس در جوامع ما بسیار مهم است: «در جریان تحقیقاتی كه برای فیلم كردم متوجه شدم كه نبود خودباوری در میان زنان‌ها نه‌تنها به خود و خانواده‌شان صدمه زده است كه در ابعاد وسیع‌تر به جامعه هم آسیب زده است؛ بنابراین وقتی خانواده مریض دارید در ادامه آدم‌های جامعه در سطوح كلان هم بیمار خواهند بود.» میلانی درباره نامه‌ای در دولت اصلاحات برای ابداع‌كننده گفت‌و‌گوی تمدن‌ها نوشته است، گفت: «گفت‌و‌گو در نهایت به گفت‌وگو در سطح كلان منجر خواهد شد به طوری كه خانواده مهمترین و جدی‌ترین مسأله جامعه است.» او به نظام مردسالاری اشاره كرد كه خشونت علیه زنان در آن بیشتر تثبیت شده است: «بعضی خشونت را امری ذاتی می‌دانند اما با توجه به این كه یك مرد در محیط كار خود عصبانیت خود را علیه مافوق خود كنترل می‌كند می‌توان نتیجه گرفت كه خشونت قابل كنترل است؛

بنابراین این خشم را در برابر همسر خود هم می‌تواند كنترل كند. خشم قابل كنترل است و فرد می‌تواند آن را در برابر همسر خود هم كنترل كند.» او درباره مسأله دیگری كه در جامعه ما چشم‌انداز زندگی برای زنان را تیره و تار می‌كند، گفت: «گوش شنوایی برای اعتراضات زنان وجود ندارد انگار همه در سطح بالای جامعه دست‌به‌دست هم داده‌اند تا آگاهی را از مردم بگیرند. تا وقتی كه زنان به تمكین دعوت می‌شوند به خشونت هم تن می‌دهند؛ بنابراین آگاهی‌رسانی در مسأله خشونت موثر است و یكی از مسائل ضروری برای كاهش خشونت اجتماعی آگاهی است كه رسانه‌ها باید به آن بپردازند. صدا و سیما به جای پرداختن به فیلم‌هایی كه در آن زنان در حال تعظیم و حرف شنوی‌اند، باید شكل متعادل‌تری به آن بدهد.» او معتقد است كه چرخه خشونت از پدر به پسر یا از مادر به دختر خواهد رسید و نسل به نسل تكرار می شود یا اینكه بعد از تحمل تبدیل به عادت می شود: «ما باید سعی كنیم در تغییر برخی قوانین موثر باشیم.»
به گفته میلانی خشونت در ایران روز‌به‌روز بیشتر می‌‌شود كه البته ربط مستقیمی هم به بحران هویت میان زنان و مردان جامعه ما دارد: «هیچ‌كس به مسأله بحران هویت توجه نمی‌كند در حالی كه ما جامعه ویژه‌ای داریم كه در آن هویت ملی، دینی و قومی ما مخدوش است و اینها ربط مستقیمی با خشونت در خیابان، جامعه و خانه دارد.»


مردان در بروز خشونت آزاد گذاشته شده‌اند


افسر افشار نادری، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه هم سخنران دیگری بود كه درباره خشونت ذاتی و غریزی میان مردان حرف‌هایی داشت: «اگر خشونت ذاتی است، چرا فقط در میان مردان بروز می‌كند آن هم در شرایطی كه می‌بینیم خشونت در میان زنان كمتر است و این یعنی جامعه برای مهار آن بر روی آنها تأثیر گذاشته است. بنابراین مردان هم می‌توانند خشونت را مهار كنند اما آنها آزاد گذاشته شده‌اند و حتی در قوانین هم به آنها اجازه اعمال خشونت داده شده است. پدر، برادر و همسر می‌توانند زن را به انجام كاری وادار یا او را از آن كار بازدارند؛ چون خود را صاحب قدرت می‌دانند در حالی كه قانون طبیعت هم این افراد را جنس برتر عنوان كرده است و در ادامه قوانین هم به آنها اجازه داده تا به دیگران زور بگویند بنابراین این اعمال زور و پذیرش زور نسل به نسل انتقال پیدا كرد.» او به مدیریت فراغت اشاره كرد كه حتی زمان ورزش را به آنها تحمیل كرده است: «مثلا زنان شب‌ها و جمعه‌ها نمی‌توانند به استخر بروند در حالی كه هیچ قانونی نیست كه زنان را منع كند؛ بنابراین زنان كارمند حق استفاده از امكانات فراغت را ندارند.»

به گفته افشار نادری برخی از محدودیت‌ها زمانی است كه ما خودمان محدودیتی را علیه خودمان اعمال می‌كنیم مثلا دوچرخه‌سواری در هیچ كجای قانون برای زنان ممنوع نیست اما خودمان در سوارشدن بر آن محدودیت اعمال می‌كنیم. ما آموزش دیدیم و اجازه دادیم كه زنان به حاشیه رانده شوند: «تفكراتی در جامعه هست كه زن را به تمكین وادار می‌كند اما آیا می‌توان با چنین وضعیتی به صلح امیدوار بود؟ و اگر به وجود آمد پس چطور این همه آسیب‌های اجتماعی روز‌به‌روز بیشتر می‌شود.» او معتقد است كه برای حذف خشونت باید ابتدا نگاه فلسفی و انسان‌شناسی به زنان داشته باشیم و به زنان احترام بگذاریم وگرنه صلح و عدالت اتفاق نمی‌افتد: «باید زن را به‌عنوان فردی صاحب اختیار قبول داشته باشیم و زمینه برابری بین مردم را ایجاد كنیم. اگر به زنان اعتماد نداشته باشیم سرمایه اجتماعی شكل نمی‌گیرد. برای توسعه حتما باید علیه خشونت در جامعه متحد شویم. لازم است خشونت از بین برود تا عدالت برقرار شود، آن وقت است كه صلح برقرار خواهد شد.»  مهرانگیز شعاع کاظمی، روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا هم در این نشست درباره تبعات خشونت در میان زنان توضیحاتی داد. به اعتقاد او خودكشی، اضطراب، اختلال در تغذیه، كودك‌آزاری و به وجود آمدن خودگویی از تبعات خشونت علیه زنان در جامعه است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha