پردیسان، این روزها همچنان بمب خبری در خود منفجر می‌کند. پژواک بعضی از این بمب ها چنان گوشخراش است که دیگر طنین انفجارهای پیاپی در بلندی های 3500 متری شاهوار، این شکوه پابرجای البرز شرقی هم در میان صداهای رعد آسا و رعب آور آن انفجارها به گوش نمی رسد.

آقای کلانتری! سرشکسته ایم، نه ورشکسته

سلامت نیوز-*حنیف رضا گلزار: پردیسان، این روزها همچنان بمب خبری در خود منفجر می‌کند. پژواک بعضی از این بمب ها چنان گوشخراش است که دیگر طنین انفجارهای پیاپی در بلندی های 3500 متری شاهوار، این شکوه پابرجای البرز شرقی هم در میان صداهای رعد آسا و رعب آور آن انفجارها به گوش نمی رسد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون نوشت: عیسی کلانتری، مرد شماره یک پردیسان، با دو کلید واژه آمد؛ نخست «اخذ تصمیمات سخت»، به عقیده وی برای معطل نماندن کشور و دیگری «ورشکستگی» در حوزه آب و محیط زیست. واژگان نخست بیانگر تغییر نگرش ها و رویکردهای بنیادین مدیریتی در سازمان متولی محیط زیست کشور و واژه دوم تلاشی برای بیان كردن ژرفای بحران های زیست محیطی کشور بود اما کارکرد کوتاه مدت وی در پردیسان نشان داد که میان آن تغییر رویکردهای مدیریتی با این ژرفای توصیف شده از بحران‌ها، هیچ ارتباط معناداری وجود ندارد.

یکی راهی یمین است و دیگری رهسپار یسار... آن چیزی که از وضع موجود وکارنامه حاکم جدید پردیسان درمی‌یابم، این است که محیط زیست ایران ورشکسته نیست، بلکه سرافکنده و سرشکسته است. آنگاه که با تغییر رویکردهای مدیریتی، ناگهان «تیلاپیا» خط قرمز‌ها را درمی‌نوردد و آنگاه که ناگهان «تراریخته ها» ضامن امنیت غذایی کشور می شوند.

آنگاه که برای ساخت پتروشیمی در کرانه‌های کاسپین غرق در آلودگی، چراغ های سبز پردیسان به وزارت نفت چشمک می‌زنند و آنگاه که طرح‌های انتقال آب بین حوضه ای از کاسپین و سرشاخه های کارون به فلات مرکزی، ناگهان مجوز زیست محیطی دریافت می‌کنند و به گفته کلانتری حتی حقابه آن هم تخصیص می‌یابد. این‌ها ورشکستگی نیستند.

این ها مصادیق بارز و آشکار سرافکندگی و سرشکستگی سازمانی تخصص‌محور هستند که رییس جدیدش نگران از «حذف شدن» از چرخه مدیریتی کشور دیگر نمی تواند «نه» بگوید. لاجرم تخصص ها و متخصص ها را کنار می زند و شیوه‌ای نو در می اندازد تا دیگر ایران ما معطل محیط زیست نباشد... نشانه های سرشکستگی اما به همین ها محدود نمی‌شود.

اینکه هر که مخالف است، برود و در سازمانی با این عرض و طول، متخصصی در حوزه حیات وحش یافت نمی شود یا دست کم دیده نمی شود، تا جایی که رییس جدیدش از پرسنل سازمان برنامه و بودجه، در مورد ضرورت شکار با دغدغه حفظ تعادل میان جمعیت نر و ماده اخذ مشاوره می‌كند هم نه نشان، بلکه مدالی از سرشکستگی بر سینه سازمانی است که نزدیک به نیم قرن از بنیانش می گذرد.

اینکه با وجود تصویب طرح تنفس جنگل‌های شمال، رییس جدید سازمان حفاظت محیط زیست با صراحت اعلام می کند که موافق برداشت چوبی یا سدسازی در جنگل های هیرکانی شمال است، هم نشان دیگری از سرشکستگی و سرافکندگی است.

اینکه سازمان حفاظت محیط زیست در برابر واگذاری 35 میلیون متر مربع از زمین های دوسوی آزاد راه تهران – شمال به پیمانکار، آن هم با قید و تضمین «کاربری مناسب» سکوت می‌کند، اینکه به جای سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان بازرسی کل کشور به مصوبه مجلس شورای اسلامی در مورد صدور سند مالکیت زمین های منابع ملی که پیشتر از سوی عده ای خورده شده بودند! اعتراض می‌کند، هم نشانی از سرشکستگی این سازمان و اندیشه جدید حاکم بر آن است.

و سرانجام اینکه مصوبه اخیر شورای عالی محیط زیست در مورد کم و زیاد کردن مساحت مناطق حفاظت شده، جدای از آثار زیانبار و پیامدهای منفی آن، با در نوردیدن همه تئوری‌های دانشگاهی و آکادمیک این حوزه، افزون بر سر شکستگی، «حرمت زیست‌بوم میهن» را نیز از بین برد و سرافکندگی نگرش جدید حاکم بر سازمان حفاظت محیط زیست را بر طبل کوبید و در شیپور دمید.

به سختی می‌توان پذیرفت که این شورای عالی، همان شورایی است که در 28 دی سال 1393 با اعلام جنگل ابر به عنوان منطقه حفاظت‌شده، بیش از یک دهه کشمکش بین کنشگران حوزه محیط زیست با علاقمندان به جاده سازی در این جنگل را مهر پایان زده بود. من در هیچ کدام از این موارد بیان شده، حتی رگه‌ای از ورشکستگی نمی بینم. این ها مصداق بارز سرشکستگی هستند، نه ورشکستگی.

*عضو هیات مدیره جمعیت دیده بان طبیعت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha