اینکه چرا هیچ کنترلی نسبت به حضور پزشکان در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی آن هم در ایام خاص سال نمی‌شود، خود نشان از وضعیت بحرانی و نامتوازن در بخش کنترل و برنامه‌ریزی برای پزشکان در بیمارستان‌ها و البته ناکارآمدی و عدم نظارت صحیح وزارت بهداشت و درمان دارد‌ چرا که در چنین وضعیت و روزهایی است که هر ارگان زبده و کارآمدی باید نشان دهد مسوولیت خدمت‌رسانی به مردم تا چه حد برایش اهمیت و اولویت دارد.

شخصیت بیمار له می‌شود

سلامت نیوز:اینکه چرا هیچ کنترلی نسبت به حضور پزشکان در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی آن هم در ایام خاص سال نمی‌شود، خود نشان از وضعیت بحرانی و نامتوازن در بخش کنترل و برنامه‌ریزی برای پزشکان در بیمارستان‌ها و البته ناکارآمدی و عدم نظارت صحیح وزارت بهداشت و درمان دارد‌ چرا که در چنین وضعیت و روزهایی است که هر ارگان زبده و کارآمدی باید نشان دهد مسوولیت خدمت‌رسانی به مردم تا چه حد برایش اهمیت و اولویت دارد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه جهان صنعت نوشت: ما ایرانیان وقتی برای دیگران مشغول تعریف کردن حادثه یا خاطره‌ای باشیم که وضعیت ناگوار و مشکلاتی که برایمان اتفاق افتاده بیش از حد تصور باشد، به ناگاه از الفاظی نظیر دور از جانت، خدا آن روز را نیاورد، آن روز را نبینی و تن عزیزانت همیشه سلامت و... استفاده می‌کنیم.این الفاظ اگرچه می‌توانند نوعی تعارف و حتی بیان و نشان ادب فرد مقابل باشند، اما به طریقی در بسیاری مواقع واقعیتی تلخ و البته گزنده و بحرانی را به تصویر می‌کشند که آدمی خودش آن را تجربه کرده. براساس همین مصداق، در خصوص مشکلات و معضلاتی که برای بیمارانی که در ایام ابتدایی سال به مراکز درمانی مراجعه می‌کنند و به صورت عینی خدا آن روز را نیاورد را می‌بینند، عنوان خواهیم کرد.


داستان به همین میزان تلخ و دردناک است. در روزهای کاری سال جدید و روزهایی که پس از تعطیلات نوروزی گذشته است به موارد تعجب‌آور بسیاری از دوستان و آشنایان و البته شخص خودم بر‌خوردم که همگی نشان از وضعیت بد و تاسف‌بار ارائه خدمات درمانی در بیمارستان‌ها و مرکز درمانی کشور دارد. وضعیت البته صرفا در خصوص افرادی است که به مسافرت نرفته‌اند و در شهر و خانه مانده‌اند و بنا داشتند از روزهای خلوت شهر تهران استفاده کنند. چه‌بسا اگر چنین را در سایر نقاط کشور هم بررسی کنیم، قطعا و بی‌پرده باید این سوال را مطرح کرد که متولی رسیدگی به مراکز درمانی و البته پزشکانی که نه تنها 13 روز عید، بلکه کل فروردین را در سفر خارج از کشور سیر می‌کنند، چه‌کسی یا چه ارگانی است؟ نمونه‌هایی را بررسی می‌کنیم تا به تصویر بهتری برسیم.


مورد اول‌
شامگاه دومین روز فروردین‌ماه، خانمی به همراه فرزندانش وارد بخش اورژانس بیمارستانی حوالی سید خندان می‌شوند. دکتر شیفت از نبود دکتر متخصص در شب می‌گوید و در نهایت بیماری فرد مورد نظر را با یک سرم و آرامبخش و چند قرص مسکن، درمان شده تلقی می‌کنند. در بخش اورژانس، متصدی رسیدگی به امور تزریقات و نصب سرم یک نفر بیشتر نیست و در برابر این تعداد بالای متقاضی علنا مشکلات متعددی به وجود می‌آید. بخش بسیار شلوغ و از سکوت مورد نیاز برای بیماران بستری به هیچ عنوان خبری نیست. در نهایت پس از درگیری لفظی چند نفر از همراهان بیماران جهت رعایت سکوت از سوی پرسنل بیمارستان، بیمار مرخص شده و به منزل می‌رود. جالب این است که بیماران و مراجعه‌کنندگان از سوی پرسنل بیمارستان به عدم رعایت انضباط محکوم می‌شوند و البته اینکه پزشکان بیمارستان نیستند و درچنین مواقعی بیماران موظف به درک شرایط هستند.


مورد دوم‌
مردی 37 ساله که از درد کلیه به ستوه آمده به تنهایی وارد بخش اورژانس یکی از بیمارستان‌های شرق تهران می‌شود. دربخش اورژانس پزشک معالج از نبود دکتر متخصص در ساعت شب آن روزها خبر می‌دهد و به تزریق و تجویز چند مسکن آرامبخش اکتفا کرده و بیمار را به بیرون اتاق مشایعت می‌کند. حتی در برابر اعتراض و عجز و ناله بیمار بسیار منفعل شده و به وی پیشنهاد تجویز و تزریق مسکن بسیار قوی را می‌دهد تا بخشی از ناراحتی بیمار در خصوص نبود پزشک معالج جبران شود. بیمار که از شدت درد به خود می‌پیچد حالا به جهت تامین داروها و حتی پرداخت قبض و دریافت فیش طلب کمک از پرسنل اورژانس بیمارستان می‌کند، اما کسی وقت و حوصله کمک به مرد را ندارد. بیمار نقش زمین می‌شود و از شدت درد عربده می‌کشد. در نهایت دو نفر از همراهان سایر بیماران بالای سر بیمار حضور می‌یابند و داوطلبانه داروهای وی را تهیه و او را برای تزریق سرم و مسکن روی تخت آماده می‌کنند. اما هیچ‌کدام از پرسنل بیمارستان همچنان کمکی به فرد مورد نظر نمی‌کنند و معتقدند مگر می‌شود آدمی اینقدر بی‌کس باشد که نتواند کسی را با خودش همراه داشته باشد!


مورد سوم:
همسر دوستی تازه در گذشته (به دلیل تشدید وضعیت سرطان خون) در بهشت زهرا از حسرت روزهای پایانی عمر همسرش می‌گفت که به هر دری زدم دکتر متخصص در روزهای تعطیل نمی‌یافتم. همسرم در بیمارستان بستری بود و پرسنل از نبود پزشکان متخصص و در سفر بودن آنها می‌گفتند. به همسرم می‌گفتم من شرمنده تو شدم که کل بیمارستان‌های مجهز و معتبر را گشتم اما یک متخصص خون را نتوانستم بر بالین تو حاضر کنم. بعد از حضور چند روزه این دوست عزیز در وضعیت کما و البته درخواست شدید دکترها و پرسنل وقت و مربوطه بیمارستان مبنی بر دعا کردن اعضای خانواده برای سلامتی وی! در نهایت روز 9 فروردین‌ماه نامبرده جان به‌جان آفرین تسلیم کرد. در حالی که کماکان پزشکان بیمارستانی که او در آنجا بستری بود، در مسافرت نوروزی به سر می‌بردند.


مورد چهارم
خانواده‌ای با توجه به داشتن بیمه برای استفاده از بیمارستان‌هایی زیر نظر یکی از قوای نظامی کشور، به بیمارستانی مجهز در جنوب شرق تهران می‌روند تا مادر خودشان را که از افزایش تپش قلب رنج می‌برد مداوا کنند. این درحالی ‌است که با توجه به آشنایی نسبی فرزندان به مسایل پزشکی در واقع برنامه مداوای مادر را به روزهای بعد از تعطیلات سپرده‌اند و در وضعیت پیش رو صرفا متقاضی معاینه مناسب هستند تا بتوانند بعد از تعطیلات از سلامت مادر خود مطمئن شوند. با نبود پزشکان متخصص مواجه و در نهایت و به اجبار به معاینه‌ ساده دکتر شیفت کفایت می‌کنند‌ اما وقتی که وضعیت بغرنج بیمار از سوی دکتر وقت بخش اورژانس مجددا مورد معاینه و ارزیابی قرار می‌گیرد، پزشک از همراهان بیمار عاجزانه تقاضا می‌کند که بیمار به بیماستان خصوصی منتقل شود تا بیش از این وضعیت بیمار وخیم‌تر نشود. این ترس دکتر دقیقا به این دلیل است که به هیچ عنوان وضعیت مناسبی را نمی‌تواند برای چند ساعت آینده بیمار متصور شود و در کمال تاسف و ناباوری حتی پیشنهاد می‌کند سایر معاینات و احتمالا بستری موقتی در بخش اورژانس نیز در بیمارستانی دیگر صورت پذیرد تا مسوولیت بروز هرگونه حادثه‌ای متوجه شخص ایشان و بیمارستان نشود. تحمل شرایط به قدری برای اعضای خانواده ناراحت‌کننده و دردآور است که به یکی از بیمارستان‌های بخش خصوصی منطقه سعادت‌آباد مراجعه می‌کنند. مادر در بخش اورژانس البته با مقداری مراقبت و توجه که حق بیمار است بستری می‌شود‌ اما هزینه این فرآیند درمانی دقیقا 17برابر مبلغی است که در مرکز درمانی دارای خدمات بیمه برای خانواده‌های نظامی باید صورت می‌گرفت.


مورد پنجم
یکی از آشنایان که برای وضعیت گوارشی خود از داروهای بسیار خاص استفاده می‌کند، نظر به افزایش خطر پیشرفت بیماری حتی تا پای مرگ به اجبار و مادام‌العمر باید از دو داروی خاص استفاده کند. در ایام ابتدایی سال در اتوبوس مسافرتی بین‌شهری داروهای خود را از دست می‌دهد و تقریبا یک روز پس از جست‌وجو و پیگیری علنا ناامید شده و برای تجویز و تهیه مجدد به پزشک خود مراجعه می‌کند‌ ولی پزشک برای گذران تعطیلات نوروزی درخارج از کشور به سر می‌برد و بیمار که به الزام باید دستور دکتر فوق‌تخصص را برای تهیه داروی خود داشته باشد، 48 ساعت پس از فقدان داروها و بروز علایم وخامت حال به همراه اینجانب به ناصرخسرو مراجعه کرد و برای تهیه دو ورق دارو از دو نوع متفاوت، دقیقا رقمی15 برابر مبلغ تعیین شده توسط وزارت بهداشت و درمان را پرداخت کرد. داروها تولید آخرین ماه سال گذشته میلادی را داشتند و از سوی فروشنده تضمین دائم ارائه شد که در هر زمانی که نیاز بیمار باشد حتی با پیک نیز به در خانه او ارسال می‌شود.


این موارد تنها چند مورد بسیار جزیی و کوچک از وضعیت بیمارانی هستند که در ایام نوروز همین امسال برای درمان و توجه به مشکلات‌شان به چند بیمارستان و البته مرکز درمانی معتبر مراجعه کردند و همگی از مشکلی مشابه و عجیب هم رنج برده‌اند و نتوانستند در ایام مذکور شاهد درمان درست و مطلوب خود باشند. اگرچه از پرسنل پزشکی بیمارستان‌های کشور هیچ‌گاه توقع توجه افراطی به حقوق بیماران در کشور ما نمی‌رود؛ چرا که به جد روال عادی و مطلوب رسیدگی به بیماران در ایام عادی سال به صورت مطلوب صورت می‌گیرد؛ اما دقیقا و به صورت مستقیم مسوولیت حضور پزشکان بر سر کار و تعهد و البته سوگند یاد شده‌شان و خدمت‌رسانی به بیماران آن هم در ایام خاص سال متوجه وزارت بهداشت و درمان است. اینکه چرا هیچ کنترلی نسبت به حضور پزشکان در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی آن هم در ایام خاص سال نمی‌شود، خود نشان از وضعیت بحرانی و نامتوازن در بخش کنترل و برنامه‌ریزی برای پزشکان در بیمارستان‌ها و البته ناکارآمدی و عدم نظارت صحیح وزارت بهداشت و درمان دارد‌ چرا که در چنین وضعیت و روزهایی است که هر ارگان زبده و کارآمدی باید نشان دهد مسوولیت خدمت‌رسانی به مردم تا چه حد برایش اهمیت و اولویت دارد. از همه مهم‌تر موارد یاد شده در پنج مثال فوق را کافی است در کنار منشور حقوق بیماران که این روزها در همه بیمارستان‌ها و مراکز اورژانسی است قرار بدهید تا شاهد آن باشید که بیمار در واقع یا حقش مضحک است یا علنا هیچ توجهی به حقش نمی‌شود. اجازه بدهید براساس موارد ذکر شده از منشور حقوق بیمار صرفا مواردی را متذکر شویم که به نوع و تعبیری در مثال‌های ما بوده و عملا به موارد غیر‌مرتبط استناد نکنیم. هرچند که در همین چند مثال نیز با کمدی تلخ و گزنده‌ای مرتبط با عملکرد مراکز درمانی مواجه هستیم.
«در مراقبت‌های ضروری و فوری (اورژانس)، در صورتی که ارائه خدمات مناسب ممکن نباشد، لازم است پس از ارائه خدمات ضروری و توضیحات لازم، زمینه انتقال بیمار به واحد مجهز فراهم شود.»
«در مراقبت‌های ضروری و فوری (اورژانس)، درمان، بدون توجه به تامین هزینه‌ آن صورت گیرد. در موارد غیرفوری(الکتیو) بر اساس ضوابط تعریف شده باشد.»
«خسارت ناشی از خطای ارائه‌کنندگان خدمات سلامت باید پس از رسیدگی و اثبات، مطابق مقررات در کوتاه‌ترین زمان ممکن جبران شود.»
در بخش حق انتخاب و تصمیم‌گیری آزادانه بیمار در دریافت خدمات سلامت این بند نیز ذکر شده است: «انتخاب پزشک معالج و مرکز ارائه‌کننده خدمات سلامت در چارچوب ضوابط». در بندی دیگر آمده است: در کلیه مراحل مراقبت، اعم از تشخیص و درمان باید به حریم خصوصی بیمار احترام گذاشته شود. ضروری است به این منظور کلیه امکانات لازم جهت تضمین حریم خصوصی بیمار فراهم شود.


با چنین شرایطی طبیعی است که بتوان ادعا کرد کوچکترین بخش از حقوق بیماران به این وضوح مورد چشم‌پوشی قرار می‌گیرد. در واقع به معنای بهتر می‌توان گفت که حقوق بیمار به هر میزان و ظرفیتی هم که باشد در بسیاری از بندها غیرقابل تحقق است. این ادعا نیست‌ بلکه زمانی که ظرفیت گفته‌ها در منشور حقوق بیماران را در نظر گرفته و در کنار هم می‌گذارید، عملا متوجه می‌شوید که شرایط تحقق تحت هیچ عنوانی وجود ندارد.اگرچه منشور حقوق بیماران در ایران بسیار جامع و همه‌جانبه تدوین شده است‌ اما به همان اندازه نسبت به آن توجه جدی نمی‌شود. این به نوبه خود نه تنها نقص بزرگی برای جامعه پزشکی کشور است‌ بلکه نشان آشکاری بر نبود ظرفیت‌های بسیاری است که در صورت وجود و تحقق آنها می‌توان به وضعیت بهینه مراکز درمانی کشور امیدوار بود. در چنین ساختاری البته به نظر نمی‌رسد به تحقق منشور حقوق بیماران توجه شود بلکه کاملا جدی و مطمئن باید عنوان کرد که جریان‌هایی نظیر طرح تحول نظام سلامت کشور و منشورهایی که در ساختار وزارت بهداشت و درمان به هر دلیل و مساله‌ای تهیه و تدوین شده‌اند، اگرچه بسیار مطلوب و ارزشمند به نظر می‌رسند‌ اما هنوز این ساختار عظیم نتوانسته و نمی‌تواند طرح تحول اخلاقی صحیح و مناسبی را برای پزشکان زیرمجموعه خود تدوین کند. بحران‌های پیشین ناشی از عدم توجه و دقت در شناسایی وضعیت بیمارانی نظیر عباس کیارستمی و... که علنا به قصور و اشتباه پزشک معالج انجامید، یا عدم توجه چند پزشک به شان پزشکی و درگیر شدن تصویری و لفظی با برخی از چهره‌های هنرمند کشور و تاسف‌بارتر از همه، اعتراض و شکایت و تلاش برای ممنوعیت پخش سریالی طنز در سال 95 که دقیقا رفتارهای اینچنینی پزشکان را برجسته‌سازی کرده، نشان می‌دهد که اگرچه راهی بس سخت و جنجال‌برانگیز است و امکان بروز مشکلات بسیار زیادی هم برای مردم و هم برای نظام پ سلامت کشور وجود دارد‌ اما درنهایت باید فکری به حال چنین وضعیتی کرد. شرایطی که بی‌هیچ تردیدی در آن برای پزشکان به الزام باید نظام کاری مدون و متعهدی طرح‌ریزی کرد. نظامی که در آن پزشک در عرش اعلا و بیمار در حضیض خاک قرار ندارد. نظامی که در آن پزشک موظف است به جامعه و مردمان کشور و همنوعانش در همه ایام سال خدمت کند و به این خدمت‌رسانی افتخار کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha