وزش باد شدید بود و چادری که آتش گرفته بود را بلند كرده و اینچنین آتش به سایر چادر و كانكس‌ها نیز سرایت كرد.صدای انفجار در برخی چادر و كانكس ها خیلی وحشتناک تر از زلزله بود. چند دقیقه بعد که زنگ زدیم آتش نشانی، بعد از یك ساعت تاخیرآمدند كه دیگر كار از كار گذشته بود. وقتی هم رسیدند، آب کم داشتند و خاموش‌كردن آتش زمان بیشتری برد.

بهارِ سوخته در«پاوه نار»

سلامت نیوز:وزش باد شدید بود و چادری که آتش گرفته بود را بلند كرده و اینچنین آتش به سایر چادر و كانكس‌ها نیز سرایت كرد.صدای انفجار در برخی چادر و كانكس ها خیلی وحشتناک تر از زلزله بود. چند دقیقه بعد که زنگ زدیم آتش نشانی، بعد از یك ساعت تاخیرآمدند كه دیگر كار از كار گذشته بود. وقتی هم رسیدند، آب کم داشتند و خاموش‌كردن آتش زمان بیشتری برد.

به گزارش سلامت نیوز، قانون نوشت: بعد از زلزله آبان، هنوز بسیاری از مناطق كرمانشاه حال و هوای همان ساعات اولیه پس از زلزله را دارند و خبری از بهبودی اوضاع نیست. با آنكه تلاش هایی از سوی خیریه ها، گروه‌های مردمی، برخی نهادهای دولتی و ... شده اما امید به روزهای بهتر میان مردمان منطقه چندان پررنگ نیست. چنانكه نه فقط غم زلزله كه غم اتفاقات بعدی ازبرف و سرما تا باران و سیل مردمان زلزله زده را در مضیقه بسیار گذاشته است. در هفته های اخیر نیز باد و باران و سیل، روزهای غمباری را برای مردم چادر نشین رقم زده است. گذری كه بر چادرهای زلزله زدگان می كنیم، همه اش اندوه فراوان است. در یكی از چادرها ، دختر دو ساله «هانیه» دچار شوک و بیماری شده كه بعد از آتش سوزی اخیر چادرهای زلزله‌زدگان، حالش وخیم تر می شود. هانیه که 22 سال سن دارد و می گوید از نوجوانی کارگر بوده اما اکنون به همراه همسرش این ماه ها بیکار مانده اند. او لحظه ی آتش سوزی را این چنین برایم تعریف کرد: «به خاطرباد و طوفان، اتصالی برق باعث شد یکی از چادرها که داخلش هیتر بود، آتش بگیرد. مردم محله می گویند كه همان موقع به آتش نشانی تماس گرفته اند اما ماموران قضیه را جدی نگرفته و تلفن را نیز قطع كرده اند! وزش باد شدید بود و چادری که آتش گرفته بود را بلند كرده و اینچنین آتش به سایر چادر و كانكس‌ها نیز سرایت كرد.صدای انفجار در برخی چادر و كانكس ها خیلی وحشتناک تر از زلزله بود. چند دقیقه بعد که زنگ زدیم آتش نشانی، بعد از یك ساعت تاخیرآمدند كه دیگر كار از كار گذشته بود. وقتی هم رسیدند، آب کم داشتند و خاموش‌كردن آتش زمان بیشتری برد. مردم محله عصبانی شده بودند و مقداری هم بین مردم و آتش نشان ها درگیری شد تا اینکه بعد از چند ساعت بالاخره آتش خاموش شد اما اگر از اول زود می‌رسیدند، 20کانکس و چادر آتش نمی‌گرفت».

سوختگی برخی چادرنشینان

هانیه در حالی که اشک می‌ریخت و تعریف می کرد یکی از چادرهای سوخته شده، بقالی محل بوده است و به تازگی دو میلیون تومان جنس به وسایلش اضافه می‌کند. در حین صحبت با هانیه ، صدای شیون های زنی به گوش می رسید که می‌گفت 20 میلیون تومان پول را از بانک به خانه می آورد تا فردا با آن پول ماشین بخرد اما تمام آن 20 میلیون تومان پس انداز که با عرق کارگری جمع شده بود، در آتش می سوزد. بعد از صحبت با هانیه، وقتی میان زنان و کودکان می‌گشتم تا مسائل‌شان را بیشتر متوجه شوم، چشمم به چشم های دختری 10 ساله ای خورد كه نامش پگاه بود. او روی پله‌ای نشسته بود و مات و مبهوت اطرافش را نگاه می کرد.بعد از اینکه چند دقیقه ای باهم حرف زدیم، گویی که تازه یاد دردش افتاده باشد؛ ساق پایش را نشانم داد که سوخته بود. وقتی کانکس آتش می‌گیرد، در حین فرار پایش می سوزد اما پگاه آنقدر نگران مال از دست رفته پدر و مادرش بود که از دردش هیچ چیزی نمی‌گفت، در حالی‌که جراحت عمیقی داشت.برای اینکه در مورد وضعیت پگاه کمک بگیرم به دنبال چند تن از مردان عضو هلال احمر که تا چند دقیقه قبل دیده می شدند، گشتم اما متاسفانه رفته بودند.

وضعیت نامناسب یك محله

به سراغ اعضا ی جمعیت امام علی(ع) که در محله حضور یافته بودند رفتم. چند نفر از آن‌ها مددکاران خانم بودند که وقتی متوجه وضعیت پگاه شدند، به مادرش خبردادند و بعد به منظور پیگیری درمانی وضعیت پگاه به بیمارستان سرپل ذهاب رفتیم.وقتی رسیدیم به محل بیمارستان، نگهبان گفت پذیرش ندارند و باید به بیمارستان خارج از شهر برویم تا بیمارستان بعدی بیش از 20 دقیقه راه بود و پزشک آن بیمارستان هم از نبود تجهیزات کافی گفت و تاکید کرد كه وضعیت سوختگی پگاه حاد است و با پانسمان موقت درمان نمی‌شود. وقتی دکتر به مادر پگاه گفت فردا باید دخترش را به بیمارستان کرمانشاه برساند؛ مادرش از جا پرید و گفت دفترچه بیمه ندارند و همه پول‌های‌شان سوخته است و نمی توانند برای درمان دخترشان کاری کنند.آن شب پگاه درد زیادی را تحمل کرد تا پوستی که سوخته و عفونت کرده بود، از پایش جدا شود و پانسمانش کنند و این پیگیری تا حدود ساعت سه نیمه شب ادامه داشت.صبح فردای آن سانحه، خبری درباره نبود مصدومیت در این سانحه منتشر شد که برق از چشمان‌مان پرید. وضعیت حاد پگاه وآشفتگی محله باعث شده بود که دوباره به «پاوه‌نار» بروم. وقتی رسیدم، متوجه حضور خبرنگاران و عکاس‌ها شدم و کمی آن‌طرف تر دیدم چند تن از مسئولان سرپل‌ذهاب ازجمله فرماندار و شورای شهر به محله آمده اند. به سمت‌شان رفتم تا درباره انتشار خبری مبنی بر نبود مصدومیت در آتش‌سوزی بشوم. به نظر می‌رسیددر این خبر کم توجهی بیشتربه مصدومیت های احتمالی شود؛به خصوص زنان و کودکان که دچار شوک شده بودند و مثل پگاه ممکن بود درد سوختگی را هم فراموش کنند. با فرماندار مساله پگاه را در میان گذاشتم اما هرچه من می‌گفتم ایشان انکار و با اطمینان بیان می‌کرد که در آتش سوزی کسی مصدوم نشده و شاید در یک درگیری یا دعوا پگاه دچار سوختگی شده است! چند قدمی آن‌طرف‌تر پگاه ایستاده بود به همراه پدر و مادرش و آن‌ها تاکید داشتند که هنگام فرار از کانکس دچار سوختگی شده است.مادر پگاه می‌گفت مصدومیت‌های دیگری هم بوده به‌خصوص زن بارداری که دچار شوک روحی روانی شده بود.

اوضاعی كه خوب نیست

اما اصل مساله از انتشار خبری کذب فراتر بود. در یک شب طوفانی، در شهری که مردم در کانکس و چادر زندگی می‌کنند؛ آتش نشانی در حالت آماده باش نبود و حتی از قصر شیرین با فاصله یک ساعتی اعزام شده بود آن هم با تجهیزات اندک.دومین مساله نبود بیمارستان و مرکز درمانی فعال و دارای تجهیزات حداقلی در این شهر است و سومین نکته عدم حضوربه موقع امدادگر زن در محله برای آرامش بخشیدن به زنان و کودکان و سرکشی به محله برای یافتن کسانی چون پگاه که احتمال آسیب جسمی‌شان خیلی است به‌خصوص فرهنگ آن منطقه ایجاب می‌کند که زنان و کودکان نمی توانند مسائل‌شان را به راحتی به مردان امدادگر بازگو کنند و همین‌طور در آن شلوغی که همه غصه پول و وسایل از دست رفته‌شان را دارند؛ مصدومیت های کودکان از چشم دور می‌ماند. معلوم نبود اگر مددکاران جمعیت امام علی نمی رسیدند، چه بر سر پگاه می آمد. او توسط تیم درمان این نهاد مدنی به بیمارستان کرمانشاه منتقل و درمانش کامل شد و تا بعد از ظهرفردای سانحه نیز توسط مسئولان سرپل ذهاب به همه افرادی که وسایل اسکان موقت‌شان سوخته بود ،کانکس اهدا شد اما هنوز معلوم نیست در آینده گرم و تابستانی سرپل ذهاب، مردم در این کانکس ها از شدت گرما چه خواهند کشید و به‌خصوص نبود بیمارستان و مراکز درمانی؛ افزایش حشرات و مار و عقرب با آمدن فصل گرما و همین‌طور بیماری های ناشی از گرما و نبود امکانات بهداشتی لازم ازنگرانی های این مردم شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha