نزدیك‌ترین محله به مجموعه‌ای كه قرار است شهرك صنعتی قلعه‌گنج باشد. كوكب و دخترانش در دل تاریكی پا می‌گذارند بیرون مكعب‌هایی كه خانه‌شان است، به استقبال آمده‌اند با لبخندی كه لحظه‌ای از چهره‌های‌شان محو نمی‌شود. از كپرهایی می‌گویند كه تا «همین چند وقت پیش» محل سكونت گلدشتی‌ها بود و حالا خانه‌هایی كه با وام‌های كم‌بهره قد كشیده‌اند جای شان را گرفته‌اند.

روایتی تلخ از محروم‌ترین منطقه شناخته شده در ایران

سلامت نیوز:مكعب‌های سنگی دور از هم در دل خالی كویر پراكنده شده‌اند. سیم‌های سیاه و ضخیم برق تا فاصله دو متری زمین آمده و مكعب‌ها را به هم وصل كرده‌اند. آفتاب كه بساطش را جمع می‌كند، مكعب‌ها یكی پس از دیگری با لامپی كم‌جان روشن می‌شوند. آدم‌ها یكی یكی از دریچه‌های كوچك سرك می‌كشند. اینجا گلدشت، جایی حوالی قلعه‌گنج است.

به پزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد نزدیك‌ترین محله به مجموعه‌ای كه قرار است شهرك صنعتی قلعه‌گنج باشد. كوكب و دخترانش در دل تاریكی پا می‌گذارند بیرون مكعب‌هایی كه خانه‌شان است، به استقبال آمده‌اند با لبخندی كه لحظه‌ای از چهره‌های‌شان محو نمی‌شود. از كپرهایی می‌گویند كه تا «همین چند وقت پیش» محل سكونت گلدشتی‌ها بود و حالا خانه‌هایی كه با وام‌های كم‌بهره قد كشیده‌اند جای شان را گرفته‌اند.

از قبض‌های ٢٠٠ هزار تومانی برق می‌گویند و اینكه مردهای‌شان روزگاری كشاورز و شتربان بودند، اما خشكسالی بیكارشان كرده، حالا زن ها در همان مكعب‌ها قالی می‌بافند و خانواده‌ها چشم‌شان به واریز یارانه است.

قلعه‌گنج و روستاهای اطرافش سال‌ها زیر سایه سنگین فقر روزگار گذرانده‌اند، هر چند مدتی است كه نام قلعه‌گنج را با توسعه و آبادانی گره زده‌اند، اما مانده تا گرد فقر سالیان از چهره دردمندش رخت بندد و قلعه‌گنجی‌ها زندگی را در معنایی واقعی تجربه كنند: «برق نداشتیم اینجا، كپرهامون بود و خودمون و گوسفندها، حالا برق داریم، اما خب پول برق هم اضافه شده به خرج هامون» مكعب‌ها را در جریان طرح كپرزدایی در دولت نهم و دهم ساخته‌اند، اما طراحان فراموش‌شان شده برای هر مكعب كه خانواده‌ای حداقل ٨ نفره در آن ساكنند، سرویس بهداشتی هم طراحی كنند. همین است كه حالا بعضی از مكعب‌ها یك اتاقك كوچك بیرون خود دارند و بعضی هم آن اتاقك را ندارند.

 

هنوز دامنه دارد فقر

قلعه‌گنج به اذعان كارشناسانی كه در بدنه مدیریتی كشور موضوع فقر را در مناطق مختلف بررسی كرده‌اند، یكی از محروم‌ترین مناطق شناخته شده ایران است؛ منطقه‌ای كه به گفته كارشناسان از فقری چند بعدی رنج می‌برد و هنوز هم بعد از اجرای طرح‌های آبادانی می‌شود رگه‌هایی عمیق از فقری گسترده را در آن پیدا كرد، هر چند در بخش‌های عمرانی اقداماتی در آن شكل گرفته و در حال پیشرفت است، اما مانده تا قلعه‌گنج بیرون بیاید از باتلاق فقر كه بخشی از آن ناشی از خشك شدن جازموریان است و بخشی دیگر نتیجه اقلیمی ناسازگار كه هر غریبه‌ای را از منطقه می‌تاراند و مانع استقرار صنایعی می‌شود كه زمینه‌ساز توسعه در این منطقه هستند.

مسعود حیدروند، مجری طرح ملی آبادانی قلعه‌گنج در رابطه با دلیل انتخاب این منطقه برای پروژه محرومیت‌زدایی می‌گوید: «یك‌سری شاخص‌های محرومیت داریم كه مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، مناطق محروم كشور با حدود ٣٠ شاخص مورد بررسی قرار گرفته‌اند، وزارت بهداشت بر اساس شاخص‌های خود مطالعاتی در مناطق مشخص شده انجام داده، وزارت كشور و معاونت توسعه روستایی هم همین طور، نقطه تلاقی غالب این مطالعات قلعه‌گنج بود.

شاید بگویید كه مناطق محروم دیگری هم در كشور هستند كه می‌توانستند در اولویت قرار گیرند اما وقتی شرایط را با اعداد و ارقام مورد مطالعه قرار می‌دهیم، می‌بینیم كه شاخص‌ها این منطقه را به عنوان محروم‌ترین منطقه كشور تعیین می‌كنند.»

حیدروند در رابطه با وضعیت روستاهای اطراف قلعه‌گنج می‌گوید: «روستاهایی داریم كه فقر واقعی دارند، نه آب دارند نه برق و نه راه و سرویس بهداشتی و حمام. مردم این روستاها در كپر زندگی می‌كنند، سوءتغذیه دارند، بیشتر این روستاها در محدوده جازموریان قرار دارند، رسیدگی به وضعیت این روستاها مستلزم همكاری نهادهای مختلف است، باید اقدامات و مطالعات اجتماعی صورت بگیرد و شاید آرام آرام بتوانیم این روستاهای دور افتاده كوچك را به سمت تجمیع سوق بدهیم.»

 

اینجا سرزمین عجایب است

قصه‌هایی تعریف می‌كند كه گوش و روان را می‌گزند، تصاویری از مردمی عجیب و دنیایی عجیب‌تر جلوی چشم آدم ها می‌چیند و از دنیایی می‌گوید كه نامش را گذاشته «سرزمین عجایب» از قلعه‌گنج، جایی و حاشیه جازموریان.

سروش صلواتیان ایرانگرد و مستندساز است؛ ٦ ماهی می‌شود كه در قلعه‌گنج زندگی می‌كند و می‌گوید: «قرار بود یك هفته بمانم و كمك‌هایی كه دوستانم برای مردم این منطقه جمع‌آوری كرده بودند را به دست مردم این منطقه برسانم، اما ٦ ماه ماندگار شدم»

سفرش این‌بار فضای متفاوتی دارد، هدفش ایرانگردی نیست بلكه با هدف كمك به مردمی آمده كه نه رسانه‌ای دارند و نه تریبونی، آدم‌هایی كه هر كدام دنیایی درد دارند اما زبان بیان‌شان را ندارند، آدم‌هایی كه به سادگی می‌شود با یك برش از كیك تولد خوشحالی را در عمق چشم‌های‌شان نشاند، بچه‌هایی كه با سرخوردن از یك سرسره یا پوشیدن لباس تیم ملی و نشستن مقابل تلویزیون و رفتن به دنیای رنگ‌ها، عرش را تجربه می‌كنند.

برای این مردم شناسنامه می‌گیرد، پزشك می‌آورد و برای درمان راهی شان می‌كند به سمت پایتخت. صلواتیان در ٦ ماه گذشته با هدف رساندن صدای مردم محروم این منطقه به روستاهای مختلف حاشیه جازموریان سفر كرده و پویشی با نام #جازموریان_تنها_نیست تشكیل داده و می‌گوید طبق بررسی‌هایی كه انجام شده، حدود ٣٠ میلیون نفر در فضای مجازی از طریق این كمپین با قلعه‌گنج و مشكلات مردمی كه در حاشیه جازموریان زندگی می‌كنند، آشنا شده‌اند.

قرار است در سفرهای بعدی‌اش به نقطه دیگری در حاشیه جازموریان برود: «بخش عمده مشكلات آدم‌هایی كه در قلعه‌گنج و رودبار جنوب و رودان و منطقه سرباز بلوچستان زندگی می‌كنند، به خشك شدن جازموریان برمی‌گردد. این افراد زمانی از طریق همین تالاب ارتزاق می‌كردند و حالا سال‌هاست با خشك شدن آن زندگی مختل شده است. شاید احیای این تالاب كار ساده‌ای نباشد، اما می‌شود به مشكلات زندگی مردمی كه هنوز هم در حاشیه این تالاب زندگی می‌كنند، پرداخت و كیفیت زندگی‌شان را تغییر داد.»

 

ناآگاهی، مهم‌ترین علت فقر مردم حاشیه جازموریان

جازموریان در گویش محلی به معنای علفزار خیلی بزرگ است، اما بعد از خشك شدن، این علفزار بزرگ تبدیل به یكی از كانون‌های اصلی ریزگرد در شرق كشور شده است. قلعه‌گنجی‌ها تا قبل از سال‌های ٧١ و ٧٢ كه سد جیرفت بر رودخانه هلیل رود احداث شد و موجب خشكی تالاب شد، از طریق جازموریان ارتزاق می‌كردند. منطقه آنقدر رونق داشت كه حتی مردم شهرهای اطراف هم برای كار به این منطقه می‌آمدند.

البته هنوز هم با اینكه آبی از هلیل‌رود به جازموریان نمی‌ریزد، هستند كسانی كه هنوز در دل بیابان شتربانی می‌كنند. شترهایی را كه متعلق به «ارباب» است به صحرا می‌برند و در ازای نگهداری هر شتر در سال ٥٠ هزار تومان پول و یك كیسه آرد دریافت می‌كنند.

معیشت، نخستین و مهم‌ترین مشكل مردم قلعه‌گنج است. اما علاوه بر این، فقر فرهنگی مردم این ناحیه با فقر بهداشتی گره خورده و مسائل بسیار جدی جسمی و روحی را برای مردم رقم زده است. صلواتیان از تجربیاتی كه در این منطقه داشته می‌گوید و با هر روایت گویی تكه‌ای از پازل قلعه‌گنج را كامل می‌كند.

مشكلات ژنتیكی و بی‌توجهی مسوولان مربوطه موجب تولد كودكانی شده كه غالبا از دیستروفی عضلانی و مشكلات شدید حركتی رنج می‌برند و فقر فرهنگی باعث می‌شود تا پایان عمر هم تدبیری برای درمان‌شان از سوی خانواده اندیشیده نشود: «سامیه یكی از كودكانی بود كه ما پیگیری‌های لازم را برای درمانش انجام دادیم. دختر ١٣ ساله‌ای كه نرمی استخوان پیشرفته داشت در حدی كه در نوزادی وقتی بغلش می‌كردند استخوانش می‌شكست، این دختر تا سه ماه پیش كه ما وقت دكتر برایش گرفتیم دكتر نرفته بود، ١٣ سال با همین وضعیت در خانواده كسی پیگیر وضعیتش نبود.»

صلواتیان و دوستانش كه در كمپین «جازموریان تنها نیست» فعالیت می‌كنند، تا به حال ٢٧ بیمار را با مشكلات حاد برای درمان راهی تهران كرده‌اند؛ بیمارانی كه عمده مشكل‌شان سوءتغذیه، ازدواج فامیلی (مشكلات ژنتیكی) و درمان نشدن بیماری‌شان در زمان مناسب بوده. یك عفونت ادراری ساده در این منطقه در سایه بی‌توجهی ناشی از فقر فرهنگی می‌تواند موجب از دست دادن كلیه فرد شود، تا جایی كه امروز طبق آمارها حدود ٢٠ بیمار دیالیزی در قلعه‌گنج شناسایی شده‌اند.

فعالان پویش «جازموریان تنها نیست» در مناطق و روستاهایی كه به آن سر می‌زنند موارد متعددی از یك بیماری را مشاهده كرده‌اند كه به گفته متخصصان، ریشه در ژن‌های معیوبی دارد كه بر اثر ازدواج‌های فامیلی كه در منطقه مرسوم است، تكثیر می‌شوند: «وقتی یك فرزند معلول در خانواده متولد می‌شود، این‌طور نیست كه از تولد معلول دیگر پیشگیری كنند، فرزند بعدی هم با همین مشكل متولد می‌شود، خانواده‌ای دیدیم كه دو دخترشان هر دو مشكل معلولیت دارند. مردم این منطقه به دلیل مسائل فرهنگی حتی با روستاهای مجاور هم وصلت ندارند، همین باعث می‌شود ژن معیوب در خانواده بماند و تكثیر شود و حتی در مواردی ممكن است تقویت شود. سوء تغذیه و مسائل بهداشتی هم به این مشكلات دامن می‌زند.»

قصه قلعه‌گنج به افسانه‌ها می‌ماند؛ افسانه‌هایی كه آنقدر از دنیای امروز ما دورند كه نمی‌توانیم تصور كنیم كه وقتی نوزاد چند ماهه‌ای در آتش سوزی كپر دچار سوختگی عمیق می‌شود و پدر می‌گوید: «هشت بچه دیگر دارم، این بچه مُرد هم مُرد» یعنی چه؟ نمی‌توانیم در قوانین ذهنی زندگی نسبتا آرام خودمان تصور كنیم كه ٥ فرزند معلول داشتن و فكر نكردن به علت این معلولیت و پیشگیری از تكرار آن یعنی چه؟ نمی‌توانیم در قوانین زندگی شهری كه هر لحظه برق در سیم‌هایش جریان دارد و آب در لوله‌هایش جاری است، سیراب شدن از آب حوضچه‌ای روی آسفالت خیابان یعنی چه؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha