سال‌ها گفتیم«عقل سالم در بدن سالم»، اما امروز فشارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دو سوی این موازنه را تغییر داده و باید گفت« بدن سالم در عقل و روان سالم».

نگرانی درباره بیماری‌های روانی پنهان

سلامت نیوز:سال‌ها گفتیم«عقل سالم در بدن سالم»، اما امروز فشارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دو سوی این موازنه را تغییر داده و باید گفت« بدن سالم در عقل و روان سالم».

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ،اختلالات روانی پنجه در پنجه جامعه انداخته و آدم‌ها را بسیار مرموز و با پیچیدگی‌های شخصیتی فراوان کرده است. ترس ما از این وضعیت روزانه زیاد می‌شود، چگونه با افرادی معاشرت کنیم، دوست شویم و به آنها عشق بورزیم در صورتی که به‌رغم ظاهری غلط‌انداز شاید روانی رنجور یا بیمار دارند؟! وضعیت روبه ‌وخامت آسیب‌های اجتماعی، اعتیاد، خشونت هر روز ما را با این حقیقت تلخ مواجه می‌کند که روح جامعه امروز از همیشه بیمارتر است.

امیر‌محمود حریرچی می گوید: « اینکه به گفته سخنگوی وزارت بهداشت یک چهارم جمعیت بالغ جامعه از اختلالات‌روانی رنج می‌برند، موضوع قابل‌بحثی است، اما باید بررسی کرد که چگونه به این نقطه رسیدیم؟ در واقع روان بیمار امروز مردم دست‌پرورده بی‌توجهی مسئولان بهداشت و درمان کشور به سلامت روان در جامعه است و تا هنگامی که عوامل و فشارهای اقتصادی، اجتماعی و... پابرجاست باید گفت تغییر زیادی در شرایط رخ نمی‌دهد.»  

وجود اختلالات‌روانی در یک چهارم افراد بالغ جامعه چه تاثیری بر وضعیت زندگی‌ اجتماعی دارد؟

یک چهارم ایرانیان که براساس نمونه‌گیری و آزمون اختلالات روانی آنها مشخص شده بخش اعظم آنها بالای 20 سال دارند حدود 20 میلیون جمعیت که دچار نوعی مشکلات هستند و سلامت روانی آنها در خطر است. منظور از انسان سالم فردی است که از نظر جسمی تندرست و از نظر روانی شاد و فعال اجتماعی است.

بنابراین یک چهارم جمعیت بالغ کشور به دلایل مختلف شاد نیستند و دچار افسردگی، عصبانیت، اضطراب و ناامیدی هستند. همچنین آنها با‌توجه به این ویژگی‌های شخصیتی تنها بوده و به ویژه سر نسل جوان به شبکه‌های مجازی گرم است و وقت سپری شده در این شبکه‌ها نشان‌دهنده تنهایی این نسل است. این تنهایی از هر نظر سبب شده جامعه مولد کالا و خدمات نباشد و صرفا برخی اقدامات روزمره را انجام دهد. چنین جامعه‌ای خلاق نیست و اعتماد اجتماعی وجود ندارد. جامعه‌ای از هم غریبه که وحدت در آن حداقل است.

در نهایت میزان رضایتمندی در کشور متوسط شده و کیفیت زندگی‌ها پایین می‌آید. طول عمر ایرانیان 75 سال و از متوسط جهانی نیز بالاتر است، اما کیفیت زندگی چگونه است؟! جامعه‌ای که سلامت روان یک چهارم جمعیت آن به دلایلی درخطر بوده مسلما از نظر رضایتمندی و کیفیت زندگی در سطح پایینی قرار گرفته است.

در نهایت جامعه درراستای سازمان‌دهی و پیشرفت قرار نمی‌گیرد و بانشاط نیست. تاثیر این اختلالات بر سلامت جامعه قابل مشاهده است و همچنین تاثیر مستقیمی بر جسم افراد جامعه دارد. امروزه بسیاری از بیماری‌ها روان‌تنانی و ناشی از افسردگی‌ها و اضطراب‌ است و افراد دچار بیماری جسمانی متعدد شده‌اند. آدم اجتماعی از نظر جامعه انسانی فعال است، اما فعال به معنای تولیدکننده نداریم و اقدامات روزمره و یکنواخت شده است. توسعه نشاط نیز در این جامعه وجود ندارد.

چه سهمی از اختلالات روانی در جامعه را می‌توان ناشی از کم‌اهمیتی مشکلات روانی در جامعه دانست؟

بی‌توجهی به سلامت روان ما را به این جایگاه رساند. 30 سال قبل خدمات بهداشتی و درمانی اولیه از طریق مراکز بهداشتی و درمانی خدماتی در حوزه سلامت جسمی بود. امروز سازمان جهانی بهداشت بر سلامت روان تاکید کرد. در ایران نیز بارها به سرنوشت سلامت روان در افراد جامعه فکر کرده‌ایم تا اگر برسلامت جسم کار شد به سلامت روان نیز اهمیت دهیم.

در حوزه بهداشت و خدمات اولیه حوزه‌ای به نام سلامت جسم داریم، اما سلامت روانی موضوعی رها شده در ایران است. ایرج حریرچی، سخنگوی وزارت بهداشت از اهمیت سلامت روان در جامعه می‌گوید و به آن تاکید دارد، اما باید دید زیرساخت‌ها چه میزان برای رسیدن به این نتیجه فراهم است. به عنوان مثال کلیات لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان تصویب شد، اما این لایحه بسیار در مقابل کودک آزارها و دلایل آزار کودکان ناتوان است.

به عنوان مثال براساس این لایحه باید دفاتر مشاوره به راه انداخت تا کودکان آسیب دیده در آنها درمان شوند. این درحالی است که مساله اصلی زمینه‌های آزار کودکان است؛ اینکه اصلا چرا یک کودک باید ترک تحصیل کند یا چهار میلیون کودک کار و خیابان وجود داشته باشد. عامل اصلی آن فقر است و باید دید چه نهادها و افرادی سبب ازدیاد فقر در جامعه شده‌اند.

آیا برنامه‌های فقرزدایی در کشور وجود داشته یا فرصت‌های برابر برای استفاده همگان در اختیار مردم قرار گرفته است؟ جوان امروز در جامعه ناامید است، فرصتی برای او نیست و به استفاده افرادی خاص از فرصت‌ها محدود می‌شود. تنها راه جوان ادامه تحصیل است. درحال حاضر بیشترین جمعیت فارغ‌التحصیل را در دنیا به نسبت جمعیت کشور دارا هستیم.

تعداد کمی از جوانان براساس میزان تحصیلاتشان مشغول بکارند. وقتی جوان قادر به انجام کار با توجه به مهارت آموخته شده خود نیست قطعا افسرده و دلمرده می‌شود. اساس دانش نیز تکراری و براساس جزوه و کتاب شده است. جوانان تحصیل‌کرده بسیار و شغل‌های اندک و اینگونه است که جمعیت قابل‌توجهی از پزشکان امروز بنگاه‌ داری می‌کنند.

افرادی که دچار اختلالات روانی هستند، اما شناسایی نشده اند چه مشکلاتی را برای جامعه ایجاد می‌کنند؟

آمار داده شده مبنی براختلالات روانی در یک چهارم جمعیت بالغ کشور براساس نمونه‌گیری‌های انجام شده است، به عنوان مثال در بین دانش‌آموزان، جوانان یا... نمونه‌گیری صورت گرفته است. این نمونه‌گیری ویژگی اساسی دارد، تصادفی است تا تمام افراد فرصت شرکت در آن را داشته باشند. این افراد در واقع شناسایی نشدند و صرفا بررسی شدند و قابل تسری برای جامعه بوده‌اند.

حمایت اجتماعی بر سلامت روان افراد اثرگذار است، افراد قابل‌شناسایی آنهایی هستند که به درمانگاه‌ها مراجعه کردند یا در بیمارستان‌های روانی بستری هستند. جمعیت حاضر در این تحقیق افراد جامعه را نمایندگی کرده و این پژوهش توسط انجمن روانشناسی کشور انجام داده است. درهر صورت باید گفت حدود 15 میلیون انسان دچار مشکلات روانی هستند که خطراتی را برای جامعه ایجاد می‌کنند.

این افرادی آسیب پذیرترند و تمایل آنها به موادمخدر بیشتر است. همچنین جامعه را دچار خشونت می‌کنند، زیرا آنها در کنج خانه حضور ندارند که مشکلی برای افراد جامعه پدید نیاورند و در سطح جامعه هستند. امروز نزاع در ایران آمار بالایی دارد و یک سوم پرونده‌های قضائی به دلیل نزاع است. مردم برای کوچک ترین مسائل با هم دعوا دارند و خشونت به خرج می‌دهند. آستانه تحمل در مقابل استرس‌ها و فشارها به میزانی کاهش یافته است و میزان نزاع و خشونت در جامعه زیاد شده است.

مصداق‌های خشونت در جامعه خشونت‌های‌خانگی، کودک‌آزاری میزان بسیار بالایی است و به اطمینان باید گفت یک کودک‌آزار دچار مشکلات‌روانی است و سلامت روانی او مختل شده است بنابراین به همسر و فرزند خود خشونت می‌ورزد. جدا از معضل ناامیدی‌ها که خلاقیت را از بین می‌برد و بسیاری از افراد جامعه را ناچار به مهاجرت از کشور می‌کند خشونت را نیز در جامعه گسترش می‌دهد.

انواع و اقسام آزارهای کلامی و جسمانی نیز در جامعه وجود دارند. به عنوان‌مثال انسانی که دیگری را تحقیر می‌کند قطعا اختلال روانی دارد یا فردی که دائما به داشته‌های خود فخر می‌فروشد و آنها را به سر طرف مقابل می‌زند دچار اختلالات روانی است. اکنون جامعه عصبی، خشونت طلب و آسیب‌پذیر است و اختلالات‌روانی آسیب‌پذیری را در مقابل سومصرف روانگردانان‌ها را زیاد می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha