دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۷

مرد آرایشگر كه به اتهام قتل دوست صمیمی‌اش در بازداشت به سر می‌برد مدعی است ارسال پیامك عاشقانه از سوی مقتول برای همسر سابقش انگیزه‌ای برای ارتكاب جنایت شده است.

قتــــل با یـــک پیامـــک عاشقانــه

 سلامت نیوز: مرد آرایشگر كه به اتهام قتل دوست صمیمی‌اش در بازداشت به سر می‌برد مدعی است ارسال پیامك عاشقانه از سوی مقتول برای همسر سابقش انگیزه‌ای برای ارتكاب جنایت شده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جوان ، ساعت‌8:40‌ صبح روز پنج‌شنبه 11‌مردادماه امسال مأموران كلانتری 173 امین آباد از كشف جسدی سوخته در روستای كوره فرنگی در شهر ری با خبر و در محل حاضر شدند. مرد روستایی كه پلیس را با خبر كرده‌بود، گفت: نزدیكی مزرعه‌ام متوجه شدم سگ‌ها دور جسمی خونین جمع شده‌اند.
وقتی نزدیك شدم دیدم در حال خوردن جسد سوخته انسان هستند، بنابراین پلیس را باخبر كردم. مأموران پلیس در نخستین بررسی‌ها مدرك هویتی مقتول را از داخل كیف قهوه‌ای كه در نزدیك جسد رها شده بود پیدا كردند كه مشخص شد جسد متعلق به مرد 38‌ساله‌ای به نام صادق و محل زندگی‌اش در خیابان پیروزی تهران است. تحقیقات كارآگاهان اداره‌دهم پلیس آگاهی تهران كه به دستور قاضی مأمور رسیدگی به پرونده شده بودند نشان داد مقتول یك روز قبل از كشف جسد با مرد 40‌ساله‌ای به نام علی كه از دوستانش است قرار ملاقات داشته است.
در چنین شرایطی مأموران راهی خانه علی شدند كه فهمیدند وی یك ماهی است همسرش را طلاق داده و از روز حادثه هم به خانه‌اش مراجعه نكرده است. در حالی كه تحقیقات برای دستگیری علی ادامه داشت همسر وی به اداره پلیس رفت و مخفیگاه شوهرش و همدست وی را در میدان شوش به مأموران پلیس داد. وی گفت: شوهرم با من اختلاف داشت و به همین خاطر قصد جدایی داشتیم. در این مدت صادق كه از دوستان شوهرم بود به خانه ما رفت و آمد داشت و چند باری هم برای من پیامك‌های عاشقانه فرستاد.
پس از جدایی، همسرم از او كینه به دل گرفت تا اینكه فهمیدم شامگاه چهارشنبه همراه یكی از دوستانش به نام علیرضا كه خانه مجردی در حوالی شوش دارد صادق را به بیابان‌های اطراف شهر‌ری برده است و به قتل رسانده‌اند. بدین ترتیب مأموران ساعت‌
5 عصر روز شنبه راهی خانه علیرضا شدند و دو متهم را دستگیر كردند.

صبح دیروز علی و علیرضا برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند و از سوی قاضی محسن مدیر روستا، بازپرس شعبه ششم دادسرا مورد بازجویی قرار گرفتند. دو متهم با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف كردند. به گفته سرهنگ علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ تحقیقات از دو متهم در اداره دهم پلیس آگاهی ادامه دارد.

گفت‌وگو با متهمان
خودت را معرفی كن‌؟
علی هستم 40 ساله.
مقتول را از چه زمانی می‌شناختی‌؟
من آرایشگر هستم و حدود پنج‌سال قبل صادق برای اصلاح سر و صورت به مغازه‌ام آمد كه با او آشنا شدم. از آنجایی كه در یك محل زندگی می‌كردیم ارتباط ما بیشتر شد و با هم ارتباط دوستانه داشتیم.
چه شد كه دوست چندین ساله‌ات را به قتل رساندی‌؟
به رفتارهای او مشكوك شدم.

چرا‌؟
او برای همسرم پیامك‌های عاشقانه می‌فرستاد، اما مدعی بود كه پیامك‌ها را یكی از دوستانم به نام بهمن فرستاده است.
با همسرت اختلاف داشتی‌؟
بله .

چه زمانی ازدواج كردی‌؟
من و همسرم همسایه بودیم كه عاشق او شدم و سه‌سال قبل ازدواج كردیم و الان هم یك فرزند داریم. ابتدا زندگی ما خوب بود، اما از مدتی قبل با هم اختلاف پیدا كردیم كه فهمیدم فرد سومی پایش به زندگی خصوصی ما باز شده است. به همین خاطر به همسرم مشكوك شدم و تلفن‌های او را بررسی كردم كه متوجه پیامك‌های مشكوكی شدم و همسرم گفت كه بعد از اینكه صادق فهمید ما قرار است از هم جدا شویم این پیامك‌های عاشقانه را فرستاده است.

موضوع را به صادق گفتی‌؟
بله، اما او مدعی بود كه پیامك‌ها را یكی دیگر از دوستانم به نام بهمن فرستاده است.
از همسرت جدا شدی‌؟
بله. وقتی اختلافات ما زیاد شد من پیشنهاد جدایی دادم و او هم قبول كرد تا اینكه چند هفته قبل از هم جدا شدیم.
شما كه از همسرت جدا شدی چه شد كه تصمیم به قتل دوستت گرفتی‌؟
من از او كینه داشتم. او گناهش را به گردن دیگری می‌انداخت و قبول نمی‌كرد به همسرم پیامك داده‌است. قرار بود پرینت تلفن همسرم را بگیرم، اما او می‌گفت آشنا دارم و امروز و فردا می‌كرد كه بدگمانی‌ام به یقین تبدیل شد و نقشه قتل او را طراحی كردم.

درباره حادثه توضیح بده‌؟
روز حادثه با صادق تماس گرفتم و به دروغ گفتم قرار است او و بهمن را با هم روبه‌رو كنم تا مشخص شود كدام یك از شما برای همسرم پیامك فرستاده‌اید. صادق هم كه به نظر می‌رسید خاطر جمع است قبول كرد با بهمن روبه‌رو شود. عصر روز چهارشنبه با دوستم علیرضا تماس گرفتم و از او خواستم برای انجام كاری دنبال من بیاید. پس از این با علیرضا به خیابان پیروزی رفتیم و صادق را سوار كردیم.
علیرضا در جریان نقشه من نبود و به او گفتم ما دو نفر را به حوالی شهر‌ری ببرد. وقتی به نزدیك روستایی رسیدیم شب شده بود كه از علیرضا خواستم توقف كند. صادق را به كناری كشیدم و گفتم چرا برای همسرم پیامك‌های عاشقانه فرستاده‌ای كه قبول نكرد. عصبانی شدم و با چاقویی كه همراهم آورده بودم ضربات متعددی به او زدم و در پایان با بنزینی كه همراه داشتم جسدش را آتش زدم.

گفت‌وگو با علیرضا متهم ردیف دوم


شما مقتول را می‌شناختی‌؟
نه. من با قاتل دوست بودم. آن روز علی با من تماس گرفت و گفت او و دوستش را به اطراف روستایی در حوالی شهر ری ببرم. من در جریان نقشه دوستم نبودم. اول علی را سوار كردم و بعد هم دوستش صادق را سوار كردیم و سه نفری به طرف شهر ری به راه افتادیم.


بعد چه شد‌؟

هوا تاریك شده بود كه در نزدیكی روستایی از من خواست توقف كنم. وقتی ایستادم به من گفت از آنها دور شوم اما من دور نشدم و كمی هم ترسیده بودم. علی به صادق گفت چرا برای همسرش پیامك فرستاده اما صادق قبول نمی‌كرد و می‌گفت من دوست صمیمی تو هستم. علی خیلی عصبانی بود و گفت همسرم گفته شما فرستاده‌ای كه صادق گفت به همسرت زنگ بزن. علی شماره همسر سابقش را گرفت، اما او جواب نداد. لحظاتی بعد علی چاقویی از جیبش بیرون آورد و به صادق داد و گفت یا تو مرا بكش یا من تو را می‌كشم اما صادق چاقو را به علی داد و گفت اشتباه نكن كه علی اول با مشت چند ضربه به او زد و بعد هم ناگهان با چاقو شروع به ضربه زدن كرد.

شما مانع درگیری نشدی‌؟
واقعیتش من با دیدن این صحنه شوكه شدم به طوریكه یك لحظه قلبم ایستاد. زبانم گرفته بود و در حالی كه به سختی حرف می‌زدم به او گفتم نكن كه صادق خونین نقش بر زمین شد.

پس از قتل چه كار كردید‌؟
به طرف تهران آمدیم، اما یك بار دیگر به محل حادثه برگشتیم. همان شب علی موضوع را به مادرش گفت و روز بعد هم من موضوع را به همسر سابق علی گفتم. یك شب در خانه من خوابیدیم و چند شبی هم به خانه یكی از دوستان علی رفتیم. علی قرار بود خودش را روز دوشنبه معرفی كند چون به تمامی دوستان و بستگان موضوع حادثه را گفته بودیم كه مأموران ما را دستگیر كردند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha