توجه و محبت بیش از حد به فرزندخوانده می‌تواند باعث شود کودک رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهد.

فرزندخوانده‌ را لوس نکنید

سلامت نیوز: توجه و محبت بیش از حد به فرزندخوانده می‌تواند باعث شود کودک رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری، بعد از سال‌ها دوندگی، حال بخت با زن و مرد میانسال یار شده است و می‌توانند بارها و بارها به صدای فرزندخوانده‌ای که آنها را مادر و پدر خطاب می‌کند، گوش بسپارند اما پایدار بودن سرخوشی خانواده شدن، بایدها و نبایدهایی دارد. اینکه چه سنی برای پذیرش کودکان به‌عنوان فرزندخوانده مناسب‌تر است و چگونگی نحوه رفتار خانواده‌ها با این کودکان، مهم‌ترین مسائلی هستند که علامت سؤال‌هایی را در ذهن خانواده‌های درگیر با این موضوع ایجاد میکنند. برای پاسخ به این سؤال‌ها سراغ کتایون خوشابی- روانپزشک و فلوشیپ روانپزشکی کودک و نوجوان- رفتیم.

خانم دکتر! بگذارید نخستین سؤال را با نخستین دغدغه پدر و مادرهایی که به‌دنبال فرزندخواندگی هستند، شروع کنیم. ‌بهترین سن برای پذیرش کودکی به‌عنوان فرزندخوانده، چه سنی است؟

هر چه سن کودکی که قرار است به فرزندخواندگی گرفته شود، پایین‌تر باشد، بهتر است چون ارتباطات عاطفی بین والدین و کودک راحت‌تر شکل می‌گیرد؛ بنابراین اگر بتوان در همان روزهای اول تولد، کودکی را به فرزندخواندگی قبول کرد، اتفاق بهتری است.

شیوه رفتار خانواده‌ها با فرزندخوانده‌شان باید چگونه باشد که از لوس‌شدن او و رشدش در فضای غیرعادی جلوگیری شود؟

در فرهنگ ما این مسئله هم وجود دارد که معمولا خانواده‌ها نسبت به فرزندخوانده‌ها، حمایت‌های عاطفی بیش از اندازه‌ای نشان می‌دهند؛ یعنی فرزندخوانده به‌جای آنکه در شرایط عادی در یک خانواده رشد کند، توجه بیش از حد دریافت می‌کند که این بر روند تربیت کودک اثر می‌گذارد و حتی ممکن است باعث شود کودک رفتارهای پرخاشگرانه نسبت به والدین از خود نشان دهد و توجیه والدین نسبت به این رفتارشان این است که گمان می‌کنند باید با فرزندخوانده متفاوت‌تر از فرزند خود رفتار کرد؛ یعنی با خودشان می‌گویند که اگر بچه خودمان بود به همه خواسته‌هایش توجه نمی‌کردیم ولی چون فرزندخوانده است خودمان را موظف می‌دانیم که به تمام خواسته‌هایش پاسخ مثبت بدهیم که ‌این یک باور غلط است.

به‌نظر شما در چه مقطعی باید به فرزندخوانده حقیقت را گفت؟

این اقدام در هر فرهنگی ممکن است سن خاص خودش را داشته باشد. در فرهنگ‌های غربی معمولا قبل از کلاس اول واقعیت به کودک گفته می‌شود و کودک همزمان با ورود به مدرسه به این مسئله واقف است که به فرزندخواندگی پذیرفته شده است و هیچ تفاوتی با فرزند واقعی خانواده ندارد.‌ در ایران داستان کمی متفاوت است و باتوجه به اینکه روابط عاطفی بسیار قوی‌ای میان افراد خانواده برقرار است و خانواده نگران آسیب‌های عاطفی گفتن واقعیت به فرزندنشان هستند، زمان گفتن واقعیت کمی دیرتر است. بهترین زمان برای گفتن واقعیت به فرزندخوانده‌ها در ایران قبل از شروع دوران بلوغ، یعنی پس از پایان کلاس پنجم ابتدایی است. اگر نام خانوادگی فرزندخوانده در شناسنامه با نام خانوادگی افرادی که او را به فرزندی پذیرفته‌اند، ‌متفاوت است، باید قبل از آنکه کودک راهی مدرسه شود، این واقعیت را بداند اما اگر اینطور نیست و نام خانوادگی‌ها یکی است، حداکثر زمانی که برای این کار می‌توان درنظر گرفت تا ابتدای دوران بلوغ است. اینکه بسیاری از خانواده‌ها معتقدند فرزندخوانده هرگز نباید به این راز پی ببرد، یک باور غلط است که حق را از کودک برای یافتن حقیقت سلب می‌کند. به‌نظر من باید روی این نگرش در فرهنگ ما کار شود.

چه‌کسی بهتر است که این واقعیت را بگوید؟

فردی که بیشترین نزدیکی عاطفی را  با کودک دارد باید واقعیت را بگوید؛ در واقع پدر و مادر در کنار یکدیگر باید این خبر را به فرزندخوانده‌شان بدهند؛پس نباید گفتن حقیقت را به واسطه‌هایی همچون ‌روانشناس و اعضای دیگر خانواده سپرد.

 توصیه شما به والدین برای روزی که قرار است واقعیت را به فرزندخوانده‌شان بگویند، چیست؟

حتما باید احساساتشان را کنترل کنند. لزومی ندارد که کودک گریه آنها را مشاهده کند، چون قرار نیست خبر بدی به کودک بدهند؛ پس پدر و مادر باید حواسشان باشد که درگیر احساساتی مانند گریه نشوند.

 چه کارهایی گفتن این حقیقت را آسان‌تر می‌کند؟

والدین می‌توانند از کودکی او برای این ماجرا برنامه‌ریزی کنند.بهتر است که خانواده‌ها وقتی به کودکانشان داستان می‌گویند، داستان‌ کودکانی که فرزندخوانده شده‌اند را در قصه‌گویی‌های خودشان جای بدهند، تا ذهن کودک با چنین روایت‌هایی آشنا شود. باید بدانیم که وقتی چنین مسئله بزرگی به کودک گفته می‌شود، ‌واکنش‌هایی از خود نشان می‌دهد. اگر بچه از بهزیستی گرفته شده باید اطلاعات مربوط به بهزیستی در اختیارش قرار بگیرد و اگر پدر و مادر دارد باید این اطلاعات را به کودک داد و حتی اگر خواست، باید بتواند با پدر و مادرش دیدار کند. معمولا 2 تا 3‌ماه زمان لازم است تا کودک با واقعیت کنار بیاید و اگر بعد از گذشت این مدت، علائمی از افسردگی و استرس در کودک مشاهده شد نیاز هست که به روانشناس بالینی کودک مراجعه و مراحل درمان پیگیری شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha