زلزله سال گذشته كرمانشاه با همه درد و رنج‌ها و اندوهی كه در دل ملت ایران به جا گذاشت اما بار دیگر حضور فداكارانه امدادگران هلال‌احمر را به همگان اثبات کرد.

نقاط ضعف و قوت امدادرسانی در مناطق زلزله‌زده کرمانشاه

سلامت نیوز:زلزله سال گذشته كرمانشاه با همه درد و رنج‌ها و اندوهی كه در دل ملت ایران به جا گذاشت اما بار دیگر حضور فداكارانه امدادگران هلال‌احمر را به همگان اثبات کرد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از شهروند ، امدادگرانی كه در روزهای پرالتهاب پس از حادثه، دلسوزانه پای كار بودند تا زندگی بار دیگر میان ویرانه‌های شهر جریان پیدا كند. عملیات‌های امداد و نجات و خدمات درمانی هلال‌احمر در زلزله كرمانشاه علاوه بر كمك به خانواده‌های زلزله‌زده و افراد آسیب دیده دستاوردهای دیگری نیز داشت. آموخته‌هایی كه می‌تواند در حوادث احتمالی بعدی نقشه راه امدادگران و تیم‌های عملیاتی شود. درس‌هایی كه هیچ‌كس بهتر از افرادی كه به دل حادثه زده بودند یا در امدادرسانی به مناطق آسیب دیده مسئولیتی داشتند نمی‌تواند بازگو كند. با شناخت نقاط قوت و ضعف عملیات‌های امدادی در حوزه‌های مختلف و خدمات‌رسانی درمانی به آسیب‌دیدگان زلزله می‌توان به پاسخگویی بهتر در هنگام بروز چنین حوادثی امیدوار بود.

فضای اندوه و ناامیدی را شکستیم


مسعود حبیبی- مسئول وقت سازمان جوانان 

عده‌ای معتقد بودند که تیم‌های حمایت روانی باید ٢هفته پس از زلزله كار خود را شروع كنند و زودتر از آن، زمان مناسبی برای حمایت‌های روانی نیست. اما نگاه درست رئیس جمعیت هلال‌احمر به ما كمك كرد كه روز دوم زلزله وارد منطقه شویم. اولین تیم حمایت روانی از استان كردستان آمد و در قصر شیرین مستقر شد. بعد از سرشماری و مشخص کردن نیازها و بازدید از شهرستان‌های ازگله، سرپل ذهاب و ثلاث باباجانی همراه با یك تیم از جوانان كرمانشاه و جمعی از همكاران به سرپل ذهاب و منطقه خانه‌های مسكن مهر شهید شیرودی رفتیم. تنها ٣٠ دقیقه از حضور تیم گذشته بود كه قریب به ٣٠ كودك دور ما جمع شدند. ما هم بازی‌درمانی را با آنها شروع و سعی كردیم یاد بدهیم به همدیگر كمك كنند. به آنان امید دادیم كه اگر سقف خانه‌هایشان خراب شده این سقف ساخته خواهد شد و... این فعالیت‌ها از روز چهارشنبه شروع شد و بعد تیم‌های همدان و اصفهان هم از راه رسیدند. فردای آن روز تیم استان خراسان رضوی هم در منطقه حضور پیدا كرد و شروع كردیم به ارایه خدمات. گام اول، خدمات‌رسانی به كودكان بود. تلاش كردیم فضای بغض، اندوه و ناامیدی را كه بر كودكان و بزرگ‌ترها غلبه كرده بود بشكنیم. می‌خواستیم بچه‌ها با نقاشی كشیدن و توضیح دادن نقاشی‌هایشان، شعر خواندن و بازی‌های دسته‌جمعی به سمت امید و نجات بروند. به گونه‌ای كه یكی از پدرهای این بچه‌ها كه نظاره‌گر كارهای ما بود و پدرش و ١١ تن از بستگانش در زلزله به رحمت خدا رفته بودند آمد و از ما تشكر كرد و گفت: «ما نمی‌توانیم در این شرایط به بچه‌ها توجه كنیم اما شما خنده را به لب بچه‌های ما آوردید.» این كار و فعالیت در روزهای بعدی ادامه داشت و با حضور تیم‌های استان‌های دیگر گسترش پیدا كرد. ما تا هشتم دی ماه تمام منطقه آسیب دیده را پوشش دادیم و در بیش از ٥٠٠ روستا با ٦٤ تیم از ٣١ استان حضور داشتیم.


تیم‌های سحر؛آموزش در كنار حمایت روانی
علاوه بر فعالیت‌های حمایت روانی، جوانان ما در قالب تیم‌های سحر فعالیت‌های آموزشی انجام دادند. شنیدیم در ثلاث باباجانی یك نفر در چادر به علت گازگرفتگی فوت كرده است. فوری اعضای تیم‌های سحر توضیحات لازم را برای جلوگیری از گازگرفتگی در چادرها به خانواده‌ها ارایه دادند. تیم‌های سحر به كمك جوانان و بچه‌های بومی برای حفظ بهداشت محیط و نظافت مناطق زلزله‌زده، زباله‌ها را جمع و در یك نقطه دپو كردند. در حوزه كارهای فرهنگی علاوه بر برگزاری مسابقه نقاشی، بازی‌ها و اهدای جایزه و اسباب‌بازی مثل عروسك و ماشین به بچه‌ها، خیمه‌های نماز را در منطقه دایر كردیم و این كار در همان هفته اول بعد از زلزله انجام شد. تمام این فعالیت‌ها تا هشتم دی سال ١٣٩٦ ادامه پیدا كرد كه پایان مرحله اول فعالیت‌های تیم‌های سحر در منطقه آسیب دیده بود. در مرحله دوم، همین خدمات، عمیق‌تر و تخصصی‌تر ارایه شد. در مرحله اول چند كارگاه هم برای والدین و حمایت روانی از كودكان و دانش‌آموزان در بلایا برگزار كردیم. به این صورت که والدین را به مدارس دعوت می کردیم و روان‌شناسان به آنان آموزش‌ می دادند. كارگاه‌های مشابهی را نیز برای مدیران و معلمان منطقه سرپل ذهاب برگزار كردیم. در مرحله دوم علاوه بر این كارها از حضور یك روان‌شناس حرفه‌ای، یك مددكار اجتماعی و یك پزشك در تیم‌های حمایت روانی استفاده كردیم تا اگر افرادی دچار آسیب‌های جدی یا بیماری بودند و نیاز به درمان داشتند بتوانند دقیق‌تر تشخیص بدهند و آنان را در صورت لزوم به مراكز درمانی معرفی كنند.

پذیرش ٨ هزار مجروح فقط در ٤ روز

دكتر فرزین معتمدی- معاون بهداشت، درمان و توانبخشی هلال‌احمر استان كرمانشاه 

درمان اضطراری نهالی بود كه طی سال‌های ١٣٩٠ و ١٣٩١ شروع به رشد كرد و شاید در زمان زلزله كرمانشاه بود که به بلوغ رسید. بارها مانورهای مختلفی را هم به‌صورت عملیاتی و هم فرضی اجرا كرده بودیم اما تا پیش از زلزله كرمانشاه تجربه تجهیز بیمارستان و راه‌اندازی آن در چنین حادثه‌ای با این عمق و حجم را در كشور نداشتیم. خوشبختانه آن آموزش‌ها و مانورها، هم در فراخوانی تیم‌ها مؤثر بود، هم در اعزام به منطقه و هم در چینش چادر و بیمارستان و تجهیزات بیمارستانی که باعث شد بهترین و سریع‌ترین تیمی باشیم كه وارد منطقه شده است. سریع‌ترین، هم از نظر بُعد زمانی و هم از منظر مكانی و محل تأسیس بیمارستان. چون بیمارستان صحرایی را در محوطه بیمارستان شهر برپا كردیم. از آنجایی كه سامانه ما سامانه‌ای سبك بود تقریباً تا ساعت ٦ صبح به آنجا رسیدیم و تا ساعت ٨ صبح سامانه را برپا كردیم. دانشگاه علوم پزشكی و ارتش جمهوری اسلامی ایران، سامانه‌های سنگینی دارند. بنابراین نمی‌توانند طی این مدت بیمارستان برپا كنند. یعنی ما استاندارد جهانی را در عملیات‌ها رعایت كردیم ولی با توجه به اینكه برپایی سامانه‌های ارتش و دانشگاه علوم پزشكی حداقل ٣تا ٤ روز زمان می‌برد نمی‌توانستند به سرعت وارد عمل شوند. در نتیجه ما توانستیم تنها بیمارستان در آن شهر آسیب دیده باشیم و در طول ٤ روز نزدیک به ٨ هزار مجروح را پذیرش كنیم. این در حالی بود كه دانشگاه علوم پزشكی و ارتش در روزهای سوم و چهارم موفق شدند بیمارستان‌هایشان را راه‌اندازی كنند.


نقاط ضعفی كه باید برطرف شود
تجربه زلزله كرمانشاه نخستین تجربه جدی ما بود كه مسلماً كار خدمت‌رسانی را با نقطه ضعف‌ها و كمبودهایی روبه‌رو كرد. به‌عنوان مثال جمع‌آوری زباله‌های عفونی برای ما مشكل‌ساز شد. چون تعداد بیماران مراجعه‌كننده با توجه به عمق فاجعه در منطقه زیاد بود. از دیگر نقاط ضعف كه در مسیر خدمات‌رسانی قرار گرفت می‌توان از مدیریت و شیفت‌بندی نیروهای داوطلب نام برد. چون شمار نیروهای داوطلب بسیار زیاد بود و همگی تمایل داشتند هر لحظه كار كنند. ما هر چقدر می‌خواستیم برای آنها برنامه‌ریزی منسجمی انجام دهیم كه حداقل چند ساعتی استراحت كنند این اتفاق رخ نمی‌داد و همین مسأله هم نتیجه‌ای جز خستگی نیروهای بالقوه و بالفعل و ارایه خدمات با دشواری بیشتر در پی نداشت. از دیگر نقاط ضعف ما وضع سامانه سرمایشی و گرمایشی بود. داخل بیمارستان در طول روز هوا خیلی گرم و در شب خیلی سرد بود. همچنین چادرهایی برای اسكان کارکنان با خود به همراه آورده بودیم اما به دلیل شرایط منطقه و دیر رسیدن چادرها مجبور شدیم آنها را در اختیار مردم قرار دهیم. درباره اغذیه و آب معدنی هم به مشكل برخورده بودیم. چون آذوقه‌ای كه با خودمان آورده بودیم نه نیاز مردم را جواب می‌داد و نه نیروهای ما به خودشان اجازه می‌دادند آنها را مصرف كنند و ترجیح می‌دادند آذوقه‌ها به دست مردم برسد. از دیگر نقاط ضعف ما نبود سرویس بهداشتی مناسب بود که به دلیل این كمبود در روزهای اول مشكلات زیادی داشتیم.

تجربه حضور ١٠ بالگرد هلال در یک نقطه عملیاتی


شهریار مزیدآبادی- مدرس و محقق دروس امداد و نجات

در زلزله كرمانشاه برای اولین بار ناوگان بالگردی هلال‌احمر در تاریخ حدودا صدساله جمعیت بی‌نظیر عمل كرد. ما برای نخستین بار ١٠ فروند بالگرد در یك نقطه عملیاتی داشتیم. به گونه‌ای كه آنها مثل پرنده‌ها جای هم در آشیانه می‌نشستند و فقط شب‌ها استراحت می کردند. روزها مدام می‌پریدند، بارگیری می‌كردند و به روستا می رفتند و مجروح می‌آوردند. دوباره بارگیری می‌كردند برای روستای بعدی و فعالیت آنها به همین صورت ادامه داشت. حدود ١٠ یا ١٥ روز ناوگان بالگردی هلال‌احمر با همین شیوه فعال بود. به جز امدادهوایی، برای نخستین بار یك شبكه ارتباطی در بستر اینترنت با همكاری شركت‌های وب در منطقه فعال شد. بالنی را بر فراز شهر سرپل ذهاب قرار داد و یك شبكه اینترنتی را فعال كرد كه نتیجه‌اش انتقال و جابه‌جایی آنلاین تصاویر، گزارش‌ها، اخبار و اطلاعات در منطقه بود. به عقیده من این دو مورد از نقاط عطف و برگ‌های برنده‌ امدادرسانی در زلزله كرمانشاه بود. یعنی می‌توان از این پس به این دو مورد (امداد هوایی و امكان ارتباط اینترنتی) امید بسیاری داشت و به آنها، اتكا و مدل و شرایط صحنه حادثه را عوض كرد.


به سخنگوی واحد نیاز داریم
یكی از مشكلات اساسی در زلزله كرمانشاه به‌ویژه در روزهای نخست، ترافیك ایجاد شده در ورودی شهرها و مناطق زلزله‌زده بود. وقتی مردم خودشان دست به كار می‌شوند و با انواع خودروهای شخصی و باری و با گروه‌های سمن(سازمان‌های مردم نهاد)و انجمن‌های خیریه به منطقه گسیل می‌شوند، به یكباره ترافیك ٢٥كیلومتری در ورودی شهر ایجاد می‌شود. گروه‌های نجات مجبورند از طریق هوایی اعزام شوند. ١٠ فروند بالگرد پیش‌بینی شده بود. مگر با این ١٠فروند چقدر نیروی امدادی می‌توان جابه‌جا كرد؟ باید ریشه این رفتارها را در منطقه آسیب دیده كه البته با نیت خیر مردم همراه است بررسی كرد. من ٢مورد را بیان می کنم. اول اینکه اطلاعات درست از منطقه برای مردم تصویر نشد.

منظورم رسانه‌ها نیستند. منظورم این است كه هر سازمانی باید بتواند فعالیت خود را درست منعكس كند. دوم، نبود یك سخنگوی واحد برای عملیات امدادی در كشور است. وقتی شخصیت‌های متعددی اعم از مسئول و غیرمسئول مدام حرف می‌زنند و حتی بعضی از امدادگران خودشان رسانه می‌شوند و گزارشی می‌گیرند كه اینجا اوضاع بد است یا اینجا اوضاع خوب است و خود مردم هم به این آتش دامن می‌زنند پس نباید انتظار داشت كه این جنگل نسوزد. نتیجه‌اش می‌شود ده‌ها بسته غذایی كه در مسیر خراب می شود و ترافیك بی‌انتهایی كه در كار امدادرسانی اخلال ایجاد می‌كند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha