زندگی پرهزینه امروز، چاره‌ای برای بسیاری از نان‌آوران خانواده نمی‌گذارد مگر اینکه برای به هم رسیدن دخل‌وخرج‌ها، شغل دوم یا حتی سوم را انتخاب کنند. این در حالی است که این روزها برخی زنان هم همراه با وظیفه مادری و مدیریت خانواده مجبورند در چرخاندن چرخ اقتصاد خانواده کمک کنند و نان‌آور خانواده باشند.

چرا بیشتر ایرانیان شغل دوم دارند؟

سلامت نیوز: زندگی پرهزینه امروز، چاره‌ای برای بسیاری از نان‌آوران خانواده نمی‌گذارد مگر اینکه برای به هم رسیدن دخل‌وخرج‌ها، شغل دوم یا حتی سوم را انتخاب کنند. این در حالی است که این روزها برخی زنان هم همراه با وظیفه مادری و مدیریت خانواده مجبورند در چرخاندن چرخ اقتصاد خانواده کمک کنند و نان‌آور خانواده باشند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از هفته نامه آتیه نو، پدران و همسران دوشغله‌ها یا حتی چندشغله تا پاسی از شب مشغول به کارند؛ دست‌فروشی و مسافرکشی اغلب به‌عنوان شغل دوم بسیاری از کارگران و کارمندان است و بعضا دیده می‌شود حسابداران در دو شرکت و در دو شیفت کار می‌کنند یا پرستاران علاوه بر شیفت صبح، در شیفت شب هم می‌مانند تا چرخ زندگی بچرخد و این وضعیت در میان بسیاری از خانواده‌ها با شغل‌های مختلف وجود دارد. با توجه به آمارها، به‌دلیل افزایش هزینه‌های زندگی، تجملات، قانع نبودن، افت ارزش ریال و دستمزد پایین ایران در مقایسه با برخی از کشورها، میلیون‌ها نفر 12 تا 16ساعت از شبانه‌روز را در بازار کار به سر می‌برند و در حال حاضر بین ۴.۷ تا ۷.۱ میلیون نفر در ایران دوشغله یا سه شغله هستند و ۲.۵میلیون نفر هم در جست‌وجوی آن.


چرا بیشتر ایرانیان شغل دوم دارند؟
رضایت نداشتن از شغل اول و ناکافی بودن درآمد، از جمله علل گرایش افراد به شغل دوم عنوان می‌شود. بسیاری از کارشناسان بازار کار، اصلی‌ترین دلیل دوشغله بودن افراد را مشکلات اقتصادی و معیشتی می‌دانند و پدیده چندشغله یا دوشغله بودن در جامعه ما طی سال‌های اخیر گسترش یافته و به‌سرعت در حال فراگیر شدن است، همچنین با توجه به کاهش درآمدهای نفتی در سال گذشته، دولت تمرکز و توجه خود را بر درآمدهای غیرنفتی به‌ویژه درآمدهای حاصل از مالیات متمرکز کرده است که به‌طور قطع مشاغلی که به شکل پنهان در اقتصاد ایران ظهور کرده‌اند به همان شکل و به‌طور نامحسوس از پرداخت مالیات معاف خواهند بود که خود به ضرر اقتصاد کشور است. چرا برخی از مردم شغل دوم و بعضا سوم را انتخاب می‌کنند؟
عدم رضایت از شغل اول را از علل گرایش افراد به سمت شغل‌های دیگر می‌دانند و برخی دیگر از کافی نبودن درآمد شغل اول، سخن می‌گویند، اما به‌زعم کارشناسان بازار کار، مهم‌ترین دلیل دوشغله بودن افراد، به‌ویژه کسانی که در رده‌های پایین شغلی هستند، مشکلات اقتصادی است و به‌جز برخی مدیران رده بالا که معمولا با دلایل منحصربه‌فرد و پیچیده در پست‌های مختلفی مشغول کار هستند، اغلب دوشغله‌ها برای کسب درآمد بیشتر به این کار مبادرت می‌ورزند.
با توجه به افزایش نرخ تورم و با بالارفتن خط‌فقر، تغییر قابل‌توجهی در میزان افزایش حقوق و دستمزد افراد صورت نگرفته است. همچنین بالا رفتن سن بازنشستگی در پدیده دوشغله بودن مؤثر است. در حالی که فردی بعد از 30 سال کار و تلاش نباید دوباره به چرخه اقتصاد و کار برگردد و به‌دنبال شغل باشد، چراکه داشتن چند شغل توسط یک فرد موجب سلب فرصت‌های شغلی از افراد فاقد کار می‌شود و به گسترش بیکاری دامن می‌زند، از این رو انتظار می‌رود با اتخاذ سیاست‌های مناسب و راهکارهای حمایت و صیانت از نیروی کار و حفظ امنیت شغلی و در نظر گرفتن بُعد بهداشت روانی و آسیب‌های ناشی از خستگی‌های چندشغلی‌بودن توسط دولتمردان و کارشناسان فن که خود آسیب به سلامت خانواده و محیط کار و به‌دنبال آن، آسیب به سلامت اجتماعی خواهد داشت، برای حل این مسئله اقدام کنند.
 
مردم از شغل دوم خود چه می‌گویند؟
34 ساله و کارمند یکی از ادارات دولتی است. حقوق دو میلیونی‌اش کفاف خرج همسر و پسران دوقلوی تازه به‌دنیا آمده‌اش را نمی‌دهد و برای همین ماسک به ‌صورت زده و بعد از ساعت کاری در مترو جوراب و لباس زیر مردانه می‌فروشد.
از هزینه دارو و درمان و شیرخشک و پوشک، گله دارد و از روزهای سخت آخر ماه نالان است و حال و زمان رسیدگی به همسر و فرزندانش را ندارد.
 
دو نمونه دیگر
 دانشجوی سال آخر پزشکی است. در یکی از بیمارستان‌های دولتی مشغول به کار است و با دختری که او هم، رشته پزشکی می‌خواند ازدواج کرده است. با اینکه بیشتر وقتش را در بیمارستان می‌گذراند و هم درس می‌خواند و هم کار می‌کند، اما درآمدش اندک است و برای خرج تحصیل و همسر نیمه‌شاغلش، باید شغل دوم داشته باشد و به همین دلیل با پژوی قدیمی‌اش در ساعات بیکاری مسافرکشی می‌کند.  می‌گوید: «آن‌قدر آدم‌های مختلف و مشکل‌دار را در بیمارستان و محل کارش و خیابان‌های تهران دیده که چشم و گوشش از فقر پُر است.»
 یکی دیگر که کارمند بهداری است، می‌گوید:«به‌خاطر عدم منزلت شغلی و اجتماعی و عدم رضایت شغلی، عدم استقلال فردی، فشار محیط پیرامون، عدم قدردانی و سپاسگذاری از کارمندان، وجهه پایین اجتماعی شغلی، پایین بودن احساس قدرت در شغل و کیفیت پایین روابط (رسمی و غیررسمی) بین همکاران، همچنین عدم امنیت شغلی از طرف سازمان، فراهم نبودن مزایای جانبی شغلی، بیمه نبودن و حجم کار بالا و عدم تنوع لازم در شغل مجبور هستم شغل دیگری هم داشته باشم.»
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha