در آموزش‌و‌پرورش چالش‌های زیادی وجود دارد که برطرف کردن هریک از آن‌ها زمان زیادی لازم دارد. با این وجود در 14 سال اخیر، هفت وزیر و سرپرست سکان این وزارتخانه را در دست گرفته‌اند که هریک اولویت‌هایشان را ارجح‌تر از نظرات وزیر قبل از خود دانسته‌اند.

وزرا برپا، مشکلات برجا

سلامت نیوز:در آموزش‌و‌پرورش چالش‌های زیادی وجود دارد که برطرف کردن هریک از آن‌ها زمان زیادی لازم دارد. با این وجود در 14 سال اخیر، هفت وزیر و سرپرست سکان این وزارتخانه را در دست گرفته‌اند که هریک اولویت‌هایشان را ارجح‌تر از نظرات وزیر قبل از خود دانسته‌اند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه صبح نو ،همین موضوع سبب شده مشکلات ریشه‌ای در آموزش‌و‌پرورش از دولتی به دولت بعد منتقل شود و هیچ‌یک از وزرا فرصت کافی برای برطرف کردن مشکلات و اجرای طرح‌های خود را نداشته باشند.

می‌توان وزارت آموزش‌و‌پرورش را در سال‌های اخیر به‌عنوان یکی از سرگردان‌ترین وزارتخانه‌های دولت‌ها نام برد، به‌طوری که از سال 84 تاکنون، هفت وزیر و سرپرست برای این وزارتخانه انتخاب شده است.

وزارت آموزش‌و‌پرورش مسوولیت امور تربیت و تحصیل کودکان و نوجوانان در سنین 6 تا 18 سال را بر عهده دارد و به‌طور میانگین سالانه حدود 13 میلیون نفر دانش‌آموز را تحت آموزش خود قرار می‌دهد. وزارت آموزش‌و‌پرورش یکی از بیشترین نیروها را در بین وزارتخانه‌های کشور دارد که گفته می‌شود تعداد نیروهای آن از وزارت بهداشت و درمان هم بیشتر است.

برنامه‌های بی‌زبان
آموزش‌و‌پرورش در سال‌های اخیر همواره با چالش‌های ریز و درشتی مواجه بوده است. کمبود نیروی کار، کمبود فضاهای آموزشی، به‌روز کردن محتوای درسی، اجرای سند تحول بنیادین و ... از جمله آن‌هاست که برای برطرف کردن هر‌یک زمان زیادی لازم است.

حالا چند روزی می‌شود که سومین وزیر آموزش‌و‌پرورش در دو دولت روحانی، هم استعفا داده تا سید‌جواد موسوی به‌عنوان هفتمین سکاندار این وزارتخانه در 14 سال اخیر انتخاب شود؛ اما عمر دولت‌ها کوتاه‌تر از آن است که به اجرای برنامه‌های طولانی‌مدت قد دهد؛ به همین دلیل دولت‌ها با روی کار آمدن تلاش می‌کنند دست‌کم در همان چهار یا هشت سال نیز مهم‌ترین برنامه‌های خود را پیاده کنند.


با این تفاسیر اما تعدد وزرای آموزش‌و‌پرورش در دولت‌ها سبب می‌شود که سکانداران این وزارتخانه نتوانند برنامه‌های خود را اجرایی کنند و هرازگاهی به بهانه‌های مختلف از قطار دولت پیاده شوند.


تهی شدن آموزش‌و‌پرورش از تربیت همه‌جانبه نیز از جمله این چالش‌هاست؛ موضوعی که نه فقط در دوران بطحایی بلکه پیشتر نیز درباره آن صحبت شده و وزیران قبلی از لزوم بر طرف کردن این چالش صحبت به میان آورده بودند.

شیوه‌های قدیمی تحصیلی یکی دیگر از این چالش‌هاست. «زنگِ آخر» همچنان پر طرفدارترین زنگ در مدارس کشور محسوب می‌شود. دانش‌آموزان ایرانی به جای لذت بردن از دوران کودکی و یادگیری مهارت‌های کاربردی زندگی ناچارند برای گرفتن مدرک تحصیلی سال‌های سال پشت نیمکت‌هایی بنشینند که هیچ‌گاه به اهمیت آن‌ها پی نمی‌برند.

این در حالی است که در کشورهای توسعه‌یافته، فرد از کودکی تا دبیرستان شادترین روزهای زندگی خود را در مدرسه می‌گذراند و نه‌تنها با مدرسه احساس بیگانگی نمی‌کند بلکه بخش بزرگی از زیست اجتماعی خود را در آنجا تجربه می‌کند؛ اما چه ضعفی در آموزش‌و‌پرورش ما وجود دارد که مدارس را برای بچه‌ها به زندان و برای فرهنگیان به زندان‌بان تبدیل کرده است؟

دردسرهای درسی
این روزها یک بار دیگر با آمدن سرپرست جدید برای این وزارتخانه، اولویت‌هایی که در این نهاد بیش از هر موضوع دیگری ارجحیت دارد، مطرح است؛ برخی کارشناسان از شروطی یاد می‌کنند که وزیر جدید به شرط تحقق آن‌ها باید حضور در پست پردردسر وزارت آموزش‌و‌پرورش را بپذیرد.

حجم بالای کتاب‌های درسی، عدم‌جذابیت محیط مدرسه و کلاس، برخورد نامناسب برخی معلمان، شروع کلاس‌ها در صبح زود، نبود آموزش برای مهارت‌های زندگی، آموزش در فضایی پراسترس و بالا بودن ساعات درسی و... از جمله مواردی است که فضای آموزشی را برای دانش‌آموزان تلخ می‌کند و رفع هر کدام از آن‌ها برای آموزش‌و‌پرورش زمانبر و پرهزینه است؛ آن‌قدر زمانبر که وزیران آموزش‌و‌پرورش ترجیح می‌دهند وقت خود را برای موضوعات مهم‌تری مانند بهبود وضعیت معیشتی فرهنگیان صرف کنند تا دست‌کم قشری را از خود راضی نگه دارند.


البته ظاهراً سید‌جواد حسینی سعی در رفع آن‌ها دارد یا دست‌کم وعده‌های خود را با تمرکز روی این موارد اعلام می‌کند. حسینی روز پنجشنبه در نشست هم‌اندیشی با اساتید دانشکده‌های علوم تربیتی در این خصوص گفته است: «در حال حاضر از پایه اول ابتدایی تا پایه دوازدهم 12هزار و 900 ساعت آموزش داریم که در مقایسه با میانگین جهانی که 8 هزار ساعت است، بسیار زیاد است.

در کشورهای دیگر این فاصله 8 هزار ساعت تا 12هزار و 900 ساعت را با برنامه‌های مهارتی مانند نقاشی، شادی و... برنامه‌ریزی می‌کنند. اگر در مدارس برنامه‌های مهارتی و تربیت تمام‌ساحتی را نداشته باشیم، نظام آموزشی با سند تحول بنیادین پیش نرفته است؛ البته در حال حاضر کلاس‌های مدارس با تربیت تمام‌ساحتی فاصله دارند و متأسفانه کنکورزدگی را داریم و دانش‌آموز در برابر آموزش مقاومت می‌کند.»


 آقای علیرضا سلیمی، عضو کمیسیون آموزش مجلس نیز روی گذشته در گفت‌و‌گویی با خبرگزاری فارس گفته است: «باید وزیر آموزش و پرورش کسی باشد که این وزارتخانه را به ریل اصلی خود بازگرداند.

وزیر آموزش‌و‌پرورشی که معرفی می‌شود باید در عمل به اجرا و پیاده‌سازی سند تحول براساس یک زمان‌بندی واقعی و سریع اعتقاد داشته و این‌گونه نباشد که 2030 را یک‌شبه اجرا کند؛ اما سند تحول را به کنار گذاشته باشد.»

توجه حسینی، سرپرست جدید آموزش و پرروش به تغییر رویکرد در این وزارتخانه اگرچه امیدوارکننده است؛ اما زمان کوتاه او برای سکانداری این وزارتخانه نشان می‌دهد که بخشی زیادی از این برنامه‌ها اجرایی نخواهد شد چرا که وی حداکثر دو سال در این سمت خواهد ماند.


به‌نظر می‌رسد مشکلات آموزش‌و‌پرورش جدی‌تر از آن است که در رسانه‌ها بیان می‌شود. ادعای مالکیت احزاب سیاسی بر کرسی‌های مختلف آموزش‌و‌پرورش، فشارهای خارجی مانند مؤسسات کمک‌آموزشی، کمبود بودجه و هماهنگ نبودن ارگان‌ها و نهادهای دیگر مانند سازمان برنامه‌و‌بودجه برای پیشبرد اهداف آموزش‌و‌پرورش؛ همه و همه از جمله مواردی است که سبب شانه خالی کردن سکانداران این وزارتخانه در سال‌های اخیر شده‌اند.

بدیهی است که ایجاد و رفع مسائل مهم و اساسی آموزش‌و‌پرورش در گرو تصمیمات صحیح یا ناصحیح دو سازمان بودجه‌ای و استخدامی کشور است و تصمیم‌گیری این سازمان‌ها به صورت مستقل و خارج از شورای آموزش‌و‌پرورش، اکثر مواقع نتایجی نامطلوب به‌دنبال داشته است؛ پس برگزاری جلسات شورای عالی آموزش با حضور رییس‌جمهوری از جمله اقداماتی است که حسینی برای باقی ماندن در این پست باید آن را اجرا کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha