فرض کنید برای شامی دلپذیر به یک رستوران رفته‌اید، در میانه غذا خوردن، صدای جیغ و فریاد کودکی که خواسته‌اش از سوی پدر و مادرش پاسخ مثبت نگرفته است، آرامش‌تان را مخدوش می‌کند.

بایدها و نبایدهای حضور خردسالان در فضای عمومی

سلامت نیوز: فرض کنید برای شامی دلپذیر به یک رستوران رفته‌اید، در میانه غذا خوردن، صدای جیغ و فریاد کودکی که خواسته‌اش از سوی پدر و مادرش پاسخ مثبت نگرفته است، آرامش‌تان را مخدوش می‌کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ابتکار ،در هواپیما نشسته‌اید، نوزادی که به دلیل اوج گرفتن هواپیما، گوش‌هایش گرفته است، از درد گریه سر می‌دهد و تمام راه باید گریه نوزاد را تحمل کنید. در سینما فیلم می‌بینید، کودکی حوصله‌اش سر رفته و بلند بلند با مادر و پدرش حرف می‌زند.

واکنش شما در این شرایط چیست؟
چندی پیش ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که در آن، بازیگوشی کودکی در رستوران، باعث سقوط یک مجسمه روی یکی از مهمانان شد. به دنبال این ویدئو، برخی رستوران را مقصر دانستند که مجسمه را در جای خود ثابت نکرده و آن را مشرف به میز قرار داده است، برخی والدین کودک را مقصر دانستند که حواس‌شان به بازیگوشی فرزندشان نبوده و در‌نهایت عده‌ای هم از این گفتند که اصلا رستوران جای کودکان نیست!

این ماجرا، بحثی را پیش کشید که بارها به دنبال واکنش‌های افراد به آزاردهندگی ناآرامی کودکان در فضای عمومی ایجاد شده بود. سال گذشته نیز‌ به طور خاص این بحث درباره رفتار یک رستوران مبنی بر بیرون کردن خانواده‌ای که کودک همراه‌شان گریه می‌کرد، بالا گرفته بود.


ماجرای حضور یا عدم حضور کودکان در محیط‌های عمومی، به ویژه فضاهای تفریحی و نیز وسایل حمل و نقل عمومی مربوط به حال حاضر نیست و ریشه‌ای قدیمی دارد. کودکان از گذشته‌های دور از حضور در بسیاری فضاها منع می‌شدند.

هنوز کارت‌های عروسی که روی آن‌ها عبارت «از آوردن کودکان خودداری کنید» نوشته شده بود – البته امروزه هم این عبارت وجود دارد، اما به صورت‌هایی مثل «از کودکان دلبندتان در فرصتی دیگر پذیرایی به عمل خواهد آمد» تلطیف شده است – از یادها نرفته‌اند. سال‌ها پیش، گاه مقابل در محل برگزاری عروسی و عزا، نگهبانی هم می‌ایستاد تا از ورود و بازیگوشی کودکان جلوگیری کند.

فارغ از اجازه دادن یا ندادن، بسیاری از فضاهای عمومی اصلا برای کودکان مناسب‌سازی نشده بود. کودکی را فرض کنید که می‌خواست با پاهای کوچکش از پله‌های بلند اتوبوس‌های قدیمی شهری بالا و پایین برود! هر چند امروزه تلاش شده است که کودکان هم در فضاهای عمومی در نظر گرفته شوند – تاسیس اتاق بازی در مجتمع‌های تجاری و برخی رستوران‌ها و فست‌فودها، بسته‌های هدیه یا غذای ویژه کودکان، وجود چرخ‌دستی‌های جذاب برای کودکان در مال‌ها و فروشگاه‌ها، ایجاد اتاق‌های والدین و کودک برای رسیدگی به امور بهداشتی نوزادان و کودکان و ... – اما همچنان سهم آن‌ها از شهر چنان زیاد نیست.


بررسی شرایط و واکنش‌های مربوط به آزاردهندگی حضور و رفتارهای پر سر‌و‌صدای کودکان در محیط‌های عمومی، متغیرهای فراوانی مثل سن و نوع تربیت کودک، فضای مورد اشاره، شرایط فضا، نوع برخورد والدین با ماجرا و البته شرایط سنی و نگرش حاضران در آن محیط را در بر می‌گیرد.

مثلا در‌مورد نوزادان که هنوز واکنش‌های آن‌ها مبتنی بر تربیت نیست، تنها تناسب حضور در محیط مسئله است، اما در‌مورد کودکی که توانایی دیالوگ برقرار کردن دارد، شیوه تعامل والدین و حرف‌شنوی او از بزرگ‌ترها هم اهمیت می‌یابد.

با این حال هستند کسانی که در رادیکال‌ترین شکل ممکن می‌گویند که پدر و مادرها تا هنگام بزرگ شدن فرزندان‌شان به قدری که آداب اجتماعی را رعایت کنند، نباید کودکان‌شان را به همراه خود به محیط‌های عمومی بیاورند.

حتی مثلا در‌مورد وسایل نقلیه عمومی هم این موضوع مطرح می‌شود که اصلا کسی که نمی‌تواند تا زمان بزرگ شدن کودکش به اندازه کافی، وسیله نقلیه شخصی داشته باشد یا حداقل از سرویس‌های اختصاصی استفاده کند، بهتر است بچه‌دار نشود! در واقع استدلال این عده بر این است که تصمیم به بچه‌دار شدن و مسئولیت چنین شرایط آزاردهنده احتمالی بر عهده والدین کودک است و هیچ‌کس دیگری نباید ناخواسته به خاطر بچه دیگران آزار ببیند.

ناقلان این تفکر می‌گویند که آن‌ها برای استفاده از خدمات فضاهایی مثل رستوران، سینما یا حتی اتوبوس و هواپیما هزینه پرداخت می‌کنند و حق دارند که در ازای آن خدمات مناسبی دریافت کنند که فارغ از هر‌گونه شرایط نامطلوب‌شان باشد.


سوی دیگر ماجرا اما این تفکر را رادیکال می‌داند و معتقد است هیچ‌کس نباید به صرف بچه‌دار شدن، از حضور در اجتماع محروم شود. آن‌ها معتقدند استفاده از همه فضاهای عمومی تا جایی که قانون اجازه می‌دهد و البته امنیت جان و روان کودکان به خطر نمی‌افتد، مجاز است و حتی می‌تواند باعث آموزش اجتماعی به کودکان شود.

برخی نیز میانه را می‌گیرند و معتقدند که هر چند والدین حق دارند که به همراه کودکان‌شان از خدماتی مثل وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنند و این وظیفه جامعه است که شرایط را برای آن‌ها مهیا کند، اما بهتر است که برای حضور در محیط‌هایی مثل رستوران‌ها، تناسب فضا برای کودکان را در نظر بگیرند و اگر کودک در این محیط‌ها ناآرامی می‌کند یا محیط مناسبی برای آن‌ها فراهم نیست، در‌صورت لزوم برای ساعتی او را نزد کسی بگذارند و بدون فرزندشان در چنین محیط‌هایی حضور یابند.

آن‌ها همچنین معتقدند که حضور در برخی از این فضاها خلاف رعایت امنیت کودکان است. این دسته غالبا به برخورد توام با صبر و احترام مردم نسبت به شرایط والدین و عذرخواهی والدین نسبت به مردم در‌صورت بروز شرایطی مثل ناآرامی کودک تاکید می‌کنند.


این مسئله البته مختص ایران نیست. حتی در کشورهایی که محیط اجتماعی برای حضور افراد با شرایط گوناگون، اعم از کودک، سالمند، دارای معلولیت جسمی و حرکتی و‌... تا حد زیادی مناسب‌سازی شده است نیز از سوی برخی کسب و کارها محدودیت‌هایی برای حضور کودکان لحاظ شده است. مثلا سال گذشته رستورانی در کارولینای شمالی، به‌دلیل شکایتهای فراوان از طرف مشتریان وفادارش، ورود بچههای زیر پنج سال را به رستورانش ممنوع کرد.

صاحب این رستوران گفته به‌رغم واکنشهای اجتماعی شدید به این محدودیت، کسبوکارش بهطرز معناداری پیشرفت کرده است. او از تصمیمش دفاع میکند چون بچهها گریه میکنند، جیغ میزنند، با آیپدشان با صدای بلند بازی میکنند و این کارها بقیه مشتریها را آزار میدهد، بهویژه آنکه والدین هم دربرابر رفتارهای اذیتکننده فرزندان‌شان هیچ کاری نمیکنند.

رستورانی در نیوزیلند هم بچههای کمتر از 10 سال را خطرناک، پرسروصدا و آزاردهنده خوانده و ورود آنها را ممنوع کرده است. در آلمان، بعضی رستورانها برای ورود کودکان محدوده زمانی تعیین کردهاند؛ این محدودیت که از بعدازظهر شروع می‌شود برای این است که مشتریها شامشان را در آرامش بخورند.

غیر از رستورانهایی که با بچهها میانه خوبی ندارند، بعضی هتلها هم هستند که فقط از زن و شوهرهای بدون فرزند میزبانی میکنند؛ هتلهای معروف به «Sensimar» که در چندین کشور دنیا از جمله یونان، پرتغال، ایتالیا و اسپانیا شعبه دارند، از پذیرفتن کودکان معذورند.

این گستردگی واکنش‌ها نشان می‌دهد که حداقل در بحث درباره این ماجرا، نمی‌توان مثل رفتار غالب این روزهای فضای مجازی، صرفا به ایرانی‌ها انتقاد کرد و وا اسفا از اینکه چرا اینچنین «هیولا» و «کودک‌ستیز» شده‌ایم یا از آن سو، از کی اینقدر «بی‌ملاحظه» و به دور از آداب اجتماعی شده‌ایم، گفت.


اکرم جمشیدیفر، دانش‌آموخته روانشناسی بالینی کودک‌ونوجوان مدتی پیش درباره این شرایط در گفت‌وگویی درباره اینکه چرا حضور یا عدم حضور کودکان در فضاهای عمومی به مسئله تبدیل شده است، گفته بود:

«فکر میکنم مردم نسبت به گذشته به آرامش بیشتری احتیاج و در میان دغدغه‌های زیادی که دارند به دنبال مکانی برای آرامشدن می‌گردند. همینطور انتظارات جامعه از والدین و کودکان بالاتر رفتهاست؛ کودکی خوب است که والدین او را درست تربیت کرده‌ باشند و فقط تصویر داشته باشد؛ تصویر شیرین و زیبا، بدون صدا، صدای گریه و بیقراری.

مسئله بعدی این است که افراد درباره حقوق خودشان خودخواهتر شدهاند؛ «از لحاظ قانونی، من حق دارم در موقعیتی خاص در سکوت باشم. پس کسی نباید سکوتم را بشکند. اما از جنبه انسانی و مهربانی، مدارا با دیگران اهمیت بیشتری دارد». وی یادگیری مهارت‌های اجتماعی را اولویت دوم دلیل نیاز کودکان به حضور در فضای اجتماعی می‌داند و افزوده است: «نکته مهمتر این است که حضور در فضاهای عمومی، بخشی از زندگی طبیعی بچهها است؛ موقعیتی برای شناخت خود است، به همراه فرصتی برای کشف دنیا.

به این دلیل، حذف کردن یکسری موقعیتهای اجتماعی از زندگی بچهها، اساسا غیرانسانی است. نکته بعدی، یادگرفتن مهارتهای اجتماعی است که هرچه زمان بگذرد، آموزش دادنش به کودکان انرژی بیشتری میگیرد؛ مهارتهایی مثل سر میز نشستن، غذاخوردن، رفتار مناسب در سینما و محیطهای فرهنگی.

نکته مهم بعدی، حق والدین است؛ پدرومادرها نمیتوانند و نباید خودشان را از موقعیتهای اجتماعی محروم کنند». این دانش‌آموخته روانشناسی با بیان این که خوشبختانه در سالهای اخیر، فضاهای مخصوص کودکان به شهر اضافه شدهاست که به والدین کمک میکند از کارکردهای اجتماعیشان دور نشوند و کنار فرزندشان احساس بهتری داشته باشند، استفاده از این فضاها را منوط به این می‌داند که والدین بتوانند بچهها را در موقعیتهای مختلف مدیریت کنند و صبر کافی داشته باشند. وی به عنوان راهکاری در این شرایط می‌گوید: «باید کمی صبور باشیم و سریع عکسالعمل نشان ندهیم.

فکر نکنیم هر بچهای که داد میزند، بد تربیت شده است؛ گاهی با کودکانِ با نیازهای خاص مواجه هستیم، مثل کودکان اوتیستیک، اختلال بیشفعالی و نقص توجه یا دارای معلولیت جسمانی.

این بچهها در اکثر موقعیتهای عمومی آشفته میشوند و والدین‌شان، برای آرام کردن آنها به زمان بیشتری احتیاج دارند. واضح است که این گروه از جامعه را نمیشود حذف کرد. اما اگر خیلی اذیت شدیم، بهتر است به جای تذکر مستقیم که میتواند تنش ایجاد کند، موضوع را با مدیر مکانی که در آن هستیم درمیان بگذاریم. مثلا مدیر رستوران میتواند میز ما را جابهجا کند یا با خانوادهای که فرزندشان شلوغ می‌کند، صحبت کند».


به هر ترتیب کاهش چالش‌های حضور کودکان در محیط‌های عمومی سه ضلع دارد که باید به موازات هم عمل کنند. از یک سو تصمیم‌گیران حوزه شهری باید محیط زیست اجتماعی را برای کودکان نیز مناسب‌سازی کنند، از سوی دیگر والدین کودکان نیز باید بتوانند با تریبت مناسب و در صورت ناآگاهی از بایدها و نبایدهای رفتارشان با کودک یا افراد جامعه، استفاده از مشورت و توصیه مشاوران، خود و فرزندشان را برای حضور در محیط‌های عمومی و مقابله با شرایط ناراحت‌کننده آماده کنند و تا آن زمان، در انتخاب محیط حضورشان که متناسب با شرایط کودک‌شان باشد، دقت و حساسیت بیشتری به خرج دهند.

در‌نهایت جامعه و به ویژه قشر جوان که گوینده اغلب غرهای رادیکال درباره حضور کودکان در محیط‌های عمومی است، باید صبوری خود را بالاتر ببرند و با اعضای جدید جامعه‌شان مهربان‌تر باشند. آری، به اتفاق، جهان می‌توان گرفت!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha