جمع‌آوری معتادان متجاهر، جمع‌آوری کارتن‌خواب‌ها، جمع‌آوری زنان خیابانی، جمع‌آوری کودکان کار؛ این‌ها عناوین طرح‌های متعددی است که گاه به گاه از سوی نهادهای مسئول در حوزه آسیب‌های اجتماعی، از شهرداری‌ها و نیروی انتظامی گرفته تا بهزیستی مطرح می‌شود. اما همیشه این سوال مطرح است که اگر سیاست «جمع‌آوری» جواب می‌دهد، پس چرا همچنان این معضل‌های اجتماعی وجود دارند؟

چرا سیاست جمع‌آوری برای برخورد با آسیب‌های اجتماعی جواب نمی‌دهد؟

سلامت نیوز: جمع‌آوری معتادان متجاهر، جمع‌آوری کارتن‌خواب‌ها، جمع‌آوری زنان خیابانی، جمع‌آوری کودکان کار؛ این‌ها عناوین طرح‌های متعددی است که گاه به گاه از سوی نهادهای مسئول در حوزه آسیب‌های اجتماعی، از شهرداری‌ها و نیروی انتظامی گرفته تا بهزیستی مطرح می‌شود. اما همیشه این سوال مطرح است که اگر سیاست «جمع‌آوری» جواب می‌دهد، پس چرا همچنان این معضل‌های اجتماعی وجود دارند؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ابتکار، در روزهای اخیر، طرح جمع‌آوری کودکان کار و خیابان حاشیه‌ساز شده است. طرحی که گفته می‌شود بیش از 30 بار اجرای ناموفق داشته و فعالان حوزه اجتماعی و کودکان بهویژه کودکان کار از نحوه اجرای این بار آن نیز راضی نیستند. در روزهای گذشته، گزارش‌های متعددی در رسانه‌ها درباره این ماجرا و شرایط کودکان جمع‌آوری شده منتشر شد. هدیه کیمیایی، خبرنگار پیشین حوزه اجتماعی و از فعالان حوزه کودکان ابتدای هفته گذشته در این باره در صفحه توئیتر خود نوشت: «یک نهاد مدنی به نام حامی با کمک بهزیستی تعدادی از کودکان کار را به جرم کار کردن در خیابان بازداشت می‌کند تا پول اجرای طرح را از دولت بگیرد. حامی دیروز ما را برده بود مرکز نگهداری کودکان یاسر، شما بخوانید «زندان کودکان یاسر» و می‌گفت: حداقل اینجا به کودکان تجاوز جنسی نمی‌شود». وی اضافه کرده است: «بچه‌ها می‌گفتن هفته‌ای دو ساعت وقت هواخوری دارند و تنها تفریحشان این است که به تلویزیون کوچک چسبیده به سقف زل بزنند و تماشایش کنند. در حالی که پشت پنجره حیاط پر از وسایل بازی است. مددکارها بچه‌ها را کتک زده بودند و می‌گفتند ما هم دستور داریم اینجا کار کنیم». وی همچنین افزوده است: «چرا کودکان زباله‌گرد را جمع‌آوری نمی‌کنند؟ چون آنها کارگران شهرداری تهران هستند. یکی دیگر از نتایج اجرای طرح دستگیری کودکان کار این است که بچه‌ها مجبور می‌شوند کارت یک میلیون و چهارصدهزار تومانی زباله‌گردی بخرند تا بدون ترس دستگیری کار کنند».


در واقع چالش‌های جمع‌آوری و نگهداری کودکان کار و خیابان فراتر از این‌هاست. جمع‌آوری و نگهداری کودکان کار و خیابان با چالش‌هایی درباره شناسایی سرپرست کودکان و تعیین صلاحیت آن‌ها، محل نگهداری، آموزش‌ها، مراقبت‌های روحی، روانی، جنسی و جنسیتی و حتی اصل مسئله کار کودکان مواجه است. در واقع کل فرآیند این موضوع چالش‌برانگیز است و هر بخش آن با پیچیدگی‌های قانونی، نیاز به بودجه کلان، ضعف برنامه‌ریزی و نیروی اجرایی و ظرفیت‌های پایین برای رسیدگی در مقابل جمعیت در خطر آسیب مواجه است. به علاوه مثلا بیش از نیمی از کودکان جمع‌آوری شده در طرح اخیر، از اتباع غیرایرانی هستند یا اوراق هویتی ندارند که پیچیدگی برخورد با آن‌ها را بیشتر می‌کند. با این حال انتقادها از طرح‌های جمع‌آوری منحصر به هفته‌های اخیر و ماجرای جمع‌آوری کودکان کار و خیابان نیست. طرح‌های پیشین و پرتعداد برای جمع‌آوری کارتن‌خواب‌ها، معتادان متجاهر و زنان خیابانی نیز با چالش‌های مشابه مواجه بوده و خروجی موفقی نیز نشان نمی‌دهند. در واقع بسیاری از جمع‌آوری شدگان در این طرح‌ها، بعد از طی دوران ناموفقی از فرآیند بهبود وضعیت، با شرایط قبلی و یا حتی چه بسا بدتر از قبل – به دلیل آسیب‌های روانی بر اثر ناامیدی از کمک، ایجاد هسته‌های جرم‌خیز و ... – به خیابان‌ها برمی‌گردند.


بر مدار خشونت
مشهور است که مائو تسه تونگ، رهبر انقلاب کمونیستی چین، در مقابله با اعتیاد، دستور داد که معتادان پرشمار چین آن سال‌ها را جمع‌آوری کنند و به دریا بریزند. در این ماجرا البته واقعیت و تخیل به هم آمیخته است. مائو که جمعیت 50 میلیون نفری معتادان را چالشی پیش روی انقلاب این کشور می‌دید، در دهه 50 میلادی مقابله سفت و سختی با مصرف تریاک در این کشور داشت که به موجب آن «اعتیاد» و نه «معتادان» از سوی حزب کمونیست چین دشمن شناخته شدند و به موجب دستور مائو، معتادان به عنوان قربانیانی که احتیاج به کمک دارند معرفی شده و قاچاقچیان بدون هیچ عفو و گذشتی به جوخه اعدام سپرده شدند. با این که نمی‌توان به طور دقیق دانست که آیا خطای تعیین معتادان به عنوان قاچاقچی مواد مخدر هم وجود داشته و میزان آن چقدر بوده است، اما عملگرایی سفت و سخت در اجرای این قانون باعث شد که بسیاری از ترس اعدام اعتیاد خود را ترک کنند. شرایط به گونه‌ای پیش رفت که تا دهه 90 میلادی عملا خبری از قاچاق مواد مخدر در چین منتشر نشد.


این شیوه برخورد خشن با یک معضل اجتماعی البته متاخرانی هم داشته که برخوردهای شدیدتری داشته‌اند. به عنوان مثال، چند سال پیش از این، هنگامی که رودریگو دوترته در فیلیپین به ریاستجمهوری رسید، کارزاری سخت علیه معتادان به راه انداخت که طی آن تنها در سه ماه اول ریاستجمهوری او بیش از 3500 معتاد به قتل رسیدند. دوترته که از سوی هوادارانش لقب «مجازاتگر» گرفته بود، از دوران حضورش در شهرداری مانیل، پایتخت فیلیپین، هوادارانش را تشویق می‌کرد تا فروشندگان و مصرف‌کنندگان مواد مخدر را به قتل برسانند. بنا بر گزارش‌های رسانه‌ای آن زمان، در این دوران به طور متوسط هر روز حدود 47 نفر در ارتباط با تجارت مواد مخدر در فیلیپین کشته شدند که حدود دو سوم آن‌ها توسط افراد ناشناس و بقیه در عملیات پلیس جان خود را از دست دادند.
این روزها سیاست‌های جمع‌آوری در برابر آسیب‌های اجتماعی را با سیاست‌های گذشته دورانی همچون مائو در مقابله با اعتیاد مقایسه می‌کنند. در ایران البته خبری از اعدام و کشتار نیست. البته در مورد مسئله‌ای مثل قاچاق مواد مخدر که ایران از نظر جغرافیایی در شاهراه اصلی تولید و توزیع آن قرار گرفته است، مجازات‌های سختی در نظر گرفته شده است که با تغییراتی در سال‌های گذشته، بسیاری از قاچاقچیان و توزیع‌کنندگان را با مجازات اعدام یا حبس‌های طولانی‌مدت مواجه می‌کند. با این حال فرآیندهای مقابله با مواد مخدر چنان پیچیده است – قسمتی از این فرآیندها در فیلم «متری شش و نیم» به صورت داستانی به تصویر کشیده شد – که الزاما توان اثرگذاری صددرصدی بر حل معضل را ندارد. به علاوه این قواعد سخت‌گیرانه درباره سایر معضل‌های اجتماعی مثل زنان خیابانی، کودکان کار و کارتن‌خواب‌ها نه وجود دارد و نه ممکن است.


حلقه‌های مفقوده طرح‌های جمع‌آوری
ادعاهای مطرح شده در طرح‌های جمع‌آوری مسائلی مثل کشف جرم، پیشگیری از جرم، ساماندهی، بازپروری، آموزش و به طور کلی مسائلی را که در بهبود معضل اجتماعی مورد نظر کمک کند در بر می‌گیرد. با این حال به عقیده بسیاری کارشناسان، از آن جا که از یک سو فرآیندهای اینچنینی به طور کامل و با کیفیت لازم اجرا نمی‌شوند و از سوی دیگر بسیاری از معضل‌های اجتماعی اینچنین، برای افراد دچار به آن‌ها، شانس برگشت‌پذیری بالایی دارد که جلوگیری از آن نیازمند مراقبت‌های طولانی‌مدت است و با طرح‌های ضربتی و مقطعی نمی‌توان آن‌ها را ریشه‌کن کرد، طرح‌های جمع‌آوری کمک چندانی به حل مسائل نمی‌کند و کماثر هستند. همین موضوع باعث شده است که در گزارش‌های مردمی و میدانی برخی رسانه‌ها درباره طرح‌های جمع‌آوری، نظرات قابل توجهی از برخورد خشن، نگهداری دائمی و مانند آن مطرح شود و دلیل ناموفق بودن طرح‌ها را نبود سخت‌گیری کافی و مقطعی بودن آن‌ها بدانند. با این حال کارشناسان معتقدند که اصل موضوع، برنامه‌ریزی و اجرای دقیق آن‌ها با هدف کارا بودن فرآیندهای پس از جمع‌آوری با توجه به سناریوهای گوناگون ممکن است. سناریوهایی که باید شامل شرایط گوناگونی از توانمندسازی و کمک به بازگشت به جامعه تا عدم پذیرش کمک‌های اینچنین و سیاست‌های نگهداری باشد.


از هماهنگی ناکافی دستگاه‌ها تا مسئله همیشگی بودجه
طرح‌های جمع‌آوری مبتنی بر آیین‌نامه مصوب شورای عالی اداری در سال 1387 برای «ارتقاء کارآیی و بهبود روش‌های مربوط به مبارزه با تکدی و جمع‌آوری، شناسایی و تعیین وضعیت افراد بی‌سرپرست، گمشده، متواری، در راه مانده و موارد مشابه» اجرایی می‌شوند. این مصوبه به گواه مقدمه‌اش قرار بوده که میان دستگاه‌های مسئول در این حوزه‌ها تعیین وظایف و ایجاد هماهنگی کند؛ با این حال به نظر می‌رسد که یکی از اصلی‌ترین چالش‌های طرح‌های جمع‌آوری، هماهنگی کم و یا حتی گاه ناهماهنگی نهادهای مسئول باشد. البته در سال 1384، آیین‌نامه مربوط به ساماندهی کودکان کار و خیابان تصویب شد که هرچند این دسته را از دسته‌های دیگر جدا کرد، اما همچنان آن‌ها هم با چالش‌های مشابهی مواجه هستند.


اما این تنها مسئله موجود نیست. ایرادها به طرح‌های جمع‌آوری بسیارند. به عقیده بسیاری فعالان حوزه اجتماعی، جامعه‌شناسان و مددکاران، شکل جمع‌آوری‌ها اغلب به جای کمک‌محور و مددکاری، حالت برخورد امنیتی و دستگیری دارد که از همان ابتدا شرایط تدافعی را برای آسیب‌دیدگان و مددجویان ایجاد می‌کند. در واقع به عقیده جامعه‌شناسان، روانشناسان و مددکاران اجتماعی، واژه‌هایی مثل «جمع‌آوری» و «پاکسازی» در ادبیات تخصصی مقابله با معضل‌های اجتماعی اصلا جایگاهی ندارند. حتی برخی «ساماندهی» را نیز ادبیاتی درباره اشیاء و فرآیندها و نه انسان‌ها می‌دانند. مراکز نگهداری نیز غالبا ایرادهای فراوانی به خود می‌بینند که در موارد و زمان‌های گوناگون شامل مواردی از وضعیت بهداشتی گرفته تا رفتار کارکنان آن‌ها می‌شود. فرآیندهای بازپروری، آموزش و مانند آن نیز اغلب به گونه‌ای رفع تکلیفی و ناکارآمد انجام می‌شود. مسئله اصلی‌تر که بسیاری از این موارد را نیز شامل می‌شود، مسئله بودجه و نظام تامین اجتماعی مناسب برای حمایت از آسیب‌دیدگان اجتماعی است.


به هر صورت به نظر می‌رسد که طرح‌های جمع‌آوری به صورت بخشی‌نگری و مقطعی تنها به کار پر کردن بیلان عملکردی مدیران دستگاه‌ها و طرح در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها می‌آید و «این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی‌شود». شاید بهترین راه، بعد از اصلاح قوانین، آیین‌نامه‌ها و فرآیندها، تمرکز مدیریت موضوع در یک نهاد با بودجه مشخص و سامانه‌های نظارت و سنجش مورد اعتماد و موثق باشد تا بتوان طرح‌های جمع‌آوری را دارای نتیجه مثبت یافت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha