«دره فرحزاد»، وسیع‌ترین و غیرقابل دسترس‌ترین مجموعه پاتوق‌های مصرف مواد مخدر تهران است ؛ مجموعه ای كه به دلیل حجم بالای مواد مخدری كه خارج از چرخه خرده فروشی جابجا می‌كند ، به دلیل رسوب كارتن خواب هایی كه به این مجموعه می آیند و همان جا می خواهند تمام شوند ، به دلیل محافظان مسلح به سلاح گرم كه ذره ذره منطقه را زیر نظر دارند و به دلیل قیمت میلیاردی اجاره ماهانه هر پاتوق ، برچسب «مخوف ترین» مجموعه پاتوق های مواد مخدر تهران هم روی پیشانی اش چسبیده .

كاش آسمان بالای سر كارتن‌خواب‌ها همیشه ابری باشد

سلامت نیوز: «دره فرحزاد»، وسیع‌ترین و غیرقابل دسترس‌ترین مجموعه پاتوق‌های مصرف مواد مخدر تهران است ؛ مجموعه ای كه به دلیل حجم بالای مواد مخدری كه خارج از چرخه خرده فروشی جابجا می‌كند ، به دلیل رسوب كارتن خواب هایی كه به این مجموعه می آیند و همان جا می خواهند تمام شوند ، به دلیل محافظان مسلح به سلاح گرم كه ذره ذره منطقه را زیر نظر دارند و به دلیل قیمت میلیاردی اجاره ماهانه هر پاتوق ، برچسب «مخوف ترین» مجموعه پاتوق های مواد مخدر تهران هم روی پیشانی اش چسبیده .

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد، حالا وقتی برف و باران بر سر این مجموعه ببارد و شیب‌های تند دره، حجم عمیقی از گل و لای چسبناك و لغزنده شود و ذرات نور مهتاب كه از روزنه گاه و بیگاه پوشش گیاهی متراكم و بلندقامت دره، مجال پیدا می‌كند لكه‌ای از این وسعت 10 كیلومتری را روشن كند هم، پشت توده فشرده ابرها پنهان شود، «دره»، سیاهچاله‌ای می‌شود كه ساكنانش؛ كارتن‌خواب‌ها، مشتریان گذری یا رسوبی پاتوق‌ها، چوبدارها (نگهبانان پاتوق‌ها) خرده‌فروشان مواد مخدر و فروشندگان چای و بیسكویت و فندك و زرورق و پایپ، فقط با راهنمایی حواس و حافظه، می‌توانند معابر فرضی دیروز و روز قبل‌تر و روز قبل‌تر را پیدا كرده و بدون آنكه بر اثر لغزش قدم‌ها، از شیب تند دره به رودخانه سقوط كنند، خود را به محل پاتوق برسانند.

«دره» هنوز هم بیشترین تعداد پاتوق‌های مصرف مواد مخدر را در خود حفظ كرده و با وجود طرح‌های ضربتی جمع‌آوری معتادان كارتن‌خواب و دستگیری خرده فروشان مواد مخدر كه هرازگاه، اجرا می‌شود و نفس فعالیت یك پاتوق از مجموع 6 الی 10 پاتوق مستقر در «دره» را، به‌طور موقت به شماره می‌اندازد، هنوز هم مثل قصر پادشاه، گُل پاتوق‌های تهران است و فروشندگانش، چوبدارهایش و صاحبانش، جایگاهی در حد هیات‌مدیره شبكه قاچاق مواد مخدر پایتخت دارند. شب‌های پاییز و زمستان كه دمای هوای دره به دلیل مجاورت با رودخانه، زودتر از سایر نقاط شهر به زیر صفر می‌رسد و آن ایامی كه باران بر سر دره می‌بارد یا شیب دره از برف سفیدپوش می‌شود، مدیران انجمن‌های غیر دولتی حامی كارتن‌خواب‌ها، اولین كمك‌ها و بسته‌های حمایتی را برای كارتن‌خواب‌های دره كنار می‌گذارند و اولین اعزام‌های اضطراری را روانه دره می‌كنند و اولین درخواست كمك از نهادهای امدادی؛ هلال احمر، بهزیستی، شهرداری را بابت نیاز فوری كارتن‌خواب‌های «دره» ارسال می‌كنند. در تمام ایام سال، شرایط «دره» به دلیل جغرافیای پاتوق‌هایش به گونه‌ای است كه كارتن‌خواب‌هایی كه عزم كرده‌اند برای همیشه، فراموش شوند و فراموش كنند، بلیت یكسره به سمت «دره» می‌گیرند. آمار كارتن‌خواب‌های رسوبی «دره» كه فقط برای تامین هزینه مواد مصرفی‌شان، پاتوق را ترك می‌كنند اما آن‌قدر دست‌آموز شرایط «دره» شده‌اند كه دوباره برمی‌گردند، طوری است كه مدیران انجمن‌های حامی كارتن‌خواب‌ها، در شب‌های پاییز و زمستان، بیشترین فرض درباره یخ‌زدگی كارتن‌خواب‌های پایتخت را می‌برند سمت ساكنان «دره»، اگر نتوانند در كوتاه‌ترین زمان، وسایل گرم‌كننده به دست‌شان برسانند یا به دلیل شدیدتر شدن حفاظت فیزیكی پاتوق‌ها، نتوانند خود را به پاتوق رسانده و كارتن‌خواب‌های بیشتری را به رفتن به گرمخانه و سرپناه‌های شبانه ترغیب كنند یا حتی به دلیل جاری شدن سیلاب و شلاب در حاشیه‌ها و سكوهای مسطح دو سمت دره، نتوانند توده‌های كوچك آتش در فاصله‌هایی كه حدس می‌زنند كارتن‌خواب‌ها ممكن است بیتوته انفرادی داشته باشند مهیا كنند. مدیران انجمن‌های حمایت از كارتن‌خواب‌ها؛ جمعیت خیریه تولد دوباره، طلوع بی‌نشان‌ها و موسسه كاهش آسیب سیمای سبز رهایی، با یادآوری تجربه هرساله‌شان، به یاد دارند كه در این شب‌ها، در همین شب‌های تاریك پاییز و زمستان كه همه شهر شتاب دارد خود را به چهار دیواری گرم و پناهی امن و سلامی مهربان و خوابی آرام برساند و از زیبایی پاییز و شكوه زمستان لذت ببرد، در این شب‌هاست كه كارتن‌خواب‌های «دره» می‌میرند. می‌میرند از سرما، از ترس، از تنهایی. می‌میرند در فاصله درختان، در سكوت سیاه «دره»، پلك‌های‌شان بسته می‌شود رو به روشنایی شهری كه فرا‌رسیدن فصل عاشقی را پیشواز می‌رود.

از آسمان بدون ابر می‌ترسم

عباس دیلمی‌زاده؛ مدیرعامل «جمعیت خیریه تولد دوباره»، غروب شنبه، وقتی بارش برف بند آمد، رفت سمت «دره». كل بضاعت «دره»، دو سرپناه است با ظرفیت 60 نفر. دیلمی‌زاده رفت سمت «دره» كه با همراهی تیم‌های سیارش، برای كارتن‌خواب‌های «دره» كه نمی‌خواستند اسیر دیوارهای «سرپناه» شوند، پتو و هیزم ببرد تا آنها؛ آن تعدادی‌شان كه در گیجی بعد از مصرف، از پاتوق بیرون می‌آیند كه روان ملتهب‌شان را در كنج خلوتی رها كنند، از سوز استخوان‌شكن بعد از بارش برف، منجمد نشوند و گرمای آتش یا پتویی كه جسم بیمارشان را در پناه می‌گیرد، كمك حداقلی باشد كه تا اولین جرقه‌های روز دوباره، زنده بمانند.

شنبه‌شب، «دره» و پاتوق‌هایش را در چه وضعیتی دیدید؟

بسیار وحشتناك بود . شنب‌شب، آسمان «دره»، ابری بود. من از لحظه‌ای می‌ترسیدم و می‌ترسم كه ابری در آسمان نباشد چون آن زمان، یخبندان «دره» شروع می‌شود و دعا می‌كنم كه طی روزهای آینده، آسمان ابری باشد و برف و باران ببارد. در غیر این صورت، یكی از نقاط بحرانی ما، دره فرحزاد خواهد بود. اگرچه كه به دلیل وسعت زیاد دره فرحزاد - منطقه 2 تا منطقه 5 تهران، از بالای پونك تا شمال فرحزاد - دسترسی معتادان كارتن‌خواب به پاتوق‌های متعدد در این منطقه، بسیار متفاوت است و پوشش برف هم امكان كمك‌رسانی به آنها را به دلیل وسعت منطقه و پراكندگی بسیار زیاد پاتوق‌ها و حتی پراكنده شدن كارتن‌‌خواب‌ها در سطح منطقه، بسیار كند و دشوار می‌كند و هیچ تضمینی وجود ندارد كه چند گروه سیار، بتوانند این منطقه را به‌طور كامل پوشش دهند. البته در طول روز، كمك‌رسانی آسان‌تر است اما در تاریكی شب، با مشكل مضاعفی مواجهیم و اینكه حتی استفاده از چراغ قوه ممكن نیست چون كارتن‌خواب‌ها ممكن است با دیدن نور چراغ قوه، بترسند و فرار كنند و خودشان را در نقطه خلوت‌تر و غیرقابل دسترس‌تری پنهان كنند. نگرانی من در مورد كارتن‌خواب‌های «دره» همین است كه آنها تا وقتی در پاتوق‌ها هستند، شاید امنیت بیشتری دارند چون به هر حال، در كنار همتایان‌شان و حداقل، در پناه شعله آتشی هرچند كوچك هستند اما مشكل، زمانی شروع می‌شود كه آنها بعد از مصرف، می‌خواهند از پاتوق جدا شوند تا خود را به نقطه امن و خلوتی برسانند و در این فاصله، به ‌شدت در معرض خطر سرخوردن روی شیب‌های لیز و لغزنده دره هستند علاوه بر اینكه ممكن است به علت مصرف زیاد، گیج باشند و هیچ دركی از وضعیت واقعی پیرامون‌شان نداشته باشند و سرمای هوا را حس نكنند و در یك نقطه‌ای، دور از دسترس و تنها، به چرت بروند و در همین لحظه‌ها، یخ بزنند. بنا به آنچه شنبه شب شاهد بودم و شنیدم، در هر پاتوق «دره»، یك الی 3 نفر زن هست، زن باردار هم در پاتوق‌ها هست، زنان بالای 55 سال و مردان بالای 60 سال هم در پاتوق‌ها هستند. مشكلی كه كمك‌رسانی را بسیار كند می‌كند، این است كه اعتماد چوبدارهای پاتوق‌ها به نهادهای مردمی، به ‌شدت كاهش یافته شاید به این دلیل كه فكر می‌كنند مددیاران و فعالان نهادهای مردمی، ممكن است خبرچین باشند و فعالیت پاتوق آنها را به خطر بیندازند. به همین دلیل هم دسترسی به پاتوق‌ها بسیار دشوار شده به این معنا كه پاتوق‌های جدید، در نقاطی از دره مستقر و پنهان شده كه چوبدارها، بتوانند از بالای دره، نسبت به تردد هر موجود زنده در پایین دره، اشراف و دید كامل داشته باشند و به محض مشاهده هر فرد غریبه، از ورود او به حوزه پاتوق جلوگیری كنند. در واقع، حالا پاتوق‌های «دره» مثل قلعه‌ای می‌ماند كه بالای كوه و تقریبا دور از دسترس بنا شده و همین وضعیت، كمك‌رسانی را بسیار دشوار می‌كند. البته به این فكر كردیم كه در طول روز، به پاتوق‌ها سر بزنیم و اعتماد چوبدارها و كارتن‌خواب‌ها را جلب كنیم و پتو ببریم و غذای گرم ببریم و كمك‌رسانی اولیه داشته باشیم تا اگر تیم‌های ما در ساعات نیمه شب مجبور به كمك‌رسانی شوند، پیدا كردن كارتن‌خواب‌هایی كه از پاتوق جدا شده‌اند، به سختی شنبه‌شب نباشد. اما متاسفانه گزارش‌هایی دارم از اینكه در این شب‌های سرد، خشونت بسیار بالایی توسط چوبدارها و خرده‌فروشان مواد در پاتوق‌های «دره» اعمال می‌شود و واقعا نمی‌دانم ظرف این چند روز، درآمد این منطقه و این افراد از خرده‌فروشی مواد چقدر است كه تا این حد در مقابل كمك‌رسانی گروه‌های مردمی مقاومت می‌كنند. البته طبیعی است كه سرمای هوا، درآمد آنها را افزایش می‌دهد چون كارتن‌خواب‌ها در این هوا نیاز بیشتری به مصرف خواهند داشت اما واقعا، این افزایش تا چه حدی است كه حاضرند به خاطرش، مرزهای انسانیت را هم زیر پا بگذارند؟

شما هم با سرمای هوا و بارش برف غافلگیر شدید؟

تلاش كردیم پتو و هیزم تهیه كنیم. با كمك خیریه‌ها و مردم، 140 تخته پتو فراهم شد و تیم‌های سیار، از عصر شنبه مشغول توزیع در منطقه شدند ولی هیچ پیش‌بینی درباره دسترسی به پتو در روزهای بعد ندارم. این پتوها هم در زمان بارش برف و باران، كارایی خودش را از دست می‌دهد چون خیس می‌شود و سرمای مضاعف تولید خواهد كرد. حتما باید روی سطح پتوها به‌طور كامل پلاستیك دوخته شود تا برای كارتن‌خوابی كه پتو را به دور خود می‌پیچد، مثل یك گلخانه عمل كند. نیاز فوری ما، نیروی انسانی برای توزیع كمك‌ها در پراكندگی بیش از حد «دره» است و فكر می‌كنم نیروهای داوطلب هلال‌احمر، در این شرایط می‌توانند طبق وظایف ذاتی‌شان، برای كمك به كارتن‌خواب‌های «دره» با ما همراهی كنند. مشكل مهم، ظرفیت بسیار كم سرپناه و نبود گرمخانه در این منطقه است. ظرفیت اسمی سرپناه‌های موجود كه توسط بهزیستی ایجاد شده، حدود 60 نفر است كه تلاش می‌كنیم ظرفیت سرپناه را به 150 نفر برسانیم اما در منطقه 2 (شرق دره فرحزاد) هیچ گرمخانه‌ای نداریم. شنبه‌شب از نهادهای امدادی درخواست كردیم به ما هیزم برسانند؛ هیزمی كه به خوبی و برای ساعات طولانی بسوزد. واقعیت این است كه دیگر، در شب‌های سرد زمستان و پاییز، مدل‌های كلاسیك كمك‌رسانی، بی‌فایده است و به دلیل امكانات محدود و وسعت زیاد «دره»، برای نجات انسان‌ها، نیازمند ایده‌های خلاق هستیم. یكی از راه‌های كمك‌رسانی می‌تواند این باشد كه اطراف پاتوق‌های «دره» و در فاصله 200 یا 300 یا 400 متری، حلب‌های خالی روغن را از چوب و هیزم انباشته كرده و آتشی درست كنیم كه اگر در ساعات شب، كارتن‌خوابی از پاتوق جدا شد، در طول مسیر، بتواند خودش را به این آتش برساند و از سرما و مرگ نجات پیدا كند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha