احتمالا باید از مردمی که هفته قبل در آغاز روزهای گرم سال در خوزستان خون‌شان به جوش آمد، ریختند وسط جاده و چند ساعتی این مسیر را برای بیان مطالبه‌شان بستند یک تشکر اساسی بکنیم.

آب که نداریم، کرونا هم ما را بیچاره کرده است

سلامت نیوز:احتمالا باید از مردمی که هفته قبل در آغاز روزهای گرم سال در خوزستان خون‌شان به جوش آمد، ریختند وسط جاده و چند ساعتی این مسیر را برای بیان مطالبه‌شان بستند یک تشکر اساسی بکنیم.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه صبح نو ،تعجب می‌کنید چرا می‌گویم تشکر؟ برایتان می‌گویم. حقیقت این است که ما (مخصوصا اهالی مرکزنشین) غیر از مراکز استان‌ها چند شهر مهم کشور اساسا شناختی از سایر مناطق کشور نداریم و از این بابت است می‌گویم باید تشکری از این مردم شریف داشته باشیم تا ما را با منطقه‌ای به نام «غیزانیه» آشنا کردند. حالا غیزانیه کجاست؟ احتمالا تا الان که این نوشته را می‌خوانید دستی به گوگل برده‌اید و این اسم را جست‌وجو کردید.


اجمالاً آنطور که ویکی پدیای فارسی نوشته این شهر بزرگترین بخش شهر اهواز است که در مسیر جاده قدیم اهواز به ماهشهر، رامشیر، رامهرمز و هفتکل قرار‌دارد. غیزانیه؛ اهمیت استراتژیکی هم برای صنایع نفتی ایران دارد چرا‌که علاوه بر واقع شدن شرکت‌های نفت و گاز کارون و مارون، شرکت ملی حفاری ایران، پتروشیمی مارون و پتروشیمی رازی، مسیر ترانزیت بنادر ایران نیز در این بخش قرار دارد.

این‌ها را برای شما گفتم که بدانید این منطقه اصطلاحاً روی نفت خوابیده اما خیلی پوست کنده و سرراست بدانید که آب ندارد و همین باعث شده است که مردم این منطقه هفته قبل چند ساعتی این مسیر مهم ترانزیتی را مسدود کنند و حتماً می دانید بعد از آن چه اتفاقی افتاد. از آنجا که خبرنگار جماعت باید سرش برای این مدل مسائل درد بکند باعث شد که از یک فرصت کوتاه نهایت استفاده را کنم و خود را به منطقه‌ای برسانم که این روزها اسمش زیاد ورد زبان‌هاست و اینطور شد که سه‌شنبه شب با آخرین پرواز خود را به اهواز رساندیم تا ببینیم در غیزانیه چه خبر است.


آب، گوهری در بیابان

بعد از اینکه هرم گرمای شبانه اهواز به صورتم خورد یادم افتاد که در گرمایی که تازه این روزها در تهران قرار است به اوج برسد، اما در اهواز فعلاً دمای شبانه‌اش بالای‌30 و در روزش به بالای 40‌می‌رسد راه می‌روم و می‌توان تصور کرد که بی‌آبی در این شرایط بحرانی‌ترین اتفاق است. شبانه که نمی‌شد به غیزانیه رفت پس بهترین کار رسیدن به گروه جهادی شهدای مدافع حرم است که از همان ساعات اولیه بحران در غیزانیه حاضر شده بودند و اطلاعات نسبتاً جامعی از این منطقه‌ای داشتند که این روزها محور بحران شده است. شبانه به منطقه الهایی در جنوب اهواز رسیدیم که تعدادی از طلبه‌های تهرانی و قمی در آنجا حاضر بودند.

البته این گروه تازه ساعت‌2 بامداد به بعد با چهره‌های خاک‌آلود تازه از غیزانیه رسیدند که ما سوال پیچ‌شان کردیم. مهدی احمدی یکی از طلبه‌های این گروه جهادی اوضاع غیزانیه را بحرانی‌تر از آنچه در رسانه‌ها درج شد می‌داند. او می‌گفت این منطقه حدود 90‌روستا دارد که آخرین روستا از سر جاده 90‌کیلومتر فاصله دارد و با توجه به جاده‌های خاکی و نامساعد منطقه حدود سه ساعتی راه است.

مشاهدات اعضای این گروه حاکی از آن بود که مشکل اصلی و عمده این مردم تأمین آب آشامیدنی دام‌ها و احشام است و در مرحله بعد تأمین آب برای نظافت است (به‌نحوی که برخی از مردم منطقه تا دو هفته موفق به حمام کردن نشده‌اند) والا که آب آشامیدنی را این مردم مدت‌هاست با تأمین هزینه تأمین می‌کنند (هر 400لیتر آب 50‌هزار تومان) ولی مدتی است برای سیراب کردن دام و احشام با مشکلات زیادی مواجه شده‌اند و تعداد زیادی از دام‌های آن‌ها تلف شده است که این مسأله یکی از معضلات اصلی این مردم است. این فعال جهادی همچنین با توصیف آب آشامیدنی مردم هم گفت که عموماً این آب در حوضچه‌هایی ریخته می‌شود که به لحاظ بهداشتی در استاندارد پایینی است اما به‌دلیل اینکه فضای بیشتری دارد مردم تمایل به استفاده از آن‌ها دارند.


لوله‌های نفت و البته آب

بعد از بالاآمدن آفتاب راهی منطقه می‌شویم و ساعت‌8 به غیزانیه می‌رسیم. در اصل غیزانیه شهری است عبوری در مسیر اهواز به امیدیه اما روستاهای این منطقه وسعت زیادی دارد. منطقه را که نگاه می‌کنی در حصار دکل‌های بلند نفتی است و تابلوهای شرکت‌های متعدد نفتی هم به صورت انگشت‌نما در کنار جاده به چشم می‌خورد.

در کنار جاده هم تا چشم کار می‌کند لوله‌های نفتی است که هر یک به سمت سویی می‌رود. برخی لوله‌ها از کنار جاده راه‌شان را کج کرده‌اند به سمت بیابان و دکل‌های نفتی و برخی دیگر هم به سمت مراکز اصلی.

در غیزانیه توقف می‌کنیم، وارد یک سوپرمارکت بزرگ می‌شوم. بعد از خریدن چند قلم جنس از صاحب مغازه درباره آب و اعتراضات منطقه سوال می‌کنم. با یک کلمه طوری جواب می‌دهد که از خیر سوال بعدی می‌گذرم و بیرون می‌آیم. مردی با یک پسربچه کنار دیوار نشسته است، سراغ او می‌روم. می‌پرسم هفته قبل اینجا چه خبر بود؟ با حالتی که مشخص بود در حال پیچاندن من است گفت اهل منطقه نیستم و خبر ندارد و در حالی که ما از او دور شدیم به خانه‌ای در کوچه روبه‌رو رفت. با این دو برخورد مشخص شد که در این منطقه چیزی دست ما را نمی‌گیرد.

به ناچار قصد روستاهای اطراف را کردیم. در حین گذر از کنار جاده راننده همراه‌مان لوله‌ای بزرگ را نشان داد و گفت این لوله آب اختصاصی برای شرکت‌های نفتی است. در کنار جاده تابلوی شرکت نفتی مارون دیده می‌شد و احتمالاً مقصد این شرکت یا شرکت‌های همجوارش بود. وارد روستا که می‌شویم بلوار بلندی خودنمایی می‌کند که وسطش خاک است و کنار بلوار هم شمشادهایی بود که پسرکی چند عدد گوسفند را برای تغذیه آورده بود.

در کنار مغازه‌ای می‌ایستم، خانمی میانسال پشت دخل است. از او سوال می‌کنم که مشکل آب منطقه چیست؟ به عربی صحبت می‌کند «مای ماکو» این جمله را متوجه می‌شوم اما جملات بعدی‌اش را که قطار می‌کند در بیان مشکلاتش متوجه نمی‌شوم. راننده عرب زبان را به کمک می‌خوانم. ترجمه می‌کند که «در روز یکی، دو ساعت بیشتر آب نداریم؛ در این گرمای هوا مگر بدون آب می‌شود زندگی کرد؟» حرف‌هایش فقط یک تکرار دارد و آن درخواست کمک از مسوولان است برای آب. می‌گویم کی آب قطع می‌شود؟ شیر آب را کنار مغازه باز می‌کند. خالی از آب.

از سوالم شرمنده می‌شوم. خداحافظی می‌کنیم و به داخل روستا می‌رویم. یک فروشنده دوره‌گرد را می‌بینیم که با وانت که لباس می‌فروشد. چند خانم جوان و میانسال هم ایستاده‌اند. سوال را که می‌پرسم خانم میانسال به زبان عربی می‌گوید: «آب که نداریم، این کرونا هم ما را بیچاره کرده است. دام‌هایمان تشنه هستند و تلف می‌شوند.

در کنار درخواست برای رساندن آب از بیکاری جوان‌هایش هم می‌گوید و اما چشمانش از امیدی می‌گوید که این چند روز بعد از اعتراضات ایجاد شده است هر چند ظاهراً این همه امیدواری برای آب‌رسانی به 35‌روستا ایجاد شده است.» آن فعال جهادی که منطقه را از نزدیک دیده می‌گفت لوله‌های ابتدایی 8‌اینچی هستند و لوله‌هایی که آب را به روستا می‌برد 16‌اینچ و باید تدبیری برای آب‌رسانی بعد از این سه هفته انجام شود. فعلاً که امیدواری‌ها داده شده و مردم هم چشم امید به رسیدن آب دارند اما باید به فکر آن روستاهای باقی را که بعد از اتمام این سه هفته از رسیدن آب ناامید می‌شوند هم بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha