سلامت نیوز: موقعیکه در معابر شهری قدم میزنیم بهندرت پیش میآید که یک معلول را در خیابان یا پیادهراه ببینیم. بیشتر از آن وقتیکه سوار اتوبوسهای شهری میشویم کمتر اتفاق افتاده با فردی که دارای محدودیتهای حرکتی یا ذهنی هست، چند ایستگاهی همسفر باشیم، در روزهایی که کرونا نبود در بیشتر موارد یک شهروند معلول نمیتوانست برای تماشای یک فیلم یا فوتبال به سینما یا استادیوم ورزشی برود. بنابراین بیشتر آنها از ترس شهر به خانههایشان پناه بردند و درحالیکه معلولیت برایشان محدودیت نشد امکانات شهری آنها را محدود کرد طوریکه از بخش زیاد حقوق خود بهعنوان یک شهروند محروم شدند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همدلی، این در شرایطی است که جمعیت معلولان کم هم نیست، مرکز پژوهشهای مجلس اواخر آبان سال جاری در گزارشی نوشته درحال حاضر یکمیلیون و 531هزارو 705نفر معلول در كشور تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند. اما عضو هیأت مدیره سازمان جهانی معلولان به «همدلی» میگوید: «معلولان زیادی هستند که حتی در بهزیستی پرونده ندارند، بعضی از آنها هم، چون از نظر مالی توانمند هستند، اصلاً به بهزیستی مراجعه نمیکنند.» بنابراین تعداد آنها باید بیشتر باشد. اما آنچه مهم است اینکه جمعیت حدوداً 3درصدی آنها فراموش شده است، شاید برای همین باشد که روز سوم دسامبر بهعنوان روز جهانی معلولان و شروع یک هفته با همین عنوان نامگذاری شده است تا سازمانها و افراد غیرمعلول بدانند در قبال همشهری معلول خود چه وظایفی دارند.
حقوق از دست رفته
استفاده از خدمات شهری اگرچه یکی از حقوقی است که از افراد معلول سلب شده، اما این همه ماجرا نیست. «علیهمت محمودنژاد»، دکترای تخصصی روانشناسی کودکان که خودش معلول است، به روزنامه «همدلی» میگوید: «فلسفه نامگذاری سوم دسامبر به عنوان روز جهانی معلولیت احترام بهحقوق اقتصادی، رفاهی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و قضایی این بخش از جامعه است. بنابراین دغدغه اصلی افراد دارای معلولیت این است که مانند سایر افراد جامعه حقوقشان محترم شمرده شود. یعنی اگر افراد معلول 3درصد از جمعیت جهان هستند، چرا نباید 3درصد از اشتغال جهان را داشته باشند، اگر افراد معلول 3درصد از شهروندان هر جامعهای هستند؛ چرا نباید 3درصد از فرصتهای رفاهی و اقتصادی را نداشته باشند.»
مدیرعامل انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران ادامه میدهد: «مشکلات ما جامعه معلولان ناشی از عدم بلوغ فکری جوامع بشری است، ما در احقاق حقوق افراد دارای معلولیت بهخاطر سماجت و مقاومت افراد غیرمعلول که قدرت و امکانات در دست آنها هست بهشدت ناموفق بودیم. به شما بگویم اگر امروز کسی که میخواهد یک ساختمان بسازد بهدنبال این نیست که یک فرد معلول هم بتواند از آن ساختمان استفاده کند، یعنی بر اساس قانون و معیارهای انسانی و برای قابل زیست بودن برای همه، آن ساختمان را نمیسازد، درعوض میخواهد ساختمانی مقرون بهصرفه درست کند که منافع مالی خودش تامین شود. این یعنی افراد غیرمعلول دربرابر خواستههای ما مقاومت میکنند. برای مثال میگویم؛ عرض دستشویی و حمام اکثر خانههایی که در تهران ساخته میشود بهویژه خانههای جنوب شهر بالای 75سانتیمتر نیست، درحالیکه عرض یک ویلچر 90سانتیمتر است، بنابراین برای معلولان آن دستشویی و حمام قابل استفاده نیست، این مثال کوچک یعنی اینکه ما از حقوق برابر با افراد غیرمعلول برخوردار نیستیم.»
نقش دولتها در افزایش افراد معلول در یک جامعه
حالا در میان این حقوق از دست رفته باید کسی باشد که از همه ظرفیتها استفاده کند تا کیفیت را به زندگی این بخش از جامعه برگرداند. اگرچه معمولاً افراد دارای محدودیتهای حرکتی خودشان سعی میکنند که در سایر زمینهها توانمند شوند و با بهره گرفتن از تواناییهای خود نهتنها تبدیل به یک خانهنشین ابدی نشوند، بلکه در جامعه با همه محدودیتهایی که برای فرد معلول دارد حضور داشته باشند. اما باید درنظر گرفت با توجه به نوع معلولیت چنین کاری برای همه ممکن نیست. بنابراین اینجا نقش سازمانهای حمایتی بهویژه دولتها بسیار اهمیت پیدا میکند.
دراینباره «محمودنژاد» خاطرنشان میکند: «معتقدم بخش زیادی از معلولیتها ناشی از سیاستهای غلط دولتها است، بنابراین آنها باید نسبت به افراد معلول غرامت بدهند و قبول مسئولیت کنند، یعنی باید همهجانبه از فرد معلول حمایت کنند.
درنظر بگیرید وقتی فردی بر اثر تصادف ماشین معلول شده است، یعنی احتمالاً سوار پرایدی شده که کیسه هوا ندارد، این یعنی سیاستگذاریهای دولت مشکل داشته که مردم سوار ماشین غیراستاندارد میشوند. درحالیکه دولت وظیفه دارد جادهها و ماشینها را استاندارد کند. در کشور ما بهدلیل نبود استانداردها و تکرار حوادث، و همچنین زایمانهای غلط، اجباری نبودن تستPKU برای نوزادان، و مواردی دیگر سالانه حدود 40هزار نفر به جامعه معلولین اضافه میشود، درحالیکه همه این موارد به سیاستهای غلط دولتها برمیگردد.»
عضو هیأت مدیره سازمان جهانی معلولان ادامه میدهد: «البته معتقدم مقصر اصلی مجلس شورای اسلامی است، چراکه او باید نظارت داشته باشد. ببینید؛ امروز دولت بودجه را تحویل مجلس داده است، اما باید نماینده مجلسی که با رای مردم و منِ معلول وارد مجلس شده است، از حقوق بحق من دفاع کند. نماینده مجلس وقتی میداند دولت تنها بخش اندکی، حدود یکپانزدهم از بودجه مورد نیاز برای قانون حمایت از حقوق معلولان را به آنها تخصیص میدهد، باید آنجا از حق من دفاع کند که متاسفانه این کار را انجام نمیدهد.»
کرونا و روزهای سخت معلولان
حالا با وجود همه این کمتوجهیها با شیوع ویروس کرونا به مشکلات جامعه معلولین کشور اضافه شده است. در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با عنوان «مقابله با شیوع ویروس کرونا، افراد دارای معلولیت و اقدامات لازم» نوشته شده خدمات سازمان بهزیستی در حوزه مراقبتی و حمایتی در دوران کرونا بیشتر معطوف به مراكز توانبخشی و جمعیت معلولِ مقیم در آن یعنی برای 51هزارو200نفر است. این در حالی است كه بخش اصلی جمعیت تحت پوشش این سازمان یعنی 96.65درصد بیرون از این مراكز، در سطح جامعه حضور دارند و از حمایتهای این سازمان در دوران كرونا محروم هستند.
در ادامه این گزارش آمده که حدود 80درصد از جامعه معلولان در دوران کرونا خودشان را نیازمند کمک معرفی کردهاند. بنابراین روزهای سختی برای آنها درحال سپری شدن است.
«محمودنژاد»، مدیرعامل انجمن دفاع از حقوق معلولان ایران، دراینباره به روزنامه «همدلی» میگوید: «در دوران کرونا وزارت بهداشت هیچگونه چتر حمایتی برای معلولان ایجاد نکرد، تعداد زیادی از معلولان در همین دوران شغلهای خودشان را از دست دادند، اما هیچکس توجهی به ما نکرد، آنهم باتوجه به هزینههای بالای بهداشتی و مراقبتی برای معلولین، شما فقط همین یک مورد را توجه کنید؛ بخشی از افراد معلول که آسیب نخاعی هستند از ایزیلاف(پوشک بزرگسالان) استفاده میکنند، اما قیمت آن از اسفند97 تا امروز از 13هزار تومان به 180هزار تومان افزایش پیدا کرده، یک معلول حداقل در یک ماه نیاز به 4بسته از این محصول دارد، دیگر خودتان بروید و سایر هزینههای بهداشتی را محاسبه کنید، در دوران کرونا هم که همه هزینهها افزایش پیدا کرده است.»
او ادامه میدهد: «درخصوص حمایتهای توانبخشی؛ معلول نیاز به خدمات گفتاردرمانی و کاردرمانی دارد، در دوران کرونا بهدلیل تعطیلی مراکز این خدمات قطع شده است، در چنین شرایطی آنها به جلسات توانبخشی در خانه نیاز دارند، یک جلسه توانبخشی در خانه حدود 200هزار تومان است و خانوادهها توان پرداخت چنین هزینههایی را ندارند. از طرفی قیمت یک ویلچر قبلتر حدود 400هزار تومان بود، اما امروز ویلچری که معلول بتواند با آن مثلاً دانشگاه برود، کمتر از 4میلیون تومان نیست و تامین آن برای خیلی از خانوادهها شدنی نیست.
من در دفاتر انجمن خودمان به 41هزار معلول خدمات میدهم، روز گذشته برای 3هزار نفر از آنها 300هزار تومان بهمناسبت روز جهانی معلولین واریز کردیم، اما آیا واقعاً سیصد هزار تومان امروز پولی هست؟ شاید دو کیلو گوشت هم نشود. اما منِ انجمن بهتنهایی توان کمک به معلولان را ندارم، ما نیاز به حمایتهای گسترده داریم و تا وقتی دولت، مجلس، شهرداریها احساس مسئولیت نکنند، امور معلولین بهسختی جلو میرود.»
آنچه مشخص است این بخش از جامعه در برنامهریزیهای کلانِ دولتی و شهری فراموش شدهاند یا حداقل توجه چشمگیری به آنها نمیشود. طوریکه امکانات ناکافی برای خانوادههایی که بعضاً دو یا چند معلول دارند سبب شده کیفیت زندگی برایشان بهشدت کاهش پیدا کند. در چنین شرایطی اگرچه سازمانهای مردمنهاد(سمن) تلاش میکنند با کمکهای مردمی بخشی از نیازهای آنها را برطرف کنند، اما منابع دریافتی آنها با توجه به تعداد معلولهایی که وجود دارند جوابگوی ارائه خدمات باکیفیت نیست. از طرفی افراد دارای محدودیتهای حرکتی و ذهنی یک انتظار بحق دارند و اینکه مانند سایر شهروندان از حقوق خود برخوردار باشند. در این میان بهنظر میرسد دستگاههای دولتی و خدمات شهری در کنار سایر سمنها باید بیشتر به این بخش از جامعه توجه کنند.
نظر شما