سلامت نیوز:سگ‌های ولگرد و آزادزی؛ در حال تبدیل شدن به یک چالش بسیار جدی هستند. تاریخچه حضور سگ‌ها پیچیده است؛ در برخی منابع زمان اهلی شدن آنها بین 9 الی 14 هزار سال و در برخی منابع به قدمت حضور حدود 30 هزار سال اشاره شده است. رابطه بین انسان و سگ‌ها اگر مبتنی بر نیاز باشد، عمیق است اما سگ‌ها نسبت به هر حیوان اهلی دیگر با انسان در چالش و رقابت جدی هم بوده‌ و هستند.

ضرورت همکاری مردم برای کنترل جمعیت سگ‌های ولگرد

سگ‌های ولگرد و آزادزی؛ در حال تبدیل شدن به یک چالش بسیار جدی هستند. تاریخچه حضور سگ‌ها پیچیده است؛ در برخی منابع زمان اهلی شدن آنها بین 9 الی 14 هزار سال و در برخی منابع به قدمت حضور حدود 30 هزار سال اشاره شده است. رابطه بین انسان و سگ‌ها اگر مبتنی بر نیاز باشد، عمیق است اما سگ‌ها نسبت به هر حیوان اهلی دیگر با انسان در چالش و رقابت جدی هم بوده‌ و هستند.

به گزارش سلامت نیو به نقل از روزنامه اعتماد ،ابعاد انسانی برهم‌کنش سگ‌ها و حیات وحش خیلی کم مورد مطالعه قرار گرفته، در فصل 12 کتاب «سگ‌های آزادزی و حفاظت از حیات وحش» کلی میلر (Kelly Miller) و همکارانش به قدم اول برای درک ابعاد انسانی برهم‌کنش سگ‌ها و حیات وحش اشاره کرده و می‌نویسند: «برهم‌کنش سگ‌ها با حیات وحش ‌باید به وضوح تعریف شود.

این برهم‌کنش بسته به موضوع (انسان، سگ و حیوان وحشی) می‌تواند مثبت یا حتی منفی باشد و لذا اگر به دنبال راهکاری برای حل چالش‌های ناشی از برهم‌کنش سگ‌ها و حیات وحش هستیم؛ در کنار علم بوم‌شناسی و زیست‌شناسی باید ارزش‌ها و علایق مردم هم به درستی درک شود چون ارزش‌ها، طرز برخورد را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند و طرز برخورد هم بر رفتار اثرگذار است اما در مقابل فاکتورهای دیگری مانند تمکن مالی، قوانین مدیریتی، فرهنگ، تجارب گذشته، طرز نگاه دیگران و... هم هستند که بر رفتار افراد نسبت به این مساله اثرگذارند.

در مورد سگ‌های ولگرد و آزادزی دیدگاه‌ها طیف بسیار وسیعی دارد، به عنوان مثال وقتی بحث مدیریت و حذف سگ‌ها از زیستگاه‌های طبیعی به میان می‌آید، خیلی از افراد ممکن است که با آن موافق نباشند و مساله را تبدیل به چالش کنند اما در غیاب تحقیقات روی ابعاد انسانی، نقش برنامه‌های آموزشی پررنگ‌تر می‌شود چون هر قدر که بتوان افراد بیشتری را در مورد اهمیت این موضوع آگاه کرد، احتمال تغییر رفتار هم بیشتر خواهد بود.» 


میلر و همکارانش به این اشاره می‌کنند که باید برهم‌کنش‌های مثبت و منفی سگ‌ها با حیات وحش برای مردم تشریح شود، به عنوان مثال سگ‌های آموزش‌دیده به عنوان نگهبان (سگ‌های مراقب گله، راهنما و مراقب مزارع) برهم‌کنش مثبت با حیات وحش دارند اما در مقابل مضرات ناشی از حضور سگ‌های ولگرد است که باید برای مردم تشریح شود چراکه به این واسطه، تفاوت‌ها درک می‌شوند و آگاهی، رویکرد و رفتارهای اشتباه را در درازمدت تغییر خواهد داد. 

نمونه موردی اول سگ‌های روستاهای حاشیه پارک ملی گلستان 
مبین صوفی،کارشناس حیات وحش بومی ساکن در حاشیه پارک ملی گلستان است. او به« اعتماد» می‌گوید که تا امروز در مناطق حفاظت شده زاو الف، زاو ب، لوه، قورخود، شکارممنوع عزیزآباد که همگی در اطراف پارک ملی گلستان هستند؛ معضلی به نام سگ‌های بلاصاحب مشاهده نکرده‌ اما در شرق و انتهای پارک ملی گلستان (میرزابایلو)، روستای آرمادلو و چشمه خان چند باری اتفاق افتاده که سگ‌های روستایی‌ها از جاده گذر کرده و به سمت دشت میرزابایلو آمده و به آهوها حمله کرده‌اند چون فاصله روستا با پارک ملی فقط در حد یک جاده گرگان-مشهد است و سگ‌ها شرطی شده و می‌دانند که آن سمت جاده برای آنها طعمه است. 


این کارشناس حیات وحش می‌گوید: «تا جایی که می‌دانم و از افراد قدیمی هم سوال کرده‌ام، سگ‌های بلاصاحب از ابتدا در این منطقه حضور نداشتند و دلیل آن را شاید باید در عقاید و باورهای مردم، نیاز آنها به حضور سگ در زندگی روستایی و البته اهمیت و کاربرد سگ‌ها در سبک زندگی روستایی خاص منطقه جست‌وجو کرد. اقوام مختلفی در پیرامون پارک ملی گلستان زندگی می‌کنند که عمدتا از قوم ترکمن هستند.

سگ در بین قوم ترکمن جایگاه ویژه‌ای دارد و من هم از یک طایفه قدیمی به نام تمک هستم که بیش از 200 سال در همین منطقه دامداری و کشاورزی کرده. نام روستای ما توتلی تمک است (توتلی به معنای جایی است که توت دارد). در مجموع، حدود 11 روستا در اطراف پارک ملی گلستان هستند و روستای ما هم در شمال غربی پارک ملی گلستان است.

سگ در میان ترکمن‌ها به‌شدت کارایی دارد چنانکه از آن برای نگهبانی گله، نگهبانی خانه و نگهبانی زمین و محصولات کشاورزی استفاده می‌کنیم، بنابراین سگ‌ها دو گروه هستند؛ یا سگ‌های مسوول نگهداری گله یا سگ‌های مسوول نگهداری از خانه و زمین کشاورزی که البته دو تربیت مختلف می‌شوند اما همگی صاحب‌ دارند و از گله و چوپان فاصله زیاد نمی‌گیرند. در حالی که سگ‌های بدون صاحب، نزدیک شهرها یا روستاهای نزدیک شهرها هستند، زباله می‌خورند و به‌شدت آلوده‌اند.»


او مهم‌ترین دلیل عدم حضور سگ ولگرد را در حاشیه پارک ملی گلستان، نگهداری مسوولانه توسط دامدارها و کشاورزهای محلی می‌داند: «در این منطقه سگ‌های مناسب را برای نگهبانی و گله‌داری انتخاب و نگهداری می‌کنند، از زمان‌های گذشته توله‌های نر یا حتی ماده سگ زایمان کرده را به افرادی که درخواست می‌کردند، می‌دادند و مابقی در طبیعت رها می‌شوند که شغال آنها را ببرد.

با همین روش اجازه داده نمی‌شود که سگ‌های اضافی زنده بمانند و جمعیت آنها طغیان کند. موضوع مطالعه کارشناسی ارشد من تعارض انسان با گرگ و پلنگ در مناطق احاطه‌کننده پارک ملی گلستان بود و با حدود 120 دامدار نزدیک 4 سال در ارتباط بودم؛ در طول این مطالعه هیچ‌گاه سگ ولگرد و رها ندیدم.

برخی  چوپان‌های ترکمن 8 الی 9 سگ دارند و به خوبی از آنها نگهداری می‌کنند اما براساس مطالعه‌ای که انجام دادیم و مقاله آن تحت داوری است، تعداد 4 تا 6 سگ برای نگهداری از گله کافی است و تعداد بیش از آن هم دیگر ضرورت ندارد جز اینکه تعارض را با حیوان گوشتخوار بیشتر می‌کند. این را هم بگویم که سگ صاحب‌دار را حتی اگر در طبیعت هم رها باشد، نمی‌توان به سادگی حذف کرد چون تعارض جدی‌تر ایجاد می‌کند.» 


او در مورد نحوه نگهداری و آموزش این سگ‌های نگهبان می‌گوید: «تغذیه سگ‌های گله و نگهبان به این صورت است که هر شب (روزی یک‌بار) سگ‌ها با نان یا در گذشته با سبوس گندم، آرد و تکه‌های نان خشک (نام غذا یال) سیر می‌شوند. سگ‌های ترکمن‌ها معمولا از نژاد محلی، باهوش و درشت جثه هستند اما اجازه ندارند حتی یک روز را خارج از محدوده مسوولیت نگهبانی خودشان بگذرانند؛ ما سگی داشتیم که در تابستان‌ها به دلیل گرما همراه چوپان‌ها نمی‌رفت، در پرچین‌ها و بوته‌های تمشک استراحت می‌کرد و بعدازظهرها که هوا خنک می‌شد، سراغ مسوولیت خودش یعنی نگهبانی گله می‌رفت.

سگ برای ما کارایی دارد پس آن را به درستی آموزش می‌دهیم چون اگر سگ نداشته باشیم، گراز خیلی راحت وارد زمین کشاورزی می‌شود و محصول را از بین می‌برد. حضور سگ نه‌تنها ما را در برابر آسیب‌های گراز بلکه حتی دام را در برابر خرس، گربه وحشی، شغال و سمور ایمن می‌کند. بسیاری محصولات کشاورزی مانند برنج، آفتابگردان، هندوانه، گندم و باغات نیازمند مراقبت و شب‌پایی هستند که این وظیفه سگ است که کل زمین را بچرخد. این نوع نگهبانی می‌تواند بدون آسیب زدن به جانوران باشد و این موضوع از اساس به شیوه آموزش، آگاهی و وظیفه‌شناسی صاحبان سگ‌ها مربوط است.» 


مبین صوفی معتقد است که سگ‌های ولگرد اغلب در حاشیه شهرها یا روستاهای نزدیک شهرها دیده می‌شوند: «سگ‌ها زمانی برای انسان ارزش دارند که کاربرد داشته باشند یعنی سود یا منفعتی از آنها متوجه انسان شود؛ وقتی سگ کاربرد داشته باشد، در طبیعت رها نمی‌شود چون ارزش و اهمیت دارد. اینکه بخواهیم سگی را به قصد نمایش نگهداری کنیم، به هیچ‌وجه پایدار نیست چنانکه موارد متعددی بوده که افرادی سگ‌ را در شهر نگه داشته‌ اما در نهایت به دلیل نداشتن مکان و فضای مناسب از پس نگهداری آن برنیامده و حیوان را برده و در طبیعت رها کرده‌اند اما در روستا سگ را نگه می‌دارند چون نیاز دارند و طبیعی هم هست که آن را رها نمی‌کنند. سگی که در طبیعت رها باشد، باید حذف یا عقیم شود چون متضمن خطر برای انسان و حیات وحش است و هدف اصلی ما هم همیشه حفاظت از حیات وحش است.»

نمونه موردی دوم سگ‌های ولگرد در روستاهای آذربایجان 
محمدرضا مسعود، کارشناس حیات وحش و مدیرعامل موسسه غیردولتی حفاظت از تنوع زیستی آذربایجان شرقی به «اعتماد» می‌گوید: «محل اصلی تولید سگ در آذربایجان، روستاها هستند. سگ‌ها در روستاها از زباله‌ها، لاشه‌های تلف شده دام یا جفت گوسفندان تازه زایمان کرده؛ تغذیه می‌کنند اما همزمان پستانداران کوچک اطراف روستاها را شکار می‌کنند و از تخم پرندگان زمینی مانند کبک هم بی‌بهره نیستند. این سگ‌ها آرام‌آرام جلب زباله‌های شهری می‌شوند. فراوانی منابع غذایی باعث شده که زادآوری سگ‌ها به‌شدت شتاب گیرد لذا هرگونه اقدام در کاهش و مدیریت جمعیت سگ‌های شهری مانند بردن به پناهگاه، عقیم‌سازی و... بدون درنظر گرفتن محل اصلی تولید سگ‌ها یعنی روستاها، اقدامی روبنایی است و هرگز با موفقیت همراه نخواهد بود.»


او می‌افزاید: «من از عنفوان طفولیت با روستا و روستایی سر و کار داشته‌ام؛ خاطرم هست که پدرم چوپانی داشت که این فرد مسوول پرورش سگ‌های گله هم بود. او بعد از دو هفته از وضع حمل سگ ماده که توله‌ها به نسبت بزرگ شده بودند، آنها را وارسی می‌کرد و براساس یکسری خصوصیات که به من هم آموزش داده بود؛ سگ مخصوص گله و دامدار را انتخاب می‌کرد و سایر توله‌ها را از بین می‌برد.

این شخص و اشخاص مشابه او در روستاهای آذربایجان کمک می‌کردند که جمعیت سگ‌ها حفظ شود و فقط سگ‌های مفید باقی بمانند اما معتقدم که زاد و ولد سگ‌های ولگرد امروز حاصل بی‌عملی خود ما در مهار جمعیت آنهاست. به عنوان مثال، منطقه شکار ممنوع سهند و منطقه حفاظت شده سهند به واسطه نزدیکی به زباله‌گاه شهر ممقان درگیر معضل جدی سگ ولگرد هستند.

در طول رودخانه آذرشهر، روستاهای جراغیل و سایر روستاها که همگی در مرز جنوبی مناطق حفاظت شده محیط زیست هستند، تعداد کثیری سگ ولگرد است که اهالی به آنها آرلیخ‌اییتی (ولگرد) می‌گویند. این سگ‌های ولگرد به خصوص در فصل بهار و اوایل تابستان خسارات زیادی به بره‌های قوچ و میش می‌زنند که قابل انکار نیست. کافی است چند سگ به گرفتن بره قوچ و میش عادت کنند، خیلی راحت هر وقت گرسنه باشند، شکار می‌کنند و آرام‌آرام با تشکیل دسته‌های چندتایی به ارتفاعات رفته و حتی سگ‌های صاحب‌دار را هم به دسته خود جذب می‌کنند.» 


این کارشناس حیات وحش معضل سگ‌ها را در مناطق حفاظت شده سهند، بالاخص در حواشی کشتارگاه مرغ کوروجان و اطراف ماسه‌شویی‌ها جدی‌تر می‌داند و می‌گوید: «متاسفانه این مناطق با تعداد کثیر سگ ولگرد درست در نزدیکی آبشخور قوچ و میش‌ها هستند. از طرفی در روستاهای اسینجان، اسفنجان و آمقان که پیش‌تر تعداد زیادی خرگوش داشتیم، دیگر حتی یک خرگوش هم دیده نمی‌شود در حالی که خرگوش غذای اصلی سیاه گوش است اما نسل خرگوش را این سگ‌های ولگرد نابود کرده‌اند.

کاهش جمعیت خرگوش منجر به کاهش چشمگیر سیاه‌گوش در منطقه شده و این خودش معضل جدی‌تری برای حیات وحش است. از طرفی سگ‌های ولگرد با خوردن تخم‌های کبک خسارت زیادی هم به جمعیت کبک زده‌اند. ما حتی شاهد کشته شدن کل بره‌های یک گله پانزده‌تایی میش در دره معروف گن دره که قوچ‌های بزرگ آن معروف هستند؛ بوده‌ایم. این در حالی است که عده‌ای ناآگاهانه در همین منطقه با غذادهی دستی تعداد سگ‌ها را بیشتر و معضل را در منطقه سهند جدی‌تر کرده‌اند.» 


محمدرضا مسعود در خاتمه می‌گوید: «مردم باید بدانند که معضل سگ‌ها فقط برای حیات وحش نیست بلکه حتی انسان هم از آن متاثر خواهد شد. من خاطرم هست که چندی پیش یک فرد در دامداری توسط گاو دچار جراحت شد و چند روز بعد این فرد جان باخت. بررسی‌های بعدی نشان داد که گویا سگی هار از همین سگ‌های ولگرد که برخی مردم ناآگاهانه غذادهی می‌کنند، از این دامداری گذر کرده و از طریق بزاقش گاو را آلوده کرده و بیماری هم از گاو به انسان منتقل شده در نتیجه نباید معضل سگ ولگرد را دست‌کم گرفت؛ موردی که می‌خواهم به مردم بگویم این است که لطفا به سگ‌های بلاصاحب و ولگرد غذارسانی نکنید؛ هم برای سلامت خودتان و هم برای طبیعت و حیات وحش که مدت‌هاست از رفتارهای اشتباه ما انسان‌ها آسیب دیده‌اند.» 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha