به گزارش سلامتنیوز هر قدر شرایط و نوع کار کارگران سختتر باشد بالطبع تاثیرات آسیبزاتری بر سلامت جسمی و روحی آنان خواهد داشت و کارفرمایانی که اندکی تیزهوشی و آگاهی در کار خود داشته باشند به خوبی بر این مهم واقف خواهند بود که سلامت روح و روان کارگران د رنهایت به سوددهی بیشتر مرکز تحت مدیریتشان منجر می شود.
شاید بتوان گفت که اعتیاد در برخی افراد به دلیل عدم برخورداری از سلامت روان بروز مییابد، چنین افرادی به جای استفاده از خدمات مشاوره به نشئگی ناشی از اعتیاد پناه میبرند، برخی دیگر استفاده از مواد را به عنوان دارویی برای رسیدن به آرامش و کاستن از آلام و استرسهای روزانه تلقی میکنند به هر حال آمار اعتیاد در جامعه کارگری از مواردی نگران کننده است که سال گذشت اسکندر مومنی دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر نسبت به آن هشدار و از بالا بودن نرخ شیوع مصرف مواد مخدر به ویژه تریاک در بخش کارگری خبرداده بود.»
همان زمان آزاده اولیایی، کارشناس وقت مسئول پیشگیری از اعتیاد در محیط کار و فضای مجازی سازمان بهزیستی کشور هم عنوان کرده بود: « بر اساس شیوعشناسی حدود هفت سال پیش در بدبینانهترین حالت ممکن حدود ۳۰ درصد کارگران و در خوشبینانهترین حالت ۲۱ درصد از کارگران در مراکز صنعتی و کارخانهها اعتیاد دارند.»
اما مشکلات مرتبط با تهدید سلامت روان کارگران در محیطهای کاری به اعتیاد محدود نمیشود، ابراهیم صادقیفر معاون وقت فرهنگی و اجتماعی وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی نیز سال گذشته از آمار ۳۳ درصدی افراد در جامعه کار و تولید با انواع اختلالات روانی دست و پنجه نرم میکنند.
موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران نیز پیش از درگفتگو به رسانهها عنوان کرده بود: «نشانههای خوبی از وضعیت انواع مختلف آسیبهای اجتماعی و اختلالات روانی در جامعه کار و تولید دیده نمیشود و این میتواند زنگ خطر جدی محسوب شود، به همین دلیل لازم است سلامت روانی و اجتماعی کارگران را جدی بگیریم.»
اگر اعداد و ارقام مرتبط با سلامت روان در کنار مشکلات معیشتی و عدم امنیت شغلی و سایر مشکلات جامعه کارگری گذاشته شوند قطعا میتواند هشداردهنده و نگرانکننده بوده و آسیبهای آن حتی جامعه را مورد تهدید قرار بدهد.
ناکافی بودن دستمزد تهدیدی برای سلامت روان کارگران
علیرضا حیدری نائب رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری در اینباره به سلامتنیوز میگوید: به صورت طبیعی در فقدان آرامش روحی و روانی و دغدغهمندی افراد در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی سلامت روان نیز دچار آسیب میشود. یعنی وقتی فرد از لحاظ روحی دچار آسیب میشود که نمیتواند خود را با عوامل محیطی بیرون سازش دهد یعنی زمانیکه میان باور فرد و آنچه که باید انجام دهد یا رعایت کند ناسازگاری وجود دارد.
وی با بیان اینکه عدم تقارن میان باورهای فرد و آنچه که از بیرون به وی دیکته میشود باعث ایجاد تغییرات روحی و روانی در وی میشود، عنوان میکند: این تغییرات روحی و روانی در رفتار شما اثر میگذارد که این قطعا رفتاری متعادل و مناسب نیست. تغییر رفتار در محیطهای کار که در آن فرد با وسایل و ابزار کار سرو کاردارد باعث میشود که اشتباهات و خطاهای ناخوداگاه اتفاق بیفتد که این خطاها و اشتباهات هم در محیط کار میتواند به خود کارگر آسیب برساند و و هم محصولی که کارگر تولید میکند را دچار آسیب کرده و نهایتا مصرفکننده را تحت تأثیر قرار دهد.
نائب رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری اظهار میکند: خیلی مهم است کسی که در محیطی مشغول به کار است از آرامش روحی و روانی کافی برخوردار باشد، در این راستا اقتصاد بسیار مهم است به عنوان مثال کارگری که دغدغه معیشت وتاُمین نیازهای خانواده را داشته باشد به صورتی که وقتیکه شروع به کار میکند ذهنش درگیر این باشد که چگونه نیازهای خانواده را تأمین کند درحالیکه و تأمین این نیازها از امکانات او خارج بوده و قادر به پاسخگویی مطالبات خانواده نیست حین کار و قبل و پس از شروع به کار آسایش نخواهد داشت در چنین شرایطی نمیتوانید از کارگر انتظار کار خوب و بهرهور داشته باشید.
او اضافه میکند: کارگری که در تمام مدت به فکر این است که حقوق و مزایایی که دریافت میکند او را به پایان ماه نمیرساند و در تامین هزینه مسکن، معاش، تحصیل فرزند و مواد غذایی و .... دچار مشکل است، کارگری که حقوقش نمیتواند تأمینکننده نیازهای حداقلی او باشد قطعا دچار مشکلات روحی میشود. امروز بخش قابل توجهی از کارگران با همین وضعیت معیشتی مواجه هستند به نحوی که حاشیهنشینی به مشکلات زندگی کارگر دامن زده و او را با سختی مواجه کرده است.
حیدری میافزاید: وقتی نیروی کارشرایط متعادلی نداشته باشد، طبیعتا پرخاشگر و ناسازگار شده و ظرفیت تحملش کاهش مییابد، این حجم مشکلاتی که از ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میتواند بر کارگران حاکم شود برای آنها اختلالاتی ایجاد میکند که این اختلالات میتواند در داخل و بیرون از محیط کار به خود فرد و اطرافیان او صدمه زده و آنها را آزرده خاطر میکند. بسیاری از درگیریهای خانوادگی کاملا ریشه در عدم تعادل ناشی از عدم سازگاری میان عوامل بیرونی و باورها و تواناییهای فرد دارد. این عدم تعادل شرایط روحی نیروی کار را تحت تاثیر قرار میدهد.
کارگری که در تمام مدت به فکر این است که حقوق و مزایایی که دریافت میکند او را به پایان ماه نمیرساند و در تامین هزینه مسکن، معاش، تحصیل فرزند و مواد غذایی و .... دچار مشکل است، کارگری که حقوقش نمیتواند تأمینکننده نیازهای حداقلی او باشد قطعا دچار مشکلات روحی میشود.
نبود امنیت شغلی سلامت روان کارگران را تهدید میکند
وی با اشاره به اهمیت امنیت شغلی نیروی کار در موضوع سلامت روان کارگران، توضیح میدهد: وقتی کارگر به این موضوع فکر میکند که با کوچکترین مشکل در محیط کار از سوی کارفرما تهدید به اخراج یا جابجایی شغلی میشود یا اینکه ، شرایط و ساعت کارش را تغییر میدهند یا ممکن است او را به کاری که هیچگونه تجربه و مهارتی در آن ندارد وادارند که باعث خطا و اشتباه و نهایتا ایجاد مخاطره شود، در این شرایط امنیت روانی کارگر به خطر میافتد.
حیدری خاطرنشان میکند: تمام ناسازگاریهای درون کارگاهی میتواند برای کارگر ایجاد تنش روحی و روانی کرده و و باعث میشود که احساس عدم امنیت در او شکل بگیرد. حس عدم امنیت، عدم اعتماد، عدم ناسازگاری با محیط میتواند برای هر فردی شکننده باشد و به بهم ریختگی شرایط روحی کارگر منجر شود.
این فعال حوزه کارگری با تاکید براینکه عموما آن چیزی که نیروی کار را از نظر روحی آزرده خاطر کرده او ممکن است تأثیرات قابل توجهی بر او بگذارد موضوع امنیت شغلیست، اظهار میکند: امنیت شغلی بسیار مهم است. این خیلی اهمیت دارد که وقتی برای آینده برنام ریزی میکنید از نظر روحی اطمینان خاطر ندارید که میتوانید روی شرایط موجود حساب کنید و تضمینی نیست که شرایط برای مدتی که شما پیشبینی میکنید ثبات دارد یا خیر. اگر این بی ثبانی در ذهن شما رسوخ کرده و ذهن شما را تحت تأثیر قرار دهد شما از تعادل روحی خارج میشوید.
وی ادامه میدهد: شرایط فیزیکی محیط کار نیز مهم است. بحث آسیبهای جسمی و روحی نیروی کار در موضوع مشاغل سخت و زیانآور نیز مورد ارزیابی قرار میگیرد. بسیاری از محیطهای کار ذاتا سخت و زیان آور هستند. این سخت و زیان آوربودن صرفا به معنی سنگینی ابزار مورد استفاده کارگر نیست بلکه مواردی مانند صوت، نور، تهویه نامناسب محیط، کار در محیطهایی با عوامل محیطی سنگین مانند جاهایی که اکسیژن کم است مانند معادن، و سایر مسائلی که تحمل آن از تحمل افراد خارج است به لحاظ روحی و روانی روی کارگر تأثیرگذار هستند.
او خاطرنشان میکند: بسیاری از مراکز صنعتی به لحاظ تنفسی کارگر را آزار میدهند. حالا اگر فرد بداند که کار او در یک محیط خاص و در طولانیمدت سلامت او را تهدید میکند و در مقابل چشمانش کارگری دیگر دچار همان بیماری شغلی شده است آینده خود را مقابل چشم میبیند لذا این عوامل در محیط کار برای کارگر ایجاد دغدغههای روحی و روانی میکند. گرچه زیربنای این آسیبها میتواند جسمی باشد اما به لحاظ روانی میتواند آسیبزا باشد.
نائب رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری میگوید: رفتارهای داخل کارگاه و محیط که به موضوع منابع انسانی برمیگردد میتواند باعث شود که کارگر احساس تعلق خاطر نسبت به محیط کار نداشته باشد. اگر مناسبات و روابطی که در محیط کار وجود دارد این را تداعی کند که ارزشهای واقعی کارگر در نظر گرفته نمیشود و یا میزان تلاشی که در محیط کار برای کارفرما انجام میدهد مورد توجه قرار نمیگیرد، میتواند در محیط کار روی کارگر تاثیر منفی بگذارد. اینها هم عواملی هستند که در محیط کار میتوانند روی کارگر تأثیر منفی بگذارند. چون خیلی مسائل گسترده است بسیار بسیار عوامل متعددی میتواند در محیطهای متفاوت کار روی کارگر تأثیر بگذارد.
تاثیر سلامت کارگران بر فرآیند تولید
او درباره وظیفه کارفرما نسبت به تامین هزینههای مشاوره و روانشناسی برای نیروی کار عنوان میکند: درباره کارگاههای کوچک نمیتوان درباره این موضوع خیلی بحث کرد زیرا کارگاههای کوچک اساسا به این موضوع توجهی نمیکنند اما کارگاههای بزرگ اگر حوزه منابع انسانی داشته باشند آن حوزه به سلامت جسمی و روانی نیروی کار خیلی اهمیت میدهد زیرا بهبود شرایط روحی و جسمی کارگر میتواند در فرآیند تولید تأثیرگذار بوده و آستانه تحمل او را برای پذیرش شرایط سخت افزایش دهد. به بیان دیگر اگر برای تحمل کردن شرایط محیطی که جزئی از محیط کار و غیرقابل تفکیک از آن است آستانه تحمل پذیری را در کارگر بالا نبرید حتما در فرآیند تولید دچار اختلال میشوید.
حیدری خاطرنشان میکند: افزایش آستانه تحمل افراد توسط افرادی انجام میشود که به حوزه منابع انسانی کاملا اشراف داشته باشند، از این منظر کسانیکه روی بحث روانشناسی نیروی کار، فعالیت میکنند در این حوزه کارساز باشند. بنابراین در کارگاههای بزرگ چنین مکانیسمی وجود دارد .
وی با اشاره به یک کارفرما در شیراز که در راستای ترک اعتیاد و بازتوانی کارگران دارای اعتیادش فعالیت کرده بود، عنوان میکند: او به ما گفت که آن کارگران بعد از ترک اعتیاد جزو بهترین نیروهای کارخانه بودند. این موضوع نشان میدهد که وقتی کارفرما آگاه باشد که آنچه برایش خلق ارزش میکند فارغ از ماشین آلات و مواد و تکنولوژی، نیروی کاری است که با این ابزار و مواد دست به تولید مناسب زده و در نهایت سود کارگاه و کارفرما را تضمین میکند، این کارفرما نسبت به سلامت نیروی کارش حساس شده و این حساسیت باعث میشود که با استفاده از متخصصان مراقب سلامت روحی و جسمی نیروی کارش باشد.
بسیاری از مراکز صنعتی به لحاظ تنفسی کارگر را آزار میدهند. حالا اگر فرد بداند که کار او در یک محیط خاص و در طولانیمدت سلامت او را تهدید میکند و در مقابل چشمانش کارگری دیگر دچار همان بیماری شغلی شده است آینده خود را مقابل چشم میبیند لذا این عوامل در محیط کار برای کارگر ایجاد دغدغههای روحی و روانی میکند.
این فعال حوزه کارگری تاکید میکند: ما در بعد سلامت جسمی مراکز بهداشت و خانه بهداشت کارگری را داریم که در کارگاههای بزرگ مستقرهستند و مرتبا معاینات ادواری را برای جلوگیری از بیماری شغلی جسمی کارگران پی میگیرند و در قالب این پیگیری و غربالگریها بیماری شغلی شناسایی و ارجاع داده میشوند و در نهایت از آسیبهای بلند مدت نیروی کار جلوگیری میشود. نص قانون در فصل مربوط به حفاظت بهداشت نیروی کار به صراحت به این موضوع اشاره کرده است. اما درباره سلامت روحی و روانی نیروی کار ، چنین صراحتی را ندیدهام. و این موضوع برمیگردد به میزان توجه و اهمیتی که کارفرمایان نسبت به سلامت روحی و روانی نیروی کار خود میدهند.
وی با بیان اینکه گاهی توجه به نیروی کار بسیار کم هزینه است و کارفرما میتواند با یک ترفندهایی این مفهوم را به کارگر خودش منتقل میکند که من در هر شرایطی مراقب شما هستم، عنوان میکند: کارفرمایی یک نانوایی در خود کارگاهش تأسیس کرده بود و هر کارگری که پیش از خروج از کارگاه باید یک بسته نان از آن نانوایی رایگان میگرفت و نان خانواده خودش را از کارگاه به خانه میبرد. خودش هم دم در کارخانه میایستاد تا ببیند که کارگرها چطوری سوار سرویس میشوند و این بستههای نان را میگیرند و میبرند.
حیدری ادامه میدهد: این توجه ظریف و زیرکانه کارفرما چه اثر روحی و روانی بر نیروی کار میگذارد و چقدر میتواند به کارگر روحیه بدهد. وقتی کارگر فکر کند کارفرما تا این حد به نکات ریز زندگی او توجه میکند حتما فراموش نمیکند که کارفرما به مسائل مهمتر نیروی کار هم دقت و توجه لازم را دارد. این باعث میشود فارغ از هرتهدید و رویدادی که ممکن است در محیط یا خارج از محیط کار وجود داشته باشد یک احساس اطمینان خاطر بلند مدت در کارگران ایجاد شده و او احساس کند که رابطه دو طرفه یین کارگر و کارفرما وجود دارد، آرامش روحی و روانی از همین جاها و همین مسائل شروع میشود.
این فعال حوزه کارگری خاطرنشان میکند: متاسفانه لحاظ قانونی ندیدهام که کارفرما مکلف باشد از نظر روحی و روانی سازو کاری را در محیطهای کار، فارغ ازخانه های بهداشت ایجاد کند شاید در خانههای بهداشت هم چنین سازو کاری فراهم باشد برای اینکه کارگر مورد توجه قرار بگیرد ولی تا آنجایی که من میدانم بیشتر بحث سلامت فیزیکی کارگر مطرح است.
نظر شما