متاسفانه «پیروز» یوز ایرانی در بیمارستان تلف شد و انتشار این خبر موجی از غم را در شبکه های اجتماعی ایجاد کرد، چرا «پیروز» تبدیل به یک اینفلوئنسر شده بود و هزاران نفر او را شرایط درمانی اش را دنبال می کردند.

چرایی اهمیت یوزپلنگ جوان ایرانی برای مردم

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان امروز، این «مرگ»، «انقراض» و آن اظهارنظر در رابطه با بیماری و روند درمانی را چگونه می‌توان فهم کرد؟ اینکه یک دامپزشک به این نتیجه می رسد که «پیروز» به یک اینفلوئنسر تبدیل شده را چگونه می‌توان به موازات بیماری‌های مستمر این توله یوزپلنگ زیبا فهم کرد؟ به نظر می‌رسد این موضوع را بتوان از طریق نظریه‌ پانوفسکی شرح داد.

اروین پانوفسکی نظریه‌پرداز آلمانی تاریخ هنر است که مطالعات دامنه‌داری در حوزه‌ی شمایل‌نگاری و شمایل‌شناسی (آیکونولوژی) داشت. شمایل‌شناسی را شاخه‌ای از تاریخ فرهنگ می‌دانند که دربردارنده‌ فهم پس‌زمینه‌های تاریخی‌ اجتماعی فرهنگی موضوعات در سه لایه از معنا است. سطح اول از تصاویر (یا جهان) وقایع طبیعی تشکیل شده که اصول بنیادین از ارزش‌های نمادین در آنجا واقع شده است. مرحله‌ بعد سطح شمایل‌نگاری است که شامل معانی ثانویه و یا متعارف اثر در همان فرهنگ ارائه‌ اثر است و نهایتاً در مرتبه‌ سوم نیز به بررسی نمادین اثر پرداخته می‌شود که زنجیره‌های معنایی یا دلالت‌های ضمنی تصویر به دست سایر علوم سپرده می‌شود.

آیا «پیروز» یک اینفلوئنسر بود؟

اینفلوئنسر کسی است که شبکه‌ای از دنبال‌کنندگان در یک یا چند رسانه ایجاد کرده و از همین طریق پیام‌های مربوط به خود را برای آنها ارسال می‌کند. طبعاً «پیروز» چنین شبکه‌ای ایجاد نکرده است. سازمان محیط‌زیست نیز چنین تمایلی ندارد، از سوی دیگر کالا یا خدماتی نیز وجود ندارد که «پیروز» بتواند آن را تبلیغ کند. پس با این حساب چه کسی «پیروز» را به مقام اینفلوئنسری برکشید؟ پاسخ این است که مردم عادی چنین جایگاهی را به «پیروز» اعطا کرده‌ بودند و با روند درمانی اش، پیگیر و با مرگش غمگین شدند. اما چرا مردم بدون داشتن هیچ منفعت اقتصادی، چنین کاری کرده‌اند؟

در وهله اول عکس «پیروز» به دلیل ماهیت خود، یک جور نشانه‌ عینی است اما شاید نتوان پیام صریح را از پیام ضمنی آن بازشناسی کرد. در نظریه پانوفسکی، جهان رمزگان عکس‌های «پیروز» ذیل معناهای قراردادی آشکار می‌شود. نگرش‌های فرهنگی (نظیر آنچه که رییس جامعه دامپزشکان اظهار داشته) خود به ارزش‌های نمادین تبدیل می‌شوند ولی کشف و تاویل آنها برعهده‌ی دانش دامپزشکی نیست.

در یک کلام می‌توان اینگونه اظهار داشت که «پیروز» برای مردم نماد زندگی است. شباهت‌های زیادی بین او و مردم عادی وجود دارد و لذا مردم سرنوشت «پیروز» را همچون سرنوشت خود دانسته و آن را دنبال می‌کنند. بیماری اخیر او نیز در همین چارچوب قابل فهم بود. این مفهوم در سه سطح از تحلیل نظریه پانوفسکی قابل ردیابی است. در سطح اول توصیف الگوی بصری و اطلاعات شناسنامه‌ای آن قرار دارد.

«پیروز» یک کودک/نوزاد است که از مادرش (به نام «ایران») جدا مانده بود. او محصول یک پروژه‌ نه‌چندان موفق دولتی است که تاکنون دو همزاد دیگرش تلف شده‌اند و او تنها بازمانده محسوب می‌شد که خودش هم زیر تیغ مرگ قرار داشت و این امیدواری در میان هزاران وجود داشت. به طور مرتب خبرهایی از تلف‌شدن یوزها در تصادفات جاده‌ای منتشر می‌شود و پیدا شدن یک یا چند قلاده یوز ناشناس موجی از شادی میان مردم راه می‌اندازد. انقراض در یک قدمی یوز ایرانی است.

سطح دوم تحلیل پانوفسکی به تحلیل شناختی مربوط می‌شود. داستان‌ها و کاراکترهای حاضر در عکس‌های پیروز در این مرحله به لحاظ شناختی تحلیل می‌شوند. چندی قبل خبرهایی منتشر شده که گویا از منظر سازمان محیط‌زیست «پیروز» دیگر نمی‌تواند وحشی شود و شاید دیگر لزومی برای هزینه‌کردن برای او نباشد. هرچند مدتی بعد این خبر تصحیح شد اما یکی از مشابهت‌ها بین مردم عادی و «پیروز» در همینحا شکل گرفت. گویا سرنوشت «پیروز» همانند سرنوشت مردم عادی برای متولیان مهم نبود و انگار مردم (و پیروز) قرار است به حال خود رها شوند.

سطح سوم ناظر بر ارزش‌های نمادین مستتر (از حیث شهودی) و معناهای ذاتی است. «پیروز» یک یوز بود و این حیوان نماد ایران. یوز هرچند یک شکارگر است اما به درنده‌خویی سایر گربه‌سانان نیست. او ضعیف‌تر و آسیب‌پذیرتر بود، چون زیاد وحشی نبود. وقتی اوضاع و احوال اقتصادی به درجات صعوبت و شدت خود می‌رسد، همه‌ مسئولان به یکباره مردم ایران را «نجیب» می‌نامند. ما مردمی نجیب هستیم چون وحشی نیستیم. بخاطر همین ویژگی است که سایر شکارگران به راحتی شکار یوز را (که با زحمت و صرفاً با تکیه بر توانایی‌های خود به چنگ آورده) از دستش درمی‌آورند و او فقط نظاره‌گر است. «پیروز»‌همچنین تحت‌الحمایه بود، از این حیث که برای زنده‌ماندن نیاز به کمک داشت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha