«اگر یک بار دیگر بیایید، خود شما را آتش می‌زنیم»؛ این پیامی است که با دست‌خطی بد روی یک تکه کاغذ و کمی آن‌سوتر از چند خودروی در حال سوختن رها شده بود.

حمله به طبیعت‌گردان، کوهنوردان و سنگ‌نوردان در 4 ماه اخیر

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق ، چند ناشناس با موتور هفته پیش به خودروی سنگ‌نوردهایی که به دره گراشخان آمده بودند، حمله کردند و بعد از تخریب و سپس آتش‌زدن خودروها، پیام تهدیدی هم از خود به جا گذاشتند. این یکی از چندین و چند حادثه‌ای است که در چهار ماه گذشته برای طبیعت‌گردها، کوهنوردها و ورزشکاران در طبیعت رخ داده است.

مرور پرونده‌های این حوادث در چند ماه گذشته نشان می‌دهد مجموعه‌ای از جرائم هم ذیل این اتفاق‌ها رخ داده است؛ از ضرب و شتم تا تهدید با اسلحه و تلاش برای تعرض و سرقت اموال و در این مورد آخری هم آتش‌زدن خودروها. اولین اتفاق از این سلسله رویدادها در ابتدای مرداد امسال و با حمله به طبیعت‌گردها در اوپرت سمنان در مرکز توجه‌ها قرار گرفت. کمی بعد و در انتهای مرداد، ماجرای حمله به طبیعت‌گردها در شب شهاب‌باران برساووشی در جواهردشت گیلان اتفاق افتاد.

ابتدای شهریور یک چوپان افغانستانی تلاش کرد با تهدید اسلحه به دو کوهنورد زن تجاوز کند و در نهایت در آبان امسال هم در سیستان‌وبلوچستان به خودروهای سنگ‌نوردان حمله شد. اگرچه صحبت با افراد حادثه‌دیده و برخی اظهارنظرهای رسمی نشان می‌دهد که احتمالا دلیل یکسانی برای حمله به طبیعت‌گردها و ورزشکاران در طبیعت وجود ندارد، اما تکرار این حوادث در چهار ماه گذشته و استفاده از خشونت عریان در آنها، جای نگرانی دارد. «شرق» پیش‌تر در گزارشی ماجرای حمله به طبیعت‌گردها در جواهردشت را پیگیری کرده بود و حالا در گفت‌وگو با یک کوهنورد و یک سنگ‌نورد، اتفاق‌های جدید در این زمینه را بررسی می‌کند.

حمله به سنگ‌نوردها در گراشخان

هفته گذشته چند سنگ‌نورد سیستان‌وبلوچستانی طبق یک برنامه روتین و هفتگی به سایت سنگ‌نوردی گراشخان رفته بودند. سایت سنگ‌نوردی گراشخان در نزدیکی روستای اِسکِل‌آباد واقع شده و از توابع شهرستان تفتان است. موقعیت این سایت سنگ‌نوردی چنان است که محل عبور و مرور خاصی نیست و جاده خاکی که به آن می‌رسد، در چند متری دیواره پایان می‌یابد و برای همین جز سنگ‌نوردها کس دیگری از آن مسیر نمی‌گذرد، مگر چوپان‌های محلی. امین، مربی سنگ‌نوردی که در روز حادثه در گراشخان حاضر بوده، در گفت‌وگو با «شرق» می‌گوید: این دیواره و سایت سنگ‌نوردی از اماکن معروف و محبوب در میان ورزشکاران سنگ‌نوردی ایران بوده و بیش از ۲۰ سال است که میزبان ورزشکاران مختلف است.

امین می‌گوید که خودش و دوستانش هم در یک برنامه روتین هفتگی همیشه به این سایت آمده و در آن تمرین می‌کنند. در روز حادثه هم او به همراه شش ورزشکار دیگر با سه خودرو به سایت سنگ‌نوردی آمده بودند تا صعود کنند. آنها از شش صبح روز جمعه شروع به صعود می‌کنند. چند ساعتی از فعالیت‌شان نگذشته بود که صدای موتورهایی از دوردست شنیده می‌شود.

امین می‌گوید که این اتفاقی طبیعی است که برخی محلی‌ها برای تماشای صعود آنها و سایر ورزشکاران به سایت بیایند. اما وقتی آنها در حال صعود بودند، دیدند که راکبان موتورها پیاده شده و با سنگ شروع به تخریب خودروها کردند. با دیدن این صحنه، امین و دوستانش تصور کردند که احتمالا از خودروهایشان سرقت شده است. آنها تا مسیر فرود را پیش بگیرند، دیدند که صدای انفجار و شعله‌های آتش در خودروها بلند شد. راکبان موتورها ابتدا یک پرشیا و بعد یک دنا را آتش زدند و در نهایت یک خودروی پراید را هم به آتش کشیدند.

امین می‌گوید که تا آنها فرود آمده و خودشان را به خودروها برسانند، مهاجم‌های موتورسوار از منطقه فرار کرده بودند. آتش‌نشانی زمانی به آنها در دره گراشخان رسید که خودروها کاملا سوخته بودند و تنها بدنه سوخته را سرد کردند. آتش‌نشان‌ها بعدتر در فاصله چند متری از خودروهای سوخته یک برگه کاغذ را زیر سنگی پیدا کردند که پیام تهدیدآمیز «اگر یک بار دیگر بیایید، خود شما را آتش می‌زنیم» روی آن نوشته شده بود.

امین می‌گوید این منطقه از امن‌ترین مناطق برای ورزشکاران و طبیعت‌گردها بوده و خود و دوستانش بیش از ۱۰ سال در آن فعالیت ورزشی می‌کردند و برنامه‌های شب‌مانی داشتند. او همچنین می‌گوید که مسیر گراشخان به دلیل مسدودشدن با کوهستان، محل عبور سوخت‌برها یا قاچاق‌چی‌ها هم نبوده و تنها چوپان‌های محلی از آن می‌گذشتند که بیشتر آنها را می‌شناسند و با آنها ارتباط دوستانه‌ای دارند.

از این مربی سنگ‌نوردی درباره زمینه‌های این اتفاق پرسیدیم و اینکه آیا برای افراد محلی مزاحمتی ایجاد کرده‌اند یا با جامعه محلی اطراف سایت سنگ‌نوردی چالشی داشته‌اند که پاسخش منفی بود. امین می‌گوید تا پیش از این حادثه همیشه ارتباط خوبی با جامعه محلی اطراف سایت سنگ‌نوردی داشته‌اند و بسیاری از افراد محلی را می‌شناختند. با این حال، چنین اتفاقی برای آنها رخ داده است. در حال حاضر پرونده‌ای برای این اتفاق در کلانتری شهری نوک‌آباد تشکیل شده، ولی کسی بازداشت نشده است.

تعرض ناموفق به 2 زن کوهنورد

مریم زن کوهنوردی است که خودش را برای صعود به دماوند آماده می‌کرد، اما در برنامه آماده‌سازی برای صعود به دماوند، گرفتار چوپانی مسلح شد که قصد تعرض به او و دوستش را داشت. اگرچه چوپان موفق نشد این کار را بکند، اما خاطره تلخی برای مریم به جا گذاشت که هنوز هم با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند. این کوهنورد می‌گوید که روز پنجشنبه دوم شهریور در ادامه برنامه آماده‌سازی برای صعود به دماوند به قله کهار صعود کرده بود. در ادامه او دوستش شقایق تصمیم‌ می‌گیرند با طی‌کردن خط‌الرأس به قله ناز برسند، اما در مسیر گرفتار چوپانی می‌شوند که تا ارتفاع چهار هزار متری گله‌اش را بالا کشیده بود. مریم می‌گوید که این اتفاقی عجیب است که در آن ارتفاع چوپان و گله‌اش را ببینی. اما آن مرد که ایرانی هم نبود، در آن ساعت در آنجا بود و ابتدا با گمراه‌کردن ما قصد پرت‌کردن حواس‌مان را داشت و بعد با یک کلت با دسته سفید، ما را تهدید کرد.

مریم و دوستش شقایق سه بار از دست این چوپان افغانستانی فرار می‌کنند، اما هر بار این چوپان با اسلحه‌اش به آنها می‌رسد و ضمن تهدید قصد تعرض و تجاوز به آنها را دارد. مریم می‌گوید که حتی در یکی از حمله‌هایش لباس‌های او را پاره کرد و با خیالی آسوده می‌گفت که بعد از کارم شما را می‌کشم و در همین دره پرت می‌کنم. مریم می‌گوید که از آن روز تلخ دو جمله را دقیق به یاد دارم؛ یکی اینکه این چوپان به‌صراحت به آنها گفته که تاکنون به چهار زن در کوه تجاوز کرده و بعد آنها را کشته و دیگر اینکه در توجیه رفتارش گفته که شما زن‌های بدون صاحب هستید که باید این بلا سرتان بیایید! این چوپان که از اتباع بود، در یکی از حمله‌هایش به سمت شقایق، یکی از دو کوهنوردی که بارها با او درگیر شده بود، شلیک کرده بود که با خوش‌شانسی تیر به شقایق برخورد نکرد. با این حال، او به‌هیچ‌وجه از خواسته‌اش پا پس نکشید و با وجود چند بار فرار این دو زن کوهنورد از دستش، باز هم به کمک قاطرش خودش را به آنها رسانده و قصد داشت نیت شومش را عملی کند. در نهایت اندک آنتن‌دهی موبایل در یک بخش از مسیر و تماس مریم با مربی کوهنوردی‌اش و در پی آن تماس امداد کوهستان با مریم موجب شد که این چوپان ترسیده و فرار کند.

اتفاقاتی که بعد از این چند ساعت دلهره‌آور برای مریم رخ داد، عجیب‌تر است. آنها در نهایت به کمک مردم محلی نجات پیدا می‌کنند. شقایق، دوست مریم که مسیر کهار به ناز را زیاد پیموده است، آشنایی خوبی هم با مردم محلی دارد. او پیگیر می‌شود که چوپان مهاجم کیست که آنها تاکنون ندیده‌اند. در نهایت مشخص می‌شود این یک چوپان غریبه است که بر اثر برخی قراردادهای نامشخص، گله فردی غیربومی را در این منطقه می‌گردانده است. گویا صاحب اصلی گله مردی اهل شیراز است که با همراهی یک گله‌دار محلی گوسفندهایش را در این مراتع می‌گردانده. چوپان اصلی این گله هم مردی به اسم کاظم است که کارگری افغانستانی را استخدام کرده بود و بعد از این حادثه چوپان افغانستانی متواری شده است.

مریم درباره پیگیری‌های قضائی این پرونده می‌گوید که پرونده در دادگاه در جریان است و آنها از صاحب گله هم شکایت کرده‌اند، اما هنوز نتوانسته‌اند چوپان افغانستانی را دستگیر کنند. او می‌گوید که تا هشت روز بعد از حادثه موبایل این چوپان در جایی اطراف هشتگرد کرج روشن بوده و بعد از آن دیگر خبری از او نیست.

جواهردشت و اوپرت

دو ماجرای قبلی که در این گزارش به آن اشاره کردیم هم یکی در مرز بین سمنان و مازندران و دیگری در گیلان رخ داده بود. در هر دو حادثه به چادر طبیعت‌گردها حمله شده بود، اما انگیزه‌های حمله هر بار با دیگری فرق داشت. در ماجرای اوپرت به گفته حاضران در صحنه‌، عده‌ای با ابراز ناراحتی از سفر طبیعت‌گردها در محرم به آنها حمله کردند بودند. در گزارشی که روزنامه هم‌میهن از این حادثه منتشر کرده آمده بود: «یکی از مصدوم‌شده‌های این اتفاق می‌گوید: آن‌شب ما خواب بودیم، دو ساعتی می‌شد که کمپ را تعطیل کرده بودیم و در چادر بودیم که یکهو متوجه شدیم افرادی وارد کمپ شدند و با سروصدا و شلیک تیر هوایی، همه ما را از داخل چادرها بیرون کشیدند. در ادامه هم تا جایی که می‌توانستند ما را کتک زدند و فریاد می‌زدند که شب سوم محرم آمده‌اید تفریح؟ مدام می‌پرسیدند که مشروب خورده‌اید؟».

در جواهردشت اما درگیری مسافرها با مردم محلی موجب حمله شبانه به چادر طبیعت‌گردها شده بود. آن‌چنان که حادثه‌دیدگان و برخی افراد محلی آن حادثه به «شرق» می‌گویند در جواهردشت و هنگام عبور خودروی مسافران، درگیری بین مردم محلی و آنها ایجاد می‌شود که این مسئله زمینه‌ساز حمله شبانه به چادرها می‌شود. مسافران آسیب‌دیده آن حادثه می‌گویند که نکته ترسناک در آن حادثه، این بود که افراد مهاجم صورتشان را نپوشانده بودند و وسایل ما را تخریب یا سرقت کردند. وقتی صبح روز بعد منطقه را ترک می‌کردیم، همه آن مهاجم‌ها را دیدیم که در روستا حاضر بودند و به ما لبخند می‌زدند.

طبیعت ناامن شده است؟

در این حوادث گویا پلیس و نیروهای امدادی دیر به محل حادثه رسیدند. در بسیاری از موارد حتی به محل حادثه نرسیدند و در نزدیک‌ترین مسیر ماشین‌روی محل حادثه منتظر حادثه‌دیده‌ها بودند تا صورت‌جلسه‌ای تنظیم کنند. به نظر می‌رسد اگر قرار باشد دسترسی به پلیس و نیروی‌های انتظامی با چنین فاصله معنی‌داری باشد، احتمالا شاهد تکرار چنین حوادثی در ادامه هم خواهیم بود. به هر روی تکرار این حوادث که پیش از این در این حجم سابقه نداشته، یک پیام را به علاقه‌مندان به طبیعت می‌دهد و آن اینکه طبیعت دیگر امن نیست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha