چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۴
کد خبر: 364706

کسی از جزئیات قتل جنگلبان گلستانی، اطلاعات دقیقی ندارد. روابط عمومی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری می‌گوید، اطلاعات در همان حدی است که در سایت سازمان وجود دارد و رسانه‌ها آن را انعکاس دادند: «حسن کابوسی، یکی از نیروهای یگان حفاظت منابع طبیعی و آبخیزداری گلستان، حین خدمت در ارتفاعات و عرصه‌های جنگلی منطقه «چمن ساور» شهرستان کردکوی، بر اثر شلیک گلوله عوامل ناشناس کشته شد.»

مرگ در کمین جنگلبان ها

به گزارش سلامت نیوز به نقل از هم میهن، فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی و آبخیزداری می‌گوید، کابوسی ۳۸ساله بوده است. یکی از قرق‌بان‌ها می‌گوید، ۳ فرزند داشته و آخرین فرزندش دختری خردسال بوده است. ساعاتی بعد از اینکه رسانه‌ها خبر قتل کابوسی را منتشر کردند، دو مظنون به قتل او دستگیر شدند. امیر باقری، فرمانده انتظامی شهرستان کردکوی، ۱۷ آذرماه اعلام کرد که قاتل به جرم خود اعتراف کرده است: «قاتل مردی ۵۳ ساله بود و با مقتول سابقه رفاقت چندین‌ساله داشت.

اسلحه به‌صورت سهوی شلیک و گلوله به مقتول اصابت کرده است.» بااین‌حال روابط عمومی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری می‌گوید، تحقیقات پلیس همچنان ادامه دارد و جزئیات اتفاق هنوز روشن نیست. این موضوع در گفته‌های ناصر عمادی، مشاور رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری هم تکرار می‌شود: «هنوز چیزی برای ما مسجل نشده است و ما همچنان در حال تحقیق و تفحص هستیم.» خبر قتل جنگلبان گلستانی، دیگر همکارانش را نترسانده است. یکی از آن‌ها می‌گوید، هر روز عصر که از خانواده‌اش خداحافظی می‌کند، به آن‌ها می‌گوید: «دیگر من را نمی‌بینید، ممکن است هرلحظه کشته شوم.»

آمار کشته‌شدگان جنگل، دقیق و تجمیعی نیست. حتی شاید نام برخی از آن‌ها به رسانه‌ها نرسیده باشد. بااین‌حال ناصر عمادی، مشاور رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری، در گفت‌وگو با «هم‌میهن» از کشته‌شدن ۳۰ جنگلبان و مجروح‌شدن حدود ۷۰۰ نفر خبر می‌دهد. او می‌گوید، فرآیند ثبت جانبازی و حتی شهادت، آسان نیست ازهمین‌رو همه کسانی که در سال‌های اخیر کشته شدند، در زمره شهدا به حساب نیامدند. فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی مازندران اما آمارهای متفاوتی ارائه کرده است.

مجید ذکریایی گفته است: «در طول دو سال اخیر حدود ۲۲ نفر از نیروهای جنگلبان، قرق‌بان و حفاظتی منابع طبیعی مازندران منطقه ساری ـ جهت مقابله با قاچاق چوب، زمین‌خواری و متصرفان به اراضی ملی ـ زخمی، آسیب‌دیده و به‌عنوان ایثارگر تلقی شدند که در این رابطه دو مورد تیراندازی به نگهبانان منابع را در منطقه نور هم داشتیم که منجر به آسیب جدی نشد.»

مرداد امسال فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی گیلان هم اعلام کرد، طی چهار ماهه امسال ۱۳ جنگلبان مجروح و مصدوم شده‌اند. با اینکه تعداد آن‌هایی که جان‌شان در جنگل از دست رفت، دقیق نیست اما نام کشته‌ها آشناست. مثلاً تیرماه پارسال، نام جواد غلامی‌طبسی به رسانه‌ها راه پیدا کرد. او در یک درگیری مسلحانه کشته شده بود. آن‌زمان مشخص شد که فردی به‌نام «م»، متصرف منابع طبیعی بوده است.

او مانع از اجرای دستور مقام قضایی شده و زمانی که نیروهای منابع طبیعی در حال اجرای حکم بودند، او فرمانده یگان حفاظت چناران را با یک قبضه اسلحه دولول شکاری، از پا در می‌آورد. سال ۹۵ ستار بابایی، مدیرکل منابع طبیعی مازندران از مرگ جنگلبان؛ فضل‌الله علیپور و زخمی‌شدن دو مامور دیگر خبر داد. درگیری آن‌زمان بین منابع طبیعی و قاچاقچیان چوب رخ داده بود. تلخ‌ترین روایت شاید متعلق به کشته‌شدن ناصر پیروی باشد.

رئیس اداره منابع طبیعی ماسال که با قاچاقچیان چوب و زمین‌خواران درگیر ‌شده ‌بود، بعد از مدتی تهدید و سرانجام کشته شد. عده‌ای او را ربودند، سپس سر او را بریدند. خبر مرگ و جانبازی جنگلبان‌ها، آن‌ها را نمی‌ترساند، اما پای صحبت هرکدام که بنشینی شکایت‌های یکسانی دارند.

هربار که از خانه بیرون می‌روم می‌گویم روز آخر است

نمی‌خواهد نامش در گزارش عنوان شود، می‌گوید چند روز دیگر ۶۰ ساله می‌شود و بیشتر از ۲۷ سال است که مشغول حفاظت از جنگل‌های شمال کشور است. می‌گوید مرگ را هربار در چند قدمی خودش ملاقات کرده است: «همین هفته پیش بود یک فردی که چند فقره زمین‌خواری داشته است ایشان مستقیم آمد و با تفنگ تهدیدم کرد.

مستقیم گفت با تفنگ می‌زنمت.» نامش را اسد می‌نامیم. اسد می‌گوید در همه این سال‌ها ۳ هزار و ۵۰۰ هکتار از جنگل‌ها را حفاظت کرده است: «بدون امکانات حتی با اسب.» با حقوق ۷ میلیون تومانی زندگی کرده و تامین معیشت و حتی با همین حقوق دختر شوهر داده و پسر داماد کرده و حتی نوه‌هایش هم ازدواج کردند: «به صورت شبانه‌روزی کار کردم.» اسد، حرف‌های ناصر عمادی را زندگی کرده است، همین دیالوگ‌ها را که می‌گوید چراغ منابع طبیعی هرگز خاموش نمی‌شود.

اسد را بیشتر قاچاقچیان چوب تهدید کردند: «چطور آدم می‌تواند مقابل کسانی که چوب درخت را می‌برند، نایستد؟ درختی که زنده است و به نظر من با خدا راز و نیاز می‌کند. این درخت زنده است.» او می‌گوید گاهی افراد آتشی روشن می‌کنند و او وقتی می‌خواهد آتش را خاموش کند، از دور به او شلیک می‌کنند: «اگر بخواهم صحبت کنم، با ۴۰ سال تمام نمی‌شود؟» او می‌گوید چندباری تیر خورده است اما لباسش مانع از مرگ شده است.

ساعت کاری برای اسد معنا ندارد: «ساعت سه شب، دو شب برایمان معنا ندارد، مثل تاکسی تلفنی هستیم، همیشه باید حاضر باشیم. من ۲۴ سال تنها بودم و حالا چند نیرو به من دادند، حالا ۴ سال است که به من چند نیرو دادند اما آن‌ها دورند، یکی ۱۳ کیلومتر دورتر در یک روستا است و تا زنگ بزنیم و به‌هم دیگر برسیم، کار از کار گذشته است.» اسد می‌گوید مشکلات جنگلبانی فقط به کمبود نیرو و کمبود منابع مالی نیست: «ما امکانات‌مان کم است، بدون اینکه یک اسپری به ما بدهند، یک شوکر بدهند، سه شب، دو شب، با خطرهای سنگین دست‌وپنجه نرم می‌کنیم.»آیا نمی‌ترسید؟ همین روزها که اخباری درباره مرگ جنگلبان‌ها منتشر می‌شود؟ اسد لحظه‌ای درنگ نمی‌کند: «من تفنگ هم به سینه‌ام گرفتند و نترسیدم. من جانم را برای جنگل دادم، هربار که از خانه می‌روم به خانمم می‌گویم من دیگر بر نمی‌گردم.»

دشواری‌های زندگی یک جنگلبان

سال ۹۸ برای محمد آذری، رئیس پاسگاه یگان حفاظت منابع طبیعی روز تلخی بود. قاچاقچیان گیاهان دارویی و فرآورده‌های جنگلی، او را ضرب‌وشتم کردند. رئیس اداره منابع طبیعی خلخال همان زمان در گفت‌وگو با رسانه‌ها اتفاق را اینگونه شرح داد: قاچاقچی حامل فرآورده‌های جنگلی با استفاده از خودرو خود اقدام به زیر گرفتن رئیس پاسگاه یگان حفاظت این اداره که قصد جلوگیری از حرکت خودرو به سمت روستای طولش را داشته، کرده و پس از ارتکاب جرم از محل متواری شده است.

آذری در اثر برخورد خودرو و کشیده شدن روی زمین از نواحی مختلف بدن دچار شکستگی استخوان شده است. آذری بعد از آن اتفاق بازهم راهی جنگل شد. این‌بار شبانه‌روزی کار کرد، مثل اسد: «کار ما تابستان و زمستان ندارد، همین چند روز پیش صبح رفتم اداره و ۴ صبح فردایش برگشتم. کار ما تابستان و زمستان ندارد.

ما حتی مرخصی هم نداریم، چند هفته پیش سرماخوردگی داشتم و باید می‌رفتم. در تمام این سال‌ها شاید سالی دو یا سه روز مرخصی گرفتم.» مگر کسی دیگر نیست؟ آذری پاسخش به این پرسش منفی است. می‌گوید عرصه‌ی خلخال را خودش به تنهایی مراقبت می‌کند: «نیروی حفاظت نداریم، حفاظت از ۲۰۰ هزار هکتار همه بر عهده من است.» عرصه خلخال از این نظر مهم است که ۸۰‌درصد جنگل‌های استان اردبیل در همین شهرستان است و ۱۲۰ کیلومتر مرز مشترک با گیلان دارد.

در این عرصه به گفته آذری مملو از گونه‌های نادر است: «قبلاً سربازان نیروی انتظامی کمک بودند و حالا حتی سرباز هم نمی‌دهند، می‌گویند نیرو کم است.» به کمبود نیرو در حفاظت از جنگل‌ها مسئولان هم اعتراف می‌کنند، مثلاً ناصر عمادی، مشاور رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست می‌گوید، در حال حاضر فقط ۵ هزار نیرو در عرصه‌های منابع طبیعی داریم که مشغول به صیانتند: «این از استاندارد جهانی پایین‌تر است، در استانداردهای جهانی مثلاً می‌گویند به ازای هر ۱۰ هزار هکتاری باید یک نیروی حفاظت داشته باشیم و این یعنی باید ۱۳ هزار نفر نیروی حفاظت در کشور وجود می‌داشت، اما اکنون فقط ۵ هزار نیروی صیانتی داریم.»

کمبود نیرو تنها مشکل جنگلبان‌ها نیست. وضعیت معیشتی آن‌ها هم تعریفی ندارد. عمادی از حقوق ماهانه ۸ تا حداکثر ۱۳ میلیون تومان می‌گوید. اما نیروهای حفاظتی از این هم کمتر دریافت می‌کنند. آذری می‌گوید با وجود لیسانس و سابقه کار ۲۰ ساله حقوقش از ۹ میلیون تومان بالاتر نرفته است.

مشکلات به همین یکی دو مورد ختم نمی‌شود، برخی می‌گویند سپرده شدن حفاظت طرح‌ها به بخش خصوصی بدون آموزش نیرو و بدون داشتن صلاحیت فنی هم مشکلی به مشکلات قدیمی جنگلبان‌ها اضافه کرده است. تداخل وظایف زیرمجموعه‌های سازمان منابع طبیعی و شرایط استخدام نیروهای یگان حفاظت هم از دیگر موضوعاتی است که کارشناسان حوزه جنگل به آن اشاره می‌کنند.

چه کسانی جنگلبان‌ها را تهدید می‌کنند؟

بیشترین خطری که جنگلبان‌ها را تهدید می‌کند، قاچاقچیان چوب است. ۲۶ شهریور امسال فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی و آبخیزداری استان اصفهان اعلام کرد که قاچاقچیان چوب در جنگل‌های تاغ منطقه سجزی با خودرو یک مامور یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی استان را زیر گرفتند. نیرویی که دچار آسیب‌های جدی در ناحیه استخوان لگن و مهره‌های کمر شد.

همان روزها خبر دیگری درباره قطع غیرمجاز درختان جنگلی رسانه‌ای شد. این‌بار در خبرها از متخلفان سابقه‌دار نام برده شد که در تاریکی شب با یک قبضه تیر به سمت ماموران حمله‌ور شدند و دست او را مصدوم کردند. جنگلبان‌ها می‌گویند فقط قاچاقچیان چوب نیستند که آن‌ها را تهدید می‌کنند: «خیلی وقت‌ها با دامداران درگیر می‌شوند.»

عمادی می‌گوید، چرای زودرس دام باعث می‌شود که مراتع از بین برود و همین یعنی نابودی جنگل.» او البته مقصر اصلی را مردم نمی‌داند: «موضوع، معیشت مردم است، در کل شاید بین ۸ تا ۱۰ میلیون نفر از جمعیت سرزمینی دارند در همین فضاها رزق و روزی تامین می‌کنند. در عرصه‌های جنگلی و دام بیشتر نیازمندند، البته که برخی هم آزمند هستند.»

آذری می‌گوید تنوع کار آن‌ها زیاد است: «خیلی وقت‌ها با کسانی که تصرف اراضی می‌کنند، درگیر می‌شویم و باید جلویشان بایستیم.» آتش‌سوزی و احتمال سوختن در میان کنده‌های کوچک و بزرگ درختان یکی دیگر از تهدیدهایی است که جنگلبان‌ها به آن اشاره می‌کنند. اشاره‌ای کوتاه و گذرا. قاتلان و کسانی که جنگلبان‌ها را تهدید می‌کنند، اغلب شناسایی می‌شوند اما عمادی می‌گوید این موضوع چیزی عاید نیروهای جنگلبانی نمی‌کند.

آن‌ها می‌گویند زندگی برایشان در اولویت دوم است: «خانواده عادت کرده‌اند.» اما چیزی که بیش از همه آزارشان می‌دهد این است که تصور می‌کنند مردم از آن‌ها دل خوشی ندارند: «نه جایگاه خوبی بین مردم داریم و نه بین مسئولان. آن‌ها فکر می‌کنند نیروهای منابع طبیعی قرار است، زمین‌هایشان را از دست‌شان دربیاورند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha